شبهه نخ نما و تکراری! ⭕️ چرا بجای عزاداری پول به فقرا ندیم؟! #تنهامسیرآرامش @Madarane_Beheshti

خوشبختی در میان خانه ی شماست بیهوده آن را در باغ همسایه جستجو نکنید… @Madarane_Beheshti

یکی از مشکلات تو #تربیت_جنسی اینه که والدین به دلیل تابوهای ذهنی، حساسیت بیش از حد به خرج میدن یعنی مدام درگیرن که اِی وای بچه از بین رفت، اِی وای بچه خراب شد، اِی وای این بچه قراره چی بشه! حالا چی شده؛ بچه دو بار دست زده به شلوارش 😣 یا وقتی از دستشویی اومده بیرون نخواسته شلوارشو بپوشه 🥺 یا مثلاً با بچه‌های غیر هم‌جنس خودش خیلی صمیمی میشه 😟 یا یه بار دیدم داشته با دوستاش بازی می‌کرده، شلوارشون رو کشیده بودن پایین! 😱 یا ... این‌ها شاید به نظر بعضیا مسخره بیاد ولی روزانه پیام با این مضامین نداشته باشم، حالا داستان چیه؟! یکی از مشکلات همه‌ی ما اینه که به جای هدایت #میل_جنسی از بچگی اونو کوبیدن و با خود ماها همین طوری برخورد کردن یعنی واقعاً فکر می‌کردیم ممنوع‌ترین کار دنیا اینه که دستت بخوره به پات! در حالی که در سن پایین اکثراً یه همچین موضوعی با زمینه‌ی جنسی انجام نمیشه و به چند جهت ایجاد میشه. کشف بدن، کشف کانون لذت و #حساسیت نشون دادن والدین از دلایل اون هست. حالا برخورد ما باید چی باشه؟! تو پرانتزم بگم که اصلا کسی از والدین ما نمی‌دونست که توی هر دوره‌ای برخورد درست با این مقوله چیه و چه آموزش‌هایی رو باید بده، چه مراقبت‌هایی رو باید بکنه و تقصیری هم نداشتن اون موقع قضیه اینقدر مسئله نشده بود. مثلاً الآنه که ما در مورد دوره‌های رشد یه ذره می‌دونیم، در مورد تفاوت‌های برخوردی توی با نوپا، نونهال، نوجوان، جوان و ... یه ذره بلد شدیم و می‌دونیم که تربیت جنسی توی هر دوره اقتضائات متفاوتی داره اما قدیم اینجوری نبود و جالب اینه که در خیلی از مسائل دیگه از ما درست‌تر عمل می‌کردن. حالا برگردم به بحث! در مورد برخورد ما با رفتارهای ظاهراً جنسی بچه‌ها می‌گفتیم. اینجا چندین طیف وجود داره که بعضیا بسیار افراطی، برخی بسیار تفریطی و برخی هم متعادل هستند. همه قائلند که کودک در حال شناخت خودش و بدنش هست، داره خودش، لذت و کانون‌های لذت رو #کشف می‌کنه. همه هم متفق هستند که توی این فرآیند باید به کودک کمک کرد. تفاوت‌ پس توی چیه؟! تفاوت توی نسخه دادن‌هاست! برخی از انواع افراطی توی تربیت جنسی حتی قائلند #استمناء هم چیز بدی نیست چون کودک با نوجوان داره خودش رو می‌شناسه و حتی زمینه رو هم براش مهیا می‌کنن. اونجایی کار بد میشه که فرد از شناخت عبور کرده، به اعتیاد سنگین و ترک‌نشدنی در این عمل رسیده! برخی هم از این طرف بوم افتادن و میگن اگه بچه به خودش دست زد باهاش برخورد جدی بکن که بفهمه این کار غلطه! یعنی درسته که لذت‌بخشه ولی حق نداری این کار رو بکنی و این رو هم باید اینجوری و با خشونت بفهمی، چون جور دیگه جا نمی‌افته! ما معتقدیم نیاز کودک به کنجکاوی باید تأمین بشه اما در مورد نیاز جنسی، #ارضای_کنجکاوی با تشدید کنجکاوی متفاوت هست و کارهایی که باعث تشدید کنجکاوی میشه توصیه نمیشه. از جمله این کارهام حساسیت بی‌جای والدین هست. اصلاً راحت‌تون کنم، ما چهار دسته اصلی #اختلالات_جنسی در کودکان داریم که طبق مشاهدات و بررسی‌ها سه مورد مستقیماً به والدین برمی‌گرده! در اکثر موارد حساسیت بی‌جا و ایجاد اضطراب توی کودک کار رو خراب کرده. بچه به خودش دست می‌زنه ما یا واکنش بد نشون میدیم یا مضطرب میشیم و این اضطراب رو نشون میدیم و به کودک منتقل می‌کنیم و کار پیچیده‌تر میشه. بچه به علت اضطرابش بیشتر اندام جنسیش رو لمس می‌کنه و ... حالا چی کار کنیم؟! آهااا، باید پستای بعدی رو هم بخونیم 😉😉 گرچه قبلاً هم قدری گفتم! #تربیت_جنسی #حساسیت_بیجا #حمید_کثیری @Madarane_Beheshti

🔅🍓🔅🍒🍉🍋 ✨﷽✨ 🍎🍏🍇 🔅🍌 🍑 ⚛ #کک و مک ✍🏻علت آن غلظت خون است. ①⇠ سرکه انگبین (۲ واحد عرق نعنا + ۲ واحد عسل + ۱ واحد سرکه انگور طبیعی ) یک سوم لیوان از این شربت ریخته و باقی را آب ریخته و شبها قبل از خواب میل شود . ②⇠ خوردن گس مزه ها ( آب گوجه فرنگی ـ آب انار ) ③⇠ کم خوردن غذاهای سرخ کردنی ④⇠ ۲ مرحله حجامت در بهار و ۱ بار حجامت در پاییز 📚حکیم خیراندیش 🍑 🔅🍌 @Madarane_Beheshti 🍎🍏🍇 🔅🍓🔅🍒🍉🍋

💠 #دیر_شام_نخوریم 🌙وقتی شب‌ها دیر غذا می‌خورید👇 ✨الگوی خوابتان به هم می‌ریزد ✨متابولیسم‌تان افت می‌کند ✨وزن اضافه خواهید کرد ✨سوزش معده می‌گیرید ✨فشارخونتان بالا می‌رود 🍋 @Madarane_Beheshti

#کاهنده_چربی_شکمی #نسخه_استاد_تقوایی(حاج بابا) @Madarane_Beheshti

🔰 #تست_هوش #تقویت_ذهن ❌در تصویر بالا موبایل را پیدا کن⁉ @Madarane_Beheshti

#پاسخ_تست_هوش @Madarane_Beheshti

#تست_هوش #تقویت_ذهن اختلاف تصویر را پیدا کنید😊 @Madarane_Beheshti

نحوه تشخیص #کیست_تخمدان و درمان آن 👌حجت الاسلام استاد اختریان @Madarane_Beheshti

روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم ‌به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد: 🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار می‌شود، ‌شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد. او متواری می‌شود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود. 🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌ قول‌ معروف پوست‌ انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها قلبا دوستش داشتند. 🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری‌ بودند، برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف‌نظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچک‌ترین برادرمان واگذار شده است. به‌هرحال برادر کوچک‌تر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم." 🔸به‌هرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا به‌شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم." 🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آن‌ها گفت که اگر از قصاص صرف‌نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند. به‌هرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه‌ دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید. 🔸 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقی‌مانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. می‌خواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. *من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (ع)، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم.* 🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یک‌دفعه دیدم *پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل (ع) درنمی‌افتم*؛ من قصاص نمی‌کنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد. 🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم. *خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(ع) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند.* قربون اسم قشنگت یاعباس قربون ادبت یاعباس اسمت هم حتی قاتل رو از مرگ نجات میده. مگه میشه به ما بیچاره ها نگاه نکنی. التماس دعا •✾📚@Madarane_Beheshti

🎤 #حاج_محمود_ڪریمـے ◾️#روضه ورود به کربلا 🏴 روز دوم محرم #صلی_الله_علیک_یااباعبدالله❣️ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• @Madarane_Beheshti