💙 فَیک
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 از اولشم می دونستم! فقط خواستم یه بار مچشو بگیرم که بدونه «نفهم!» نیستم.
یه پیج فیک زدم! قشنگ پا داد.
من که می دونم این شناگر خوبیه
ولی آب نداره که شنا کنه!
وقتی اومدم مچشو بگیرم، بهش گفتم:
من بودم! اصلاً خودشو از دست نداد. گفت:
آره می دونستم که تویی فقط خواستم
ببینم تا کجا میخوای بری؟
🌸 چند وقتیه از این ماجرا گذشته باهم حرف می زنیم.
به ظاهر مشکلی نداریم ولی خیلی می ترسم
«این فیلش یاد هندوستان کنه»
اینی که به این راحتی پا میده،
معلوم نیست که بتونه تو هرشرائطی خودشو نگه داره!
🌸 با خودم میگم: می دونم نباید کنترلش میکردم
ولی تو فک کن من کنترلش نمیکردم،
معلومه که رفتارش غلطه!
از چند وقت پیش مشخص بود که چی تو دلش می گذره.
حالا فرض کنیم منم کنترلش نمیکردم، این که عوض نمیشد
🌸 دوباره همین کار اشتباه خودشو تکرار میکرد!
از یه سری رفتارای آقا، یه سری نشونه ها و علائم عاطفی ای نشون داده میشه که باعث میشه
ذهن خانوم خودبهخود ناآرام بشه!
🌸 تو اینجور شرائط خانوما بسته به شخصیتشون
متفاوت عمل می کنن!
بعضیا برای آروم کردن ذهن خودشون
دست به کنترل می زنن!
حالا یا مجازی یا واقعی تعقیبش میکنن که
کجا می ره یا تو فضای مجازی به چه پیجی پیام میده و
چه اشخاصی رو دنبال می کنه!
🌸 کنترل یا تعقیب مجازی یا حقیقی هرچند عکسالعمل طبیعی بعضی خانوما برای آروم کردن تلاطم ذهنی شونه ولی خودکنترل یه اثر منفی رو شخص کنترل شده داره!
فرقی نمی کنه چه کسی بخواد کنترل کنه،
مرد یا زن مهم اینه که شخص کنترل شده خودشو تو یه جور بند اسارت می بینه!
🌸 معمولاً هرکسی تلاش می کنه از این حالت بیاد بیرون!
آدما تو بیرون اومدن از این حالت متفاوتن
بعضی آقایون برای رهایی از این حالت
ذهنش میره سراغ جای دیگه!
🌸 اصلاً مهم نیست که خانومش بهش توجه میکرده
یا نه این عکسالعمل طبیعی خروج از حالت کنترله!
بعضی آقایون فراتر از این هستن، یعنی
خانومش بهش توجه می کنه.
بگی نگی کنترلی هم نیست ولی بازم ذهنش جای دیگه اس!
🌸 اینجور آقایون روانشون آسیبدیده دوران قبل از ازدواجه!
در واقع تشنه تأیید و پذیرشن!
هرچی هم توجه کنن بهش، بازم روان آسیب دیدش میره سراغ مرکز توجه و تأیید.
خوب ممکنه این مرکز تأیید و پذیرش تو قالب یه کسی دیگه ظاهر بشه!
🌸 بحثم سر اینجور آدما نیست که قضیه
اینا کلاً فرق می کنه! بحثم سر اینه که بعضی رفتارای ما یه حالت طبیعی داره!
شما فرض کن یه مردی به زنش بگه:
«کجا بودی؟ چیکار میکردی؟ با کی حرف میزدی؟ چرا خندیدی؟»
🌸 یا گوشی خانمو برداره یه دفعه رو یه مخاطب زوم کنه
کلی دقت کنه بعد بگه: این کیه؟
خب طبیعتاً خانوم ناراحت میشه! بعضی وقتا عکسالعمل تندی نشون میده!
حالا فرض کن این حالت تو زندگی جریان پیدا کنه،
دیگه خانوم تحملش کمتر میشه!
🌸 اصل مطلب اینه که رفتار کنترل حالتی رو تو مخاطب
به وجود میاره که اون می خواد از این حالت بیرون بیاد!
حالا هر شخصی بسته به شخصیت خودش متفاوت از این حالت بیرون میاد!
🌸 شاید بعضی انحرافات اطرافیان چه آقا چه خانوم نتیجه بیرون اومدن از حالت کنترل باشه!
پس این که بگیم از قبل هم اینطور بوده یا نشونه هایی داشته، اول باید فضای رفتاری خود مونو نگاه کنیم!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 مهارت «باهم زندگیکردن»
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 بعد از ده سال، تازه به این نتیجه رسیدم که ایکاش با همون پسره ازدواج میکردم! الان که دوتا بچه دارم، دیگه باید بهخاطر این بچههای بدبخت بسوزم و بسازم. اگر اینا نبودن قطعاً طلاق میگرفتم.
قبل از اینکه با شوهرم ازدواج کنم، قرار بود یکی بیاد خواستگاریم، با نظارت خانوادهها باهم ارتباط داشتیم، و رابطه عمیق عاطفی ای شکلگرفته بود. حالا به هر صورتی نشد دیگه!
شوهرم هم پسر بدی نیست هم صبوره هم اقتصادیه ولی تا حدی ایراد گیره!
🌸 البته خودمم راضی بودم و با رضایت خانواده باهاش ازدواج کردم. چند ماهی دوران نامزدی داشتیم. تو همین دوره اختلافاتی باهم داشتیم، ولی باهم کنار اومدیم و به هر صورتی بود وارد زندگی شدیم. وارد زندگی که شدیم دوباره باهم اختلاف داشتیم. همینطور روزبهروز اختلافا بیشتر شد تا جایی که اون قدر از هم دور شدیم که دیگه حسی بهش ندارم. اون به من عشق داره ولی من اونو بهعنوان شوهر و همدم قبول ندارم.
🌸 وقتی به گذشته نگاه میکنم که چقدر آدم پرجنبوجوش و ولخرج و یه آدمی بودم که روپام بند نبودم ولی عوضش الان خیلی ساکت و گوشه گیر شدم، زندگی برام تکراری شده. به جایی رسیدم که دیگه حس میکنم زندانی شدم.
به تازگی همش به خودم میگم ایکاش با همون پسر قبلی ازدواج میکردم.
🌸 هرچی هم مشاوره رفتیم فائده نداشت. من دیگه عصبی شدم، عصبانیت من روی بچهها تأثیر گذاشته، واقعاً دیگه کلافه شدم. نمی دونم واسه زندگی من راه نجاتی هست یانه؟
🌸 چند نکته رو باید تو این قضیه مدنظر داشته باشیم؛ مراحل روانشناختی و همچنین یه طرفه به قاضی رفتن!
سه مرحله روانشناختی رو این خانوم پشت سر گذاشته تا به این مرحله «عصبی شدن» رسیده.
🌸 اولین مرحله همان دوران نامزدی بوده که بهخاطر رفتارهای شوهرش، یه سری آزردگیها رو متحمل شده. از نظر روانی یه سری درگیریهای روانی داشته ولی چون هنوز ظرفیتش پر نشده بوده و همچنین شور و احساس دوران نامزدی زیاد هست، باعث شده که اختلافات نادیده گرفته بشه.
🌸 دومین مرحله همون اختلافات بعد از ازدواجه که او رو کمکم به حس اسارت رسونده! حس اسارت مرحله سرریز شدن ظرفیته!
🌸 مرحله سوم عصبی شدنه؛ این نشانه اختلال رفتاریه! به همین دلیل خانوم فکر می کنه دیگه راه نجاتی وجود نداره.
دلیل همه اینها شوهر و رفتارهایی است که باعث پرشدن ظرفیت همسرش شده. قطعاً برای حل این قضیه ابتدا باید اختلال رفتاری خانوم برطرف بشه و سپس روی رفتارهای شوهرش کار بشه.
🌸 اولین و بهترین راهکار شروع از مرحله تغییر نوع شناخت مرد به زندگیه!
اما نکته دوم اینه که مقایسه می کنه و میگه ایکاش با همون پسره ازدواج کرده بودم. اینجا باید خانوم بدونه با هر شخص دیگه ای ازدواج میکرد شاهد چنین اختلافاتی میبود ولی نوعش فرق میکرد.
🌸 همونطور که رفتارهای مرد باعث پرشدن ظرفیتش شده، بعضی وقتا ما آرزوی زندگی دیگه ای میکنیم ولی اصلاً دقت نمیکنیم که رفتارهای ما ممکنه باعث پرشدن ظرفیت کسی دیگه ای بشه!
🌸 پس به عنوان دومین راهکار باید روی شناخت و مهارتهای عملی خانوم یه کم بیشتر کارکرد.
در واقع هر دو طرف مقصر هستن. چون مهارت «باهم زندگیکردن» رو هیچ کدوم بلد نیستن!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 ازش خوشم میاد!
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 با دوستم بودم میخواستیم از پارکینگ محل کار بیرون بریم. خیلی عجله داشتیم ولی جلوی در که رسیدیم، متوجه شدیم داره همکارمون از بیرون میاد داخل.
خلاصه چنددقیقهای معطل شدیم و رفیقم که پشت فرمون بود یه ذره ناراحت شد و رو به من کرد و گفت:
این خانوم چند روزیه هر جا میرم جلوم ظاهر میشه! احساس میکنم این چند روزه خیلی برخوردمون زیاد شده!
🌸 مدتی گذشت و اتفاقی دیدم همون خانوم داره با یکی از همکاراش صحبت می کنه؛
نمی دونم چطور بهش بگم ازش خوشم اومده و دوست دارم باهاش بیشتر آشنا بشم. اون دفعه رفتم موضوع رو بهش گفتم و گفت: چرا از من خوشت میاد!
من خودم می دونم که دوسش دارم ولی نمی تونم به زبون بیارم!
فقط موندم چیکار کنم؟
🌸 این اتفاق برای دختر خانوما کمتر می افته ولی وقتی از یه آقا پسری خوششون بیاد، معمولاً به قول این آقا چند روزی برخوردهای اتفاقی بین این دو زیاد میشه!
این نکته خودش یه مسئله کارشناسیه!
ولی دو نکته رو باید مدنظر قرارداد
🌸 1- با توجه به بنیان روانی و شخصیتی زن، همیشه زن باید از طرف کسی خواسته بشه، و مرد باید دنبالش بره.
شما فرض کنید وارد زندگی هم بشن، ولی چون این «خواسته شدن و خواستنی بودن» در ابتدای ازدواج برای زن اتفاق نیفتاده، این زن در ادامه خیلی مستعد مقایسه شوهرش با دیگران میشه.
🌸 همچنین اگه با کسی مواجه بشه که اندکی از ویژگیهای شوهرش بیشتر داشته باشه خصوصاً اگه اون مرده مدام دنبالش باشه و خیلی ازش تعریف کنه یا بهش بگه «چقد قشنگی، بذار کمکت کنم، خودت تنهایی اومدی اینجا ... بعد سر صحبت باز بشه و....» یعنی یه جورایی مرده این زنو بطلبه و زن خواستنی بشه، اون وقت خیلی احتمال داره که این زن به سمت اون آقا کشیده بشه!
چون این خواستنی بودن، از پایههای روانی زن هست و تو ازدواجش به حد کامل پاسخ داده نشده.
🌸 خصوصاً که خود این آقا هم وقتی خانوم موضوع رو باهاش مطرح کرده گفته: چرا از من خوشت میاد!
و این یعنی جای پایههای روانی دو جنس عوض شده. زن خواسته و مرد خواستنی شده!
البته اینطور نیست که فقط پایههای روانی زن پاسخ داده نشده، بلکه پایه های روانی مرد هم همینطوره، اونم مستعده که در ادامه زندگی اگه یه زنی با ویژگیهای اندکی بهتر پیدا کنه اونوقته که حس
«خواستن و دنبالش رفتن» درونش شعله ور میشه و احتمالش هست سمتش کشیده بشه!
🌸 2- وقتی دخترخانوم یه علاقه یا کششی به آقا پسری پیدا کرد باید طوری درخواستش و مطرح کنه
که چند نکته توش رعایت بشه
اولاً حالت التماسی نداشته باشه تا قاعده روانی زن یعنی، خواستنی بودن رعایت بشه
پس نباید درخواستش اینطور باشه: من دوستِ دارم و ازت خوشم میاد و میخوام باهات ازدواج کنم!
خب همه اینها یعنی زن خواسته و مرد خواستنی شده، اون وقت اگه مرده هم بیاد بگه چرا از من خوشت میاد! برای ادامه زندگی خیلی وضع خراب میشه.
🌸 ثانیاً باید برای خودش ارزش قائل باشه
دختر خانوم نباید طوری مطرح کنه که آقا پسر هم باد به غبغب بندازه و درخواستش و رد کنه اون وقت این دختر خانوم بمونه که باید چیکار کنم؟
حالت خوشبینانش اینه که بهش برسی، خب در ادامه زندگی همون حالت التماسی و کم ارزشی برای خانوم و همون حالت لطف و ترحم برای آقا هست.
🌸 پس اگه یه دختر خانومی کششی به سمت آقا پسری پیدا کرد، باید مواظب باشه که نامه یا درخواست «عاشقتم و دوستِ دارم و ازت خوشم میاد، تو هم منو دوس داری؟ و...» از اون آقا پسر نداشته باشه
تا قواعد روانی زن و مرد بهم نریزه و در ادامه زندگی به مشکل برنخورن!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 بی تو هرگز!
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 عجب اشتباهی کردم، ایکاش اون روز دلسوزی نمیکردم!
با اینکه دختر محجبهای هستم ولی با یه آقا پسری آشنا شدم! هیچ قصدی هم نداشتم اونم همینطور ولی از سر دلسوزی باهاش صحبت کردم. از همون اولش هم گفتم معیارهام باهات نمیخونه. تو هم خیلی از معیارهای منو نداری و اصلاً هیچ وجه مشترکی باهم نداریم.
🌸 بعد از مدتی متوجه شدم داره وابسته میشه و تصمیم گرفتم باهاش قطع رابطه کنم و باهاش حرف نزنم.
یه شب زنگ زد کلی حرف زد و گفت: اصلاً بدون تو نمی تونم! کلی التماس و گریه و زاری کرد که با من اینکارو نکن. زندگی بی تو واسم معنا نداره!
بهم گفت اگه منو رها کنی و باهام حرف نزنی یه بلایی سر خودم میارم! منم باور نکردم ولی دیدم از خودش فیلم گرفته و خودزنی کرده.
🌸 خیلی ناراحت شدم که چرا اینکارو کرده، همش فکر میکنم بهخاطر منه که به این روز افتاده. اصلاً دوس ندارم دل کسی رو برنجونم یا بشکنم.
نمی دونم چیکار کنم؟
از طرفی هیچ وجه مشترکی باهم نداریم، از طرفی هم نمی تونم برنجونمش که خدای نکرده دوباره کار دست خودش بده.
این دختر با خودش میگه این پسره به من وابسته شده، اگه جوابشو ندم، یه بلای دیگه سر خودش میاره، اگه هم جوابشو بدم میدونم واسه خودم مشکلساز میشه!
با این تفکر، چالشی به نام «نمی دونم چیکار کنم؟» برای خودش درست کرد.
🌸 ولی غافل از اینکه آقا پسر از ضعفش برای جلبتوجه استفاده می کنه!
آقایون در این وضعیت که جواب منفی میشنون و زن دست رد به سینه اونها می زنه، باتوجهبه رشد روانی که دارند، ممکنه به پنج حالت پاسخ بدن.
اما پاسخی که این آقا در قالب خودزنی انتخاب کرده دو دلیل داره:
اولی همین حالت صراحتی که دختر خانوم داشت و گفت من دیگه رابطم رو باهات قطع میکنم! وقتی حس جسارت از سوی دختر خانوم بیاد و پسره خود شو عاجز ببینه دست به اینجور کارها می زنه.
🌸 دومین دلیلش رشد روانی مرده! مردانی که ویژگیهای مردانه از جمله اقتدار و رشد کافی رو ندارن، وقتی جواب منفی دریافت میکنن، خودزنی میکنن. در واقع تلاش میکنن تا حالت «دست رد به سینه» تمام بشه!
اینگونه مردان وقتی وارد زندگی میشن به دلیل این نقصی که دارن، به درد زندگی برای این نوع خانوما نمیخورن، چون خانم کاملاً جسور و آقا کاملاً سردرگم.
🌸 پس اگه هم وارد زندگی بشن و به هر دلیلی تو زندگی چالشی پیش بیاد، همین حالت سردرگمی در گونههای دیگه تکرار میشه. خب اگه آقا اینجور باشه، بدترین چیز برای خانوم همینه، چون خانوم تکیهگاه می خواد نه کسی که مدام سردرگم باشه.
وقتی مشکلی واسه این آقایون پیش میاد معمولاً اینطور میگن «کاش میمردم تا راحت میشدم؛ من به درد هیچی نمیخورم؛ تو منو دوست نداری؛ کاش من نبودم که تو راحت میشدی» و...
پس راهکار این دختر خانوم خیلی راحته.
🌸 اگه دختر خانوم از سر دلسوزی دوباره جوابشو بده، آقا پسر یه قدم میاد جلو چون حالت جسارت دختر خانوم گرفته شده و فقط می مونه ضعف خودش که وقتی این دختر دوباره دلسوزی می کنه، ضعفش هم پنهان میشه!
پس بهترین پاسخ جواب ندادن هست!
جواب دادن یعنی پایاندادن به حالت سردرگمی پسر که داره با خودزنی سعی می کنه تمومش کنه!
🌸 اگه یه وقتی هم به سرش زد که دلسوزی کنه و جوابشو بده، با خودش بشینه و حساب کنه که: اگه وارد زندگی با این بشم، خودزنی هاش تو شکلهای دیگه بروز پیدا می کنه ونمی تونه مرد ایدهآل و تکیهگاه زندگیم باشه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 ترس از آینده
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 خدا رو شکر خیلی خواستگار دارم!
ولی هرکدوم میان شرائط منو ندارن.
معمولا خواستگارامو به خاطر محل کارشون
که شهر دیگه ای هست رد کردم. ملاک های مد نظر منو داشتن ولی همین باعث شده ردشون کنم.
همین چند روز پیش یک نفرو معرفی کردن اومد خواستگاری همه شرائطش جوره. مرد خوبیه ولی یه مشکل داره که همین باعث شده یه ذره نگران آینده ازدواجمون بشم.
مشکلش اینه که قبلا ازدواج کرده.
🌸 خودم و خانوادم سر همین گیر داریم. چند روزی با اطلاع خانواده ها باهم ارتباط پیامی داشتیم کلی سوء تفاهم ها برطرف شد.
معلوم شد که یک ماهی باهم بودن و جدا شدن. هیچ ارتباطی هم باهم نداشتن، از اولش هم خواستگارم اونو نمی خواسته.
همه شرائطش خوبه، یه خانواده مهربون هم داره و حالا نمی دونم چیکار کنم بهش جواب بله رو بدم یا نه؟ از طرفی هم ترس از آینده دارم که وارد زندگی بشم همش حرف اون ازدواج پیش بیاد، منم حساس و اصلا چنین چیزی رو دوست ندارم.
🌸 درسته الان سوء تفاهمی نیست و همه چی برطرف شده ولی فردا هی بیاد بگه: فلانی اینطور بود و اونطور بود. هر کاری تو خونه کنم، هر لباسی بپوشم اونوقته که حرف اون پیش بیاد و من با اون مقایسه بشم.
وقتی فکرشو می کنم آزارم میده.
نمی دونم؟!! از طرفی همه ملاک های منو داره خیلی خوبه از طرفی هم این ترسو دارم؟
🌸 به نظر می رسه جواب بله دادن به این آقا و شروع زندگی با ثبت یک تصویری از مرد که موجب درگیری در روان زن میشه و از الان نشانه های درگیری و بی ثباتی مشخصه! و ترس و نگرانی از آینده در ذهن زن ثبت شده!
اصلا اگه مرد صحبتی هم در موردش نکنه، چون روان زن درگیر تصویر ازدواج قبلی مرد هست، خود به خود یه سری چالش هایی رو درست می کنه. که برای زن سردرگمی درست می کنه.
سردرگمی روانی که زن در آینده تجربه می کنه همونیه که خودش از الان داره حدسشو می زنه «هر کاری می کنم، هر لباسی می پوشم، شاید اونم این لباسو دوس داشته و می پوشیده»
🌸 بحث ترس از آینده نیست که قراره چه اتفاقی بیفته! از همین الان ذهن و روان زن نا آرام هست و داره کار خودشو می کنه! در صورتی زن می تونه جواب مثبت بده که، از ابتدا مرد تلاش کنه این تصویر و از ذهن زنش پاک کنه! گفتم: «پاک کنه» نه اینکه کاری نکنه که یادش نیفته! چون برای همیشه این تصویر همراه روان زن هست. بنابراین اگه این خانوم می خواد سؤالی از این آقا بپرسه تا بیشتر آشنا بشه، باید سؤالاتش سمت وسوی این رو داشته باشه که چقدر این مرد مهارت های تعاملی رو بلده!
🌸 حالاچالش بوجود اومده خانوم اینه: که این مرد همون مرد ایده آل من هست و همه ملاک های منو داره که خیلی خوبه و از طرفی این تصور ذهنی و روانی که در مورد آینده زندگیش داره مانع میشه.
عاقلانش اینه که صبر کنه یه خواستگار دیگه بیاد بدون این شرائط.
قطعا روان آرام این خانم ترجیح داره بر اینکه کار شوهرش در شهر دیگه نباشه!
🌸 اگه بره از اون خانوم قبلی شرائطو بپرسه که چی بوده و چرا از همدیگه جدا شدن، همه شرائطو ببینه و واقعا تو ذهنش قانع بشه که چیزی نبوده، اون وقت اگر حس اینو داشت که من خودم این مورد و می خوام و اگه اون حس ترس از آینده هم نبود معلوم میشه که روانش آرام شده و می تونه بهش جواب بله رو بده.
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 رنگ مو
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 حال دل هردوتامون خرابه!
هردوتامون بههمریخته هستیم ولی هر کدوم به یه دلیلی!
همش تقصیر خودم بود!
خب من خانوم محجبهای هستم و شوهرم فقط به همین صورت منو دیده!
اصلاً اهل آرایشهای زننده نیستم.
ولی بالاخره منم می دونم هر مردی نیاز داره که خانومش
آرایشی چیزی داشته باشه!
بحث سر همین چیزا بود و آقامون هم چند مرتبهای گفته بود.
داشتم نظرشو میپرسیدم که میخوام برم موهامو رنگ کنم، چه رنگی دوست داری!
🌸 اونم آدم خوبیه، خواستم چند تا مدل مو بهش نشون بدم
ولی میگفت خودت بگو چه رنگی دوست داری،
همونی که خودت دوست داری و بگو!
یه دفعه از دهنم در رفت گفتم:
قبلاً موهامو رنگ میکردم ولی این مدل رنگ رو دوست دارم،
به نظرم خیلی شیکه و بهم میاد!
یه دفعه دیدم یه جوری شد! اولش هیچی نگفت بعد با یه سردی گفت:
خب حالا هرچی خودت می دونی، نمی دونم دیگه؟
با اینکه نمی تونستم درک کنم که چرا ناراحت شده ولی با خودم گفتم
حتماً پیش خودش میگه: من قبلاً اهل آرایش بودم و تا حالا ازش مخفی کردم!
گفتم: حالا چی شده مگه!
با یه لحن خاصی گفت: هیچی!
🌸 گفتم: باور کن حتی یه تار موی من هم قبلاً پیدا نبوده ولی فائده نداشت.
الان اون حس می کنه من خیلی چیزای دیگه هم دارم که ازش پنهان میکنم
و همین حالشو بد کرده و منم حالم بده بهخاطر اینکه هنوز همون
حس و حالو داره و هنوز بهم شک داره!
نمی دونم چیکار کنم؟
تفاوت در درک یه مسئلهای ممکنه باعث بشه یه چالش
اینطوری بین زن و مرد درست کنه!
نکته مهم تو درک هر مسئلهای اینه که زنها معمولاً نگاه میکنن که
اون رفتار چه تأثیری روی خودشون داره، ولی مرد به تأثیر خود رفتار نگاه می کنه!
ممکنه زن در رنگ کردن موی سر هیچ خطائی هم مرتکب نشه
ولی مرد نگاهش به این قضیه و این رفتار یه جور دیگه است!
🌸 زن خود رنگ کردنو دوست داره بهخاطر اینکه تأثیری که
رنگ کردن روش داره زیباترش می کنه و همین متناسب
با طراوت و لطافت در زنه.
هرچند ممکنه زن از این رفتار منظوری نداشته باشه،
به قول خودمون: برای کسی دیگه رنگ نکرده!
اما مرد به تأثیر این رفتار نگاه می کنه! تأثیر رنگ کردن چی می تونه باشه؟ اولین چیزی که به مخیلهاش خطور می کنه:
زیباتر شدن زن و جلبتوجه بیشتر
اگه به کسی دیگه نشون نداده پس چرا رنگکرده؟!
یعنی اولین چیزی که به ذهنش خطور می کنه اثر خود رفتاره!
ولی اولین چیزی که به ذهن زن می رسه تأثیر رفتار روی خودشه نه اثری که ممکنه داشته باشه!
کاملاً تفاوت در این قضیه مشهوده!
🌸 بهترین راهکار اینه که زن با یک مهارتی به شوهرش بفهمونه:
اون اثری که مرد فکر می کنه از رفتار رنگ کردن حاصل میشه، در من نبوده!
نوع جوابی که این خانوم تو این ماجرا به شوهرش داده و
گفته «حتی یه تار موم هم پیدا نبود» درونش این قضیه نهفته است
که «اون اثری که تو از رفتار من درک میکنی، غلطه»
بیان مستقیم غلط بودن یک رفتار مرد،
ضربهای به روان مرد میزنه به این معنا که «نظر تو ارزش و اعتبار نداره و ممکنه یه زن موهاشو رنگ کنه و به کسی نشون نده و تو اینو نمیفهمی»
هرچند اگه از مرده بپرسی میگه:
آره حتماً یه چیزایی از من مخفی کرده و به من نمیگه!
ولی چیزی که بیشتر اونو اذیت می کنه همین پیام نهفته است که ارزش و مردانگی اونو نشونه رفته!
🌸 پس بهتره کلامشو طوری عوض کنه که این پیام نهفته درش نباشه.
می تونه بگه «من فقط چند مرتبهای موهامو رنگ کردم بعدش فهمیدم یه دختر نباید این کارو بکنه،
به همین خاطرم دیگه انجامش ندادم» نه اینکه مستقیماً بگه «موهام بیرون نبوده»
پس نکته اصلی همون پیام نهفته در کلامه که ناخواسته فهم اونو نشونه رفته!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir