💙 مأیوس
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 سؤال
خانوم جوانی هستم و یک فرزند دارم البته همسرم خیلی آدم خوبیه و بهترینه. وقتی درس میخواندم، استعداد خوبی داشتم و رتبه اول بودم. بعدش به دانشگاه رفتم، با توجه به علاقه و استعدادی که داشتم خیلی موقعیت خوبی داشتم و جای پیشرفت زیادی داشتم. ولی چون زود ازدواج کردم دیگه از دانشگاه رفتن مأیوس شدم. بعد از مدتی پدرم یه زمین به ما داد، شوهرم سالها کار کرد تا به زور تونستیم، چند تا اتاق تو این زمین بسازیم. ولی شرائط خونه خیلی دلچسب نیست، امکانات درست و حسابیای نداره. همش با خودم میگمای کاش مقداری پول داشتیم میتونستم برای خودمون خونهای بخریم. حسرت اینو میخورم که چرا دانشگاه رو ادامه ندادم، اگه ادامه میدادم خیلی اوضاع فرق میکرد، ممکن بود برم سرکار و شرائطمون اینطور نباشه. الان حس ناامیدی بهم دست داده، امیدی ندارم که خونه دار بشیم. طوری شدم که با کوچیک ترین چیزی یا حرفی ناراحت میشم. دلم برای فرزندم میسوزه، چطور با این شرائط تربیتش کنم، امید ندارم بچم درست تربیت بشه؟
🌸 جواب
مشکل از سه قسمت تشکیل شده
الف) شناخت و نوع نگاه نادرست
دو نوع باور وشناخت اشتباه در این خانوم شکل گرفته
1- باور به شادی مشروط
اگر پس انداز داشتیم، اگر میتونستیم خونه با فلان امکانات داشته باشیم، اگر وضعیت وشرائط شغلی شوهرم بهتر میبود و درآمدی بهتری داشت، خوب قطعا منم چنین حس و حال بدی نداشتم.
یعنی شادی خودش، حس خوب خودش در ذهن خودش مشروط به همه این «اگرها» کرده.
در صورتی که هیچ وقت شادی انسان مشروط به اگر نیست بلکه شادی بستگی به نوع نگاه انسان داره.
چطور وقتی خوش میگذره زمان تند میگذره ولی وقتی بد میگذره زمان کند میگذره. اما تو هردو صورت یه جور زمان گذشته. این نوع نگاه و حالت انسانه که گذشت زمان رو برای انسان تغییر میده!
میتونه هیچ کدوم از این «اگرها» نباشه ولی آدم شاد باشه چون لااقل اگر پس انداز نداره، بجاش شوهرش شغلی داره. اگر خونه با فلان امکانات نداره، لااقل خونه مال خودش داره ...
3- ارزیابی غلط از زندگی
خانوم دوتا ارزیابی برای خودش انجام میده که هردوتاش ناقصه! یه ارزیابی از زندگی خودش و یه ارزیابی از زندگی دیگران.
وقتی به زندگی خودش نگاه فقط مشکلات رو ردیف میکنه! اما با خودش میگه میتونست این مشکلات نباشه و بهتر باشیم یعنی وقتی به بیرون از زندگی خودش نگاه میکنه فقط خوبی ها رو ردیف میکنه!
🌸 در صورتی که ارزیابی درست سه تا رکن داره
الف) پذیرش مشکلات ب) فناء پذیری مشکلات ج) مرور ذهنی داشتهها
یعنی چه به زندگی خودش نگاه کنه، چه به بیرون از زندگی خودش باید هر سه تا رکن توش لحاظ بشه.
اگه به زندگی خودش نگاه میکنه: بله مشکلاتی داره که ایشون همه مشکلاتش رو ردیف کرده. در واقع باید بپذیره که مشکل هست و برای همه هست. سپس فناء پذیری مشکل رو نباید فراموش کنه. نمیگم همیشه مشکلات از بین میرن ولی باید بدونه اگر مشکلی هست یا یه روزی تموم میشه یا اگر هم تموم نشه قطعا به یه صورتی عوضش هست. از همینجا باید بره سراغ مرور ذهنی داشتهها. چون همین داشتهها گاهی اوقات عوض مشکلاتن. خوب این خانوم به جای این مشکلات، همسر خوب وخوش اخلاقی داره، یه پسر داره که خیلیها حسرت همینا رو میخورن.
اگه به زندگی دیگران نگاه میکنه: باید همین سه رکن رو رعایت کنه نه اینکه فقط رکن سوم یعنی داشتههای دیگران رو ببینه و مدام باخودش مرور ذهنی کنه بعدش بشینه وحسرت بخوره که من ندارم.
اگه این داشته ها رو داره قطعا مطابق رکن اول ارزیابی یعنی پذیرش وجود مشکل، همه افراد یه مشکلی دارن. یعنی باید بپذیره که هر آدمی بدون مشکل نیست. حالا یکی امکانات داره ولی اخلاق نداره. پس رکن اول یعنی «پذیرش مشکل» نباید فراموش بشه.
اگر هرسه رکن ارزیابی تو زندگی خودش ودیگران وارد کنه، اونوقته که میبینه تعادل برقراره!
ب) حسرت (زندگی در گذشته)
مهم ترین مانع شادی وحس وحال خوب، همین زندگی در گذشته و رها کردن زندگی در همین لحظه است. یعنی زندگی و شادی و حس و حال خوب رو مشروط به یکسری «اگرهای» و «ای کاش های» گذشته کنیم.
چقدر استعداد خوبی داشتم، کاش میرفتم دانشگاه، چه اشتباه بزرگی کردم؟
اگر دانشگاه رو ادامه میدادم میرفتم سرکار و و ضعیتم بهتر میشد؟
اولا زمانش گذشته و هیچ وقت برنمیگرده پس مرور «اگر» و «ای کاش های» گذشته تنها فایدهاش غفلت از لحظه حال و مشغولیت ذهنیه. نهایتش یأس و ناامیدی میاره
ثانیا فرض میکنیم «ای کاشها» و«اگرهای» گذشته درست میشد. ازکجا اینقدر مطمئنیم همون نتیجه رو میداد. قبول میرفتی سرکار، ازکجا مطمئنی که زندگی شما و رابطه شما با شوهرت همینجور باقی میماند.
پس حسرتها رو باید کوچیک کرد نه اینکه هر روز مرورش کنیم و بگیم اگر میشد چی میشد؟
ج) خود بینی مشکلی دیگه که باهاش مواجه هستن اینه که خانوم تمام امکانات و خوبیها رو از خودش میبینه. با خودش میگه زمین که پدرم بهم داده. استعدادم خیلی خوب بود میتونستم برم دانشگاه به کجا و کجا برسم و چی بشم. میتونست موقعیتم بهتر باشه. شوهرم که درآمدی نداره. بهترین راه حلش اینکه هم درمورد خودش هم درمورد شوهرش نقاط منفی و مثبت رو کنار هم ببینه. مثلا با اینکه این خانوم زود ناراحت میشه ولی شوهرش خیلی خوش اخلاقه! و ...
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 نیاز به پذیرش
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 1-سؤال
خیلی وقتا پیش میاد تو خونه بیهوده راه میرم، اصلا حوصله هیچ کاری رو ندارم.
میگفت: تو جمع که میریم خیلی پرنشاطه همین که میاد توخونه، اعصاب خوردی هاش شروع میشه! خودشم چند بار گفته: من اصلا بیرون از خونه، تو بین دوستام اینطور نیستم، قبلا هم اینطور نبودم، ببین تو چی کار کردی که من اینطور شدم همش اعصابم خورده.
دل و دماغ هیچ کاری رو ندارم و همه روزا برام تکراری شده و اصلا هیچ نشاطی ندارم!
🌸 2- تحلیل مشکل
وقتی به ظاهر اینا نگاه میکنی خیلی ساده به نظر میرسه. تمام علت بی انگیزگی و کسالت خودش رو به این گره زده که شوهرم بیرون از خونه خیلی به راهه ولی وقتی میاد خونه همه چه عوض میشه!
اما مسائل زیادی باعث این بی انگیزگی شده!
معجونی از ویژگیهای شخصیتی خانوم و تفاوت شخصیتی آقا و خانوم همراه با عدم پذیرش باعث بروز چنین مشکلی شده بود.
خانوم شخصیتی فداکار داره، همش دوس داره به همه کمک کنه. وقتی کسی ازش درخواست کمک میکنه نمیتونه رد کنه.
آقاش روی هرچیزی دقیق میشد! به خاطر همین هم کلی ازش ایراد میگرفت. مثلا دفعه آخری خانومش داشت تعریف میکرد رفتم مغازه، پشت دخل یه آقا بود به من گفت: میوه هم تازه آوردیم.
آقاش پرسید: خوب اون آقا چند سالش بود. راستی روسریت هم یه ذره رفته بود کنار پیدا بود. رفتی اونجا روسریت همینجوری بود.
مدام تو هرچیزی اینطور ایراد میگرفت، حساس میشد. یه بار هم نشده بود تو یه کاری ازش تعریف کنه!
خانومه اصلا احساس پذیرش نداشت برای همین کلی وقت برای این و اون میذاشت تا شاید با کمکش، ازش تعریف کنن و این حس پذیرش از سوی دیگران جواب داده بشه! آخه آقاش که هیچ وقت ازش تشکر نمیکرد همش ایراد و حساسیت به خرج میداد اینم اینطوری سعی میکرد حس جلب توجه دیگران رو جلب کنه.
🌸 3- جواب
جوابش دو راه کاره برای خانوم و آقاست.
بالاخره هرکسی نیاز به حس پذیرش داره. شوهرش بلد نیست تشکر کنه و مدام حساسیت به خرج میده. بدترین حالت ممکن اینه که خانوم برای تلافی، همش وقتشو بذاره برای اطرافیان و هرچی میگن به اونا کمک کنه تا نیازش به حس پذیرش برطرف بشه!
بلکه به جای اون به ارتقاء کیفیت رابطه عاطفی بپردازه. همین صرف کردن وقت برای دیگران باعث افزایش حساسیت مرد میشه و کم کم حالت تشکر و قدردانی از همسر توش از بین میره.
مرد هم باید با مراجعه مهارت تشکر کردن و قدردانی رو یاد بگیره تا نیاز به حس پذیرش تو همسرش جواب داده بشه!
اگر دو ابزار جزئی نگری و درک میزان سختی کار در مرد تقویت بشه مهارت تشکر و قدردانی تقویت میشه.
باید توجه مرد رو به جزئیات کارهای مهمی که زن توخونه انجام میده جلب کرد همچنین باید به میزان سختی و اهمیت کار همسر واقف شود.
علاوه برهمه اینها باید برای یه بار هم شده خودش را به جای همسرش فرض کند و این کار با واگذار کردن کارهای مشابه خانومش به آقا محقق میشود.
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 جاری حسود
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 سؤال
یک ساله عقد کردیم و من الان 20 سالمه و خیلی از نامزدم راضی هستم ولی متأسفانه یکسری کارهای جاریم، منو عذاب میده.
الف) خانواده همسرم منو خیلی دوست دارن ولی جاریم مدام سعی میکنه خودشو پیش اونا عزیز کنه.
ب) احساس میکنم خودشو برای نامزد من عزیز میکنه، اون دفعهای جشن تولد نامزدم بود برای نامزدم یه هدیه ویژه خریده بود.
ج) نامزدم این احساس منو جدی نمیگیره. آخه اون دفعه دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم به نامزدم گفتم این کاراش داره منو اذیت میکنه ولی خیلی جدی نگرفت و گفت: اخلاقش همینه!
د) همش حس میکنم حتی میخواد برای نامزدم یه جورایی نقش همسری رو بازی کنه! چون هی دیر به دیر میاد منو میبینه. خوب وقتی اون براش همسری میکنه چرا باید بیاد منو ببینه!
به نظرتون چی کار کنم؟
🌸 جواب
این خانوم باید پنج گام زیر رو انجام بده
گام اول: «پرهیز از حالت تهاجمی»
خانوم به دلیل حس تملکی که داره به دیدن این حالات دو گونه حالت تهاجم ممکنه از خودش نشون بده. یک حالت تهاجمی به همسرش و یک حالت تهاجمی به جاریش.
حالت تهاجمی به همسر از ضعیف به شدید داره. باتوجه به سؤال، این خانوم دچار حالت تهاجمی ضعیف شده چون میگه به همسرم گفتم که من دارم اذیت میشم. حالت تهاجمی شدیدش اینه که نسبت به شوهرش رفتار بازجویانه پیدا کنه و به شوهرش تهمت بزنه و سوء ظن پیدا کنه.
همه این حالتهای تهاجمی به شوهر موجب حالت تدافعی تو همسر میشه. کما اینکه حالت تدافعی ضعیفی تو شوهراین خانوم درست شده بود. چون خودش میگفت: شوهرش خیلی جدی نگرفت و گفت اخلاقش همینه! این تدافع از تعصب فامیلی نشأت میگیره که تو همه هست.
اما حالت تهاجمی نسبت به جاری اینطوری که اعصابش خورد میشه و توچهرش داد میزنه که این حساس شده. و گاهی وقتا وارد عکس العمل میشه. همه اینها باعث میشه که جاری بدونه، زن داداشش حساس شده و تو کارش موفق بوده و بدتر ادامه میده!
همچنین از اقسام حالت تهاجمی نسبت به جاری، حالت انفعالیه.
یعنی باید مد نظر داشته باشه که به جاریش همه چیزو منتقل نکنه، بهش نگه من از این ناراحت شدم و ...! به اصطلاح خودمون تو دار باشه چون اگه چیزی پیشش بگه، همین بس که ممکنه بره یه جور دیگه پیش خانواده شوهرش منتقل کنه!
🌸 گام دوم: «تغییر نگاه و فرضیه»
خانوم باید متوجه باشه که نوع نگاه یک مرد نسبت به همسرش با هرکسی دیگه بسیار متفاوته و عزتی که خانوم نزد یک مرد داره حتی مادر طرف هم نداره! بله ممکنه تو طول زندگی استثناء پیش بیاد، یه رفتارایی به وجود بیاد که نوع نگاه مرد به همسرش یه جورایی عوض بشه ولی این خانوم تازه تو دوران عقد هستن ولی از موارد استثناء نیست. پس باید نگاهشو نسبت به مردش عوض کنه و اینطور فکر نکنه «جاری داره براش همسری میکنه به خاطر همین دیر به دیر میاد به دیدن من» .
🌸 گام سوم: «تبدیل خودگویه های منفی به مثبت»
مدام با خودش زمزمه نکنه جاریم میخواد خودشو پیش خانواده همسرم عزیز کنه، میخواد جای منو پیش همسرم و خانواده همسرم بگیره! همه اینها رو بریزه دور. چون همین افکار باعث عکس العمل میشه و عکس العمل او باعث ضرر خودش میشه.
🌸 گام چهارم: «خشکاندن ریشه »
انگیزه کار جاری حسادته! نباید کاری کنه که حسادت طرف شعله ورتر بشه و بیشتر از این کارا بکنه. چون اینها تازه عقد کردن، طبیعتا یه سری کارهایی میکنن مثلا برای هم گل میخرن، قربون صدقه هم میرن، باهم قدم میزنن، میرن کافی شاپ باهم بستنی میخورن ... همه اینها باعث میشه حسادت جاری رو شعله ور تر کنه! لازم نیست همه بدونن که اینها چی کار میکنن وکجا میرن؟ آخه جاری یه مشکلی داره که تا اینها را میبینه حسادتش گل میکنه، خوب لازم نیست همه بفهمن که تو رابطه این دونفر چی میگذره.
🌸 گام پنجم: «محدودیت ارتباط»
در آخر بهترین راه کار محدود کردن ارتباطه! لازمهاش اینه که زودتر عروسی کنن تا محل زندگیشون جدا بشه، بعدش ارتباطشون رو با خانواده جاری محدود کنن.
تویه فرصت بدون توهین به جاری و بدون تهمت به همسر، به همسرش منتقل کنه که این ارتباط باعث اذیت من میشه و میخوام که کنترلش کنیم.
به عنوان چاشنی باید همسر تعاملات خودشو رو باشوهرش تقویت کنه تا مرد با رضایتمندی که درش به وجود میاد، در جستجوی رضایت در بیرون از خانه نباشه!
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 فقط طلاق میخوام
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 سؤال:
مدتیه با هم ازدواج کردیم و رفتیم سر خونه زندگی. با این شرائط روبرو هستم
الف) پدر خانومم از اول مخالف با ازدواج مادوتا بود، به همین دلیل از اول تو زندگی ما دخالت میکردن
ب) همین دخالتها باعث شده بود که از اوایل عقد مدام باهم دیگه اختلاف و بگو و مگو داشته باشیم.
ج) آن قدر سرهمه چی باهم اختلاف داشتیم که رابطمون روز به روز سردتر میشد تا جایی که وقتی رفتیم سرخونه زندگی خودمون، همسرم هرروز بامن قهر میکرد، حتی اتاقشو از من جدا کرد. به من میگفت: دوست ندارم کسی مزاحم من باشه.
د) همینطور ادامه داشت تا اینکه خانومم دیگه درخواست طلاق داده و میگه : من کلا طلاق میخوام.
ه) خوب من فکر میکنم این طلاق خواستن، خواسته قلبیش نیست. همش تقصیر پدرشه. آخه تو این مدت هم جواب پیامو میده هم باهم حرف میزنیم.
و) یه چند باری هم ازم پول خواست، یه چیزایی نیاز داشت ولی من بهش پول ندادم.
واقعا دوسش دارم و دوس ندارم که ازدستش بدم؟
🌸 جواب
به عنوان اولین قدم برای حل مشکل باید عیب یابی کرد:
اولین مشکل این است که این آقا حق به جانب و یک طرفه به قاضی رفته. بله ممکنه قبول کنیم پدر خانوم مخالفتهایی کرده و به قول ایشان دخالتی هم داشته. ولی اصلا بحث و اختلاف و دعوا و بگو مگوهای خودش رو توجه نکرده.
مرحلهای که آقا در اون قرار گرفته، مرحله جدایی و عداوته!
🌸 اما از نظر تعلق احساسی بین همسران سه مرحله تا مرحله عداوت هست
1- مرحله اول: سازگاری
برای پایداری سازگاری هریک از مرد و زن باید کارهایی برای هم انجام بدن.
هر مردی از نظر عاطفی دوتا کار کلی باید انجام بده. یکی اینکه مرد باید کاری کنه که تکیه گاه و پشتیبان زن باشه. یعنی هم از نظر عاطفی حمایتش کنه هم از نظر کارهای معمول زندگی حمایتش کنه. پس اولین ویژگی، حمایت گری است!
اما دومین کار و ویژگی اینه که آزادی مالی زن رو حفظ کنه! یعنی یه چیزایی مختص خود زن باشه و مال خودش باشه. علاوه بر این خرج زندگی و هزینههای خانومش رو باید بده!
هرکدومش مختل بشه به پایداری رابطه ضربه وارد میشه چون حالت تکیه گاهی مرد در هردو صورت مخدوش میشه !
خود این آقا اظهار کرده چند بار خانومم نیاز مالی داشته، ولی بهش پولی ندادم. ولی ایشون فکر میکنه چون پدرخانومش فشار میاره خانومش طلاق میخواد. نمیخوام بگم همین به تنهایی باعث شده خانوم بگه طلاق میخوام. این آقا ویژگی اول یعنی حمایت گری هم رعایت نکرده. از اول عقدشون همش دعوا و بگو مگو داشتن.
پس دو رکن اصلی تکیه گاهی مرد مخدوش شده، خوب همین باعث ضربه خوردن به سازگاری شده.
2- مرحله دوم: ناسازگاری
تو مرحله ناسازگاری چهار مرحله اتفاق میفته! بعد از اینکه هر یک از زوجین به سازگاری ضربه زدن، مرحله ناسازگاری اتفاق میفته!
🌸 تو ناسازگاری چهار مرحله؛ انتقال مستقیم ناسازگاری، قهر، جدایی موقت و تنبیه اتفاق میفته!
وقتی خانوم این آقا از اولین روز دید شوهرش سرناسازگاری گذاشته. سر کوچکترین بهانه داره باهاش دعوا میکنه. همش به پدر و مادر این خانوم ناسزا میگه! خوب خانوم تو حالت دفاعی مراحل ناسازگاری رو شروع میکنه.
الف) اولین مرحله اینه که مستقیم میگه: دست از دعوا و ناسازگاری و بگو مگو بردار. بسه دیگه همیشه هرروز به خانواده ما یه چیز میگی. خوب فکر میکنی خونواده خودت هیچ عیب ونقصی ندارن.
ب) مرحله دوم وقتی میبینه مستقیم گفتن فائده نداره، شروع میکنه قهر کردن. تو خونه ممکنه باهم حرف نزنن یا اگه حرف هم میزنن خیلی سرد باشن.
ج) مرحله سوم اگه دید قهر فائده نداشت، وارد جدائی موقت میشه. یعنی اتاقشو جدا میکنه!
د) مرحله آخر اگه بازم دید فائدهای نداره، طرفو تنبیه میکنه مثلا ول میکنه میره خونه باباش.
همه اینها برای اینکه به طرف منتقل کنه دست از ناسازگاری بردار. اما این آقا نمیخواد بفهمه فکر میکنه خواسته قلبی خانوم طلاق نیست ولی پدرش بهش فشار میاره. همش باخودش فکر میکنه اگر میخواست طلاق بگیره چرا جواب منو میده. خوب تو این چهار مرحله به آقا منتقل کرد که دست از ناسازگاری بردار ولی متوجه نشد.
مرحله سوم: عداوت و جدایی
حالا که این آقا تو مرحله آخر یعنی عداوت و جدایی قرار داره. فعلا هیچ یک از مهارتها به دردش نمیخوره. اولین کار اینه که هردو طرف تخلیه بشن. اما به روش خاص باید تخلیه بشن. بهترین راه تخلیه برگذاری جلسه داوریه!
🌸 هردو یا به مشاور متخصص بیطرف مراجعه کنن. طوری که هردو نفر احساس کنن همه حرفها و احساساتشون به طرف منتقل شده. مهم ترین نکته تو این مرحله راه کارهای مشاور نیست بلکه فقط و فقط احساس شنیده شدنه یعنی هردو طرف حس کنن حرفاشون رو زدن. بعد از این تخلیه اگه واقعا آقا خانومش رو دوست داره، وارد زندگی بشن و آقا شروع کنه دو رکن «تکیه گاهی» که تو مرحله اول توضیح دادم بازسازی کنه!
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
💙 سوء ظن
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 سؤال
این شرائط رو دارم
الف) چند ساله باهم ازدواج کردیم و فاصله سنی هشت ساله با همسرم دارم.
ب) البته همسرم خیلی خوبه و هیچ مشکلی از طرف همسرم ندارم.
ج) تنها مشکل سوء ظن و منفی نگری منه. همسرم بهم میگه: هر کاری میکنم تو برداشت منفی میکنی. من هنوز کاری نکردم تو پیش خودت یه فکرایی میکنی و رفتارت عوض میشه، اخلاقت خیلی با من بد میشه. چه برسه به اینکه کاری کنم.
د) اصلا نوع تفکرم اینطوره، فکر میکنم این طرز تفکر مربوط به خانواده و تربیت خانوادگیمه!
نمیدونم چیکار کنم چون همین باعث چالشهایی تو زندگیم شده. مثلا من خیلی بچه دوس دارم ولی شوهرم میگه: اگه اینطور باشی بچه دار شدن فائدهای نداره. چرا بچه دار بشیم تا زجر بکشه؟ بهتره اول مشکلت رو حل کنی تا بعد به فکر بچه دار شدن باشیم؟
🌸 جواب
راه حل نجات از الگوهای رفتاری کودکی اینه که هفت مرحله شناختی روانی زیر رو باید پشت سر گذورند!
البته باید توجه کرد که این مراحل بیشتر شناختی و به نوع نگاه برگشت داره، هرچند جنبه های عملی هم تو بعضی مراحلش هست
1-مرحله اول: مرور ناکار آمدی الگوی رفتاری فعلی
برای شروع باید مدام ناکارآمدی الگوهای فعلی رو متذکرشد. یعنی خانوم با خودش مرور کنه این سوء ظن و منفی نگری چه آثاری و چالشهایی تو زندگیش درست میکنه! همین که خانوم با شوهرش سر بچه دار شدن اختلاف دارن، یکی از چالشهای منفی نگریه! باید بدونه ادامه این حالت باعث دل زدگی آقا میشه، اگه مدام هی تفسیر منفی، تصور منفی از کارای شوهرش داشته باشه، طرف خسته میشه یه حالت دل زدگی و کلافگی بهش دست میده. یعنی منفی نگری وسوء ظن نه تنها باعث کنترل شوهر نمیشه بلکه محبت رو کمرنگ تر میکنه.
پس تو این مرحله شخص گرفتار الگوهای کودکی، مدام آثار منفی و ناکارآمدی الگوی رفتاری خودش رو با خودش مرور کنه!
2-مرحله دوم: انکار اولیه و پناه جستن به امنیت ساختگی الگو ها
وقتی اولین مرحله انجام شد، شخص به لحاظ ذهنی و عملی عکس العمل منفی از خودش نشون میده! چون طرف از بچگی تا همین الان با این الگو بزرگ شده، با انجام اولین مرحله، حالت انکار بهش دست میده. یعنی وقتی با واقعیت روبرو میشه، وقتی آثار منفی عمل خودشو میبینه، زود انکار میکنه. چون هرکسی براش سخته از یه الگوی رفتاری جدا بشه.
اگه به طرف بگی ممکنه جواب بده: خوب من اینطور بزرگ شدم. من همینطور هستم دیگه میخواستی همون اول چشماتو باز میکردی. خونواده منو که دیدی. در واقع این حالت انکاره
3-مرحله سوم: مرور اشتراک ناکارآمدی الگوهای فعلی و گذشته
این مرحله عین مرحله اوله یعنی باید ناکارآمدی و آثار منفی الگوی رفتاری رو مرور کنه. اما برای خنثی سازی حالت انکاری که پیش میاد، این مرحله فرقی با مرحله اول داره. تو این مرحله باید ناکارآمدیهای مشترک بین الگوی رفتاری فعلی و الگوی رفتاری والدین در دوران کودکی مرور شود. یعنی نگاه کنه وقتی پدر و مادرش باهم سر منفی بافی و سوء ظن دعوا میکردند چه اتفاقاتی میافتاد. قهر و دعوا و بدرفتاری با بچهها یکی از آثارشه که تو دوران کودکی اتفاق افتاده.
با مرور ناکارآمدیهای مشترک بین الگوهای فعلی و الگوهای پدر و مادر، حالت انکار تضعیف میشه!
4-مرحله چهارم: توجیه اشتباهات
بعد از مرحله سوم و خنثی سازی حالت انکار، نوبت به توجیه اشتباهات میفته. یعنی شخص گرفتار باخودش میگه: من این رفتارایی که میکنم دست خودم نیست. من همینم دیگه. من بیست ساله اینطوری بزرگ شدم. درواقع یه حالت مقاومت نسبت به مرحله سومه!
خانومی که سؤال کرده تو همین مرحله است. یعنی قبول داره که ریشه رفتارش تو خانوادشه اما بازم به کارش ادامه میده. یعنی به فکر اصلاح نیست فقط میخواد تقصیر رو بندازه گردن کسی دیگه!
5- مرحله پنجم: مرور الگوی جایگزین کارآمد
برای خنثی کردن مرحله چهارم وحالت توجیه، بهترین راه کار ارائه الگوی جایگزینه! تو این مرحله فقط الگوی جایگزین مهم نیست بلکه باید بشینه و فوائد الگوی جایگزین رو باخودش مرور کنه. البته بعضیا قادر نیستن خودشون الگو جایگزین طراحی کنن، باید به مشاور مراجعه کنن. مثلا این خانوم باید به جای الگوی منفی بافی وسوء ظن، الگوی اعتماد و آثار مثبتش رو با خودش مرور کنه! اگه من به شوهرم اعتماد داشته باشم حال هممون خوب میشه! دیگه شوهرم حالت کلافگی بهم پیدا نمیکنه! میتونم بچه دار بشم و... مدام «آثار الگوی جایگزین» رو با خودش مرور کنه!
6- مرحله ششم: مقاومت با الگوی جدید
وقتی به مرحله پنجم میرسه، به دلیل اینکه هرکسی مدت طولانی با الگوی قدیمی زندگی کرده، هرچند همه بدیها منفی بافی (الگوی قدیمی) رو میدونه، همه خوبیهای الگوی جدید (الگوی اعتماد) روی میدونه ولی ناخواسته و با یه حالت ارتجاعی باز میخواد مقاومت کنه و هی بهانه تراشی الکی میکنه. مثلا میگه: بابا من دیگه عوض نمیشم!
7- مرحله هفتم: مرور نتیجه مقاومت
تیرخلاص ترک الگوی قدیمی، مرور نتیجه مقاومته! تا اینجا علاوه برمرور ذهنی باید وارد عمل هم میشد یعنی تو عمل هم سعی میکرد که ترک کنه. حالا برای شکستن آخرین مرحله مقاومت باید مدام نتیجه بد مقاومت را باخودش مرور کنه. مثلا بگه تا حالا اینطور رفتار کردم چیشد به جزء بدبختی!
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir