💙 شکننده
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 خودم دیگه از دست خودم خسته شدم! مخصوصاً از کسی که انتظارشو ندارم اگه کوچکترین اخم یا حرفی بشنوم گریهام درمیاد! 17 سالمه و شوهرم 21 سالشه، الان یکسال و چندماهه عقد کردیم! همین که شوهرم اخم میکنه یا حرفی میزنه گریهام میگیره! شوهرم همیشه میگه: هروقت گریه میکنی، بیشتر عصبانی میشم! بهجای اینکه بیای منو آروم کنی، حرف بزنی آروم بشم میشینی و گریه میکنی!
🌸 بعضی وقتا میگه: بریم خونه مادرم! شوهرم دلش میخواد بیشتر خونه مادرش باشیم ولی من دوست ندارم! نمیگم خونواده بدی هستن ولی فکر میکنم اگه زیاد اونجا باشم یه حرفایی بینمون درست میشه که باعث ناراحتی من یا مادرشوهرم میشه! منم دوست ندارم که بین ما قهر و قهر کشی و ناراحتی پیش بیاد. همینا رو به شوهرم گفتم ولی میگه: آخه چه ربطی داره، چرا باید ناراحتی پیش بیاد؟
🌸 زود رنجی که نشون دهنده بالا بودن شکنندگیه میتونه دلایل مختلفی داشته باشه! ممکنه این حالت شکنندگی زیاد بابت سن 17 سالگی باشه! درسته تو این سن تا حدی باید حالت شکنندگی تعدیل شده باشه ولی بعضی وقتا بهخاطر تربیت خانوادگی حالتهای 15 یا 16 سالگی تا این سن کشیده میشه! شکنندگی زیاد تا حدی اقتضای سنه! پس کمکم این حالت بهتر میشه!
🌸 ولی باید توجه کرد که «گریه» واسه زن و مرد معنای متفاوتی داره! زن که گریه میکنه میخواد بگه: حالم بده و منو دریاب، یه ذره به من توجه کن! گریه زن واسه مرد یعنی: این تو هستی که باعث این حالت من شدی! حالا اگه شوهر از جای دیگه ناراحت باشه یا یه خورده خسته باشه، زنم با گریه خستگی رو به مرد اضافه کنه! خب معلومه که اعتراض میکنه «بهجای اینکه آرومم کنی، داری گریه میکنی»
🌸 خانوم هم ازهمهجابیخبر از خودش میپرسه: چرا مگه من چیکار کردم؟ منشأ این گریه همون شکنندگی زیاده که باعث رنجش میشه و یه حالت بد رو واسه زن رقم میزنه! همین حالت شکنندگی بالا باعث میشه که زن از خونه مادرشوهرش دوری کنه! چون میدونه که اگه بره اونجا، تا یه چیزی بگن این بهش برمیخوره! حالا اگه گریه نکنه نهایتاً اونجا یه چیزی میگه و گریشو میاره خونه و کنار شوهرش گریه میکنه!
🌸 پس باید مسأله رو از همینجا حل کرد؟ این اقتضای سن 17 سالگی هست ولی نباید این حالت شکنندگی بالا تا این سن ادامه پیدا میکرد! بله شکنندگی تو خانوما هست ولی نه به این مقدار زیاد! پس به ریشه تربیتی برمیگرده و بهخاطر همین تا این سن ادامه پیدا کرده! مرد اولاً باید مراعاتش کنه، بعد از هر مرتبه شکستن و ناراحت شدن، در ضمن اینکه مراعاتش میکنه، حرفهای مشاور رو به یادش بیاره که این حالت کمکم باید کنار گذاشته بشه، یادت نرفته که مشاور گفت دلیل این گریه چیه! پس شوهر نباید مقاومت کنه و زبان به اعتراض باز کنه بلکه مراعاتش کنه و حرفهای مشاور و دلیلش یعنی حالت شکنندگی رو واسش یادآوری کنه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 بدعادت
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 شاغل هستم و الان چند ماهیه که صاحب بچه شدم! از وقتی بچهدار شدم دیگه به محل کارم نرفتم. اطرافیان بهم توصیه میکنن؛ «الان نمیری سرکار و بچهداری میکنی، بعداً که بزرگتر شد و خواستی بری سرکار خیلی اذیتت می کنه.
🌸 از همینالان به جایی عادتش بده.خونه مادری یا مادر شوهری یا حالا هرکسی که بهش اطمینان داری، این بچه رو عادت بده که بهت وابسته نشه، بعداً خواستی بری سرکار اذیت نشی. الان چندماهشه ولی بالاخره میخوای بری سرکار یا نه؟»
🌸 اتفاقاً این توصیه کارکرد برعکس داره. وقتی بچه بزرگتر از دو سال میشه به دنبال نیاز برطرف نشدش میره و وابستهتر میشه! نیازی به نام مفهوم مادری که بچه این مفهوم رو از سینه و آغوش مادر دریافت میکنه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 تو فکرت مریضه!
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 تا چند مرتبه لباسامو آب نکشم خیالم راحت نمیشه! ظرفامو چندین بار میشویم تا اون وقت دلم آروم بشه. مدام یه چیز نجسی تو ذهنم میاد که باعث میشه اینجور کارا رو انجام بدم. کارم به جایی رسیده که حتی وقتی جایی میرم اصلاً دست به چیزی نمیزنم میگم شاید دستم نجس باشه و وسایل مردم آلوده بشه! یه کاری رو چند مرتبه باید انجام بدم تا خیالم راحت بشه. شوهرم خیلی سعی میکنه تا کمکم کنه و بهم میگه: تو فکرت مریضه!
🌸 سه شخص در رفع حالت وسواس می تونن به شخص وسواسی کمک کنن! یکی درمانگر، یکی خود وسواسی و یکی هم اطرافیان وسواسی. تا این سه جهت فعال نشه این حالت دوباره برمیگرده! بعضی وقتا اطرافیان وسواسی واسه اینکه بهش کمک کنن، یا اینکه «دیگه از این وضعیت خسته شدن» جملاتی رو به کار میبرن مثلاً «تو فکرت مریضه» «دیگه خستممون کردی» «تو خوب بشو نیستی» و... همه اینها یه جور فشار بیرونی به شخص وسواسی وارد میکنه!
🌸 شخص وسواسی با شنیدن این جملات علاوه بر اینکه از درون تحت فشاره از بیرون هم این فشار بهش وارد میشه. همین که این خانوم میگه «تا چند بار نشویم خیالم راحت نمیشه» یعنی همون حالت فشار درونی. مدام اینجور افکار بهش فشار وارد میکنن. ذهنشو تکون میدن که «باید حتماً این کارو بکنی». خب این شخص از جهت این افکار در فشار هست، حالا اگه کسی از بیرون با یه سری جملات بهش فشار بیاره، اون حالت وسواسیش بدتر میشه.
🌸 درمانگر کارش اینه که به شخص وسواسی راهکارهای مراقبه شخصی میده و در کنارش آموزشهایی به اطرافیان وسواسی میده. علاوه بر همه اینها قطعاً باید دارو نیز مصرف بشه. خیلی وقتا شنیدیم که رفتم دکتر دارو هم خوردم ولی دوباره برگشته چون دارو بهتنهایی کارساز نیست. اول باید سه جهت «درمانگر - شخص وسواسی - اطرافیان» فعال بشن. در کنارش از دارو استفاده بشه!
🌸 پس خیلی وقتا از سر دلسوزی یا احساس اینکه «دیگه خسته شدیم» یه سری جملاتی رو میگیم «تو فکرت مریضه» «دیگه از دستت خسته شدیم» «تو درست بشو نیستی» و... ولی هیچ کدوم از این جملات کمککننده نیست و فشار رو به ذهن وسواسی بیشتر وارد میکنه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 مرد تنها
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 40 سالمه و با شوهرم فاصله سنی زیادی ندارم! سالها از زندگی مشترکمون میگذره، الان صاحب دوتا پسر هستیم! ولی سختیهای زیادی رو کشیدم و تجربههای زیادی کسب کردم! هرچی بوده بهخاطر زندگیمون بوده. شوهرم یه اخلاق خاصی داره که خیلی اذیتم می کنه! هر کاری انجام میده کاری به من نداره، غذاشو تنها می خوره، تنها میخوابه حتی تنها مسافرت میره! فقط و فقط وقتشو واسه خودش صرف میکنه. از مشاور پرسیدم گفته تو زمان مناسبی که حالش خوبه باهاش صحبت کن.
🌸 با رعایت تمام شرائط باهاش صحبت کردم. تقصیرو گردن اون ننداختم، احساسات خودمو بیان کردم و گفتم: دوست دارم یه وقتی هم با منو و بچهها باشی. جواب میده: همین که امکانات زندگی رو واستون فراهم میکنم کافیه؟! احساس تنهایی میکنم احساسی تنهایی ناشی از عدم وجود «توجه + محبت» در سه نوع محسوس، مسموع و ملموس هست!
🌸 محبت و توجه که بروز نمیده هیچ هر وقتم ازش درخواست محبت میکنی حسی نداره! تازه محبت ملموس هم ازش خبری نیست، شب تنها میخوابه! لازم نیست حتماً رابطه زناشویی برقرار بشه همین که کنار هم باشن و تماس بدنی حاصل بشه، محبت ملموس حاصل میشه! حتی بعضی وقتا زن خودش این محبت ملموس رو طلب میکنه کمرم درد میکنه، روغن یا پمادی واسم میزنی؟ این همون درخواست محبت ملموسه!
🌸 حالا مشکل این مرد ممکنه ناشی از «جهل» یا «عدم شناخت» باشه! خاصیت این مرد اینه که وجود محبت و توجه رو کافی میدونه حالا اینکه تو سه نوع بالا بروزش بده واسش یه ذره سخته! همین که میره امکانات زندگی رو فراهم میکنه، نشون دهنده محبت و توجهه! اولاً با خودش میگه: «پس واسه کی دارم جون میکنم؟» این یعنی محبت هست و وجود داره ثانیاً محبت و توجه یعنی کاری کنم که یه اثر و خدمتی داشته باشه. حالا من بیام یه حرفی به خانوم بزنم یا پیشش بخوابم یا ... چه اثری داره. اون امکانات زندگی هست که دارم واسش تلاش میکنم و اثرش اینه که اینا آسایششون بیشتر میشه!
🌸 پس مشکل اولش اینه که از این جهل بیاد بیرون که محبت از جهت کیفیت و کمیت تو زن متفاوته! درسته اون کارکردن هست ولی واسه دریافت محبت از طرف زن باید یه سریکارهای دیگه هم کرد! باید آموزش ببینه! البته ممکنه ریشه مشکل مرد به خود زن برگرده! در واقع این حالت مرد یعنی عدم تمرکز به تبادلات جنسی و تمرکز به کارهای فردی میتونه نشون دهنده گونهای اختلال رفتاری باشه! از بس خانومه اذیتش کرده، کجا بودی، امرونهی کرده، ایراد گرفته و ... که این حالت بروز پیدا کرده! تو اینجور مواقع زن باید مشکلات رفتاریشو اصلاح کنه! مهمتر از همه چیز باید حالت نظارتی رو از رفتارای خودش اصلاح کنه! حالت پرخاشگری رو از رفتارای خودش حذف کنه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 حافظ قرآن
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 از 4 سالگی شروع به حفظ قرآن کرد و تا 8 سالگی کلاس میرفت و کلی مقام به دست آورد! کمکم که وارد عرصههای جدیدی میشد سعی کردیم بریم کلاس های بهتری ثبتنامش کنیم تا سطحش حرفهایتر بشه و وارد عرصه بینالمللی بشه! پس از کلی تلاش یکی از استادهای برجسته رو پیدا کردیم و با کلی هزینه واسش تو کلاس این استاد ثبتنام کردیم! تقریباً از 10 سالگی وارد کلاس این استاد شد!
🌸 وقتی وارد این کلاس شد روزبهروز متوجه میشد آموزشهای قبلی و حفظی که انجام می دادن بینالمللی نبوده! همین که متوجه شد، کمکم تو مسابقات متعددی شکست خورد و انگیزش رو از دست داد! انگار سرخورده شده، هی میره کلاس هی قطع می کنه، دوباره بعد مدتی از نو شروع میکنه! الان 16 سالشه و مدام بهم میگه: عمرمو هدر دادی، چرا از اول منو جایی بردی که توانایی لازم رو نداشتن؟
🌸 همش حسرت اینو می خوره که چرا اینهمه سال عمرش هدررفت، هیچ انگیزهای واسه حفظ نداره و مدام بهم ایراد میگیره و منو زیر سؤال میبره که چرا این کارو نکردی چرا اون کارو نکردی؟ والله من هدفم آموزش قرآن بود، الانم از جهتهای دیگه مثل تجوید و اینجور چیزا خیلی خوبه ولی کلاً نسبت به این قضیه بیانگیزه شده! اونی که تو ذهن این پسر شکلگرفته چیه؟ چرا اعتراض می کنه؟
🌸 بچه تو سن 4 سالگی وقتی بهخاطر یکسری حفظ اطلاعاتی مثل قرآن یا هر چیزی دیگه مورد تشویق قرار می گیره، مقام میاره و کلی تو دید کوچیک و بزرگ، بزرگ میشه، ساختار ذهنیش اینطور میشه «من در کودکی با حفظ قرآن تونستم مقام بیارم یعنی یه کاری کردم که خیلیا از جمله بزرگترا هم نمیتونستن بکنن» این گزاره باعث میشه مدام دنبال این باشه که تو این زمینه تشویقهای بیشتری بشه، مقامهای بیشتری بیاره و توانایی بیشتری رو نشون بده! این حالت ذهنی اونه!
🌸 حالا شما فرض کنید وقتی این حالت ذهنی شکل گرفت تازه متوجه میشه که قبلیها کشک بوده، اشتباه کرده و تازه از اول باید یه سری نکاتی رو یاد بگیره سرخوردگی بهخاطر همین حالت و ساختار ذهنیه! در واقع این شکست نیست که اونو سرخورده میکنه، اون حالت ذهنیه که باعثش میشه! تو دوره کودکی کارایی میکرد که خیلیا نمیتونستن، بهخاطر همین مدام دنبال اینه که تشویق بشه و تواناییهای بیشتری نشون بده، حالا که شکست میخوره یعنی «عجز»، «اولین ناتوانی»، دیگه اون آموزشهای قبلی نمیتونه تشویقهای بیشتری درست کنه!
🌸 این حالت سرخوردگی ناشی از این حالت ذهنی تو قالب اعتراض و بهانهجویی از رفتار والدینش ظهور پیدا می کنه! چون اصلاً خصوصیت دوره 16 سالگی همینه که از رفتار والدین بهانهجویی کنه و اعتراض کنه! حالا هرکسی به یه صورتی! این پسر هم بهخاطر حالت ذهنیش تو این زمینهٔ قرآن، داره از رفتار مادرش ایراد میگیره «چرا منو نبردی یه جای بهتری ثبت کنی؟»
🌸 پس اصل اعتراضش نگرانکننده نیست، حالا اگه این نبود یه جور دیگه اعتراض میکرد! مهم اون شکسته که مخالف اون حالت ذهنیه! پس باید حالت ذهنی نوجوان تغییر کنه یعنی مادر باید بهش بفهمونه که «بعضی وقتا هست که انسان ممکنه شکست بخوره و همیشه همه چیز برمدار اون نمیچرخه» اما باید چطور اینو بهش بفهمونه؟
🌸 اصلاً از موضع دفاع از کار خودش حرف نزنه، مثل یه رفیق بیاد دلیل کارشو توضیح بده. دونه دونه بشینه واسش توضیح بده و بهش بفهمونه که هر کاری واست کردیم، چون دوسِت داشتیم و از طرفی نگران آیندت بودیم «با پدرت کلی تو زمینههای مختلف سؤال کردیم که واست چیکار کنیم؟ آخر به این نتیجه رسیدیم که واسه قرآن تو این مؤسسه ثبتنامت کنیم، هر جا به ذهنمون میرسید پرسوجو کردیم، خیلی دوست داشتیم که با قرآن مأنوس بشی، درعینحال نگران آیندت هم بودیم ولی هدفمون این بود که تو بهترین جایی که به نظرمون رسید ثبتنامت کنیم! حالا نشده هیچ عیبی نداره به جاش یه جای دیگه جبران میکنیم.»
🌸 بازم ممکنه اعتراض کنه؟ هیچ اشکال نداره و نیاز نیست موضع بگیرید، تو اینجور مواقع باید عاطفه بده و بیشتر دلیل کار خودشو توضیح بده! در واقع این مادر دیگه باید از اون گذشته و کیفیتی که تو قرآن داشت دست بکشه و از الان شروع کنه، الان فرزندشو در نظر بگیره و اصلاً نگران این نباشه که فرزندم چی بود حالا چی شد؟ یکی از کارهای جبرانی اینه که تو کارهای تیمی مثل فوتبال یا هر ورزش گروهی دیگهای حمایتش کنن و واسش سرمایهگذاری کنن!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir