eitaa logo
خانواده مهربان
738 دنبال‌کننده
654 عکس
54 ویدیو
98 فایل
ارتباط با مشاور @alimahmoudi218 . ارتباط با مدیر @alimahmoudi218 @salehps . آدرس سایت خانواده مهربان : http://www.khanevadeh-man.ir کپی مطالب فقط با ذکر منبع جایز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
💙 ایام خاص 🌸 نمی دونم چرا این حرفو بهش زدم! یه دفعه یاد اون چند روز پیش افتادم که رفته بودیم مهمونی! تو مهمونی شوهرم با یکی از خانومای فامیل خیلی معمولی صحبت می‌کرد. حین صحبت، شوهرم یه ذره خندش گرفت! می دونستم که هیچ منظوری نداره و اون خانوم هم اصلاً هیچ رفتار غیرعادی نداشت و متأهل هست. ولی سر ماه بود و حالم خیلی خراب بود. 🌸 یه دفعه یه بحثی پیش اومد، به شوهرم گیردادم که چرا وقتی داشتی با اون خانم حرف می‌زدی، خندیدی؟! شوهرم گفت: حالا چرا داری قضیه چند روز پیش رو می‌کشی وسط؟ من که کاری نکردم؟ چته؟ حالت خوبه؟ عصبانی شدم و گفتم: میگه چی کار کردم! فقط مونده بود پاشی بری دل بدی و قلوه بگیری! 🌸 شوهرم اعصابش خورد شد: تو اصلاً به من اعتماد نداری؟ همیشه به من سوءظن داشتی؟ مگه من تا حالا رفتار خلاف عرفی داشتم که داری این‌طوری بهم میگی؟ خانوما تو ایام «پریود» ممکنه این اتفاق براشون بیفته و آقایون باید حواسشون باشه که مبادا عکس‌العمل نامناسبی داشته باشن! رفتارهای مشابه این تابع پایین اومدن آستانه تحمل خانوم هاست! یعنی تو شرائط عادی یه قضیه معمولی اتفاق افتاده و اون اتفاقه اصلاً برای خانوم حساسیتی نداشته! 🌸 دلیلش هم واضحه چون تو شرائط عادی آستانه تحمل خانوم ها تو شرائط عادی قرار داره و این‌جور اتفاقا زیرخط آستانه تحمل اوناست، پس براشون هیچ حساسیتی نداره! ولی این اتفاق تو ذهن و روان خانوما ثبت میشه و باهاشون همراهه! وقتی ایام «پریود» میرسه، شرائط جسمی آستانه تحمل اونا رو پایین میاره! حالا اون اتفاق چند روز پیش که همراه روان خانومه، میاد بالای آستانه تحمل و خانوم رو اذیت می کنه و همین باعث میشه نسبت بهش حساس بشه! 🌸 با خودش اون اتفاق رو مرور می کنه و سر همین به شوهرش گیر میده! شوهر باید این حالت زن رو درک کنه و کاملاً مراعاتش کنه! خیلی وقتا مثل این اتفاق پیش میاد، تازه یادش میاد اون روز خواهر شوهر چی بهش گفته و سرهمین کلی با شوهره دعوا می کنن! آخرش هم میگه: تو از خواهرت دفاع می‌کنی! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
💙 دیابت 🌸 از ماه‌های اول می‌دونستم ولی هر روز که می‌گذشت می‌گفتم حالا بذار خودش میگه! همین‌طوری گذشت و منم چیزی نگفتم! الان تقریباً یک سال و هفت هشت ماه می‌گذره. خیلی دوسش دارم، تو این مدت آشناییمون کاملاً شناختمش. حالا هم مصمم هست که بیاد خواستگاریم. واقعاً همونیه که من می‌خوام، با تمام معیارهام می‌خونه! خودشم خیلی دوسم داره نشونشم اینه که می‌خواد بیاد خواستگاری. ولی نمی دونم چرا تو این‌همه مدت دیابت داشت و ازم پنهان می‌کرد. شایدم می‌ترسیده و چیزی نگفته! هر دلیلی می تونه داشته باشه. همین منو کلافه کرده؛ اگه واقعاً منو دوست داره پس چرا تو این‌همه مدت بهم نگفت. حالا واقعاً موندم چیکار کنم؟ 🌸 اصلاً کاری به این ندارم که چرا نگفته، مهم اینه که بدونیم شروع زندگی با این شرائط به صلاحه یا نه؟ خود بیماری می‌تونه معیار برای رد کردن باشه! بالاخره می‌خواد یه زندگی شروع بشه و هر دو طرف یه استفاده هایی از زندگی‌شون ببرن! بیماری بعضی وقتا با ادامه زندگی سازگار نیست؛ یه وقتی طرف تومور مغزی بدخیم داره، اصلاً هم درمان نداره بعضی وقتا نوع بیماری اختلال تو زندگی ایجاد می کنه. طرف مشکل قلبی داره، مشکل ریوی داره، خب تموم استفاده ای که باید از زندگی بشه، سوخته میشه؛ همش باید ازش پرستاری کرد یا اینکه نترسی یهو سکته نزنه! 🌸 بعضی وقتا بیماری با بعضی نقش‌ها سازگار نیست. طرف مشکل ناباروری داره! حالا هرچی درمون کنی فائده نداره. ممکنه الان بگی دوسش دارم، این چیزی مهمی نیست ولی رفته‌رفته مثلاً نقش مادری تو زن پررنگ‌تر میشه و ممکنه شور و احساس اولی افول کنه و این احساس نیاز به نقش مادری ظهور کنه! 🌸 بعضی وقتا بیماری تو احساس رضایت طرفین تأثیر می‌ذاره! تو صورتش یا جایی از بدنش یه لکه مادرزادیه یا مشکل پوستی داره بعضی وقتا شدید میشه همین تو ظاهرش تأثیر میذاره و رضایت شما رو مخدوش می‌کنه! در همه این موارد کسی که می‌خواد بیماری طرف مقابلش رو بپذیره باید با احساس آزادی و رضایت بپذیره یعنی طوری نباشه که بعداً بگه: تو همونی هستی که این مشکلو داشتی من از خیلی چیزام گذشتم به پات سوختم و ساختم 🌸یا بعداً نگه: تو به من نگفتی، اگه به من می‌گفتی اصلاً با تو ازدواج نمی‌کردم پس بهترین راهکار اینه که با پسر در‌میون بذاره که من می دونم دیابت داری! تا این حس آزادی و انتخاب ازش سلب نشه. تا بعداً مبتلا به حس ایثارگری و از خودگذشتگی یا احساس فریب خوردن نشه! اگر هم از مطرح‌کردنش می‌ترسه میگه حالا ولش کن؛ دو احتمال داره؛ ممکنه به‌خاطر وابستگی ایجاد شده باشه! حس شور و هیجانی تو سن کم، مانع مطرح‌کردنش میشه. رفته‌رفته حس حسابگری غلبه پیدا می‌کنه و ممکنه چالش درست کنه ممکنه هم به‌خاطر یه سری تجربیات دوران کودکی خانوم باشه که اونو به سمت ایثارگری و قبول این شرائط سوق میده! که اگه این باشه قطعاً باید دست نگه داره! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir