💙 رنگ مو
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 حال دل هردوتامون خرابه!
هردوتامون بههمریخته هستیم ولی هر کدوم به یه دلیلی!
همش تقصیر خودم بود!
خب من خانوم محجبهای هستم و شوهرم فقط به همین صورت منو دیده!
اصلاً اهل آرایشهای زننده نیستم.
ولی بالاخره منم می دونم هر مردی نیاز داره که خانومش
آرایشی چیزی داشته باشه!
بحث سر همین چیزا بود و آقامون هم چند مرتبهای گفته بود.
داشتم نظرشو میپرسیدم که میخوام برم موهامو رنگ کنم، چه رنگی دوست داری!
🌸 اونم آدم خوبیه، خواستم چند تا مدل مو بهش نشون بدم
ولی میگفت خودت بگو چه رنگی دوست داری،
همونی که خودت دوست داری و بگو!
یه دفعه از دهنم در رفت گفتم:
قبلاً موهامو رنگ میکردم ولی این مدل رنگ رو دوست دارم،
به نظرم خیلی شیکه و بهم میاد!
یه دفعه دیدم یه جوری شد! اولش هیچی نگفت بعد با یه سردی گفت:
خب حالا هرچی خودت می دونی، نمی دونم دیگه؟
با اینکه نمی تونستم درک کنم که چرا ناراحت شده ولی با خودم گفتم
حتماً پیش خودش میگه: من قبلاً اهل آرایش بودم و تا حالا ازش مخفی کردم!
گفتم: حالا چی شده مگه!
با یه لحن خاصی گفت: هیچی!
🌸 گفتم: باور کن حتی یه تار موی من هم قبلاً پیدا نبوده ولی فائده نداشت.
الان اون حس می کنه من خیلی چیزای دیگه هم دارم که ازش پنهان میکنم
و همین حالشو بد کرده و منم حالم بده بهخاطر اینکه هنوز همون
حس و حالو داره و هنوز بهم شک داره!
نمی دونم چیکار کنم؟
تفاوت در درک یه مسئلهای ممکنه باعث بشه یه چالش
اینطوری بین زن و مرد درست کنه!
نکته مهم تو درک هر مسئلهای اینه که زنها معمولاً نگاه میکنن که
اون رفتار چه تأثیری روی خودشون داره، ولی مرد به تأثیر خود رفتار نگاه می کنه!
ممکنه زن در رنگ کردن موی سر هیچ خطائی هم مرتکب نشه
ولی مرد نگاهش به این قضیه و این رفتار یه جور دیگه است!
🌸 زن خود رنگ کردنو دوست داره بهخاطر اینکه تأثیری که
رنگ کردن روش داره زیباترش می کنه و همین متناسب
با طراوت و لطافت در زنه.
هرچند ممکنه زن از این رفتار منظوری نداشته باشه،
به قول خودمون: برای کسی دیگه رنگ نکرده!
اما مرد به تأثیر این رفتار نگاه می کنه! تأثیر رنگ کردن چی می تونه باشه؟ اولین چیزی که به مخیلهاش خطور می کنه:
زیباتر شدن زن و جلبتوجه بیشتر
اگه به کسی دیگه نشون نداده پس چرا رنگکرده؟!
یعنی اولین چیزی که به ذهنش خطور می کنه اثر خود رفتاره!
ولی اولین چیزی که به ذهن زن می رسه تأثیر رفتار روی خودشه نه اثری که ممکنه داشته باشه!
کاملاً تفاوت در این قضیه مشهوده!
🌸 بهترین راهکار اینه که زن با یک مهارتی به شوهرش بفهمونه:
اون اثری که مرد فکر می کنه از رفتار رنگ کردن حاصل میشه، در من نبوده!
نوع جوابی که این خانوم تو این ماجرا به شوهرش داده و
گفته «حتی یه تار موم هم پیدا نبود» درونش این قضیه نهفته است
که «اون اثری که تو از رفتار من درک میکنی، غلطه»
بیان مستقیم غلط بودن یک رفتار مرد،
ضربهای به روان مرد میزنه به این معنا که «نظر تو ارزش و اعتبار نداره و ممکنه یه زن موهاشو رنگ کنه و به کسی نشون نده و تو اینو نمیفهمی»
هرچند اگه از مرده بپرسی میگه:
آره حتماً یه چیزایی از من مخفی کرده و به من نمیگه!
ولی چیزی که بیشتر اونو اذیت می کنه همین پیام نهفته است که ارزش و مردانگی اونو نشونه رفته!
🌸 پس بهتره کلامشو طوری عوض کنه که این پیام نهفته درش نباشه.
می تونه بگه «من فقط چند مرتبهای موهامو رنگ کردم بعدش فهمیدم یه دختر نباید این کارو بکنه،
به همین خاطرم دیگه انجامش ندادم» نه اینکه مستقیماً بگه «موهام بیرون نبوده»
پس نکته اصلی همون پیام نهفته در کلامه که ناخواسته فهم اونو نشونه رفته!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 اختلاف نظر
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 1- درو بازکردم!
هنوز وارد نشده بودم خانومم متوجه نایلونهای
تو دستم شد!
فوری گفت اینا چیه آوردی؟
گفتم خودت گفتی برو خرید؟!
من گفتم اینارو بخر؟
خودت رفتی سرخود این خوارکی ها رو خریدی!
بهش گفتم حالا خواستم امشب دور هم
یه چیزی بخوریم و تو هم راحت باشی.
تو همیشه همینطور هستی، سرخود میری هر چی میخوای میخری اصلاً هم کاری به حرف من نداری.
همیشه همینطوری؛ همه کارات همینطوره.
🌸 حالا اینکه چیز کوچیکه، اون دفعه بدون اینکه به من بگی رفتی ماشینو فروختی بعدشم گفتی میخوام یه ماشین دیگه بخرم.
اصلاً انگارنهانگار ما هم آدمیم و تو این خونه زندگی میکنیم! انگارنهانگار ما جزئی از این خونه هستیم! هر کاری دلت میخواد انجام میدی بعدش میای بهم میگی.
🌸 2- برای شام میخواستیم بریم خونه مادر خانومم!
خانومم زودتر رفته بود، من کار داشتم دیرتر رفتم.
وقتی رسیدم، دیدم خانومم پیش مادرش نشسته
و داره میگه: هیچوقت حواسش نیست، هرچی بهش میگم یادش میره، کلاً تو زندگی حواسش پرته!
🌸 3- داشتیم سر خرج ماهیانه باهم صحبت میکردیم! بحث خانواده دوستم پیش اومد.
خانومم گفت: آره فلانی خیلی مواظبه؛ تو این اوضاع گرونی اینقدر حساب شده خرج می کنه. همه چی رو با حساب کتاب میخره،
هر چیزی رو نمیخره، حتی بچه هاشو اینطور بار آورده. اونا مثل ما نیستن که هرچی دیدن بخرن!
نمیگم حساب کتاب نداری ولی یه ذره باید حسابشدهتر عمل کنی.
منم گفتم: من کار به زندگی بقیه ندارم و از روش زندگی اونا خوشم نمیاد!
🌸 سه موقعیت بالا مشابهش خیلی تو
زندگی اتفاق می افته
موقعیت اول خانوم قصدش اینه که
«چرا با من مشورت نکردی، سرخود رفتی یه کاری انجام دادی»
موقعیت دوم خانوم قصدش اینه که
«این کار شوهرم اشتباهه و درستش این نیست»
موقعیت سوم
«یه بحث منطقی شکلگرفته و خانوم داره نظرشو میگه حالا اتفاقاً نظرش مطابق با روش خانوادهدوست شوهرشه»
هر سه قصد بالا ممکنه باعث بشه که نظریه خانوم با شوهرش متفاوت باشه!
🌸 ممکنه نظریه خانوم با شوهرش فرق کنه و این هیچ ایرادی نداره؛ تنها مشکل روش بیان کردن این تفاوتهاست!
در فرض اول و سوم روش بحث و جدل هست
و در فرض دوم توبیخ و سرزنش شوهر!
نمیخوام بگم نظر مخالف با شوهرت نداشته باش، نمیخوام بگم نظر مخالفت رو ابراز نکن
🌸 فقط میخوام بگم از این دو روش استفاده نکن هرچند قصدت خیلی خوبه و میخوای صحیحش رو بهش بگی.
چرا که این دو روش بهشدت اقتدار مرد رو تحت شعاع قرار میده و گاهی اوقات این اقتدار رو میشکنه!
باید به این نکته توجه کرد که اقتدار مرد
از مقدمات آرامش خانومه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 گذشته
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 اعصابم بههمریخته و ذهنم خیلی درگیره!
همش میترسم که عشقم ولم کنه! نمی دونم بهش بگم یا نه؟
یه اشتباهی کردم با یه پسری بودم بعد پشیمون شدم، توبه کردم.
اون دست از سر من برنمی داره، همش نگرانم عشقم بفهمه و ولم کنه.
قراره چند ماهِ دیگه باهم ازدواج کنیم. نمی دونم بهش بگم یانه؟
همش میترسم اگه بهش بگم منو کنار بذاره. نمی دونم چیکار کنم به کسی که میخوام برسم؟
احساس ترس گاهی باعث میشه یه کاریو انجام بدیم از همونی که میترسیم سرمون بیاد!
تو اینجور موقعیتها سه حالت وجود داره که درهرصورت
باید تصمیم مناسب خودشو بگیریم تا بعداً زندگیمون جهنم نشه!
🌸 یکی از حالتها اینه که رابطه قبلی به هر دلیلی هنوز باقیه!
حالا طرف دست برنمیداره یا یکی از دو طرف از قطع رابطه ناتوان هستند،
یا اینکه وابستگی عاطفی نمیذاره قطعش کنن، یا به هر دلیل دیگه ای هنوز رابطه باقیه.
منظورم از اینکه رابطه باقیه، این نیست که با هم رفتوآمد دارن، ممکنه فقط یه سایهای یا شاخهای یا کمترین اثری از اون رابطه هنوز باشه.
مثلاً همین که میگه دست از سرم برنمی داره.
معمولاً دچار این اشتباه میشیم «ترس از اینکه نفهمه،
بهش نمیگم به امید اینکه خدا کمکم کنه وارد رابطه میشم»
🌸 بحث کمک خدا نیست بحث اینه که کار عاقلانه چیه؟
شما یه درصد فکر کنید طرف بفهمه، بالاخره هنوز یه شاخه یا سایهای از اون رابطه هنوز فعاله.
پس بهتره یا رابطه رو کامل قطعش کنی بعد تصمیم به ازدواج و خواستگاری بگیری.
یا اینکه اگر هم به هر دلیلی توان قطعش نیست، باید تو جلسه خواستگاری فقط و فقط به خود آقا پسر بگی!
یه وقت فکر نکنین این ظالمانهترین حکمه! نه؟
با این تصمیم دو اتفاق می افته:
🌸 یکی اینکه پسر کاملاً از قضیه مطلع میشه و خودش تصمیم می گیره
و ممکنه اصلاً به کسی نگه و خودش براش یه فکری بکنه.
حالا شما فرض کن بعداً بفهمه کمترین ضررش احساس فریب و کتمان کاریه ای که بهش دست میده!
همش پیش خودش میگه: «اگه از اول می دونستم ...»
🌸 اگه انسان چنین حسی بهش دست بده، ممکنه کارایی انجام بده
که باید از اونا ترسید نه از اینکه «الان ولم کنه» وقتی کسی چنین احساسی بهش دست میده یعنی:
«احساس فریب، احساس نه راه پس و نه راه پیش ...» اونوقته که برای تلافی ممکنه طرفش رو
در سه حالت «رفتار، احساس، افکار» کنترل کنه. یعنی در واقع یه زندان برای طرف مقابلش درست می کنه!
«کجا بودی؟ چرا دیر اومدی؟ با کی حرف میزدی؟ کدوم طرفو داشتی نگاه میکردی؟ به کی نگاه میکردی؟
چرا اینطور صحبت کردی؟ چرا همیشه گوشی دستته؟ با کی داشتی چت میکردی؟
این مخاطب کیه تو گوشیت؟ تو همونی هستی که ...»
🌸 (کنترل در ناحیه رفتار)
«چرا خندیدی؟ به چی خندیدی؟ چرا ناراحتی؟»
(کنترل در ناحیه احساس)
«به چی داری فکر میکنی؟ من که می دونم چی تو اون کلّت میگذره؟ چرا امروز آرایش کردی؟ باز چی می خوای؟»
(کنترل در ناحیه افکار)
اگه از خیر کنترل هم بگذره، بالاتر از اون ممکنه قید محبت شما رو بزنه و خودشو محق بدونه و با خودش بگه
«وقتی اون اینطوری بوده، چرا من نباشم؟ من چرا با فلان خانوم ...»
نگید: شاید این کارو نکنه، همین که احتمالش هست
خودش زنگ خطر هست.
بالاخره اگه الان بگه «اون احساس فریب» از بین میره و اختیار جاشو می گیره و دیگه اینجور عواقب دنبالش نیست
🌸 دومین فائدهای که در این تصمیم وجود داره اینه که زندگی از ترس بزرگتر نجات پیدا می کنه.
هیچ آدم عاقلی بهخاطر ترس کوچکتر، ترس بزرگترو رها نمی کنه.
اگه الان میترسی ولت کنه، باید بترسی که اگه نگی و بفهمه ممکنه چی بشه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 گذشته
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 اعصابم بههمریخته و ذهنم خیلی درگیره!
همش میترسم که عشقم ولم کنه! نمی دونم بهش بگم یا نه؟
یه اشتباهی کردم با یه پسری بودم بعد پشیمون شدم، توبه کردم.
اون دست از سر من برنمی داره، همش نگرانم عشقم بفهمه و ولم کنه.
قراره چند ماهِ دیگه باهم ازدواج کنیم. نمی دونم بهش بگم یانه؟
همش میترسم اگه بهش بگم منو کنار بذاره. نمی دونم چیکار کنم به کسی که میخوام برسم؟
احساس ترس گاهی باعث میشه یه کاریو انجام بدیم از همونی که میترسیم سرمون بیاد!
تو اینجور موقعیتها سه حالت وجود داره که درهرصورت
باید تصمیم مناسب خودشو بگیریم تا بعداً زندگیمون جهنم نشه!
🌸 یکی از حالتها اینه که رابطه قبلی به هر دلیلی هنوز باقیه!
حالا طرف دست برنمیداره یا یکی از دو طرف از قطع رابطه ناتوان هستند،
یا اینکه وابستگی عاطفی نمیذاره قطعش کنن، یا به هر دلیل دیگه ای هنوز رابطه باقیه.
منظورم از اینکه رابطه باقیه، این نیست که با هم رفتوآمد دارن، ممکنه فقط یه سایهای یا کمترین اثری از اون رابطه هنوز باشه.
مثلاً همین که میگه دست از سرم برنمی داره.
معمولاً دچار این اشتباه میشیم «ترس از اینکه نفهمه،
بهش نمیگم! به امید اینکه خدا کمکم کنه وارد پس رابطه میشم»
🌸 بحث کمک خدا نیست بحث اینه که کار عاقلانه چیه؟
شما یه درصد فکر کنید طرف بفهمه، بالاخره هنوز یه سایهای از اون رابطه فعاله.
پس بهتره یا رابطه رو کامل قطعش کنی بعد تصمیم به ازدواج و خواستگاری بگیری.
یا اینکه اگر هم به هر دلیلی توان قطعش نیست، باید تو جلسه خواستگاری فقط و فقط به خود آقا پسر بگی!
یه وقت فکر نکنین این ظالمانهترین حکمه! نه؟
با این تصمیم دو اتفاق می افته:
🌸 یکی اینکه پسر کاملاً از قضیه مطلع میشه و خودش تصمیم می گیره
و ممکنه اصلاً به کسی نگه و براش یه فکری کنه.
حالا شما فرض کن بعداً بفهمه کمترین ضررش احساس فریبیه که بهش دست میده!
همش پیش خودش میگه: «اگه از اول می دونستم ...»
🌸 اگه انسان چنین حسی بهش دست بده، ممکنه کارایی انجام بده
که باید از اونا ترسید منظورم این ترس نیست که «الان طرف ولم می کنه» وقتی کسی چنین احساسی بهش دست میده یعنی:
«احساس فریب، احساس نه راه پس و نه راه پیش داشتن ...» اونوقته که برای تلافی ممکنه طرفش رو
در سه ناحیه «رفتار، احساس، افکار» کنترل کنه. یعنی در واقع یه زندان برای طرف مقابلش درست می کنه!
🌸 کنترل در ناحیه رفتار
«کجا بودی؟ چرا دیر اومدی؟ با کی حرف میزدی؟ کدوم طرفو داشتی نگاه میکردی؟ به کی نگاه میکردی؟
چرا اینطور صحبت کردی؟ چرا همیشه گوشی دستته؟ با کی داشتی چت میکردی؟
این مخاطب کیه تو گوشیت؟ تو همونی هستی که ...»
🌸 کنترل در ناحیه احساس
«چرا خندیدی؟ به چی خندیدی؟ چرا ناراحتی؟»
🌸 کنترل در ناحیه افکار
«به چی داری فکر میکنی؟ من که می دونم چی تو اون کلّت میگذره؟
چرا امروز آرایش کردی؟ باز چی می خوای؟چی می خوای بگی،
من که می دونم امروز بی دلیل مهربون نشدی»
اگه از خیر کنترل هم بگذره، بالاتر از اون ممکنه قید محبت شما رو بزنه و خودشو محق بدونه و با خودش بگه
«وقتی اون اینطوری بوده، چرا من نباشم؟ من چرا با فلان خانوم ...»
نگید: شاید این کارو نکنه، همین که احتمالش هست
خودش زنگ خطر هست.
بالاخره اگه الان بگه «اون احساس فریب» از بین میره و اختیار جاشو می گیره و دیگه اینجور عواقب دنبالش نیست
🌸 دومین فائدهای که در این تصمیم وجود داره اینه که زندگی از ترس بزرگتر نجات پیدا می کنه.
هیچ آدم عاقلی بهخاطر ترس کوچکتر، ترس بزرگترو رها نمی کنه.
اگه الان میترسی که طرف ولت کنه، باید بترسی که اگه نگی و بفهمه ممکنه چی بشه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir