💙 فقط طلاق میخوام
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 سؤال:
مدتیه با هم ازدواج کردیم و رفتیم سر خونه زندگی. با این شرائط روبرو هستم
الف) پدر خانومم از اول مخالف با ازدواج مادوتا بود، به همین دلیل از اول تو زندگی ما دخالت میکردن
ب) همین دخالتها باعث شده بود که از اوایل عقد مدام باهم دیگه اختلاف و بگو و مگو داشته باشیم.
ج) آن قدر سرهمه چی باهم اختلاف داشتیم که رابطمون روز به روز سردتر میشد تا جایی که وقتی رفتیم سرخونه زندگی خودمون، همسرم هرروز بامن قهر میکرد، حتی اتاقشو از من جدا کرد. به من میگفت: دوست ندارم کسی مزاحم من باشه.
د) همینطور ادامه داشت تا اینکه خانومم دیگه درخواست طلاق داده و میگه : من کلا طلاق میخوام.
ه) خوب من فکر میکنم این طلاق خواستن، خواسته قلبیش نیست. همش تقصیر پدرشه. آخه تو این مدت هم جواب پیامو میده هم باهم حرف میزنیم.
و) یه چند باری هم ازم پول خواست، یه چیزایی نیاز داشت ولی من بهش پول ندادم.
واقعا دوسش دارم و دوس ندارم که ازدستش بدم؟
🌸 جواب
به عنوان اولین قدم برای حل مشکل باید عیب یابی کرد:
اولین مشکل این است که این آقا حق به جانب و یک طرفه به قاضی رفته. بله ممکنه قبول کنیم پدر خانوم مخالفتهایی کرده و به قول ایشان دخالتی هم داشته. ولی اصلا بحث و اختلاف و دعوا و بگو مگوهای خودش رو توجه نکرده.
مرحلهای که آقا در اون قرار گرفته، مرحله جدایی و عداوته!
🌸 اما از نظر تعلق احساسی بین همسران سه مرحله تا مرحله عداوت هست
1- مرحله اول: سازگاری
برای پایداری سازگاری هریک از مرد و زن باید کارهایی برای هم انجام بدن.
هر مردی از نظر عاطفی دوتا کار کلی باید انجام بده. یکی اینکه مرد باید کاری کنه که تکیه گاه و پشتیبان زن باشه. یعنی هم از نظر عاطفی حمایتش کنه هم از نظر کارهای معمول زندگی حمایتش کنه. پس اولین ویژگی، حمایت گری است!
اما دومین کار و ویژگی اینه که آزادی مالی زن رو حفظ کنه! یعنی یه چیزایی مختص خود زن باشه و مال خودش باشه. علاوه بر این خرج زندگی و هزینههای خانومش رو باید بده!
هرکدومش مختل بشه به پایداری رابطه ضربه وارد میشه چون حالت تکیه گاهی مرد در هردو صورت مخدوش میشه !
خود این آقا اظهار کرده چند بار خانومم نیاز مالی داشته، ولی بهش پولی ندادم. ولی ایشون فکر میکنه چون پدرخانومش فشار میاره خانومش طلاق میخواد. نمیخوام بگم همین به تنهایی باعث شده خانوم بگه طلاق میخوام. این آقا ویژگی اول یعنی حمایت گری هم رعایت نکرده. از اول عقدشون همش دعوا و بگو مگو داشتن.
پس دو رکن اصلی تکیه گاهی مرد مخدوش شده، خوب همین باعث ضربه خوردن به سازگاری شده.
2- مرحله دوم: ناسازگاری
تو مرحله ناسازگاری چهار مرحله اتفاق میفته! بعد از اینکه هر یک از زوجین به سازگاری ضربه زدن، مرحله ناسازگاری اتفاق میفته!
🌸 تو ناسازگاری چهار مرحله؛ انتقال مستقیم ناسازگاری، قهر، جدایی موقت و تنبیه اتفاق میفته!
وقتی خانوم این آقا از اولین روز دید شوهرش سرناسازگاری گذاشته. سر کوچکترین بهانه داره باهاش دعوا میکنه. همش به پدر و مادر این خانوم ناسزا میگه! خوب خانوم تو حالت دفاعی مراحل ناسازگاری رو شروع میکنه.
الف) اولین مرحله اینه که مستقیم میگه: دست از دعوا و ناسازگاری و بگو مگو بردار. بسه دیگه همیشه هرروز به خانواده ما یه چیز میگی. خوب فکر میکنی خونواده خودت هیچ عیب ونقصی ندارن.
ب) مرحله دوم وقتی میبینه مستقیم گفتن فائده نداره، شروع میکنه قهر کردن. تو خونه ممکنه باهم حرف نزنن یا اگه حرف هم میزنن خیلی سرد باشن.
ج) مرحله سوم اگه دید قهر فائده نداشت، وارد جدائی موقت میشه. یعنی اتاقشو جدا میکنه!
د) مرحله آخر اگه بازم دید فائدهای نداره، طرفو تنبیه میکنه مثلا ول میکنه میره خونه باباش.
همه اینها برای اینکه به طرف منتقل کنه دست از ناسازگاری بردار. اما این آقا نمیخواد بفهمه فکر میکنه خواسته قلبی خانوم طلاق نیست ولی پدرش بهش فشار میاره. همش باخودش فکر میکنه اگر میخواست طلاق بگیره چرا جواب منو میده. خوب تو این چهار مرحله به آقا منتقل کرد که دست از ناسازگاری بردار ولی متوجه نشد.
مرحله سوم: عداوت و جدایی
حالا که این آقا تو مرحله آخر یعنی عداوت و جدایی قرار داره. فعلا هیچ یک از مهارتها به دردش نمیخوره. اولین کار اینه که هردو طرف تخلیه بشن. اما به روش خاص باید تخلیه بشن. بهترین راه تخلیه برگذاری جلسه داوریه!
🌸 هردو یا به مشاور متخصص بیطرف مراجعه کنن. طوری که هردو نفر احساس کنن همه حرفها و احساساتشون به طرف منتقل شده. مهم ترین نکته تو این مرحله راه کارهای مشاور نیست بلکه فقط و فقط احساس شنیده شدنه یعنی هردو طرف حس کنن حرفاشون رو زدن. بعد از این تخلیه اگه واقعا آقا خانومش رو دوست داره، وارد زندگی بشن و آقا شروع کنه دو رکن «تکیه گاهی» که تو مرحله اول توضیح دادم بازسازی کنه!
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
💙 سوء ظن
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 سؤال
این شرائط رو دارم
الف) چند ساله باهم ازدواج کردیم و فاصله سنی هشت ساله با همسرم دارم.
ب) البته همسرم خیلی خوبه و هیچ مشکلی از طرف همسرم ندارم.
ج) تنها مشکل سوء ظن و منفی نگری منه. همسرم بهم میگه: هر کاری میکنم تو برداشت منفی میکنی. من هنوز کاری نکردم تو پیش خودت یه فکرایی میکنی و رفتارت عوض میشه، اخلاقت خیلی با من بد میشه. چه برسه به اینکه کاری کنم.
د) اصلا نوع تفکرم اینطوره، فکر میکنم این طرز تفکر مربوط به خانواده و تربیت خانوادگیمه!
نمیدونم چیکار کنم چون همین باعث چالشهایی تو زندگیم شده. مثلا من خیلی بچه دوس دارم ولی شوهرم میگه: اگه اینطور باشی بچه دار شدن فائدهای نداره. چرا بچه دار بشیم تا زجر بکشه؟ بهتره اول مشکلت رو حل کنی تا بعد به فکر بچه دار شدن باشیم؟
🌸 جواب
راه حل نجات از الگوهای رفتاری کودکی اینه که هفت مرحله شناختی روانی زیر رو باید پشت سر گذورند!
البته باید توجه کرد که این مراحل بیشتر شناختی و به نوع نگاه برگشت داره، هرچند جنبه های عملی هم تو بعضی مراحلش هست
1-مرحله اول: مرور ناکار آمدی الگوی رفتاری فعلی
برای شروع باید مدام ناکارآمدی الگوهای فعلی رو متذکرشد. یعنی خانوم با خودش مرور کنه این سوء ظن و منفی نگری چه آثاری و چالشهایی تو زندگیش درست میکنه! همین که خانوم با شوهرش سر بچه دار شدن اختلاف دارن، یکی از چالشهای منفی نگریه! باید بدونه ادامه این حالت باعث دل زدگی آقا میشه، اگه مدام هی تفسیر منفی، تصور منفی از کارای شوهرش داشته باشه، طرف خسته میشه یه حالت دل زدگی و کلافگی بهش دست میده. یعنی منفی نگری وسوء ظن نه تنها باعث کنترل شوهر نمیشه بلکه محبت رو کمرنگ تر میکنه.
پس تو این مرحله شخص گرفتار الگوهای کودکی، مدام آثار منفی و ناکارآمدی الگوی رفتاری خودش رو با خودش مرور کنه!
2-مرحله دوم: انکار اولیه و پناه جستن به امنیت ساختگی الگو ها
وقتی اولین مرحله انجام شد، شخص به لحاظ ذهنی و عملی عکس العمل منفی از خودش نشون میده! چون طرف از بچگی تا همین الان با این الگو بزرگ شده، با انجام اولین مرحله، حالت انکار بهش دست میده. یعنی وقتی با واقعیت روبرو میشه، وقتی آثار منفی عمل خودشو میبینه، زود انکار میکنه. چون هرکسی براش سخته از یه الگوی رفتاری جدا بشه.
اگه به طرف بگی ممکنه جواب بده: خوب من اینطور بزرگ شدم. من همینطور هستم دیگه میخواستی همون اول چشماتو باز میکردی. خونواده منو که دیدی. در واقع این حالت انکاره
3-مرحله سوم: مرور اشتراک ناکارآمدی الگوهای فعلی و گذشته
این مرحله عین مرحله اوله یعنی باید ناکارآمدی و آثار منفی الگوی رفتاری رو مرور کنه. اما برای خنثی سازی حالت انکاری که پیش میاد، این مرحله فرقی با مرحله اول داره. تو این مرحله باید ناکارآمدیهای مشترک بین الگوی رفتاری فعلی و الگوی رفتاری والدین در دوران کودکی مرور شود. یعنی نگاه کنه وقتی پدر و مادرش باهم سر منفی بافی و سوء ظن دعوا میکردند چه اتفاقاتی میافتاد. قهر و دعوا و بدرفتاری با بچهها یکی از آثارشه که تو دوران کودکی اتفاق افتاده.
با مرور ناکارآمدیهای مشترک بین الگوهای فعلی و الگوهای پدر و مادر، حالت انکار تضعیف میشه!
4-مرحله چهارم: توجیه اشتباهات
بعد از مرحله سوم و خنثی سازی حالت انکار، نوبت به توجیه اشتباهات میفته. یعنی شخص گرفتار باخودش میگه: من این رفتارایی که میکنم دست خودم نیست. من همینم دیگه. من بیست ساله اینطوری بزرگ شدم. درواقع یه حالت مقاومت نسبت به مرحله سومه!
خانومی که سؤال کرده تو همین مرحله است. یعنی قبول داره که ریشه رفتارش تو خانوادشه اما بازم به کارش ادامه میده. یعنی به فکر اصلاح نیست فقط میخواد تقصیر رو بندازه گردن کسی دیگه!
5- مرحله پنجم: مرور الگوی جایگزین کارآمد
برای خنثی کردن مرحله چهارم وحالت توجیه، بهترین راه کار ارائه الگوی جایگزینه! تو این مرحله فقط الگوی جایگزین مهم نیست بلکه باید بشینه و فوائد الگوی جایگزین رو باخودش مرور کنه. البته بعضیا قادر نیستن خودشون الگو جایگزین طراحی کنن، باید به مشاور مراجعه کنن. مثلا این خانوم باید به جای الگوی منفی بافی وسوء ظن، الگوی اعتماد و آثار مثبتش رو با خودش مرور کنه! اگه من به شوهرم اعتماد داشته باشم حال هممون خوب میشه! دیگه شوهرم حالت کلافگی بهم پیدا نمیکنه! میتونم بچه دار بشم و... مدام «آثار الگوی جایگزین» رو با خودش مرور کنه!
6- مرحله ششم: مقاومت با الگوی جدید
وقتی به مرحله پنجم میرسه، به دلیل اینکه هرکسی مدت طولانی با الگوی قدیمی زندگی کرده، هرچند همه بدیها منفی بافی (الگوی قدیمی) رو میدونه، همه خوبیهای الگوی جدید (الگوی اعتماد) روی میدونه ولی ناخواسته و با یه حالت ارتجاعی باز میخواد مقاومت کنه و هی بهانه تراشی الکی میکنه. مثلا میگه: بابا من دیگه عوض نمیشم!
7- مرحله هفتم: مرور نتیجه مقاومت
تیرخلاص ترک الگوی قدیمی، مرور نتیجه مقاومته! تا اینجا علاوه برمرور ذهنی باید وارد عمل هم میشد یعنی تو عمل هم سعی میکرد که ترک کنه. حالا برای شکستن آخرین مرحله مقاومت باید مدام نتیجه بد مقاومت را باخودش مرور کنه. مثلا بگه تا حالا اینطور رفتار کردم چیشد به جزء بدبختی!
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 وابسته
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 سؤال
اولین خواستگاریه که دارم
به خاطر شرائطش مجبوره تو شهر دیگه زندگی کنه
اصلا خوشم نمیاد که توشهر دیگه دور از پدر و مادرم باشم
احساس میکنم به خانوادهام وابستهام
دوستام بهم میگن دیوانهای قبول نمیکنی! حالا برو باهاش ازدواج کن همه چی درست میشه.
نمیدونم این طرز تفکرم درسته یانه؟
🌸 جواب
اصل سؤال شما اینه که محل سکونت میتونه یه معیاری باشه که باهاش خواستگارم رو رد کنم یانه؟
محل سکونت یکی از معیارها هست ولی معیار درجه یک نیست. بلکه معیار درجه سه محسوب میشه.
معیارهای درجه یک؛ دین داری، خوش اخلاقی، صلاحیت خانوادگیه
معیارهای درجه دو؛ زیبایی، فاصله سنی، تحصیلاته
در ردیف معیارهای درجه سه یا نزدیک به درجه دو این معیارها است؛ محل سکونت، وضعیت فرهنگی و تعداد افراد خانواده و ... .
اگه واقعا خواستگار تمامی معیارهای درجه یک و دو رو داره. فقط به خاطر اونم یک معیار از معیارها درجه سه، درست نیست خواستگار رو رد کرد.
اما اگه واقعا فکر میکنید شخصیتی وابسته دارید. نه تنها این وابستگی تو زندگی آینده شما و این خواستگار مضره بلکه تو کل زندگی شما تأثیر داره و به نظر میرسه باید با مراجعه به مشاور اینو حلش کنی.
که البته این تنها تصور شماست چون معیار محل سکونت برای شما اولیت پیدا کرده و الا تو اظهارات شما نشانههای وابستگی دیده نمیشه. حداقلش همینه که برای خودتون معیار دارید و براساس اون میخواهید تصمیم بگیرید تنها تردیدی که دارید تو درستی این معیاره. و حتی سرزنشهای دوستان شما برشما تأثیری نداشته. همه اینها میتونه نشانه عدم وابستگی شخصیت باشه.
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 ظاهرش باب میلم نیست
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸سؤال
1- شرائط
الف) بیست و یک سالمه و دو ساله ازدواج کردیم.
ب) همسرم مشکلی نداره؛ هم عاشقمه، هم دست و دل بازه، هم محترمه، هم مهربونه. یه ذره هم از نظر عاطفی به من وابسته است.
ج) ازدواجمون به صورت سنتی بوده و قبلا باهم آشنایی نداشتیم.
د) چون سختی زیادی داشتم دوس داشتم باهاش ازدواج کنم.
ه) منم دوسش دارم
2- مشکل
الف) واقعا عاشقش نیستم و از ته دل ، دل منو نگرفته
ب) از نظر مالی خیلی تلاش میکنه ولی الان سختی زیادی داریم
ج) از نظر ظاهری هم باب میلم نیست
🌸 جواب
چهار گام زیر برای حل مشکل فوق باید طی بشه
1- گام اول: تصحیح تصورات
این مشکلاتی که شما فرمودید در واقع مشکل شما نیست بلکه بهانه جویی است. مشکل اصلی شما اینه که از همون ابتدا به علت فرار از خانواده تن به چنین ازدواجی دادین.
الان فکر میکنی من مجبور بودم که تن به چنین ازدواجی دادم. در صورتی که اگر تو شرائط عادی بودم، انتخاب بهتری داشتم.
این فکر دائم با شماست و باعث حسرت شما میشه و همین باعث بهانه تراشیهایی میشه. به همین دلیل از هیچی برای خودتون مشکل درست میکنید. یه بار میگید: عاشقش نیستم. یه بار میگید: ظاهرش باب میلم نیست. یه بار میگید: شرائط مالیم سخته. همه اینها بهانه جوییهای ناشی از همون علت اصلیه!
پس اولین گام اینه که بدونی مشکل شما همون احساس حسرت ناشی از تصور انتخاب اجباریه!
2- گام دوم: بازنگری درمعیارها
آنچه بیشتر شما رو اذیت میکنه اینه که معیارهایی برای خودتون تعریف کردید، فکر میکنید اونها تو زندگی موفق تأثیر زیادی داره!
مطابق اظهارات گفته شده سه تا معیار برای شما پررنگ تر شده: 1- زیبایی 2- وضعیت مالی
3- عشق لحظهای و فورانی
باخودتون فکر میکنید من که مجبور بودم تن به این ازدواج بدم اما مدام باخودتون میگید: اون همونی که تو رؤیاهام تصور کردم نیست. من یه کسی دیگه رو تو ذهنم تصور کردم. اگه مجبور نبودم اینو انتخاب نمیکردم. خیلی زیباتر از این هم هست. مدام اگه کسی رد بشه مدام حسرت زیبایی اون رو میخورید.
تو وضعیت مالی هم ماجرای شما ازهمین قراره. و در محبت بین همسرها قائل به عشق فورانی هستم یعنی باید جوری باشم که براش بمیرم!
در صورتی که تو معیارهای ازدواج زیبایی و وضعیت مالی آنچنانی از ملاکهای درجه دو محسوب میشه. از معیارهای درجه یک حسن خلق، همسانی دینی، صلاحیت خانوادگیه!
خدا رو شکر همسر شما همه اینها رو داره. همونطور که خودتون گفتید هم مهربونه، هم از سایر جهات مشکلی نداره.
نکتهای مهم در رضایت از زندگی اینه که یک خانوم برای اینکه احساس رضایت کنه باید احساس کنه شوهرش تکیه گاهشه! برای ایجاد این حالت شوهر باید دو ویژگی داشته باشه: یکی مهارتهای تعامل با همسر و اعطاء محبت به همسر، یکی هم اینه که مسؤولیت پذیر باشه و کارهای شما را به عهده بگیره همچنین علاوه بر تأمین مالی شما استقلال مالی شما رو حفظ کنه!
همه اینها در همسر شما هست. علاوه بر این دو رکن اساسی، همسر شما از جایگاه اجتماعی هم برخورداره و همین باعث احساس بیشتر قوت قلب شما میشه. همونطور که خودتون گفتید: دوس داشتنی در شما به وجود آمده، چون همسرشما این ویژگیها رو داره. نکته مهم اینه که تصورتون رو درمورد عشق عوض کنید. همین محبت با ادامه دادن تقویت میشه. لازم نیست برای زندگی بهتر عشق فورانی باشه.
3- گام سوم: خودشناسی
بهتر است در خودشناسی خود تجدید نظر کنید. وقتی این حالت پیش میاد که آدم احساس کنه، لیاقتش بیشتر از این حرفاس. وقتی اینطور میشه که باخودش فکر کنه یه ویژگیهایی خاصی داره. اگه فکر میکنید همسر زیباتر، پول دارتر و... داشته باشید باید لیستی تهیه کنید، هم نقاط منفی و هم نقاط مثبت خودتون رو توش بنویسید.
یعنی در مقایسه خودتون با همسرتون اینطور نباشه که قسمت نقاط مثبت خودتون رو ببینید ولی فقط نقاط منفی شوهرتون رو ببینید.
پس گام سوم تهیه نقاط مثبت و منفی خود شما در کنار همدیگر است.
4- گام چهارم: فاصله از خود
وقائع و زندگی خودت و دیگران را از دید خودتون نگاه نکنید. بلکه یه ذره از خودتون فاصله بگیرد و فقط خوبی های زندگیای که الان داری رو ببین. علاوه براین، نقاط منفی همون کسایی که باخودت فکر میکنی زیباتر و پولدارتره، ردیف کن. در واقع باید بپذیری هر زندگیای خوبیها رو درکنار نقاط منفی داره. مهم اینه که من فقط نقاط منفی زندگی خودم و فقط نقاط مثبت زندگی دیگران را نبینم.
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 خواستگار
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 خواستگارای زیادی دارم. و منم دختر مذهبی هستم به خاطر همین هرکی میامد خواستگاری سر همین ایمان و اخلاق باهم کنار نیامدیم.
چند سالیه که یه خواستگار دارم، خیلی به من علاقه داره و خیلی تلاش میکنه. از لحاظ ایمانی اونی نیست که من میخوام ولی چون میدونم به من خیلی علاقه داره، واسه من هرکاری میکنه! تنها امیدش منم و میدونم اگه ردش کنم، خیلی اذیت میشه و ناراحت میشه.
از طرفی شنیدم خیلیا به خاطر همین به مشکل خوردن! یادمه طرف میگفت: شوهرم به نماز و اینجور چیزا اهمیت نمیده، خیلی بابت این برای بچههام نگرانم.
اما میدونم این خواستگار من خیلی با بقیه فرق داره. چون حتی واسه من تمام خانوادش رو راضی کرده. هفته دیگه میخوان بیان خواستگاری.
تو دلم خیلی احساس دو دلی خاصی دارم ولی بیشتر مایلم بهش جواب بله بدم. چون اگه جوابش کنم دیگه خودمو نمیبخشم، آخه کسی که چند ساله فقط داره برای من هرکاری میکنه که بهم برسه اصلا درست نیست که من خودخواهی کنم و بهش جواب منفی بدم.
یادمه هر روز میومد خونه ما و از بابام یه مدتی فرصت میخواست که بره خونوادشو راضی کنه!
وقتی همه اینها رو کنار هم میذارم میبینم بهترین کار اینه که بهش جواب بله رو بدم.
مهم ترین نکته اینه که بدونیم همسانی در سطح ارزشها یکی از معیارهای درجه یک در انتخاب همسره!
قطعا اگه از اول سطح پایبندی به ارزشها متفاوت باشه، ازدواج به صلاح نیست.
اگه باخودمون بگیم: این خواستگار با بقیه فرق داره، هرکاری واسه من میکنه و من امیدشم. باید بدونیم که همهی اینها افکار توجیه گر و گول زدن خودمونه!
باید بدونیم همه آدمها تو ابتدای رابطه میخوان خودشونو به بهترین حالت ممکن جلوه بدن. حتی ممکنه یه کارایی بکنن که بهشون آسیب برسه ولی چون تصویر اولی که ارائه میدن براشون مهمه، پس خیلی براش زحمت میکشن.
دوستش دعوتش کرده بود مهمونی. اولین بار بود تو این جمع میرفت. برای همین میخواست بهترین لباسشو بپوشه! آخه میخواست تو اولین برخورد، بهترین تصویر خودشو نشون بده!
اما بعد مهمونی سراون کفشی که پوشیده بود، چند روز پاش درد میکرد. همش خودشو سرزنش میکرد که چرا این کفشو پوشیدم!
بله اولین برخورد و اولین تصویرها برای همه آدمها مهمه! چه برسه وقتی که طرف اومده خواستگاری یه کسی و تمام تلاشش رو میکنه طرفو به دست بیاره!
پس حتما تو انتخاب همسر آینده به همسانی در سطح ارزشها باید دقت کرد. باید مواظب باشیم که هیچ رفتاری، هیچ تلاشی این تفاوت ارزشی رو توجیه نمیکنه. باعث نمیشه به خودم بگم حالا که من امید زندگیشم، عاشقمه، پس دیگه باید بهش «بله» رو بگم.
📝 نویسنده: حجتالاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir