💙 اگه حس وحال نداری، این پستو بخون
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
اگه واقعا حوصلت سر رفته، همه چیز برات تکراری شده
دوس داری یه کم حالت عوض بشه، مقداری انرژی بگیری پنج کار ساده رو انجام بده
1- استراحت فکری (take a break from thinking)
چند لحظهای کانال اخبار رو خاموش کن، در مورد اتفاقاتی که دور برت میفته اصلا فکر نکن.
2- لحظات سرگرم کننده (funny moment)
بعد از استراحت افکار، تصمیم بگیر با همسرتون بخندید.
میتونی بشینی فیلم سرگرم کنندهای، برنامه تلویزیونیای باهم ببینید. مهم اینه که تو این مرحله «فانی مومنت» باهم بخندید.
3- انتظار برای لحظاتی صمیمی ( schedule time for intimacy )
مهم ترین نکته اینه که هردو نفر برنامه ای پیش رو داشته باشن، به طوری که هردو انتظارش بکشن یعنی «انتظار» برای اون لحظه صمیمی باهم بودن را داشته باشن .
مهم نیست چه برنامهای باشه، مهم نیست به چه شکلی باشه، مهم نیست میخوای فردا شب برای بچهها جشن تولد بگیری، مهم نیست آخر هفته میخوای بری بیرون، مهم نیست که امشب قراره باهم برید بیرون چهارتا بستنی بیگرید و باهم بخورید، مهم اینه که اون حالت انتظار تو دو نفر ایجاد بشه .
4-تکنیک لحظه اکنون (present moment)
همین الان که نشستی در مورد گذشته و آینده، اینکه چی میخواد بشه؟ وای چه اتفاقی افتاد؟ فکر نکن. شروع کن یه کاری باهمدیگه انجام بدین! ( start a new hobby )
دیدین وقتی یه کار سادهای تو خونه انجام میدین مثلا خانومت میگه اونطرف قالیچه را بگیر باهم صافش کنیم. همون لحظه رو بهش فکر کنین، وقتی فکرت میره سراغ اینکه باهمدیگه این قالیچه رو صاف پهن کنید، انگار چیزای دیگه فراموش میشه! هنر تکنیک لحظه اکنون همینه که با اون کاری که باهم انجام میدین ولو خیلی ساده فکرت بیاد برای همین الان !
5- انجام کارهای تقویت کننده حس وحال (Do something in order to boost your mood )
تو اینجا باید مود بوسترها و تقویت کنندههای حس وحال رو انجام بدین
الف) زیادی صبور باش (be extra patient)
یکی از مهم ترین تقویت کنندهها : خدمت به دیگرانه !
لازم نیست حتما یه فقیری پیدا کنی و چند تومن بهش بدی !
یکی از کارای مهم اینه که در مقابل کسی که تو کارش ضعیفه، اشتباهی داره صبور باشی! وقتی صبوری میکنی خود به خود این حس بهت دست میده که جهان هنوزم خیلی جای بدی نیست، چون تو با این کارت مهربونی و صبوری به دیگران اهداء میکنی!
اگه همسرت اشتباهی میکنه یا تو محل کارت ناراحت شدی، شما به جای اینکه زهر مار بشی و همه چیز سرش خراب کنی
اگه از رابطه زناشویی راضی نبودی به جای که به کوچکترین بهانه داد بزنی، اوقات تلخی کنی میتونی اینجا صبر به کار ببری! وقتی این صبر رو داری اون وقته که حالت تقویت میشه و این خودش یک مود بوستر حساب میشه!
ب) زیادی خونگرم و دوستانه باش (be extra warm and friendly)
وقتی همسرت داره از خونواده خودش تعریف میکنه و مثلا از خوبی های باباش میگه،
به جای اینکه به دل بگیری! با صدای بلند بگو: اره تو هم از همین خونواده خوب بودی که من انتخابت کردم.
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
💙 آرزوهای دست نیافتنی
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 شادی و ناراحتی تو زندگی بستگی به شناخت و افکار ما داره!
خیلی از ما فقط و فقط به خاطر یه سری افکار همش غصه میخوریم، آرزوی زندگیای رو می کنیم که « ای کاش بهش می رسیدیم ، چقدر باید حسرت بخوریم!»
🌸 یه سری باورها باعث این حالت میشه! باورها و آرزوهای دست نیافتنی که همیشه باعث افسردگی و نارضایتی در زندگی میشه
1- باور شماره یک: باور به ناسازگاری زندگی
بعضی وقتا پیش میاد با خودمون میگیم: « چرا همش من؟ چرا هر جا میرم هر کاری میکنم، موفق نمیشم. فلانی را ببین هر کاری میکنه انگار مهره مار داره اما ما که شانس نداریم، هرجای میریم دریا جلو پا مون خشک میشه»
این باور همان باور به اینه که هیچ وقت من خوشحال نیستم چون هرجا میرم یه مشکلی برام پیش میاد.
2- باور شماره دو: شادی مشروط
«اگر من پول داشتم، فلانی رو نگاه کن، هیچ دغدغهای تو زندگیش نداره، ماشین که داره، خونه هم داره حقوقش هم که عالیه، دیگه چه غصهای داره. ما که هنوز تو خریدن یه ماشین موندیم. اگر منم جای اون بودم مشکلی نداشتم، حالم خوب بود، خیلی آروم بودم»
این باور مربوط به جستجوی شادی در آینده است.
اگر من پول داشتم، اگر من فلان امکاناتو داشتم، خوشحال میشدم.
3- باور شماره سه: من باید بیشتر تلاش کنم
ازش میپرسی الان چی کم داری، زن خوب داری، بچه هات سالم هستن. مشکلی نداری؟
البته این سؤال درسته کلیشهای شده ولی واقعیت همینه! طرف میگه: بله درسته همه چی خوبه ولی باید بهتر از خوب باشه تا احساس شادی کنم! این چیزا رو که همه دارن، مگه پولداره این چیزایی رو که میگی نداره؟
4- باور شماره چهار: عشق واقعی
همش میشینه و حسرت میخوره که عجب شانسی داشتم تو زندگی! این قدر موقعیت خوب داشتم، این قدر مورد خوب داشتم، تو همش اینو انتخاب کردم! باید تو کل زندگی بسوزم و بسازم! ما هم که تو این زندگی شانس نداشتیم.
اگر به جای این با اون مورد ازدواج میکردم چی میشد؟ با بهانههای الکی اونو ردش کردم!
باور به اینکه اگر عشق واقعی رو پیدا کنم شاد میشم، الان که دیگه شانس ما سوخت.
5- باوره شماره پنج: زندگی کامل
وقتی باهاش حرف میزنی، فوری بهت جواب میده: نفست از جای گرم بلند میشه این حرفا رو میزنی؟ تو هم اگر مثل من بودی اینطور نمیگفتی. هر روز یه مشکل، هر روز یه گرفتاری!
تو که درک نمیکنی؟ همین طور نشستی و برای خودت داری حرف میزنی»
این باور همان باور به این است که اگر زندگیم کامل بود من هیچ وقت ناراضی نبودم. الان که ناراضی هستم چون زندگیم کامل نیست.
6-باورشماره شش: جستجوی خوشبختی
وقتی به زندگیش نگاه میکنی، کل زندگیش شده کار. کار براش شده زندگی، در کنار کار زندگی هم میکند. معتقده برای خوشبختی، رقم زدن یک زندگی خوب برای زن و بچهها، دائم باید از صبح تا شب کار کنه و این ور واونور بره.
باور داره که خوشبختی الان نیست، بلکه باید دائم دنبال خوشبختی باشی، باید همیشه براش زحمت بکشی و کار کنی.
7- باوره شماره هفت: زندگی غیر نرمال
همش انتظار داری یه روزی برسه که زندگیش به حالت عادی برگرده! الان همش شده حسرت ولی دائم انتظار یه روزی داره که زندگیش به روال عادی برگرده، اون وقته که احساس شادی میکنه!
🌸 هفت باور دست نیافتنی که باعث میشن ما از الان و لحظه اکنون احساس شادی و خوشبختی نکنیم و همش به جستجوی خوشبختی در آینده و در شرائط دیگر باشیم.
اگر این هفت باور رو کنار بگذاریم، از همین الان و لحظه اکنون احساس شادی خواهیم کرد.
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 چطور احساساتم رو کنترل کنم؟
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 بعضی وقتا ممکنه همسرت با عشق برای شما چایی بریزه! ممکنه خیلی شما رو دوس داشته باشه و وقتی باهم بیرون میرین، خیلی احساس خوبی داره اما حس شما متفاوته! حس شما شبیه احساس حسرته، یه وقتایی نزدیک به ناراحتی و عصبانیته!
🌸 راحت تر بگم شما تو دلتون یه چیز دیگه میگذره و احساسات خیلی خوبی ندارین ! نه اینکه احساس تنهایی بکنین بلکه فکر میکنین کل زندگی رو باختین!
🌸 ممکنه چند روزی همینطور بگذره! خانوم میپرسه: چته؟ با یه حال خاصی میگه: هیچی. ولی تو دلش میگه: برو بابا!
🌸 چطور احساساتم رو کنترل کنم؟ نمیدونم بذارم همینطور بیاد و بره یا اینکه این حالت نشونه خوبی نیست، باید جلوشو بگیرم؟
یه وقتایی این احساسات منفی تبدیل به هیجان میشه، ممکنه پیش بیاد از دستش خیلی عصبانی میشم، کلی داد وبیداد میکنم: کجا بودی؟ میدونی از کی رفتی بیرون؟ . بعد از چندساعت، احساس عذاب وجدان میگیرم، باخودم میگم؛ آخه من این همه دوسش دارم، چرا دارم اذیتش میکنم؟ بعد بلند بلند میگم: ببخشید دست خودم نبود نمیخواستم ناراحتت کنم.
🌸 برای کنترل احساسات منفی چند مرحله رو باید طی کرد
1- توجه احساسی(Emotional attention )
توجه احساسی یعنی تغییر نقطه تمرکز . طرف بلند میشه میره بیرون، به حساب خودش یه دوری بخوره شاید هوا به کلش بخوره، حالش جا بیاد. اما همینطور که داره قدم میزنه بیشتر رو حسرتهاش و نداشته هاش فکر میکنه! یعنی در واقع با بیرون رفتنش داره یه فرصتی به خودش میده، همه چی رو مهیا میکنه تا بیشتر روی احساسات منفیش فکر کنه! مهم اینه که نکته تمرکزشو از روی احساسات منفیش جابجا کنه! حالا با هر کاری که شد، یه وقتی کسی با بیرون رفتن ممکنه نکته تمرکزش عوض بشه، کسی هم هست باید دور برش شلوغ باشه!
2- پذیرش احساسی (Emotional acceptance)
مهم ترین نکته تو این مرحله اینه که خودمو قضاوت نکنم! اگه احساسات منفی دارم، اگه عصبیام، اگه احساس پوچی یا حسرت یا پشیمانی میکنم، باید بدونم که من به خاطر این احساسات «نه آدم بدی هستم، نه آدم خوبی هستم» چون احساسات حتی اگه منفی هم باشه حالت طبیعی هر شخصیه!
3- ارزیابی مجدد (Reapprasial )
بعضیا همه چیز رو به دید منفی میبینن. تو ارزیابی مجدد، همه اتفاقات زندگیم را با دید مجدد و با نگرش مثبت تر نگاه میکنم! خاطراتی که باهم داشتیم رو دوباره با نگاه مثبت مرور کنم
4- فاصله زمانی (Temporal distance )
به جای اینکه بشینم به گذشته فکر کنم وحسرت بخورم! به جای اینکه نگران آینده باشم.
فرض کنم لحظه اکنون که در آن قرار دارم همان آیندهای است که همیشه نگرانش بودم. بالاخره همین الان همون آینده است که گذشته حسرتش رو میخوردم. میخواستی برای آینده چی کار کنی؟ همون کار رو الان انجام بده!
5- فاصله با خود ( Self-distance )
یه ذره از دید خود فاصله بگیرید! به زندگی خودم، به تجربیاتی که باهمسرم دارم از دید یه شخص خارجی نگاه کنم. از دید یه شخص بیرون از خونه به خونه خودمون نگاه کنم به زندگی خودم نگاه کنم! وقتی دارم به زندگی دیگران نگاه میکنم باخودم میگم: « عجب خانومی داره!» « عجب آقایی داره» شما الان با دید شخص خارجی داری به زندگی اونا نگاه میکنی، با همین دید به زندگی خودت نگاه کن.
6- حق شناسی (Gratitude )
تمام نعمتها، تمام چیزی که دارم حتی اگه شده بچههام باشه! حتی اگه شدم همین بودن همسرم درکنارم باشه! همه اینا رو بشینم لیست کنم و یه لحظه فکر کنم که دیگه نیستن! بعد کلی خدا رو به خاطرش شکر کنم. این همان قانونی که خدا بهش میگه «فأما بنعمه ربک فحدث» هرچی داری تو ذهنت مرور کن.
🌸 خلاصه بگم برای اینکه بتونی یه چیزی مثل احساسات منفی رو تغییر بدی، اول اونو بپذیر بعد کم کم با این مهارتها تغییرش بده!
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 نیش وکنایه
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
گاهی اوقات خیلی ساده به مسائل نگاه میکنیم و ممکنه بی خیال از کنارش بگذریم. ولی کم کم بیخ پیدا میکنه؟
وقتی تو عمق مشکل میریم میبینیم، مشکل ابعاد مختلفی داره که اگه بهش توجه نکنیم تبدیل به یه مسأله بزرگ میشه.
خانمی احساس ناراحتی وعصبانیت، ایجاد اشکال ارتباطی با همسر، استرس، احساس کم توجهی را در یک مشکل تجربه کرده بود.
الف ) چرا احساس ناراحتی وعصبانیت میکرد؟ میگفت با مادر شوهرم مشکل دارم. مادرشوهرم آدم بدبینیه! وقتی از کسی ناراحت میشه، هر چی از دهنش در میاد بار طرف میکنه. بعضی وقتا هم حس بدبینیش گل میکنه هر تهمتی را به من میزنه.
این حالت مادرشوهرم باعث احساس ناراحتی و عصبانیت من میشه!
ب) چرا مشکل ارتباطی با آقاش داره؟ چون از دست مادرشوهرم به خاطر این کارش احساس ناراحتی وعصبانیت میکنم، هروقت میخوام باشوهرم ارتباط بگیرم، این ناراحتی و عصبانیت تو ارتباط مشکل درست میکنه. خیلی تند با شوهرم برخورد میکنم، میبینم که شوهرم ناراحت میشه ولی دست خودم نیست.
ج ) چرا این خانوم رو استرس میگیره؟ هروقت میخوان برن خونه مادرشوهر، استرس میگیرن که این دوباره شروع کنه و دوباره اتفاقات بعدش یعنی من ناراحت و عصبانی بشم و بعد باشوهر تندی کنم. علاوه براین خانوم خیلی مقید به احترام به پدر و مادره، استرس میگرفت که نکنه یه وقتی بی احترامی کنه، نمیدونه چی کار کنه مقابل این رفتار مادرشوهرش.
د) چرا این خانوم احساس کم توجهی میکنه؟ آقاش برای اینکه مادرش ناراحت نشه، کمتر به خانومش توجه میکنه . هروقت میرفتن خونه مادر شوهر، کنار همسرش نمی نشست و خیلی به خانومش توجه نمیکرد. حمایت کلامی نمیکرد.
ممکنه به نظر برسه همه اینها یه مشکل هستن واون مشکل با مادر شوهر. طرف میگه: من با مادر شوهرم مشکل دارم، کمتر برم خونشون یا شوهرم تنها بره خونه مادرش، اینطور خیلی بهتره!
آخه بحث سر این نیست که یه مشکلی کوچیک پیش اومده تا با نرفتن یا کمتر رفتن حل بشه.
بعضی میگن باید مهارتهای تعامل رو بهتر یاد بگیریم چون مادرشوهر احساس میکنه خانوم داره پسرش رو تصاحب میکنه پس باید دل مادر شوهر رو به دست اورد.
این مهارت تعامل تنهایی کافی نیست. بلکه مشکلش چند بعدیه !
مهارت کنترل احساس، مهارت بیان احساس، مهارت تعامل بهتر راه کار مشکل چند بعدی فوق است.
1- وقتی احساس عصبانیت و ناراحتی از مادرشوهر میکنه، باید با مهارت بیان احساس بتونه، احساساتش رو به شوهرش منتقل کنه.
یعنی با روش xyz (موقعیت، رفتار، احساس) احساساتش رو بگه
ما وقتی رفتیم خونه مادرتون (موقعیت) مادرت اون حرفو زد، بهم تهمت زد و نیش و کنایه بارم کرد (رفتار) خیلی ناراحت شدم (احساس)
در اینجا باید به شوهر یاد بدیم با دو تکنیک بازتاب و نشان دادن توجه، به همسرش پاسخ بده تا احساسات خانومش کنترل بشه. یعنی به جای اینکه دفاع کنه از مادرش، بازتاب بده احساسات خانومش رو. یه جوری که با زبان بدنش هماهنگی داره، بگه: پس احساس ناراحتی کرد. اون حرف مادرم عصبانیت کرد.
2- وقتی میخواد با شوهرش تعامل کنه، سعی کنه از جملات دارای «من» تکنیک تخلیه احساس را پیاده کنه. زود تند نشه که مادر «تو» اینطور بهم گفت. یا با شوهرش تند بشه، تو همیشه منو اذیت میکنی، و.... . قبل از اینکه تند بشه به فکر این باشه که احساساتش رو منتقل کنه و درون ریزی نکنه چون همین درون ریزیه باعث تندی میشه. وقتی میخواد تخیله احساسی کنه با «من این احساسو داشتم» شروع کنه
3- برای کنترل استرس هم باید از مهارتهای کنترل احساسات استفاده کنه! یعنی ابتدا توجه احساسی سپس پذیرش احساسی داشته باشه! که توضیحش تو پست قبل گذشت.
4- برای جلوگیری از بروز مشکل از رفت و آمد کوتاه و مداوم استفاده کنه! یعنی زمان موندن به آنجا رو کم کنه ولی تعداد رفتن کم نشه!
5- مهم ترین نکته در ارتباط با کسی که باهاش مشکل داری اینه که سعی نکنی تغییرش بدی، انتظار خودت از او توقع نداشته باشی.
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 از محیط دانشگاه میترسم
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_خانمها
🌸 بعضی وقتا تصمیماتمون رو براساس فرضیات و آرزوهای خودمون میسازیم و حاضر نیستیم با واقعیت مواجه بشیم.
مهم ترین کسی که تو آینده ضربه میخوره خود ما هستیم
کیسی اومده بود خواستگاری، شغل معمولی در حد خودش داشت. حالا اونقدر درآمد نداشت ولی به اندازه یه زندگی معمولی میتونست پول در بیاره.
🌸 دختر با خودش نشست فکر کرد؛ خوب حالا ازدواج میکنیم ولی سعی میکنم شوهرم رو ترقی بدم بره دانشگاه بیشتر درس بخونه، تحصیلاتش بره بالا یه شغل آبرومندانه گیرش بیاد.
اومدن تو زندگی، همین دختر نگران آقاش شده. نگران محیط دانشگاه شده. مدام میگه واقعا محیط دانشگاه مناسب نیست من خیلی نگرانم.
🌸 اگه بخواهیم مشکلاتش رو ردیف کنیم این شکلی میشه:
1- درگیری و آشفتگی ذهنی در واقع بهش میگن «افکار فاجعه ساز یا (over thinking-catastrophic thinking) » در واقع مدام به بدترین حالت ممکن در مورد محیط دانشگاه فکر میکنه. این افکار هم باعث اذیت خودش میشه هم تو تعامل با شوهرش تأثیر داره و حالت مراقبتی به خودش میگیره! وکم کم به کنترل گری منجر میشه!
2- «آرزوی خوشبختی ». این خانوم از اولش با خودش فکر میکرد من اینو میپذیرم ولی یه کاری میکنم پیشرفت کنم. مدام حسرت نداشتهها رو میخوره. اصلا از چیزی که هست و همین لحظه داره اتفاق میفته لذت نمیبره. این حالت باعث افسردگی و ورود احساسات منفی درون آدم میشه و باعث میشه مدت حسرت بیشتر بشه و هیچ وقت از زندگیش لذت نبره.
3- «سردرگمی وحالت قضاوت ». یک مشکل دیگه این خانوم باهاش مواجهه اینه که نمیدونه مشکل خودشه یا مشکل آقاشه. هی مدام میشینه فکر میکنه «من باید یه کار کنم که بی خیال بشم، نمی دونم چیکار کنم محیط اونجا برام مهم نباشه» یا اینکه اینطور فکر میکنه: «آقام رو بفرستم دانشگاهی که توش خانوم نباشه». مدام داره خودش و آقاشو قضاوت میکنه چون باخودش میگه «واقعا نمیدونم کار من اشتباهه یا کار آقام اشتباهه». در کنار همه این قضاوتها سردرگمی هم هست چون فکر میکنه تنها راه پیش رفت دانشگاه رفتنه، اگه نره دانشگاه، هیچی تو زندگی نداریم، اگه بفرستمش دانشگاه هم که محیط دانشگاه اینطوریه!
4- «استرس و اضطراب و ترس» مدام حرف مردم تو ذهنش مرور میشه که « این همه شوهرتو داری میبری بالا یه روزی ولت میکنه، مواظب باش» این حرفا تو ذهنش مرور میشه، حالت استرس و اضطراب میگیره و میترسه نکنه یه روزی شوهرم واقعا منو ول کنه!
🌸 برای هرمشکل یه راه حلی وجود داره.
سه مشکل اول حالت درونی وشناختی داره، خانوم باید طرز تفکرش رو عوض کنه! مشکل سوم مهارتی و برای کنترل احساسات و عدم تأثیرپذیری از حرف مردم باید مهارتهای لازم رو یادبگیره.
برای افکار فاجعه ساز باید از تکنیک «تماشای افکار» یا «حساب احتمالات» استفاده کنه!
🌸 مشاهده افکار یعنی هرفکری رو بریزه دور حتی فکر خوب، حتی توجیه کارهای همسر، فقط و فقط بشینه به افکار خودش نگاه کنه که چقدر مسخره است. حساب احتمالات یعنی تعداد دفعاتی که این نشسته و باخودش فکر بد کرده و تعداد دفعاتی که اتفاق بدی افتاده بسنجه، ببینه واقعا احتمالش صفره. آخه این همه خودتو اذیت کردی، فکر بد کردی، واقعا خودت دیدی و یه بار اتفاق افتاده. (توپستای قبلی درموردش توضیح دادیم)
🌸 برای مشکل آرزوی خوشبختی و مشکل سوم باید ذهنیتش رو نسبت به خوشبختی عوض کنه. کار به حرف مردم نداشته باشه. همین شغل معمولی با یه درآمد معمولی مگه چشه حالا حتما این باید بره دکترا شو بگیره. خوشبختی که همش این چیزا نیست. باید از تکنیک لحظه اکنون استفاده کنه و سعی کنه از همین الانش و داشتههاش لذت ببره. ممکنه یه شوهری درآمدش معمولی باشه ولی خیلی خوش اخلاق باشه.
🌸 برای مشکل چهارم باید اولا از مهارت کنترل احساس استفاده کنه که توضیحشو دادیم. ثانیا باید بدونه که همین احساسات منفی و افکار باعث رفتار کنترل گری میشه و این رفتار کنترل گری، مهم ترین چیزی یعنی اعتماد رو از بین میبره، اونوقت همون چیزی که میترسیده واقعا سرش میاد.
🌸 در پایان واقعیت جامعه اینه که بله، محیطهایی هستن که باید ازشون ترسید اولا باید مهارتهای تعامل زوجین رو ارتقاء بدیم ثانیا باید میزان معنویت رو توخانواده بیشتر کنیم. همین پایبندی به اعمال عبادی و مسائل معنوی میزان وفاداری شخص رو بالاتر می بره!
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 مدام نصیحتم میکنه!
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 یکی ازمشکلات زناشویی تلاش برای تغییر طرف مقابله!
یکی میگفت: تازه ازدواج کردیم مدام همسرم منو نصیحت میکنه! اعصابم از دست نصیحتاش خرد میشه! خیلی ناراحت میشم.
🌸 خیلی از ماها میخواهیم چیزی رو به طرف مقابلمون منتقل کنیم ، طرفمون رو تشویق به کاری کنیم ولی از بدترین شکل ممکن استفاده میکنیم. مثلا از راه نصیحت کردن وایراد گرفتن می خواهیم که همسرمون کاری که ما می خواهیم رو انجام بده .
🌸 مشکلاتی که این خانوم کم سن وسال باهاش مواجه شده بود، به این شکلی بود
1- احساس بی کفایتی
خانوم میگفت چون سنم کمه و آقام مقداری ازم بزرگتره، مدام یه شوخیهایی با من میکنه که اصلا شوخیهاش رو نمیتونم تحمل کنم. خیلی دوس داره فضا رو عوض کنه ولی شوخیهاش به نظرم زننده است و جنبه شوخیهاشو ندارم!
از این طرف احساس میکنم، نمیتونم درست حسابی به شوهرم محبت کنم. آخه خیلی دوسش دارم ولی شوخیهاشو دوس ندارم، و نمیدونم چطور بهش محبت کنم که خوشش بیاد.
2- تلاش برای تغییر شخصیت
شوهره میخواد شخصیت خانومش رو تغییر بده! مدام با شیوهای غلط داره سعی میکنه شخصیت خانومش رو تغییر بده! هی مدام نصیحتش میکنه! مدام میگه «من بزرگتر از توام، حتما یه چیزایی میدونم، اینطور باشی، این طور حرف بزنی، اینطور لباس بپوشی ، بلند بلند نخندی، و... . به نظرم خیلی بهتره» مدام نصحیتم میکنه!
3- احساس عصبانیت و عدم توانایی در انتقال احساس
خانوم وقتی با نصیحتهای مداوم شوهرش روبرو میشه خیلی احساس عصبانیت میکنه ولی به شوهرش منتقل نمیکنه!
همین خانوم میگه: وقتی میبینم باحالت ریلکس و آروم نصیحتم میکنم میخوام منفجر بشم. ولی همش درون ریزی میکنم.
🌸 درمورد مشکل اول خانوم باید دو چیز رو مد نظر خودش قرار بده. ابتدا باید از تکنیک «پذیرش احساسی» استفاده کنه! یعنی نیاز نیست مدام احساس بی کفایتی کنه، لازم نیست که مدام خودشو قضاوت کنه و بگه من بلدم نیستم. یه چیزی طبیعیه که خیلی چیزا رو آدم بلد نیست و اینکه همسرم رو دوست دارم ولی بلد نیستم، این احساس بلد نیستن جنبه منفی محسوب نمیشه. پس نباید این احساس باعث احساس بی کفایتی او بشه! باید شیوه تعامل بهتر رو یاد بگیره.
🌸 نکته دوم اینکه با تکنیک «بیان احساس» با شیوه جمله دارای «من» به همسرش منتقل کنه من از شوخی هات خوشم نمیاد. یعنی نگه شوخیهای «تو» بی مزه است بلکه فقط از احساس خودش بگه و راحت بگه من احساس خوبی ندارم وقتی این شوخیها میکنی.
🌸 اما در مورد مشکل دوم همسر این خانوم باید بدونه که دو جور شخصیت داریم؛ یک شخصیت قابل تغییر و یکی هم غیر قابل تغییر. یه چیزایی جزء ذات آدمه نمیشه عوضش کرد. اگه تو خوشت نمی امد چرا با همین ویژگیها باهاش ازدواج کردی. بله در مورد علایق و نحوه حرف زدن و نحوه لباس پوشیدن میشه تغییر کرد اما اینم نیاز به زمان و فرصت داره. البته آقا باید بدونه که تو این مدت خانومشو سرزنش نکنه! تو این طور حرف میزنی من شرمنده میشم، اگه اینطور لباس بپوشی آبروم حفظ میشه.
🌸 اما در مورد مشکل سوم نیز بازم باید بیان احساس کنه ولی با روش xyz (موقعیت، رفتار، احساس) یعنی احساس خودش رو به شوهرش بگه به این شیوه که تو اون موقعیت، این رفتار باعث این احساس من شد. مثلا بگه: وقتی رفتیم خونه مادرت و من اینطور حرف زدم (موقعیت)، شما اومدی خونه کلی منو نصیحت کردی (رفتار) من احساس ناراحتی و عصبانیت کردم (احساس).
🌸 همچنین در این مورد شوهر باید بدونه تشویق به شیوه نصیحت و ایراد گیری یکطرفه، شیوه مناسبی برای تغییر همسر نیست. همچنین ابتدا شوهر شناخت خودش رو نسبت به شخصیت همسرش بالاببره و انتظارات خودش را متناسب با شخصیت همسرش بکنه و بهترین شیوه تواین مورد ارائه فرصت زمانیه چون تو این مورد هم تازه ازدواج کردند هم اینکه سن خانومش خیلی کم بود!
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir