💙 مرد تنها
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 40 سالمه و با شوهرم فاصله سنی زیادی ندارم! سالها از زندگی مشترکمون میگذره، الان صاحب دوتا پسر هستیم! ولی سختیهای زیادی رو کشیدم و تجربههای زیادی کسب کردم! هرچی بوده بهخاطر زندگیمون بوده. شوهرم یه اخلاق خاصی داره که خیلی اذیتم می کنه! هر کاری انجام میده کاری به من نداره، غذاشو تنها می خوره، تنها میخوابه حتی تنها مسافرت میره! فقط و فقط وقتشو واسه خودش صرف میکنه. از مشاور پرسیدم گفته تو زمان مناسبی که حالش خوبه باهاش صحبت کن.
🌸 با رعایت تمام شرائط باهاش صحبت کردم. تقصیرو گردن اون ننداختم، احساسات خودمو بیان کردم و گفتم: دوست دارم یه وقتی هم با منو و بچهها باشی. جواب میده: همین که امکانات زندگی رو واستون فراهم میکنم کافیه؟! احساس تنهایی میکنم احساسی تنهایی ناشی از عدم وجود «توجه + محبت» در سه نوع محسوس، مسموع و ملموس هست!
🌸 محبت و توجه که بروز نمیده هیچ هر وقتم ازش درخواست محبت میکنی حسی نداره! تازه محبت ملموس هم ازش خبری نیست، شب تنها میخوابه! لازم نیست حتماً رابطه زناشویی برقرار بشه همین که کنار هم باشن و تماس بدنی حاصل بشه، محبت ملموس حاصل میشه! حتی بعضی وقتا زن خودش این محبت ملموس رو طلب میکنه کمرم درد میکنه، روغن یا پمادی واسم میزنی؟ این همون درخواست محبت ملموسه!
🌸 حالا مشکل این مرد ممکنه ناشی از «جهل» یا «عدم شناخت» باشه! خاصیت این مرد اینه که وجود محبت و توجه رو کافی میدونه حالا اینکه تو سه نوع بالا بروزش بده واسش یه ذره سخته! همین که میره امکانات زندگی رو فراهم میکنه، نشون دهنده محبت و توجهه! اولاً با خودش میگه: «پس واسه کی دارم جون میکنم؟» این یعنی محبت هست و وجود داره ثانیاً محبت و توجه یعنی کاری کنم که یه اثر و خدمتی داشته باشه. حالا من بیام یه حرفی به خانوم بزنم یا پیشش بخوابم یا ... چه اثری داره. اون امکانات زندگی هست که دارم واسش تلاش میکنم و اثرش اینه که اینا آسایششون بیشتر میشه!
🌸 پس مشکل اولش اینه که از این جهل بیاد بیرون که محبت از جهت کیفیت و کمیت تو زن متفاوته! درسته اون کارکردن هست ولی واسه دریافت محبت از طرف زن باید یه سریکارهای دیگه هم کرد! باید آموزش ببینه! البته ممکنه ریشه مشکل مرد به خود زن برگرده! در واقع این حالت مرد یعنی عدم تمرکز به تبادلات جنسی و تمرکز به کارهای فردی میتونه نشون دهنده گونهای اختلال رفتاری باشه! از بس خانومه اذیتش کرده، کجا بودی، امرونهی کرده، ایراد گرفته و ... که این حالت بروز پیدا کرده! تو اینجور مواقع زن باید مشکلات رفتاریشو اصلاح کنه! مهمتر از همه چیز باید حالت نظارتی رو از رفتارای خودش اصلاح کنه! حالت پرخاشگری رو از رفتارای خودش حذف کنه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 حافظ قرآن
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 از 4 سالگی شروع به حفظ قرآن کرد و تا 8 سالگی کلاس میرفت و کلی مقام به دست آورد! کمکم که وارد عرصههای جدیدی میشد سعی کردیم بریم کلاس های بهتری ثبتنامش کنیم تا سطحش حرفهایتر بشه و وارد عرصه بینالمللی بشه! پس از کلی تلاش یکی از استادهای برجسته رو پیدا کردیم و با کلی هزینه واسش تو کلاس این استاد ثبتنام کردیم! تقریباً از 10 سالگی وارد کلاس این استاد شد!
🌸 وقتی وارد این کلاس شد روزبهروز متوجه میشد آموزشهای قبلی و حفظی که انجام می دادن بینالمللی نبوده! همین که متوجه شد، کمکم تو مسابقات متعددی شکست خورد و انگیزش رو از دست داد! انگار سرخورده شده، هی میره کلاس هی قطع می کنه، دوباره بعد مدتی از نو شروع میکنه! الان 16 سالشه و مدام بهم میگه: عمرمو هدر دادی، چرا از اول منو جایی بردی که توانایی لازم رو نداشتن؟
🌸 همش حسرت اینو می خوره که چرا اینهمه سال عمرش هدررفت، هیچ انگیزهای واسه حفظ نداره و مدام بهم ایراد میگیره و منو زیر سؤال میبره که چرا این کارو نکردی چرا اون کارو نکردی؟ والله من هدفم آموزش قرآن بود، الانم از جهتهای دیگه مثل تجوید و اینجور چیزا خیلی خوبه ولی کلاً نسبت به این قضیه بیانگیزه شده! اونی که تو ذهن این پسر شکلگرفته چیه؟ چرا اعتراض می کنه؟
🌸 بچه تو سن 4 سالگی وقتی بهخاطر یکسری حفظ اطلاعاتی مثل قرآن یا هر چیزی دیگه مورد تشویق قرار می گیره، مقام میاره و کلی تو دید کوچیک و بزرگ، بزرگ میشه، ساختار ذهنیش اینطور میشه «من در کودکی با حفظ قرآن تونستم مقام بیارم یعنی یه کاری کردم که خیلیا از جمله بزرگترا هم نمیتونستن بکنن» این گزاره باعث میشه مدام دنبال این باشه که تو این زمینه تشویقهای بیشتری بشه، مقامهای بیشتری بیاره و توانایی بیشتری رو نشون بده! این حالت ذهنی اونه!
🌸 حالا شما فرض کنید وقتی این حالت ذهنی شکل گرفت تازه متوجه میشه که قبلیها کشک بوده، اشتباه کرده و تازه از اول باید یه سری نکاتی رو یاد بگیره سرخوردگی بهخاطر همین حالت و ساختار ذهنیه! در واقع این شکست نیست که اونو سرخورده میکنه، اون حالت ذهنیه که باعثش میشه! تو دوره کودکی کارایی میکرد که خیلیا نمیتونستن، بهخاطر همین مدام دنبال اینه که تشویق بشه و تواناییهای بیشتری نشون بده، حالا که شکست میخوره یعنی «عجز»، «اولین ناتوانی»، دیگه اون آموزشهای قبلی نمیتونه تشویقهای بیشتری درست کنه!
🌸 این حالت سرخوردگی ناشی از این حالت ذهنی تو قالب اعتراض و بهانهجویی از رفتار والدینش ظهور پیدا می کنه! چون اصلاً خصوصیت دوره 16 سالگی همینه که از رفتار والدین بهانهجویی کنه و اعتراض کنه! حالا هرکسی به یه صورتی! این پسر هم بهخاطر حالت ذهنیش تو این زمینهٔ قرآن، داره از رفتار مادرش ایراد میگیره «چرا منو نبردی یه جای بهتری ثبت کنی؟»
🌸 پس اصل اعتراضش نگرانکننده نیست، حالا اگه این نبود یه جور دیگه اعتراض میکرد! مهم اون شکسته که مخالف اون حالت ذهنیه! پس باید حالت ذهنی نوجوان تغییر کنه یعنی مادر باید بهش بفهمونه که «بعضی وقتا هست که انسان ممکنه شکست بخوره و همیشه همه چیز برمدار اون نمیچرخه» اما باید چطور اینو بهش بفهمونه؟
🌸 اصلاً از موضع دفاع از کار خودش حرف نزنه، مثل یه رفیق بیاد دلیل کارشو توضیح بده. دونه دونه بشینه واسش توضیح بده و بهش بفهمونه که هر کاری واست کردیم، چون دوسِت داشتیم و از طرفی نگران آیندت بودیم «با پدرت کلی تو زمینههای مختلف سؤال کردیم که واست چیکار کنیم؟ آخر به این نتیجه رسیدیم که واسه قرآن تو این مؤسسه ثبتنامت کنیم، هر جا به ذهنمون میرسید پرسوجو کردیم، خیلی دوست داشتیم که با قرآن مأنوس بشی، درعینحال نگران آیندت هم بودیم ولی هدفمون این بود که تو بهترین جایی که به نظرمون رسید ثبتنامت کنیم! حالا نشده هیچ عیبی نداره به جاش یه جای دیگه جبران میکنیم.»
🌸 بازم ممکنه اعتراض کنه؟ هیچ اشکال نداره و نیاز نیست موضع بگیرید، تو اینجور مواقع باید عاطفه بده و بیشتر دلیل کار خودشو توضیح بده! در واقع این مادر دیگه باید از اون گذشته و کیفیتی که تو قرآن داشت دست بکشه و از الان شروع کنه، الان فرزندشو در نظر بگیره و اصلاً نگران این نباشه که فرزندم چی بود حالا چی شد؟ یکی از کارهای جبرانی اینه که تو کارهای تیمی مثل فوتبال یا هر ورزش گروهی دیگهای حمایتش کنن و واسش سرمایهگذاری کنن!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 برخورد با جاری
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 با شوهرم دخترخاله پسرخاله هستیم. از اول ازدواجمون پدر شوهرم واسه هرکدوم از سه پسرش یه واحد داده و کنار هم زندگی میکنیم. هر کاری میخوام انجام بدم، از حرفهایی که بعدش درمیارن خیلی میترسم و همش باید منتظر باشم ببینم که چی میگن؟ بچمو میبرم دکتر، میگن: چرا همش از این دکتر به اون دکتر میری میخوام بیرون برم، با دوستام باشم یا باشگاهی برم، میترسم اگه بفهمن چی میشه بهخاطر همین وقتی میپرسن کجا دارم میرم؟ منم دروغ میگم.
🌸 مادر شوهرم خیلی بهم بیاحترامی میکنه. بعضی وقتا از حد میگذرونه و از الفاظ زشتی استفاده میکنه، به شوهرم گفتم ولی اونم بهخاطر احترام کوچیکتر بزرگتری چیزی به مادرشون نمیگن. به شوهرم میگم بیا از اینجا بریم یه خونه دیگه بگیریم، شوهرم قبول نمیکنه. نمیدونم چه راهی پیش بگیرم؟ مُردم از بس پرسیدن کجا میری و بهشون دروغ گفتم، دیگه از اینکه مادرشوهرم بهم بیاحترامی میکنه خسته شدم.
🌸 قطعاً تو این شرائط مالی و اقتصادی وقتی زن درخواست میکنه خونمون رو جابهجا کنیم، شوهر این درخواستشو یکجانبه میبینه! «فقط فکر حرفای خاله زنکیه» یا «همش فکر خودشه اصلاً فکر نمیکنه اگه بخوایم خونه رو جابهجا کنیم چقدر خرج داره» اما واسه اینکه یکجانبه نباشه و دست روی نقطه حساس بگذاریم، با یه حالت ناراحتی و نگرانی و البته یه لبخند روی لب بگه «وقتی میای خونه خیلی حس آرومی بهم دست میده و باعث میشه خوشحال بشم ولی یه مسأله ناراحتم کرده نمیدونم بگم یا نه؟
🌸 چون نگرانم اگه بگم مشکلی واسه تو مشکلی پیش بیاد.» «نه، بگو ببینم چی میخوای بگی؟» «به خاطر این حرف و حدیثهایی که گفتم خیلی ناراحت شدم ولی وقتی تو هستی چون حرف و حدیثی نیست خیلی احساس آرامش دارم اما دوست داشتم خونهمون جای دیگه بود که این حرف و حدیثا هم نبود و احساس آرامش داشتم» «خب، حالا چی نگرانت کرده؟!» «نگران اینم که اگه بخوایم بریم یه جای دیگه خرج و زحمتی واسه تو درست بشه»
🌸 این مکالمه چندین عنصر درش هست «1- توجه به صرف بیان نیاز و بیان احساس 2- رعایت اصول درخواست و عدم تعیین وظیفه واسه مرد 3- دست گذاشتن روی عنصر تأمین مرد» اگه زن وقتی میخواد مشکلشو بگه بیاد «اجابت و جواب» واسه مرد بکنه یعنی اینطور بگه «دیگه از حرفای مادرت خسته شدم باید بریم یه جای دیگه» چون مرد احساس میکنه تو این درخواست سهمی نداره، از طرفی الانم اگه بخوایم جابجا بشیم کلی خرج داره، قطعا موضع منفی میگیره. پس زن علاوه بر اینکه صرف نیازشو میگه این قاعده رو تو درخواستش رعایت میکنه!
🌸 حالا از همه اینا بگذریم، فرض کنیم قرار نبود خونه عوض بشه، باید چیکار کنیم؟ اولا خانوم باید بدونه که آدم هرکاری میکنه بالاخره نظری میدن! نظر دادن یه قدرتیه که هر کسی اونو داره و اصلا نمیشه جلوشو گرفت. اگه قرار باشه من از نظر جاری خودم ناراحت بشم فردا روزی اصلا نمیتونم زندگی کنم. پس یه نظر خشک و خالی نباید منو ناراحت کنه. ثانیا وقتی مهمونی دارن یا سر حرف باز میشه شوهر باید از طرف خودش این مسأله رو مطرح کنه. یعنی جوری تو حرفاش بگه که انگار خودش اطلاع داره و اصلا این برنامه زندگی ما هست که بچمون رو فلانجا دکتر ببریم.
🌸 در واقع اینکه هرکسی هر حرفی میزنه نشون دهنده اینه که اولا طرح مستقلی تو این زندگی نیست، ثانیا اگه طرح و برنامهای واسه خودشون دارن شوهر تو انتقالش به خونواده خودش کوتاهی میکنه.حالا شوهر چون تو انتقالش ضعف داره و نمیتونه به مادرش یا هر کسی دیگهای بفهمونه اسمشو میذاره احترام بزرگتری کوچکتری. هیچ وقت این اعلان طرح مستقل منافاتی با احترام نداره!
🌸 حالا اگه اینا رعایت کردن بازم جاری این خانوم حرف و حدیثش گل کرد و پرسید، نیازی نیست این خانوم ادامه بده و ناراحت بشه چون بعضیا کلا دنبال حرفن! اگه میخواد ناراحت نشه نیاز نیست که دروغ بگه، یه جورایی نیمه حقیقت رو واسش بگه. اینطوری متوجه میشه که این خانوم نمیخواد در مورد کارش صحبت کنه و این یعنی همون اعلان طرح مستقل زندگی.
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 نسبت به خانومم حساسم!
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 سی سالمه! تازه واسم خواستگار اومده و از جهت ملاکها و معیارها تقریباً شبیه هم هستیم. البته تو بعضی موارد با هم اختلاف داریم ولی به نظرم شباهت بیشتری داریم تا اینکه اختلاف داشته باشیم. تو یکی از این گفتوگوها آقاپسر گفتن که: «من نسبت به خانومم خیلی حساسم. حتماً باید چادر بپوشه، میخواد بره دکتر، باید پیش دکتر زن بره»
🌸 منم ازش پرسیدم: «شما فرض کن تو محل کارم یه جایی مجبور بشم چادرمو دربیارم! یا کار من طوریه که تو محل کار باید با مانتو باشم نظرتون چیه؟ شاید مجبور بشم پیش دکتر مرد برم مثلاً بچهدار نشم و فقط دکتر مرد باشه، اون موقع چیکار میکنی؟» نمیدونم سؤالم درست بود یا نه؟ شاید نباید اینطور میپرسیدم؟ ولی آدم میخواد زندگی کنه باید بدونه طرف مقابلش طرز فکرش چطوره؟!
🌸 شیوه سؤالوجواب و نظر خواستن دو روش اشتباهیه که در این ماجرا رخداده! مسأله تناسب در معیارها تا چه حد باشه؟ سن دختر چه اقتضائی داره؟ همه اینا مسائلی هست که زوایای مختلف این موقعیته! اونی که از همه مهمتره باید بدونیم که خواستگاری میدان «شناسوندن خود» و «کسب شناخت از دیگری» هست. قرار نیست ما یه جوری سؤال کنیم که اگه طرف تو یه موقعیت خاصی با یه شرائط خاصی قرار گرفت، چیکار می کنه؟ قرار نیست مچ طرف رو بگیریم؟ قرار نیست که نیت طرف و اون چیزی که تو دلش میگذره رو کشف کنیم؟
🌸 اینکه بیام یه سؤال خاص با یه موقعیت خاص بپرسم، به چه انگیزهای میتونه باشه؟ میخوام خیال خودمو راحت کنم که طرف الان یه حرفی بزنه! مثلا بگه «آره منم با حرفت موافقم» «منم همینطور فکر میکنم» خیلی وقتا این قولها و وعدهها داده شده ولی بعدش که وارد زندگی شدن بهم میگن «تو بهم دروغ گفتی» « اگه از اولش میگفتی» و ...
🌸 پس تو اینجور مواقع که پسر میگه من حساسم! اصلاً نباید موقعیت خاصی واسش تعریف کنیم و ازش بپرسیم «اگه تو این شرائط قرار گرفتی چیکار میکنی؟» بهترین راهحل اینه که عقیده خودتو در این مورد توضیح بدی، بعد بهش فرصت بدی که عقیده خودشو توضیح بده! چون خواستگاری میدان «شناسایی» هست. خواستگاری میدان «وعده گرفتن» «حکم کردن» «کشف انگیزهها و نیتها» و «توصیه و نصحیت کردنها نیست» فقط و فقط میدان «شناسایی» هست.
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 تکالیف بچهها
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 پسرم کلاس دومه. خدا رو شکر درسش خوبه و نمرههاش بد نیست! ولی وقتی مشقاشو مینویسه خیلی دل نمیده و بد خط می نویسه! خطش خیلی بیحال و ناخواناست. همین خیلی منو عصبانی میکنه. بعضی وقتا ازبس از دستش عصبانی میشم، کلی تحقیر و دعواش میکنم. خیلی سعی میکنم دعواش نکنم ولی وقتی میبینم اینهمه بد خط و بدشکل مینویسه دیگه از کوره در میرم!
🌸 دخترم پیش دبستانیه! کافیه نقاشیش خراب بشه، کاردستیاش خوب نشه یا درست ننویسه، عصبانی میشه و میزنه زیر گریه. همش دوست داره کاراش بیعیبونقص باشه! حساسیت بیش از حد دختر ناشی از حساسیت زیاد مادره و همین حساسیت مادر داره به هر دو بچه ضربه میزنه!
🌸 رفتار پسر کاملاً طبیعیه! وقتی رفتار پسر از حالت طبیعی بیرون میاد که تو همه کارهاش بینظم باشه یا حواسپرتی کنه. ولی این پسر تو درس خوندن نمره خوبی میاره حالا خطش بده یا اگه بدم نیست، درست حسابی دل نمیده! این پسربچه با این وضعیت طبیعیه و منظمه! حالا مادر بهخاطر حساسیت بیجا میخواد اونو تو همه کاراش منظم کنه!
🌸 اتفاقاً اگه پسر تو همه کاراش منظم و مرتب و بیعیبونقص باشه یعنی مشکل داره! همین حساسیت بیجای مادر باعث ریشههای وسواس در دختربچه شده! در واقع یه حساسیت بیخود داره واسه دختر وسواس درست میکنه و از طرفی پسر رو با تحقیر از کانون عاطفه مادری بیرون میکشه و اینکه هر دو مورد یه نوع آسیب محسوب میشه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir