eitaa logo
خانه سبز🌿
459 دنبال‌کننده
2هزار عکس
236 ویدیو
15 فایل
❁﷽❁ 🍃فروش انواع محصولات ارگانیک و طبیعی با قیمت مناسب به صورت عمده و خرده. 🚚ارسال از کرمان
مشاهده در ایتا
دانلود
عَلیـــ وار زیستن و عَلیــ وار شـــهید شدن وحُــسین وار زیــستن و حـُـسین وار شهــید شدن را دوست دارم... °•| @heydareion |•°
شب خاطرات به جانم افتاده بود..یاد خاطرات تلخ و شیرین گذشته رهایم نمی کرد.. هر خواستگاری می آمد،می پرسیدم رهبری را قبول دارید؟! یکی از مهمترین سوالاتم بود..روزی که قرار شد با محمد حرف بزنیم،می خواستم بپرسم که او پیش دستی کرد.با کلی شوق و ذوق گفتم بعلههههه..! لبخندی زد و با صدای پخته و بم مردانه اش گفت《بله رو دادید دیگه؟!》تا چند دقیقه هر دو می خندیدیم و من مات مانده بودم از اینکه چه بله بلند بالایی گفته بودم! عشقم آقا بود.. مگر میشد با کسی زیر یک سقف رفت که قبولش نداشته باشد! مراسم ازدواجمان در کهف شهدا برگزار شد،آخ که چقدر لذت بخش بود کنار شهدا بله بگویی به دلبرت.. بعد ازدواجمان مدام سر به سرم می گذاشت و می گفت《تو هول کردی و جواب بله را زودتر گفتی!》سر این موضوع کل کل مان شروع میشد! آه..!دلم برایش تنگ شده..کاش الان کنارم بود و سر به سرم می گذاشت بابت همان بعله!من اما اینبار فقط می خندیدم..متکا را به سویش پرتاب نمی کردم که او هم جا خالی بدهد! اصلا هر چه او بگوید،هرچه او بخواهد؛فقط باشد جانم به جانش بند بود..زندگی ام بود.. صدای اذان به گوش می رسید و من همچنان بیدار بودم.نماز را خواندم،با معبود که حرف زدم کمی آرامتر شدم.اما باز دلتنگی ام سرجایش بود... نه! دیگر تاب ندارم باید به دیدار معشوق بروم.عزم رفتن کردم،سر راه برایش گل نرگس خریدم.عاشق گل نرگس بود و من عاشق سلیقه اش.. هر قدمی که نزدیکتر می شدم،تپش قلبم بیشتر میشد..انگار نه انگار 3سال از ازدواجمان می گذشت!مثل روز اول استرس به جانم افتاده بود. بالاخره انتظار به پایان رسید.. از دور دیدمش..منتظرم بود و کمی اخم در چهره اش پنهان.. !من فقط یک دقیقه دیر کرده بودم و محمدم حساس به قرار! . با لبخند گفتم: سلام محمدم.. سلام زندگی فاطمه.. . خندید!دیوانه خنده های مردانه اش بودم..چشمم که به چشمش افتاد؛اشکهایم سرازیر شد.. بین ابروانش گره افتاد..یاد جمله اش افتادم!《اشکت دم مشکت است،قوی باش دختر جان!》خندیدم تا دلبرم ناراحت نشود..کلی حرف برای گفتن بود و نمی توانستم به این راحتی ها از او جدا شوم.درد و دل هایم تمامی نداشت؛اما به اجبار عزم رفتن کردم.. با چشمان بارانی گفتم《محمدم!سلام مرا به بانوی صبر برسان!》 . قدم زنان راه را پیش گرفتم.صدایی در قطعه ای از بهشت پیچید: منم باید برم؛آره برم سرم بره... . . 💔😔 °•| @heydareion |•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بابا کرونا (ماچ) دیگه چه صیغه ایه(ماچ) ما ایرانیا ( ماچ ) سخت تر از این حرفاییم (ماچ) به زودی در سراسر کشور😂😐
نَفَسَش سَخت گرفته‌است دَر آغوشـ بگیر نوڪرِ خَستِه‌ ی رَنجورِ بهم ریخته را...💔
~♡~🌱 بعضی وقت‌ها هیچ‌کس مثلِ خدا به فکر آدم نیست، حاج‌ آقا سعادت‌فر می‌گفت: قبل از اینکه شما از خدا یاد کنید خدا از شما یاد کرده که به یاد خدا افتادید.. | °•| @heydareion |•°
بسم الله الرحمن الرحیم💚
فعالیت امروزکانال به یاد
•.|🥀|.• یادِ‌آن‌ شهیدے‌بخیر ڪہ‌گفت ↓ زندگـی‌ڪن‌براےِ‌مَهـدے(عج) °•.|...شهیدحـاج‌حمیدرضااسداللهی...|.•°
🕊 وقتی عقل ، می‌شود عاقل می‌شود آنگاه می‌شوی 🍃
✨همسر شهید حججی: 🌹آقا محسن اگر روزی چشمش به نامحرم می افتاد یا گناهی انجام میداد اون روز رو کلی استغفار میکردند و فرداش هم "روزه" میگرفتند..🍃 🌹 شهدا اینجوری بودند☝️ بله ! کجای کاریم رفقا!؟😞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع پیکرطلبه مدافع حرم شهیدسیدعلی زنجانی درحرم حضرت زینب(سلام الله علیها)🌹💚 💚 🥀 🌹 🥀 @heydareion 🥀