💙 محبت به مادر
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 دیگه از این کاراش خسته شدم و آرامش ندارم!
با خودم میگم چرا این کارو جلوم انجام میده و خیلی نسبت به رفتاراش حساس میشم؟!
دست مادرشو می بوسه و اکثرا جلوم بهش محبت می کنه!
کلی هوای مادرشو داره و کلاً اشتباهات مادرشو توجیه میکنه. این رفتاراش دیگه از حالت عادی خارج شده.
🌸 طوریه که انگار وظیفه ما هست کارای مادرشو انجام بدیم و همیشه هم میگه ما باید کاراشو انجام بدیم!
رفته بودیم مغازه، هر دومون از یه ظرف و قیمتش خوشمون اومد چند تیکه ظرف گرفتم، یه دفعه گفت: کاش واسه مادرمم یه مدل از اینا میگرفتم!
🌸این کار همیشگیشه! اون دفعه رفته بودیم مسافرت، اونجا مخصوص مادرش رفته بود بازار تا یه چیزی واسش بگیره!
نمیگم چیزی واسه خانوادش نگیره ولی این که بارها این کارو تکرار می کنه، منو اذیت می کنه و ارزشش رو پایین میاره!
🌸 چهار نوع رفتار؛ بوسیدن دست مادر، انجام کارهای مادر، توجیه حرفای مادر و خرید هدیه از سوی مرد سرزده!
بوسیدن دست مادر، انجام کارهای مادر و خرید هدیه به نحوی روان زن رو درگیر میکنه! ولی توجیه حرفای مادر به یه نحو دیگه!
🌸 سه کار اول از نظر زن، محبت و از نظر مرد، احترام تلقی میشه!
مرد در تحلیل خودش این رفتارها رو مصداق احترام به مادر میدونه ولی غافل از اینکه تحلیل زن از این رفتار یه طور دیگه است!
بوسیدن دست از سنخ محبت ملموس و انجام کارهای مادر و خرید سوغات یا هدیه از سنخ محبت محسوسه!
محبت ملموس و محبت محسوس از ویژگیهای محبت مورد نیاز زنه!
🌸 نهتنها وجود محبت بلکه بروز محبت از نیازها اساسی روان خانوماست! ولی محبت به زن زمانی میتونه اثرگذار باشه که یه سری ویژگیهایی داشته باشه. زن بوسیدن دست مادر رو انتقال محبت از طریق لمس ارزیابی می کنه!
🌸 ولی معمولاً آقایون وقتی می خوان انتقال محبت از طریق لمس کنن، پشتبندش رابطه زناشویی محقق میشه. در این صورت خانوم از تماس لمسی، پیام محبت از طریق لمس رو دریافت نمی کنه و فقط با خودش میگه همه این تماسهای لمسی بهونه بود برای رابطه زناشویی.
🌸 خب وقتی شوهر دست مادرشو می بوسه، دو حالت داره؛ خانوم یا در محبت لمسی واسه خودش رقیبی مثل مادرشوهر می بینه یا اینکه احساس می کنه به مادرش محبت لمسی داده ولی به من نداده!
در کنار این دریافتهای خانوم، شوهر بوسیدن دست رو مصداق احترام میدونه!
🌸 رفتار دوم مرد انجام کارهای مادر و خرید هدیه یا سوغاتی بود!
محبت از طریق لمس یکی از انواع محبت بود ولی خود محبت باید کیفیتی داشته باشه که زن محبت رو از اون حس کنه. هدیه یا سوغاتی آنچنان بروز و ظهوری داره که بدون نیاز به هیچ ضمیمه دیگری، زن محبت رو ازش حس می کنه! یکی از مهمترین نکتهها در همه محبتها اینه که زن محبت رو حس کنه حالا سوغاتی و هدیه و خدمتکردن بدون نیاز به هیچ تلاشی محبت رو به حس زن میرسونه.
🌸 یعنی رفتار باید طوری جلوه محبت داشته باشه که زن حسش کنه، هدیه دادن این خصوصیتو داره. بعضی وقتا آقا به خانومش میگه «دوسِت دارم» ولی چون بیحال گفته، محبت جلوه نداشته پس خانوم محبتو حس نکرده.
🌸 رفتار سوم توجیه بعضی حرفا یا خطاهای مادر هم یه طور دیگه سوءتفاهم به وجود میاره!
پس یکی از انواع محبت (محبت از طریق لمس) برای خانوم کم گذاشته شده و خانوم می بینه جای دیگه خرج شده.
🌸 از لحاظ درجه کیفی محبت (حس محبت) هم افت داشته!
اینجا اتفاقی که برای خانوم میافته، اینه که ارزش و عظمت مرد پیشش افت می کنه!
به زبون ساده «مرد من نقص نداره چون یاد داره نوع و کیفیت محبت رو بروز بده ولی به درد من نمی خوره چون محبتش به سمت من نیست»
🌸 بعد از «نقصان ارزش مرد» در روان همسر، زن کمکم حساس میشه، اذیت میشه. مدام میگه: چرا جلوی من این کارو می کنه!
ولی مرد که از بیرون اینجور حرفای خانومشو می بینه، میگه: مدام غر میزنه و گیر میده به رفتارای من!
🌸 خب مشخصه که راهحلش چی میشه؟ یا باید مرد شیوه احترام به مادر رو عوض کنه یا اگه اصرار به همون شیوه داره باید جبرانشو برای همسرش هم داشته باشه و واسه اون کم نگذاره!
🌸 یعنی علاوه بر انواع محبتهای دیگه و ارتقاء کیفیت محبت، تو این نوع (محبت از طریق لمس) و این کیفیت خاص (محبت محسوس) جبران مخصوصی داشته باشه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 غیبت
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 بعضی وقتا موقع صحبت شوهرم میگه: فلانی و فلانی پدر زنشون بهشون کمک کرده، اول زندگیشون چقدر پول بهشون داده، واسشون خونه اجاره کرده، پدرزن فلان رفیقم واسش یه ماشین گرفته، اما پدرت هیچ کمکی بهمون نکرده، دریغ از یه قرون.
میگم: خب نداشته که بهمون نداده.
میگه: اگه داشت هم نمیداد.
🌸 همیشه اینطوری نیست که بگومگو بشه بعضی وقتا هم اشاره می کنه و رد میشه، مشخصه انتظار داره پدرم کمکش کنه و از نظر مالی ساپورتش کنه.
شوهر خواهرمم همینطوره. خواهرم میگفت: اونم انتظار داره پدر کمکش کنه!
آخه فکر نمیکنن پدرم خودش گرفتاره.
🌸 ایناش به کنار این دوتا مدام میشینن با هم حرف میزنن، پچپچ می کنن و پشت سر بابای ما حرف میزنن. به ما هم نمیگن که چی بهم میگن ولی هروقت مهمونی میریم میشینن کنار هم و شروع میکنن پچپچ کردن و بلندبلند خندیدن.
پدر بدبخت از همهجا بیخبرم فکر می کنه داماداش خیلی با هم خوبن!
🌸 هروقت میریم مهمونی سر همین قضیه کلی اعصابم بهم می ریزه. اگه بتونه تو مراسم خودشو نگه داره و هیچی نگه خیلی خوبه ولی معمولاً با هم جروبحث داریم، سر همین قضیه با هم دعوامون هم میشه!
اگه بخواهیم دقیق تر به این قضیه نگاه کنیم؛ منشأ همه اینها ایجاد حالت بی ثباتی در روان زنه! در اصل رفتار مرد باعث ایجاد این حالت شده! این از خصوصیات روان لطیف خانوماست که بگومگو یه نوع بی ثباتی در روانشون ایجاد می کنه!
🌸 وقتی تو قالب جروبحث یا تو قالب هر چیزی (مثلاً تو قالب کنایه یا اینکه مرده یه چیزی میگه، منظوری هم نداره ولی زن برداشت می کنه آقا انتظار کمک از پدرش رو داره)
همه اینها حالت بیثباتی تو شخصیت زن ایجاد می کنه.
منشأ بیثباتی به این صورته که زن با خودش میگه «شوهرم انتظار داره پدرم کمکش کنه» و این انتظارشو تو قالب جروبحث یا هر چیزی گفته.
🌸 بعدش زن بهخاطر «بیثباتی» ایجاد شده این انتظار شوهرشو هرجایی که احتمالش رو بده تطبیق میده. مثلاً همین موقعیتی که دو باجناق کنار هم میشینن چون احتمالشو میده، اون انتظار شوهرشو تطبیق میده به پچپچهای اینا و با خودش میگه «حتماً دارن غیبت بابای منو می کنن»
درسته مطمئن نیست ولی چون رفتارای قبلی مرد تو ذهنش «بیثباتی» درست کرده، هرجایی احتمالشو بده اونو تطبیق میده.
🌸 همین باعث دعوا میشه. زنه میگه: ها! داشتی غیبت بابای منو میکردی؟
مرده هم ممکنه بگه: نه بابا! چته امشب؟ از کجا دلت پره؟ چرا سوءظن داری؟ و ...
ممکنه مرد غیبت کرده باشه یا نکرده باشه ولی علتش همین «بیثباتی» زنه که باعث تطبیقش شده و علتش هم مرد هست
🌸 بهتره این خانوم بدونه که همچنین حالتی تو روانش پیش اومده و حواسش باشه هر احتمالی رو تطبیق نده و آقا هم از رفتارایی که چنین «بیثباتی» رو تو شخصیت زن درست می کنه جلوگیری کنه!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 عروس!
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸مدتیه تو دوران عقدیم!
گرم صحبت بودیم، به شوهرم گفتم: قبلاً خواستگاری کسی رفتی یا اصلاً کسی رو دوست داشتی که بخوای بری خواستگاریش؟
اونم گفت: نه به اون صورت ولی وقتی بچه بودم، دوره دبیرستان، یکی از دخترای فامیلو دوست داشتم ولی چیز مهمی نبود، اون تموم شد و رفت!
یه جوری شدم و یه ذره حساس شدم ولی کمکم فراموش کردم! اما بعضی وقتا که تو مراسم فامیلی شرکت میکنیم، اون خانوم هم هستش. وقتی متوجه نگاههای شوهرم و اون خانوم میشم، اذیتم میکنه و کلی ذهنمو درگیر می کنه!
🌸 چند وقت پیش عروسی این خانوم بود و نمیدونستم که همچین مسئلهای وجود داشته، وقتی که از مراسم برگشتیم، داشتم واسه شوهرم تعریف میکردم که کی اومده، کی نیومده! فلانی رفته بود لباس این قیمتی گرفته بود! ولی عروس قشنگ و ناز شده بود، آرایشش قشنگ بود و لباس عروس به بدنش خوب افتاده بود و خیلی بهش میومد! هم آرایشش شیک بود، هم لباس عروس خوشگلی گرفته بودن! مدل و رنگ موهاش خیلی به صورتش میومد! آخه موهاشم خیلی بلند بود، این مدلم که زده بود به موی بلند خیلی میومد! رو دستش طرح قشنگی کارکرده بود، اولینبار بود که دیدم آرایشگاه روی دست عروس طرح کار کنه، واقعاً به رنگ ناخونش هم میومد! و ...
🌸 خلاصه کلی از قیافه و اندام این خانوم تعریف کردم، ولی حالا می دونم چه اشتباهی کردم، هروقت مهمونی میریم و متوجه نگاه همسرم و خانومه میشم کلی اذیت میشم و عذابم میده. نسبت به زندگی سرد شدم! نمی دونم چیکار کنم از دست این افکار آزاد بشم؟ شوهرم عاشقمه ولی نمی دونم چطور همسرمو از اون سردش کنم؟
دو مسئله ذهن این خانوم رو درگیر کرده؛ یکی سابقه عاطفی، یکی علائم عاطفی!
🌸 اشتباه از اینجا شروع شد که خانوم به هر قصدی از سابقه عاطفی پرسید! در مرتبه اول هرکسی حداقل واسه آرامش روانی خودش، نباید تو گذشته کسی از دوست داشتن و علاقه تجسس کنه! حالا اگه کسی به هر دلیلی از سابقه سؤال کنه، اون شخص باید کتمان کنه! اگه از شوهرش می پرسه: کسی رو دوست داشتی؟ شوهر واسه آرامش روانی خانومش یا حداقل خودش باید کتمان کنه و حتماً نباید تو این مورد راستگوییش گل کنه و همه چیو بگه!
🌸 میپرسی حالا که خانوم پرسیده و شوهرشم جواب داده، الان باید چیکار کنه؟
اینجور افکار دو ویژگی دارن؛ اوایل پرفشارن و کلی ذهن رو درگیر میکنن، وقت زیادی واسش میذاره و همه چیزا رو ریز به ریز تو ذهنش زیر و رو می کنه. تو مرحله دوم میره سمت چک کردن و کنترل کردن!
استارت این افکار از همون سؤال شروع شد. وقتی شوهر میگه تو نوجوونی یه دخترخانومی رو تو فامیل دوست داشتم «سابقه عاطفی» ثابت میشه! سابقه عاطفی روان زن رو به حالت بیثباتی میکشونه.
نوع بیثباتی تو این مسئله به این شکله: «نکنه هنوزم دوسش داره؟» همین حالت ایجاد فشار می کنه.
🌸 وقتی فشار به وجود میاد، ذهن خانوم از کوچکترین رفتار یا حتی یه رفتار عادی برداشت «علامت عاطفی» می کنه! ممکنه نگاه شوهرش معمولی باشه ولی اون فشار باعث میشه این نگاه معمولی رو بهصورت «علامت عاطفی» برداشت کنه! یه لحظه حس می کنه «هم اون خانومه یه جوری به شوهرم نگاه کرد، هم شوهرم یه جوری نگاهش کرد» پس با خودش میگه: «چطور داره نگاش می کنه، حتماً هنوزم دوسش داره» این یه جور بیثباتی است که نتیجه «علامت عاطفیه»! در واقع یه بیثباتی از ناحیه سابقه عاطفی و یه بیثباتی از ناحیه علامت عاطفی برای روان زن درست شده!
برای اینکه خانوم از شر این افکار راحت بشه باید منابع فشار بر روان خودشو از بین ببره!
🌸 ادامه متن در پست بعدی 👇👇👇
🌸 1-یکی از منابع فشار اینه که وقتی شوهرش داره نگاه می کنه الزاماً به معنای «علامت عاطفی» نیست! اینکه دائم فکر کنه شوهر با این نگاه، علامت عاطفی میده، فشار بیشتر میشه و اونو به سمت بیاعتمادی و سردی میکشه!
حالا چون اینا تو دوران عقد و دوران «شور عاطفی» هستن! معمولاً مرد تو این دوران به اقتضای همین شور خیلی عاطفه میده، خب ازاینجهت جبران میشه! ولی خود خانوم هم باید به خودش کمک کنه.
چطوری؟ اول باید بدونه که اون حالت بیثباتی روانی باعث میشه از این رفتارا علامت عاطفی برداشت کنه!
🌸 علاوه بر این باید بدونه نگاهکردن مرد تا وقتی به سطح «ولگردی عاطفی» نرسیده، نمیتونه نشانه محبت باشه! بله بعضیا هستن از نظر روانی بیمارن و «ولگردی عاطفی» دارن، چشم همهجا کار می کنه، به هرکسی نگاه می کنه، اصلاً انگار هر کسیو می بینه، دلش میخواد یه جواریی امتحانش کنه! اما این مرد کهاینطور نیست، پس نگاهکردن نمیتونه نشونه محبت باشه.
🌸 2-دومین منبع فشار اینه که خانوم یه کاری کنه که شوهرش مجبور به یه کارایی بشه! قبلاً گفتم یکی از خصوصیات این افکار اینه، آدمرو به سمت کنترل می بره! همین که کنترل کرد دو اتفاق میافته: وقتی داره شوهرشو کنترل می کنه که چطور نگاه می کنه، به کجا نگاه می کنه، چه حرفی میزنه و ... معنیش اینه که داره افکارشو پیگیری می کنه، دنبالش میره، نسبت به افکارش واکنش نشون میده. همه اینا باعث تشدید اون افکار میشن! چون همین که پی گیری کنه، دنبالش بره، سوء ظنش، حس بی اعتمادیش بیشتر میشه! خب همین یه منبع فشار دیگه است.
🌸 اتفاق دومی که تو کنترل میافته اینه که الان شوهرش تو مرحله شور عاطفیه! دو روز دیگه از کنترل خسته میشه، برای فرار از حالت کنترل دست به یه کارایی میزنه! حالا نمیگم کار اشتباهی می کنه ولی لااقل توجهش به خانومش کمتر میشه!
پس رفتار درست اینه که این منابع فشار رو از خودش دور کنه و کاری نکنه شوهرش یه جور دیگه بهش فشار روانی بیاره!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 راهی جز جدایی نیست!
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 چند ماهیه با هم ازدواج کردیم! ولی دیگه خسته شدم.
مدام شوهرم بهخاطر خانوادش به من گیر میده، باهام بحث می کنه. کافیه یه چیزی از دهن من در بیاد که مادرت فلان چیزو گفته، همین واسش بسه، کلی با من بحث می کنه!
دم به دقیقه منو کنترل می کنه میگه: «زنگ زدی با مادرم صحبت کنی» «سراغی ازشون گرفتی» «اونا بزرگترن، باید احترامشون رو داشته باشی، حالا اگه نمی تونی بری لااقل یه زنگ بزن و...»
هر روز کارش همینه، مدام کنترل می کنه که چیکار کردم «آیا سراغی ازشون گرفتم؟»
🌸 خیلی هم مطیع خانوادشه حرفهای خانوادش روش خیلی تأثیر میذاره. هر چی اونا بگن، اینم بله قربان گوی اوناست. اصلاً مهم نیست حرفی که میزنن به صلاحشه یا نه. وقتی بهش میگم جواب میده: آدم باید از تجربیات بزرگترها استفاده کنه!
بحث سر تجربیات نیست، این دیگه از حد گذرونده، هیچ ارادهای از خودش نداره.
🌸 بدتر از این وقتی میخوام برم خونه مادرم یه سری بهشون بزنم، مادرش کنترلم می کنه! «کجا میخوای بری؟» «کی میای، زودتر بیا، فلان ساعت شوهرت میاد» «حواست به ساعت باشه، شوهرت بیاد خونه تنهاس» «داری میری اونجا غذا آماده کردی؟»
دیگه اعصابم از این رفتاراشون بهم ریخته، فقط به جدایی فکر میکنم! احساس میکنم تنها راه همینه!
چند ایراد در مرد باعث شده زن به این حس برسه که باید حتماً این چند نکته برطرف بشه!
🌸 1- همین که مداوم بابت خانوادش با همسرش بحث می کنه! بحث مداوم باعث میشه روان زن ناآرام بشه!
حالت روان زن به این شکله که هروقت میخواد یه حرفی بزنه با خودش میگه «این دوباره شروع می کنه گیردادن و بحث کردن که چرا اینطور شد، چرا اینو گفتی، و چرا ...»
یعنی خانوم اگه بخواد هر حرفی بزنه که احساس کنه یه ذره به مذاق شوهرش خوش نمیاد، اینطور احساسی بهش دس میده «نکنه دوباره شروع کنه به گیر دادن ...» بابت همین احساس امنیت نمی کنه!
🌸 2-مرد مهارت کافی رو واسه برخورد با خانومش نداره! یعنی نمیدونه وقتی میاد میگه «مادرت اینو گفته» تحلیل مسئله و رفتار واسه یه زن کاملاً با مرد متفاوته. فرض کن: مادرش اومده خونشون، گفته فلان جا کثیفه، یا اصلاً چیزی نگفته خودش رفته یه جایی رو تمیز کرده؛ تو این حالت زن تأثیر این رفتارو تو خودش نگاه می کنه ولی مرد نتیجه و تأثیر کلی رفتارو می بینه. مرد با خودش میگه: مادرم میخواسته خونه رو تمیز کنه دیگه. ولی زن به تأثیر این موضوع نگاه می کنه و میگه: این حرفش یا کارش یعنی تو بیعرضه و یا شلختهای.
🌸 یا اصلاً مادرشوهر در مورد خانواده مادرزن گلایه می کنه. مرد نتیجه و تأثیر خود رفتارو می بینه و میگه: مادرم نیتش خیر بوده میخواسته خانوادهها بیشتر باهم رفتوآمد داشته باشن. ولی زن تأثیر رفتارو تو خودش می بینه؛ «آره اون داشت منو توبیخ میکرد، منم باید دفاع میکردم ...»
این مرد این مهارتو نداره که چطور زنشو آروم کنه، فوراً دفاع می کنه و اصلاً در نظر نمی گیره که رفتار خانوادش یه تأثیر واقعی داره و یه تأثیر روی زن. بهخاطر همین زن شاکی میشه که همش از خانوادش دفاع می کنه
🌸 3- مدام مادرشوهر مثل بچهها کنترلش میکرده! حالا مادرش همون رفتارو با عروس خودش داره همین باعث شده مرد بهاندازه کافی بزرگ نشه! همین واسه یه زن درد آوره که نتونه به مردش بهعنوان تکیهگاه تکیه کنه! چرا؟ چون زن احساس حریمی در سایه شوهر ندارد! بهخاطر همین شکایت می کنه: خیلی از حرفهای خانوادش تأثیر می گیره! هرچند خود تأثیر گرفتن هم واسه زن مهمه ولی مهمتر اینه که مردش تکیهگاه خوبی نیست.
🌸 4-نتیجه سه حالت قبل (بحث مداوم، توجه نکردن مرد به نیازهای زن، نبود حالت تکیه گاهی) اینه که روان زن حالت پرشدگی بهش دست میده و یکی از راهها تو این حالت اینه که دوس داره از فضای خونه بره بیرون! یعنی خونه خودش پاسخگوش نیست! خب یکی ازحالتاش اینه که میره خونه پدر و مادر خودش! رفتن خونه پدر و مادر یه جور راه فراره که اینم بهواسطه مادرشوهر داره کنترل میشه!
🌸 همه اینا باعث میشه زن فقط به جدایی فکر کنه! چون روان ناآرام، نیازهای بیپاسخ، مرد غیر مقتدر، زندانی واسش درست می کنه که هیچ راه فراری از اون نداره!
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir
💙 خواهرشوهر
#استاد_همسرداری_شوید
#برای_همسران
🌸 بهشدت از دستش ناراحتم! هر چی دلش میخواد میگه!
به شوهرم پیام داده بود، خودت تنها بیا، میخوام یه چیزایی بهت بگم
شوهرم قبول نکرد بهش گفت: تو بیا اونم قبول نکرد!
حالا همینو دست گرفته و ناراحت شده، هروقت میریم خونه پدرشوهرم، اونم میره تو اتاق.
شوهرم از دستش ناراحته که چرا این کارو می کنه ولی من نگرانم که بخواد همسرمو نسبت بهم بد بین کنه!
🌸 خودم رفتم باهاش صحبت کردم، کلی باهاش حرف زدم، احترامش گذاشتم ولی باز حرفای خودشو تکرار کرد و حرفایی زد که اذیت شدم! ولی بااینوجود احترام خانواده شوهرمو دارم!
حرفزدن این خانوم تلاشی واسه بازیابی یکی از وظایف مرده!
در واقع خانوم قبل اینکه از حرفای خواهرشوهرش اذیت بشه، از نبود سایه «حریم» شوهرش رنج میبره!
🌸 خانوم باید حس کنه در «حریم» شوهرش قرار داره و اگه حرفی، حدیثی چیزی هم هست از این حریم بگذره.
تو این ماجرا خانوم از شوهرش «حریم ضعیف» رو برداشت می کنه!
تو مرحله اول مرد دعوت خواهرشو قبول نمی کنه و میگه تو بیا، یه حریمی ترسیم میشه!
اما در مرحله دوم این اتفاق میافته؛ خواهرش از ناراحتی میره تو اتاق ولی شوهر نه تنها بابت رفتار قبلی به خواهرش ابراز ناراحتی نکرده، در مقابل اینم انفعال نشون داده!
🌸 این حرکت تضعیف می کنه اون حریمی که تا الان ترسیم شده!
لزوماً واسه این کار، نیاز نیست مرد رفتار تندی با خواهرش داشته باشه!
در این مواقع شوهر باید از طرف خودش نه از طرف خانومش، به خواهرش «ابراز ناراحتی» کنه! نه رفتار تند فقط «ابراز ناراحتی».
پس اولاً «ابراز ناراحتی» نکرده ثانیاً تو مرحله دوم انفعال نشون داده و باعث تضعیف حریم شده.
🌸 اینجا زن بهجای حس «حریم» حس نگرانی بهش دست میده! نگرانی از اینکه «اونو نسبت به من بدبین کنه»
زن واسه جبران این دو ضعف خودش اقدام کرده و رفته با خواهرشوهرش حرف زده! پس از دو طرف روان زن داره ضربه می خوره؛ یکی نبود حس «حریم» یکی نگرانی برخاسته از ضعف حریم.
📝 نویسنده: حجت الاسلام محمد عمرانی
کانال خانواده مهربان
https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8
🌐 وب سایت خانواده مهربان
Khanevadeh-man.ir