💙 میزان زناشویی
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 چندساله که با هم ازدواج کردیم! تو درخواست رابطه زناشویی باهم اختلاف داریم! خب منم یه ذره سرد مزاجم ولی شوهرم تقریباً هر روز درخواست می کنه ولی من شاید هفتهای یه بار پذیرش چنین درخواستی رو داشته باشم! به هیچ صورتی راضی نمیشه!!! با هر کی تو این مورد صحبت میکنی دم از نیاز مرد میزنه، آره خب نیاز مرد مهمه ولی ارزش زن کجا رفت؟ هر چی اون میگه باید قبول کنم و ارزش خودمو زیر سؤال ببرم، این که نشد زندگی؟
🌸 هروقت هم رابطه بوده پذیرش خوبی داشتم و کیفیتش خوب بوده ولی بازم درخواستش کم نمیشه و بازم همون مشکل هست؟! اینش به کنار، تو رابطه یه چیزی اذیتم می کنه؛ مدام یه تصویر میاد جلو چشمم! هروقت میریم بیرون، به شوخی و خنده میگه: اون جای خانومه رو نگاه، بعدش کلی می خنده و میگه: چیه حالا میخواستم یه ذره باهم شوخی کنیم و بخندیم! قصدی نداشتم که تو هم زود به دل میگیری! این منو اذیت می کنه همش به خودم میگم، وقتی تو خونه با منه شاید تصویر اون خانوما تو ذهنشه؟ اعصابم دیگه داره بهم می ریزه!!!
🌸 تو این مورد که این تصویر ذهن خانوم رو درگیر کرده کاملاً حق بازنه. ممکنه به هر نیتی یا به نیت شوخی اشاره به یه جای خاصی از اون خانوم کرده ولی این کار هرچند به شوخی «علامت عاطفی - جنسی» واسه خانوم می فرسته. اگه فرض کنیم رابطه جنسی یه نوع ابراز عاطفه از طرف مرده، این شوخی ارسال علامت عاطفی از جنس این رابطه خاص به زنه! همین باعث میشه ذهن و روان زن در حالت بیثباتی قرار بگیره و هروقت بخوان رابطه داشته باشن، بیثباتی باعث اذیت و آزار زن بشه! اما چرا این اتفاق افتاده؟ چرا مرد این کار رو می کنه؟
🌸 نمیخوام بگم بستگی به ترتیب یا فرهنگ طرف نداره ولی میخوام از منظر دیگه به این مسأله نگاه کنیم. همین که نگاه طرف میره سمت فلان جا و به هر بهانهای مثل شوخی یه چیزی میگه، خودش یه انحرافه! منشأ این انحراف عدم تأمین نیازه! هرکسی باتوجهبه میزان نیازی که داره به تعداد دفعات خاصی این نیازش بروز می کنه! یکی میزان نیازش بیشتره تعداد دفعات بیشتری میخواد! حالا اگه کمتر از این بشه همین باعث میشه اون انحرافه رخ بده! شما میگی: تو هم که باز همون حرفو زدی؟ آخه این مرده نباید یه ذره خودشو کنترل کنه؟ مگه هروقت هر چی دلش خواست باید اتفاق بیفته؟
🌸 یکی از اجزاء شور رابطه زناشویی «سیالی» یا «در دسترسیه» به هر دلیلی این آقا گرمه، تعداد بیشتری میخواد، وقتی کمتر اتفاق بیفته، از خانومش درخواست رابطه می کنه ولی پسزده میشه. میگه «ول کن بابا حوصله ندارم، همین امروز صبح بود» این باعث میشه که حس «عدم دسترسی» بهش القاء بشه! حس «عدم دسترسی» یعنی با خودش فکر می کنه: «هروقت گفتم یه بهونه ای آورد!» «میترسم بهش بگم، دوباره چند تا حرف درشت بارم کنه» «دیگه حوصلشو ندارم بهش بگم، می دونم که بدخلقی می کنه» همین باعث اون انحراف میشه! اگه حس «در دسترسی» بهش دست بده حتی بعضی وقتا ممکنه درخواست رابطه کنه و خانوم جواب مثبت هم بده ولی چون می بینه شرائط خانومش جور نیست میگه: حالا بذار واسه بعد.
🌸 شاید با خودت بگی: این حس «در دسترسی» مگه چقدر این مرد گرم مزاجو کنترل میکنه؟ تا یه حدی کنترل می کنه ولی یه نکته دیگه هم باید در نظر بگیریم؛ میزان نیاز و تعداد بروز نیاز در اکثر قریب به صد درصد هماهنگی نداره! همیشه یا مرد بیشتر میخواد و زن کمتر یا برعکس این مورد هست! اصلاً فرض کنیم هر دو طرف هم مرد هم زن میزان نیازشون به یه اندازه باشه و در طول ماه به یه اندازه درخواست رابطه زناشویی داشته باشن مثلاً هم مرد هم زن در طول ماه 5 بار می خوان.
🌸 ولی بازم زمان بروز نیاز دو طرف هماهنگی نداره مثلاً یکی دوشنبه میخواد یکی پنجشنبه میخواد. حالا اگه از یه طرف درخواستی مطرح شد، نیازشو بروز داد، درخواست رابطه کرد ولی طرف مقابلش فعلا نمیخواد؟ اینجا باید بگیم از قبل با هماهنگی باشه می دونیم که پذیرش درخواست بهخاطر مرده بوده یا بهخاطر زنه بوده! نیاز نیست که حتماً هر دو طرف تو بروز نیاز و درخواست هماهنگ باشن. پس تنها کیفیت بالای رابطه نمی تونه این مشکلو حل کنه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙وضع اقتصادی
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 پنج شش سالی میشه با هم ازدواج کردیم و یه بچه هم داریم! از صبح تا شب میره سرکار! تا دیروقت نمیاد خونه و کار میکنه! ساعت 12 شب میاد خونه! همش درگیر بچهداری هستم، وقتی میاد خونه دیگه انرژی ندارم! هیچ ذوق و شوقی ندارم، نظم زندگیم کلاً بهم ریخته و نمیتونم به کارای خونه برسم! آخر شبم که میبینمش خسته هستم. بهش میگم: «یه ذره زودتر بیا خونه، والله دیگه خسته شدم» میگه: با این اوضاع گرونی چارهای ندارم! تو میگی چی کار کنم؟ دیگه تو زندگی احساس سستی و بیحالی میکنم یه جوری شده که حوصله هیچی ندارم! از سه جهت میشه به کارکردن یک مرد نگاه کرد!
🌸 شغل، درآمد و فعالیت سه زاویه نگاهه! اما واسه یه زن بیشتر همون جنبه فعالیته که مهمه! چرا اگه توش درآمد خوبی باشه و شغل مرد یه موقعیت اجتماعی خوبی داشته باشه میتونه از جنبه دیگه واسه زن اهمیت داشته باشه! اما وقتی مرد بیکاره و تو خونه دراز به دراز افتاده، روان زن میره تو حالت بیثباتی! همین بیثباتی و تعلیق روانی باعث میشه به مردش گیر بده! اصلاً فرض کن یه ارث بزرگی به مرده رسیده و خیالش راحته ولی باز اگه مرد فعالیت نکنه، اون تعلیق روانی باعث میشه بیاد به مردش گیر بده! بهخاطر همینه که میگم جنبه فعالیت کاره که واسه زن مهمه! وقتی مرد زیادی کار می کنه و از صبح تا شب وقتشو میذاره واسه کار یعنی فراتر از جنبه «فعالیت» جنبه شغل و درآمد واسش مهم شده!
🌸 ممکنه بپرسی: مگه درآمد بیشتر بده، کی از درآمد بدش میاد، بابا این خانومه خودش مشکل داره، همه خانوما واسه بیپولی شوهرشون مینالن، این مدلیشو دیگه ندیدیم؟ درسته ولی مرد مقتدر باید تو لایههایی متفاوتی زنشو تأمین کنه! هم از جهت عاطفی و هم از جهت مالی و معیشتی باید خانومشو تأمین کنه! ولی اگه بخوایم از منظر یه خانوم بهش نگاه کنیم، تأمین عاطفی بر تأمین مالی اولویت داره! خیلی وقتا پیش میاد خانوما میگن: «حاضرم نصف این درآمد و داشته باشه ولی یه ذره مهربون تر باشه» این یعنی واسه روان یه زن درجه تأمین عاطفه بالاتر از تأمین مالی قرار داره! این خانوم هم میگه «دیگه خسته شدم، انرژی ندارم، نظم زندگیم بههمخورده، سست و بیحوصله شدم، دیگه نمیتونم به کارای خونم برسم» معنای همه این حرفا یعنی تأمین عاطفی واسه روان یه زن از تأمین مالی پر اهمیت تره!
🌸 وقتی مرد در جواب خانومش میگه: «با این اوضاع گرونی چارهای ندارم، باید از صبح تا شبکار کنم» جنبه درآمد و شغل پررنگتر شده! در صورتی که حضورش تو خونه کمرنگتر شده و تأمین عاطفی ضعیفتر شده! تأمین مالی ای که واسه خانوم نسبت به تأمین عاطفی اولویت کمتری داشت، الان واسه مرد پررنگتر شده! حالا باید چی کار کرد؟ اصلاً فرض کنیم واقعاً مرد نمیتونه ساعت کاریشو کمتر کنه، فرض کنیم خانوم نمیتونه تو خرجیهای خونه کمکحال آقا باشه، باید یه راه حلی پیدا کنیم که خانوم از جهت عاطفی تأمین بشه! اینجا یه چالش دیگه هم داریم!! آقایون به «وجود» محبت اکتفاء میکنن ولی خانوما به «وجود» محبت راضی نمی شن و حتماً باید به مرحله «بروز» برسه! روان مرد در صورتی میتونه تحلیل کنه که محبت «وجود» داره که یه خدمتی، کاری بالاخره یه محصول مشخصی در این وجود داشته باشه! یه روز مرده میاد خونه کلی از رفیقش یا رئیسش تعریف می کنه که واقعاً آدم خوبیه؟ ازش میپرسی چرا؟ میگه «آره فلان جا کارم گیر بود، بنده خدا زحمت کشید و کارمو راه انداخت»
🌸 ادامه متن در پست بعدی👇👇👇
🌸 معنای این حرف مرد یعنی این خدمت طرف نشونه «وجود» محبته! حالا تو همین قضیه چون آقا صبح تا شب داره کار می کنه، با خودش میگه: «پس واسه کی دارم زحمت میکشم؟» انتظار داره خانومش اولاً از کارکردن آقاش بفهمه که داره بهش محبت می کنه ثانیاً نیازی به ابراز محبت نیست همین که محبت تو دل مرد هست کافیه! اما واسه زن این مقدار کفایت نمی کنه، تنها بروز محبته که کار سازه! هرچند محبت «وجود» داره ولی این مقدار واسه روان زن کافی نیست! مرد ساعت دوازده میاد خونه، خستهوکوفته دیگه حوصله گفتگوهای عاشقانه نداره! فقط میخواد یه چیزی بخوره و بخوابه! راهحلش اینه که از یه مسیر دیگه باید وارد شد. برقراری رابطه زناشویی خودش میتونه نشون دهنده یه نوع عاطفه باشه! کیفیت جنسی واسه آقایون و خانوما متفاوته! یه مرد واسه اقدام به رابطه زناشویی تنها نیازمند یک تمایله! وقتی این تمایل واسش درست میشه که کوچکترین تحریک عاطفی یا جنسی ایجاد بشه!
🌸 ولی زن واسه اینکه کیفیت جنسی داشته باشه باید پنج مقدمه رو رعایت کنه! حالا این خانوم میتونه از این ویژگی مرد استفاده کنه! وقتی مرد خستهوکوفته اومد خونه، نیازی نیست که غر بزنه «نیستی، خسته شدم، از صبح تا شب بیرونی، یه ذره کمتر کارکن» کافیه یه استقبال تحریکآمیز داشته باشه! یا اصلاً بذاره مردش بخوابه، همین که بره کنارش کافیه که مرد وارد پروسه کیفیت جنسی بشه!وقتی رابطه زناشویی برقرار بشه اون عاطفه موردنیاز زن هم تأمین میشه!حالا میگی شب خسته هست، حتی صبح وقتی میخواد بره سرکار یه بدرقه همراه با تحریک داشته باشه! وقتی این اتفاق میافته، زن از جهت عاطفی در قالب رابطه جنسی تأمین میشه، اونوقت کار زیاد کمتر اذیتش می کنه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙خواستگارم خودش مذهبیه ولی ...!
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 بیست و هشت سالمه و فرزند سوم خانواده هستم! خواهر بردارم هردوتاشون مجردن! بهتازگی یه خواستگار واسم اومده که وقتی رفتیم تحقیق اون معیارای منو داشت! از لحاظ اخلاقی و اعتقادی همونیه که میخوام! وقتی رفتیم پرسوجو کردیم خیلیا تأیید کردن که خودش مشکلی نداره! فقط مسئلهای که هست خانواده من با این مورد مخالف هستن! چند باری هم بهم گفتن «تو اهل رعایتی ولی خواهر کوچیکه و برادر کوچیکش اینطور نیستن! خیلی دربند اینجور مسائل نیستن، بالاخره وقتی آدم ازدواج میکنه، فقط با خودش که ازدواج نمیکنی، با یه خانواده وصلت می کنی! فردا روزی مهمونی باشه، می خوان مهمونی مختلط بگیرن اون وقت باروحیه تو سازگار نیست، ممکنه اذیت بشی، حالا خود دانی»
🌸 حتماً باید سه تا مسأله رو بیشتر دقت کرد! بعضی وقتا شرایط خاصی یه جورایی انگیزه واسه ازدواج و جواب بله گفتن درست میکنه! وقتی دختر نگاه میکنه الان بیست و هشت سالم شده، دیگه کمکم داره دیر میشه، حالا اگه بخوام به این «نه» بگم ممکنه مثل خواهر بزرگترم بشم، سنش از من بزرگتره هنوز مجرده! بعضی وقتا همچین شرائطی «کمکم داره دیر میشه» «مردم چی میگن، فلانی ترشیده شده» «میترسم مثل خواهرم بشم» همه اینا میتونه یه جورایی انگیزهسازی کنه! طرف با خودش میگه «آره کاملاً با معیارای من میخونه، حالا یه مسأله کوچیکی هست و اونم خواهر برادرشن که اونم خیلی مهم نیست» ولی غافل از اینکه چنین انگیزه ناشی از شرائطی است که دور بر طرف شکل میگیره!
🌸 حالا ممکنه انگیزه از اینجا نشأت بگیره باید روی این مورد بیشتر دقت کرد. فرض کنیم با همه معیارای دیگه میخونه و به قول خودش از لحاظ اخلاقی و اعتقادی کاملاً مورد تأییده. مسأله خواهر و برادرای کوچیکتر بر میگرده به حیطه «معاشرت خانوادگی و فامیلی». اولین چیزی که باید ملاحظه کرد اینه که بیشتر در مورد «میزان و نوع معاشرت» تو خانواده پسر تحقیق بشه! میزان معاشرت یعنی چه؟ ببینه آقا پسر قراره یه جای مستقلی زندگی کنه یا نه؟ بالاخره خونه مستقل توی میزان معاشرت و رفتوآمدها تأثیر داره. از چه خانوادهای هستن! از اونایی هستن که هفتهای یه بار جلسه میگیرن و همه دور هم جمع میشن و خلاصه یه جمع خانوادگی دور هم دارن؟ بعضی وقتا پیش میاد بعضیا میگن: «آره ما خواهر و برادر نداریم، همه باهم یکی هستیم و تقریباً هفتهای چند بار دور هم جمع میشیم، آخر هفته هم میریم خونه آقاجون دور هم هستیم» خب این یعنی میزان بالایی از معاشرت!
🌸 نوع معاشرت یعنی چه؟ پسره میگه «مادرم طوریه که اگه به هر دلیلی سرد جواب سلامشو بدی، خیلی ناراحت میشه و کلی گلایه میکنه و ممکنه یه چیزی هم بگه» این یعنی مادرش یه نوع خاصی از معاشرت رو می پسنده! بعضی وقتا پیش میاد پسره میگه «مادرم کلاً زبون تندی داره و ممکنه همش از طرف انتقاد کنه» اینم یه نوع خاصی از معاشرته! بالاخره میزان و نوع معاشرت خیلی تو این مسئله مهمه! فرض کنیم تو خانواده این پسر میزان بالایی از معاشرت برقراره، اونوقت حتی اگه خونه هم مستقل باشه ممکنه بازم این قضیه خواهر و برادر کوچیک آدمو اذیت کنه!
🌸 ادامه متن در پست بعدی 👇👇👇
🌸 بالاخره بعضی وقتا پیش میاد طرف میگه «اگه به پسرخالههام دست ندی، ناراحت میشن» «اگه به برادرم دست ندی ناراحت میشه» یا «وقتی میای مهمونی چادر سر کنی، ممکنه خواهرم و برادرم ناراحت بشن و فکر کنن تو داری به اونا توهین میکنی» همه اینا یعنی یه نوع معاشرت خاصی توی این خانواده بر قراره. بله خانواده این دختر درست میگن که وقتی این دختر خانوم به اونا جواب بله بگه، دو خانواده وصلت میکنن اما فعلاً واسه تحقیق باید بیشتر در مورد «میزان و نوع معاشرت» تو خانواده پسر تحقیق بشه! آخرین مطلب اینه که ببینه خانواده پسر روی این پسر چقدر تأثیر دارن! یه وقتی هست تو این خانواده میزان کمی از معاشرت برقراره، نوع خاصی از معاشرت ندارن ولی بازم اون قدر این پسر تحتتأثیر خانواده خودشه و هر چی خانوادش بگن واسش مهمه که انگار اجازه نداره خودش تنهایی هیچ کاری انجام بده!
🌸 حالا اگه خونه این مستقل هم باشه ولی یه روزی برادرش دعوتشون کنه، یا پدر مادرش دعوتشون کنه. ممکنه خانومش به دلیل اینکه جمع شلوغه و ممکنه یه اتفاق ناخوشایندی بیفته بگه من نمیام! پسره بگه: اگه نریم پدرم، برادرم خیلی ناراحت میشه، حتماً باید بریم، نمیتونیم که نریم. این تأثیر زیادی که این خانواده بر پسر داره باعث میشه که حتماً این مهمونی شلوغ و مختلط رو قبول کنه اون وقت خانومش ممکنه معذب بشه! پس در کنار میزان و نوع معاشرت حتماً میزان تأثیر خانواده پسر هم مسأله مهمیه و حتماً باید اینا تو این تحقیقات لحاظ بشه! بالاخره ممکنه دختر با خودش بگه «سنم داره بالا میره و مردم میگن ترشیده شده، اگه به این نه بگم مثل خواهر بزرگتم مجرد می مونم» و همین یه جوری انگیزه واسه جواب بله گفتن درست میکنه.
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 دخالت پدرزن، بیاعتنایی مادر زن
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 شوهر خوشاخلاقی دارم و خوشبختانه اهل کار و مهربون هست! نسبت به من مشکلی نداره ولی نسبت به خانوادم خیلی حساسه! بعضی وقتا میگه: خونوادت باهام مشکل دارن! هروقت میریم خونه بابات اصلاً اهمیت نمیدن! شما کلاً خانوادگی سرد هستین، نسبت به افراد دیگه اهمیتی قائل نیستین! بابا و مامانت اصلاً به فامیلای خودشون یه زنگ نمیزنن، چه برسه به اینکه من واسشون اهمیت داشته باشم و سراغی ازم بگیرن! بعضی وقتا حتی سر اینکه مامانم غذا چی درست کرده بود کنایه میزنه.
🌸 میخواستیم بریم خونه مامانم، پرسید غذا چی دارن؟ گفتم: امروز صبح زنگ زدم، فکر کنم خورشت گوشت درستکردن. با یه لحن خاصی گفت: خورشت گوشت! حالا بعد یه مدتی میخواستیم بریم اونجا! چند روز پیش گیرداد و میگفت: چرا خانوادت تو زندگی مون دخالت میکنن؟ آخه به اونا چه ربطی داره ما کجا میریم و میایم؟ کرونا باشه، درست! اونجا نرین، کروناییه! مگه مسئول رفتوآمد ما هستند بهش گفتم: مگه چی گفتن، خب دوسمون دارن که اینطور میگن. اصلاً من دوست ندارم کسی به من بگه کجا برو کجا نرو.
🌸 به نظرم معنی نداره اینجور حرفا! خونواده خودش حساسن، خیلی حواسشون هست که عروس ناراحت نشه حالا اینم انتظار داره خانواده ما هم همینطور باشن. انتظار داره همه مثل خونواده خودش حساس باشن. شاید حساسیت خانواده آقا تأثیر داشته باشه ولی بعضی مسائل جنبه کلیتر داره! حالا هرکسی به یه شکلی بروز میده! بیاعتنایی و دخالت دو برداشتی است که آقا از رفتارهای خانواده همسر داره! البته برداشت بیاعتنایی و دخالت از یه رفتار خاص، در هر شخصی متفاوته ولی همین که چنین برداشتی یا احساسی واسه مرد حاصل بشه، قطعاً واکنشی در پی داره!
🌸 این مرد از زنگ نزدن و نوع غذا احساس بیاعتنایی کرده، بهخاطر همین واکنش نشون داده. نوع واکنش این مرد «بهونهگیری و اشکال جویی» از خونواده خانومشه حتی ممکنه از جای دیگه بیاعتنایی رو دیده ولی میگرده دنبال یه بهونه که ایراد بگیره! این ایراد یه نوع بازیابی روانی و برداشتن «حالت فشار و زحمت» از روانشه. در واقع رفتار خاص مثل نوع غذا شاید واسش مهم نباشه ولی چون بیاعتنایی دیده، واسه بازیابی روانی خودش از کوچکترین چیز ایراد درست می کنه و بهونهگیری میکنه. میگه: دامادهای مردمو ببین! چه عزت و احترامی دارن! رفیقم هروقت میره خونه خانومش، از بس بهش خوش میگذره، چند روز اونجا می مونه. خانواده تو یه غذای ساده هم سختشونه واسم درست کنن!
🌸 این بهونهگیری واکنشی واسه بازیابی روانی در برابر بیاعتنایی خانواده همسره. میاد میگه: شما اصلاً خانوادگی سردین، یه زنگ ساده بابات بلد نیست، یه سراغی ازم بگیره! «فلان جا نرین کروناییه، حواستون باشه، بیرون نرین و ...» از نوع رفتاری هست که این مرد ازش «دخالت» از سنخ «تعیین رفتار خاص» برداشت می کنه! حالا ممکنه کسی آستانه تحملش بالاتر باشه چنین برداشتی از این حرفا نکنه ولی همین که حس «دخالت» واسه مرد حاصل بشه، تقریباً واکنشهای یکسانی نشون میدن! خانوم میگه: خب اونا به فکر سلامتی خودمون هستن!
🌸 مرد وقتی این حرف خانوم رو میشنوه، ذهن و روانش بیشتر درگیر میشه و میگه: نه تنها خانوادش، خودشم طرف اوناس! یعنی نیت خانواده همسر و دختر یه هدایت یا توصیه با نیت خیر بوده ولی برداشت مرد «نفی قابلیت در مدیریت» هست. بهخاطر همین میگه: اصلاً دوس ندارم کسی بهم بگه کجا برو کجا نرو! یعنی با این حرف کاملاً می خواد بازیابی «مدیریت و قابلیت» خودشو بکنه! در واقع این نوع رفتار مرد اشکال جویی خانواده همسر واسه بازیابی «قابلیت» خودشه!
🌸 زن در همه این جریانات غافل از فعلوانفعالات درونی همسرش، مدام انتظار رابطه و ارتباط نزدیک همسر با خانواده خودشو داره وقتی با ظاهر حرفای مرد مواجه میشه، کلی ناراحت میشه و ممکنه بگه: اصلاً اینا خانوادگی حساسن. قبلاً میگفت: «به فکر سلامتی خودمونن» و مرد ازش توجیه برداشت میکرد ولی حالا که میگه: «اینا خانوادگی حساسن و به نظرم اینجور حساسیتها درست نیست» ماجرا وارد یه فاز جدید میشه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙همکار
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 خدا رو شکر زندگی خیلی خوبی دارم! هر چی از خوبی شوهرم بگم کم گفتم! اهل نماز و روزه، با خانواده و خیلی خوش اخلاقه! کلاً آدم صبوریه! اینطورم نیست که بهم اهمیت نده، مدام بهم توجه و ابراز علاقه میکنه! تابهحال بهش اطمینان کامل داشتم و با آرامش تمام زندگی میکردم! چند روز پیش خیلی اصرار کردم و ازش سؤال کردم؛ تو محل کارت پیش میاد با خانوما حرف بزنی؟ چند لحظه فکر کرد و گفت: من نه ولی بعضی وقتا پیش میاد همکارام صحبت میکنن، منم بعضی وقتا بینشون هستم ولی فقط به حرفاشون گوش میدم! تا الان با خودم فکر میکردم شوهرم آدم مقیدیه و حتی به همکاراش نگاه هم نمیکنه ولی از وقتی که اینو شنیدم بهم ریختم و یه جورایی آرامشم رو از دست دادم!
🌸 احساس میکنم تازگی بعضی رفتاراش عوض شده، قبلاً پنهانکاری نمیکرد، همه چی رو میدونستم ولی الان بعضی چیزای عادی رو ازم پنهون میکنه! میگم: نکنه با همکاراش گرم میگیره و باهام سرد شده و داره ازم پنهون میکنه؟! همش دنبال اینم که پنهونکاری نکنه و باهام رو راست باشه! بعضی وقتا آدم با دست خودش واسه خودش دردسر درست می کنه! این خانوم مدام با خودش فکر می کنه: «نکنه با همکارای خانومش گرم میگیره که باهام سرد شده، نکنه داره ازم چیزی رو پنهون میکنه؟ نمیدونم امروز گرم گرفته؟ یه وقت پنهونکاری نکنه؟ الان که ازم ناراحت شد، حتماً با همکاراش گرم گرفته» اینجور افکار نشون دهنده یه جور حالت تعلیق در روانه! سادهتر بگم: این نمیدونمها، نکنه نکنهها یه جور حالت تردیده، مدام ذهنش در حالت رفت و برگشته! همین حالت، آرامشو از آدم میگیره! تو این ماجرا منشأ این حالت دریافت «علامت عاطفیه»! ذهن یه خانوم به این صورته که وقتی مردش علامت عاطفی به زن دیگهای نشون میده، همچنین حالتی واسش پیش میاد! ولی ماجرا به همینجا ختم نمیشه! اصلیترین مشکل اینه که خانوم با دست خودش علامت سازی کرده!
🌸 مرده هیچ نشونه، علامت یا سابقه عاطفی نداره، خودشم داره اعتراف میکنه: مَردم خیلی خوش اخلاق و با خانواده هست، خیلی بهم ابراز علاقه میکنه، همش از اینجا شروع شد که با اصرار زیاد ازش پرسیدم با خانوما حرف میزنی یا نه؟ خب مرد هم گفت: نه! بعضی وقتا پیش اومده همکارا صحبتکردن منم بینشون بودم! ممکنه بپرسی: پس پنهون کاری رو چی میگی؟ از اون موقعی که پرسیدم حتی بعضی مسائل عادی رو ازم پنهون میکنه؟ یعنی این نمیتونه یه نشونه باشه؟ چرا تو حالت عادی میتونه نشونه باشه ولی تو این موقعیت نه! وقتی که خانوم از مردش همچین سؤالی میکنه، همش دغدغهٔ اینو داره و مدام از مردش همچین بازخواستی میکنه، یعنی کنترل در رفتار اتفاق افتاده! همین کنترل دوتا نتیجه داره؛ باعث میشه که مرد تو بعضی رفتاراش فردی عمل کنه! یعنی ترجیح میده به خانومش نگه! رفتار فردی نتیجه کنترله! نتیجه دومش اینه که کنترل از جنس فشاره. همین فشار اگه زیاد از حد باشه باعث انحراف میشه! از همونی که میترسید سرش میاد! خب شما میگی: اگه بنده خدا نپرسه چیکار کنه؟ بالاخره الان ذهنش درگیره؟ شاید واقعاً پنهون کاری باشه؟
🌸 ادامه متن در پست بعدی 👇👇👇