eitaa logo
خانواده مهربان
739 دنبال‌کننده
654 عکس
54 ویدیو
98 فایل
ارتباط با مشاور @alimahmoudi218 . ارتباط با مدیر @alimahmoudi218 @salehps . آدرس سایت خانواده مهربان : http://www.khanevadeh-man.ir کپی مطالب فقط با ذکر منبع جایز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💙 خواستگارامو به خاطرش رد کردم 🌸 فکر می‌کنم سن ازدواجم رسیده ولی چند مورد رفتیم و اقدام کردیم، ولی به هر دلیلی نشد! خیلی دنبال مورد خوب می‌گردم ولی چون موردایی که رفتم نشده الان احساس می‌کنم یه دلیلی داره، یه جورایی احساس می‌کنم سر این قضیه بد اومده! خواهرم چند وقت پیش می‌گفت: می‌خوام یه چیزی بهت بگم! داشتم با رفیقم صحبت می‌کردیم، سر صحبت خواستگاری و از این‌جور حرفا شد، می‌گفت: چند تا خواستگار واسم اومده همشو رد کردم. وقتی دلیلشو ازش پرسیدم، گفت: به داداشت علاقه دارم! همه خواستگارامو به‌خاطر داداشت رد کردم چند دفعه‌ای با خواهرم دیدمش ولی هیچ تمایلی به این دختر و خانوادش ندارم. نذاشتم کسی این قضیه رو بفهمه ولی اون روز به خواهرم گفتم: اگه قسمت باشه خدا خودش درست می کنه! 🌸 نمی دونم شاید همین مسأله باعث شده هرجا برم یه جورایی ازدواجم سر نگیره، احساس می‌کنم این بدبیاری به‌خاطر این قضیه است! اگه بخوایم میزان میل یه نفر رو به کسی بسنجیم و درجه‌بندی کنیم، تمایل این آقا پسر نسبت به دختر خانوم در مرحله «اکراه» یعنی زیر مرحله «تردید» قرار گرفته! وقتی تو نگاه اول این نوع تمایل یعنی اکراه واسه فرد محقق میشه، بدون هیچ چون‌وچرایی باید طرفو رها کنه! حالا اگه بخوایم به این پسر پیشنهاد بدیم که «معیارهای خودتو مشخص کن شاید منطبق با این دختر باشه» اصلاً کار درستی نیست! 🌸 چون شروع به تحقیق و بررسی معیارها رفته‌رفته ممکنه اون احساس «اکراه» رو تو مراحل اولیه پنهان کنه ولی بعد از اینکه وارد زندگی شدن دوباره اون احساس شکوفا بشه و سر باز کنه! تو جامعه ما اتفاق می‌افته که یه خواستگار میاد، دختره میگه: ازش خوشم نیومد! خانواده شروع می‌کنن از خوبی‌های طرف گفتن: مگه چش بود چی کم داشت! کار درست حسابی نداشت که داشت! خیلی هم خوش قیافه بود، درآمد خوبی هم داشت! این تحریک‌ها ممکنه تو همون لحظه روی میزان تمایل طرف تأثیر بذاره و باعث بشه حالت «اکراه» مخفی بشه ولی بعد از زندگی دوباره سر باز می کنه! 🌸 پس خیلی راحت آقا پسر می‌تونه از طریق خواهرش وضعیت خودشو اعلام کنه و بگه منتظر من نباش! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبرالیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال حلول سال نو و بهار پرطراوت را که نشانه قدرت لایزال الهی و تجدید حیات طبیعت می باشد را به تمامی عزیزان تبریک و تهنیت عرض نموده و سالی سرشار از برکت و معنویت را از درگاه خداوند متعال و سبحان برای شما عزیزان مسئلت مینماییم کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
💙 مادر شوهر 🌸 از اول ازدواجمون قرار بود بریم پیش مادر شوهرم زندگی کنیم! شوهرم گفت: میریم کنار مادرم، هم اول ازدواجمون یه جورایی واسه‌مون کمک خرجیه و هم اینکه مادرم تنهاست، از تنهایی در میاد! ازته‌دل با خودم گفتم: مادرشوهرم مثل مادر خودمه! چند سال می‌گذره ولی اون قدر خستم کرده که دیگه دوست دارم ازش جدا بشم و برم یه جای مستقل بگیرم! 🌸 توقع تشکر ندارم ولی اون قدر بهش احترام گذاشتم، لااقل انتظار دارم نسبت به این‌همه محبت یه احترام بهم بذاره! کافیه کوچک‌ترین مسأله ای پیش بیاد یا کوچک‌ترین چیزی ببینه، مسأله رو بزرگش می‌کنه انگار چه اتفاقی افتاده! بالاخره همه که بی‌اشتباه نیستن، همین که یه رفتاری مطابق میلش نیست ببینه، این‌همه احترام و محبت و حرمت رو نادیده می‌گیره، کلی کم‌محلی و بی‌احترامی می‌کنه! 🌸 شوهرم قبول داره که مادرش مقصره، ولی میگم: عیب نداره بزرگ‌تره میرم ازش عذرخواهی می‌کنم ولی اصلاً کوتاه نمیاد! دیگه خسته شدم رابطه مو باهاش کم کردم دیگه تحمل این‌همه توهین رو ندارم! یه حس بدی بهم دست داده و دیگه عصبی شدم، طوری که تو رابطه زناشویی‌ام تأثیر گذاشته! مستقل شدن و خونه جدید گرفتن خوبه ولی تنها «میدان تماس» معاشرتی رو کمتر می‌کنه! 🌸 نمی‌خوام توصیه کنم که خونه جدید نگیرن یا جدا نشن ولی اون حس و حال بد و احساس عصبانیت بیشتر به‌خاطر یه حالت روانیه! اگه خونه جدا بشه و «میدان تماس» معاشرتی با مادرشوهر کمتر بشه ولی اگه یه رفت‌وآمد کمی هم باشه، امکان داره بازم اون حس بد و عصبانیت تولید بشه! وقتی زن از وجود شوهرش احساس «حریم» نمی کنه، این حس بهش دست میده! 🌸 نمیگم شوهر بره همه احتراما رو زیر پا بذاره و هر چی می‌خواد به مادرش بگه ولی لااقل به مادرش بگه: «من ازت توقع نداشتم، تو با این کارت حرمت منو شکستی؟» چرا؟ «اگه از دست خانومم ناراحت بودی باید میومدی به خودم می‌گفتی، رفتی مستقیم بهش گفتی اصلاً انگار من واست مهم نبودم» تو این پروسه یه «حریمی» دور زن شکل می گیره به نام «مرد» زن از این «حریم» خوشش میاد! حتماً لازم نیست حرف بدی، تندی خوئی به مادر منتقل بشه! وجود همین «حریم» حس و حال زن رو خوب می کنه! 🌸 اگه زن احساس کنه مقصر خودش نیست، شوهرش معترفه که مادرش مقصره ولی بازم زن بره معذرت‌خواهی کنه دو اتفاق می‌افته: اولاً مرد هیچ‌گونه حریمی واسه زنش ترسیم نکرده یعنی مادرش بدون درنظرگرفتن پسر به‌راحتی معذرت‌خواهی زنشو رد می کنه ثانیاً مرد موضع خودش رو محترمانه به مادرش منتقل نکرده و این یعنی حریمی که نبوده، با این کار مرد ضعیف‌تر هم شده! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
💙 مهریه سنگین 🌸 دور بریا دوست و آشنا میگن: حرف از بخشش نزنی! مگه عقل نداری، چرا داری ارزش خودتو پایین میاری؟ اصلاً این‌جور حرفا واسم مهم نیست، یه فرهنگ بدی تو جامعه افتاده، اصلاً دوست ندارم انجامش بدم چون ممکنه تو جامعه یا لااقل تو فامیل و آشنا رسم بشه! جلسات مشاوره میریم، روزبه‌روز آشنایی‌مون بیشتر میشه! از نظر اعتقادی و اخلاقی کاملاً شناختمش و به هم نزدیک هستیم. ولی مشکل اصلی اینه که خانواده ما واسه مهریه تعداد زیادی سکه شرط کردن ولی اصلاً خودم موافق نیستم! 🌸 تصمیم گرفتم به خواستگارم بگم: شما اون تعداد سکه‌ای که خانوادم میگن قبول کن و تو عقدنامه بنویس ولی من بعداً محضری می‌بخشم، آخه اصلاً موافق این تعداد زیاد سکه و این فرهنگ نیستم! بهم میگن: ساده نشی این کارو کنی، به‌جای این کار برو ازش حق طلاق بگیر و بهش بگو که حق طلاقو به تو واگذار کنه؟ به هر دلیلی فعلاً در بحث مهریه نظر خانواده و دختر متفاوته! ولی بحث سر نحوه گفتن دختره. فرهنگ تعداد سکه بالا یا بخشیدن مهریه یه بحثه ولی می‌خوام از جهت حالت‌های روانی بگم! 🌸 ممکنه دختر با یه نیت خوبی بخواد به خواستگارش بگه: تو حالا قبول کن ولی من می‌بخشم! اما این چه پیامی می‌تونه واسه خواستگار داشته باشه؟ حداقل تو جامعه چه پیامی داره؟ «طرف خیلی هوله و ...» اصلاً حرف مردمو ولش کن، خصوصیت روانی مرد اینه که طالب یک زن باشه (دنبالش باشه، عشقو طلب کنه) و زن مطلوبش باشه (خواستنی باشه و بخوانش)! ولی این حرف دختر باعث میشه حالت «طالب بودن» در مرد کم‌رنگ‌تر بشه! 🌸 اما تا کجا میشه از این‌جور حرفا زد؟ تا جایی که مهریه سنگین یه جور مانعی نباشه! یعنی پسر تا می‌بینه مهریه چقدر سنگینه پا پس می‌کشه. اگه مهریه بخواد این‌طور مانع بشه، دختر حتماً باید اقدام کنه ولی باید از طریق خانواده خودش اقدام کنه. اصلاً به صلاح نیست خودش مستقیم بگه! وقتی میگم مهریه سنگین نباید مانع باشه یعنی چی؟ یه وقتی پسر تا مبلغ مهریه رو می بینه پا پس می‌کشه اما بعضی وقتا پا پس نمی‌کشه ولی یه جورایی مجبور میشه تن بده. می بینه دختره رو می‌خواد و تنها راهش اینه که این مبلغ غیرمنطقی رو قبول کنه! یعنی حالت اجبار واسش به وجود میاد! 🌸 ممکنه خانواده دختر فکر کنن با این مهریه، تعهدی گرفتن ولی اون رنجش پشت این حالت اجبار آثار اصلی ازدواج از بین می بره! ته دلش میگه: دختر بهم دادن ولی با چه سختی، به‌اصطلاح دلش صاف نمیشه. در واقع استارت فاصله بین دختر و پسر و حالت جدل زده میشه! اگه به این حالت گرفتن حق طلاق هم اضافه بشه! به اون حالت اجبار قبلی یه چیزی اضافه‌تر میشه! نمیگم نمی‌تونه حق طلاق رو ازش بگیره یا مهریه خاصی بزنه؟ بحث سر نحوه گفتن یا درسته! بله یه وقتی پیش میاد با پسر مطرح می کنه و با کمال آزادی قبول می کنه حق طلاقو بده، اون یه بحث دیگه است! 🌸 حرفم اینه که دختر خودش مستقیم نگه «مهریه رو قبول کن، ولی من می‌بخشم» خب این جا مهریه سنگین از طرف خانواده دختر گذاشته شده، اون حالت اجباره یه ذره پیش اومده پس رنجش نسبت به خانواده دختر به وجود میاد! حالا اگه دختر خودش مستقیم بگه، قاعده «مطلوب بودن» در دختر رعایت نمیشه! اگه به همه اینها حق طلاقم اضافه کنیم که دیگه بدتر میشه! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
💙 یا طلاق بگیر یا مادر نداری؟ 🌸 تو دانشگاه باهم آشنا شدیم! همین آشنایی باعث شد باهم ازدواج کنیم! به‌خاطر مشکلات زندگی، شوهرم نتونست تحصیلاتش رو ادامه بده و ترک تحصیل کرد. ولی همه‌جوره ازم حمایت کرد که درسامو بخونم! الانم با حمایت‌های همسرم درسمو تموم کردم و خدا رو شکر مشغول به کار شدم! هم شوهرمو دوست دارم و هم عاشق زندگیمم! ولی مشکل مادرمه که از اولش با شوهرم مشکل داشت! از اولش ازش متنفر بود. از همون موقع می‌گفت: «این در سطح ما نیست، زنش نشو» ولی من دوسش داشتم! 🌸 ولی مادرم ول کن نبود، مدام شوهرمو تحقیر می‌کرد! از این کارش اذیت شدم و رفتم با مادرم صحبت کردم. بارها باهاش صحبت کردم حتی تا جایی که با مادرم دعوا کردم ولی بازم ول کن نیست! الان طوری شده که شوهرم روش باز شده و حریم‌ها شکسته شده، وقتی از دست مادرم عصبی میشه هرچی به دهنش میاد بهش میگه! حتی جلوی مادرم با بی‌ادبی تمام جوابشو میده! هر دو طرف از هم بیزارن! هر بار با هم دعوا می‌کنن، بعدش میرم کلی سر مادرم دعوا می‌کنم که چرا این کارو کردی؟ چرا این حرفو زدی؟ و ... بعدش میام با هزار خواهش و تمنا باهم آشتی‌شون بدم. ولی فائده نداشته هر بار هرکدومشون منو تحت‌فشار قرار میدن؛ مادرم میگه: شوهرت در حد و قواره ما نیست. تو از هر نظر ازش سری، ولش کن ازش جداشو، اصلاً ازش خوشم نمیاد. اگه ازش جدا نشی دیگه مادرت نیستم و مادری نداری! 🌸 شوهرم میگه: اگه رفتی پیش مادرت، دیگه حق نداری پا تو خونم بذاری موندم بین این دوتا چیکار کنم، عاشق هر دوتاشون هستم، نمی‌خوام هیچ‌کدوم‌شون رو از دست بدم؟ پدرم میگه: با همسرت باش ولی خودم بین این دوتا موندم نمی دونم چیکار کنم؟ مادر این خانوم تنها راه و چارهٔ ایجاد طلاق و جدایی رو «تحقیر و توهین» می‌بینه! از نگاه این مادر این‌جور ازدواجی غلط بوده و حتماً باید واسه جدایی این ازدواج فکر کنه! تنها راهی که به نظرش میرسه همین قالب «تحقیر و توهین» هست. معمولاً چنین «تحقیر و توهین‌هایی» که واسه جدایی انجام میشه، مستمر و همیشگیه! یعنی می‌خواد شوهر دخترشو مجبور کنه که این تصمیم و بگیره و تا رسیدن به این تصمیم دائماً این کارو می‌کنه! 🌸 این‌طور رفتاری در روان مرد حالت «تقابل مستمر» درست می کنه! یکی از واکنش‌های مرد در این حالت «قطع کامل رابطه» با خانواده همسره! یعنی نه‌تنها رابطه خودشو قطع می کنه، به زنشم اجازه نمیده با خانوادش رابطه داشته باشه! میگه «یا منو انتخاب کن یا مادرت، اگه رفتی پیش مادرت دیگه پا تو خونه من نمی‌ذاری، حق نداری بری اونجا» در همین حالته که دوراهی خانواده و شوهر درست میشه! معمولاً مردا وقتی می‌خوان این حالتو به خانمشون منتقل کنن، با پرخاش منتقل می کنن! تند میشه و عصبانی میشه و یه دادی هم می‌زنه! 🌸 ادامه متن در پست بعدی 👇👇👇
🌸 خود همین «تنش رفتاری» روان زن رو در حالت «تعلیق - بی‌ثباتی» می بره! از طرفی همین حالت در مادرش هم هست یعنی اونم تهدیدش می کنه و میگه «یا من یا شوهرت». در این صورت «بی‌ثباتی» در روان زن دوچندان میشه! خانوم اول‌ازهمه می‌خواد خودشو از این حالت «تعلیق - بی‌ثباتی» نجات بده، میاد دست‌به‌کار میشه و اولین راهی که به ذهنش میرسه اینه که با مادرش دعوا کنه! یعنی منشأ تولید این‌همه «بی‌ثباتی» رو مادرش می‌بینه و می‌خواد با دعوا حلش کنه! در واقع دعوا یه راه فراره! این تلاش زن بی‌نتیجه می مونه، پس تمام تلاشش رو می کنه که این دوتا باهم آشتی کنن! دعوا با مادر یعنی من شوهرمو ترجیح دادم! 🌸 وقتی تلاش می کنه آشتی کنن، معنای آشتی اینه یعنی همدیگه رو ببخشید و این یعنی هر دوی شما مستحق این‌طور دعوایی بودید ولی همدیگرو ببخشید! پس با اینکه تلاش خودشو کرده ولی وضعیت بدتر شده! بهترین راه‌حل اینه که مادر تأثیر توهین رو از دامادش پاک کنه که معمولاً این کارو نمی‌کنه! ولی خانوم باید چیکار کنه؟ تنها راهکار اینه که فعلاً رابطه رو با خانواده خودش یا خیلی محدود کنه یا قطع کنه! باید واسه مادرش یا خانوادش توضیح بده تا زمانی که «اصل توهین» و «اثر توهین» برطرف نشده، رابطه من به همین شکله! 🌸 این کار کم‌کم سبب میشه، مرز بین خانوادش و زندگیش شکل بگیره! در واقع با قطع رابطه و اعلام موضع یه نوع رفتار «اعلام‌کننده» انجام داده! و نتیجه «رفتار» اعلام‌کننده، ترسیم مرزه! در طول این مدت و حتی در آینده خانوم نباید از کمبودهاش تو زندگی پیش خانوادش چیزی بگه! اگه هم رابطه مجدداً ترمیم شد، سعی کنه رفتارهای خوب شوهرشو بزرگ کنه و یه جوری حرف بزنه که اعلام رضایت از زندگی از حرفاش کاملاً مشخص باشه! 🌸 هیچ نگرانی از ناحیه مادر نیست و تمام فشار مادر به دخترش به‌خاطر عدم ترسیم مرزی هست که هنوز شکل نگرفته و چون احساس می کنه هنوز دخترش بهش وابسته هست، پس بهش فشار میاره ولی وقتی ترسیم مرز بشه مشکل برطرف میشه و فشار از طرف مادر هم برداشته میشه! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir