eitaa logo
خانواده مهربان
738 دنبال‌کننده
654 عکس
54 ویدیو
98 فایل
ارتباط با مشاور @alimahmoudi218 . ارتباط با مدیر @alimahmoudi218 @salehps . آدرس سایت خانواده مهربان : http://www.khanevadeh-man.ir کپی مطالب فقط با ذکر منبع جایز است✅
مشاهده در ایتا
دانلود
💙 دختر عاشق 🌸 سی سالمه و فارغ‌التحصیل رشته زبان هستم! به 5 زبان زنده مسلط هستم! ولی هنوز مجردم. یکی از دخترای فامیل بهم ابراز علاقه کرد، اول باهاش مخالفت کردم و بهش گفتم فاصله سنی‌مون خیلی زیاده. تو هنوز هفده سالته، ما اصلاً به درد هم نمی‌خوریم! 🌸 اونم چیزی نگفت، چند وقت گذشت ولی در طول این مدت با هم حرفایی زدیم! متوجه شدم نسبت به سنش خیلی درک و فهم بالایی داره و کاملاً به زبان انگلیسی مسلطه. کم‌کم بهش علاقه‌مند شدم ولی متأسفانه نمی تونستم بهش ابراز علاقه کنم، چون کلاً تو روابط اجتماعی آدم درون‌گرایی هستم! تصمیم گرفتم با خانوادم مطرح کنم ولی خانوادم به‌شدت مخالفت کردن و گفتن «بابا این هنوز بچه است، تو کجا و اون کجا، الان این‌همه موقعیت داری، این‌همه مورد دیگه هست، وقتی وارد زندگی بشین نمی تونی جمعش کنی به مشکل می‌خوری و ...» 🌸 خلاصه این مخالفت‌ها باعث شد که رابطه‌مون بهم بخوره، بعد مدتی دوباره به من پیام داد! خیلی احساس پشیمونی داشتم آخه خیلی منو دوست داره، منم تو این مدت خیلی دلم براش تنگ شده بود، به‌خاطر همین چیزی نگفتم و باهاش رفتار خوبی داشتم! نمی دونم از این دختر که همدیگه رو خیلی دوست داریم بگذرم، یا حرف خانوادم رو گوش کنم؟ دو نوع «مجاورت» باعث شده که انگیزه ازدواج با این پسر واسه دختر شکل بگیره! 🌸 مجاورت در کیفیت و مجاورت در خویشاوندی جرقه پیشنهاد ازدواجه و ابراز علاقه از طرف دختره! معلومه که دختر خیلی به زبان علاقه‌منده، به‌خاطر همین از بچگی براش وقت گذاشته و الان تو سن 17 سالگی کاملاً به زبان مسلط شده! از طرفی آقا پسر تو زمینه زبان کاملاً موفقه! در واقع دختر خانوم در زمینه زبان انگلیسی احساس مجاورت با آقا پسر داره! ولی مسئله به همین‌جا ختم نمیشه، هرقدر «تعداد و دفعات و زمان مجاورت» بیشتر و «میدان مجاورت» تنگ‌تر باشه، تأثیر مجاورت بر روان بیشتر میشه! چون این دو نفر با هم فامیلن، «تعداد و دفعات و زمان» مجاورت بیشتر و «میدان» مجاورت تنگ‌تر میشه! 🌸 در واقع مجاورت در کیفیتی خاص یعنی در زمینه زبان انگلیسی، به‌وسیله مجاورت خویشاوندی تقویت میشه! چون رفت‌وآمدهای فامیلی تعداد و دفعات و زمان مجاورت رو بیشتر می کنه! تو این دید و بازدیدها یه حس خاصی یا یه جورایی یه حس نزدیکی به دختر خانوم دست میده، یه حسی که اونم به من علاقه داره. این مجاورت تقویت شده بر روان این دختر خانوم تأثیر می‌ذاره! تأثیر مجاورت اینه که واسه ازدواج با اون آقا پسر، واسش انگیزه درست میشه! بالاخره مجاورت انگیزه درست می کنه و حالا تصمیم گرفتن که ازدواج کنن، اما آیا این ازدواج می تونه درست باشه؟ 🌸 منشأ ابراز علاقه دختر همون انگیزه ناشی از مجاورته ولی باید بیشتر بررسی بشه که این ابراز علاقه و تصمیم به ازدواج می‌تونه منطقی باشه یا نه؟ نمی‌خوایم بگیم سن تأثیر اصلی داره ولی ازش به‌عنوان یه نشانه بر درستی این تصمیم استفاده می‌کنیم! اما چطور از سن به‌عنوان یه نشانه میشه استفاده کرد؟ سه سطح سنی در رشد روانی نسبت به ازدواج متصوره! سن هفده‌سالگی سطح و لایه دوم سنی هست! این لایه سنی یه ذره تصمیم رو سخت می کنه! 🌸 دختر تو این سن در «درک از ازدواج» و «توانایی بر وظایف» رشد داشته ولی هنوز به حد کامل نرسیده! در واقع احتمالش هست که هنوز خصوصیات لایه اول سنی واسه دختر باقی باشه! چطور؟ در لایه اول سنی دختر درکش از ازدواج بیشتر به سمت «اتفاقات» ازدواجه «ماشین پسره چه قشنگ بود» «کارت عروسی فلانی رو واسه عروسی خودمون بگیریم» «عجب پسر خوش‌تیپی بود، خیلی لباسش قشنگه، همیشه شیک می پوشه» همه اینا یعنی «اتفاقات - حواشی» ازدواج درک دختر از ازدواج تو این لایه سنی به این سمته! و «زبان انگلیسی» هم که با مجاورت تقویت شده بود از سنخ همین «اتفاقات» ازدواجه! 🌸 اما از اون طرف پسر سی سالشه! پسر از 25 سالگی یه جهشی در «درک ازدواج» و «توانایی بر وظایف» داشته! پس از این دو منظر بین دختر و پسر فاصله زیادیه! بازم نمی‌خوام واسه ازدواج این دو نفر تصمیم‌گیری نهایی کنم! چون در لایه دوم سنی دختر رشدی اتفاق افتاده به شرطی می‌تونه وارد ازدواج بشه که شرایط این دختر، خانواده این دختر و قدرت روانی این دختر طوری باشه که به «درک» و «توانایی» کمک کرده باشن! مثلاً خانواده‌ای داره که تو این‌جور مسائل بهش آموزش‌دادن، یا اصلاً تو یه محیط مناسب خانوادگی تربیت شده و این دختر هم این‌جور مسائل رو در روند تربیتش یاد گرفته! 🌸 پس‌کار این پسر در تصمیم‌گیری سخت میشه چون باید بررسی کنه! باید ببینه در کنار رشد روانی لایه دوم سنی دختر شرائط خوبی داشته و رشدش کامل شده یا نه؟ 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
💙 خانوم حساس 🌸 دست خودم نیست، دوست دارم همه حواسش بهم باشه و بهم توجه کنه! همش تلاش می‌کنم نسبت به کارایی که می کنه بی‌تفاوت باشم ولی نمیشه و روزبه‌روز حساس‌تر میشم! البته تقصیر اونم نیست، این گرونی باعث شده خیلی درگیر کار بشه و تقریباً از همون اول عقدمون درگیر کار بود! انتظار داشتم لااقل در طول روز یه زنگی یه پیامی بده ولی این کارو نمی‌کنه! بهش زنگ می‌زنم ولی چند بار که اینکارو می‌کنم دیگه خسته میشم و بهش میگم «چرا یه زنگی یا پیامی ندادی؟ همش من باید بهت زنگ بزنم؟ اگه من بهت زنگ نزم اصلاً یادم نیستی؟!» همون لحظه میگه: باشه باشه! ولی یادش میره و روز ازنو روزی ازنو! 🌸 احساس می‌کنم بهش وابسته شدم حتی روی حرف‌زدنش، نگاه‌کردنش حساس شدم! وقتی با یه خانوم صحبت می‌کنه اگه بهش بگه: چشم! خیلی اذیت میشم! اگه بریم بیرون نگاهی به نامحرم کنه نمی‌تونم تحمل کنم و دوست دارم همه حریما حفظ بشه! واقعاً مشکل اصلی وابستگی یا حساسیت بیش از حد این خانومه؟ ممکنه با خودمون بگیم: آره دیگه، این مرد یه صحبت عادی با یه خانومی داشته، حالا تو کلامش به‌صورت ناخودآگاه یه «چشم» هم به‌طرف گفته! این خانوم باید ظرفیت داشته باشه؟! ناخودآگاه نگاه مرده به یه سمتی رفته، حالا این خانومه باید گیر بده «کجا رو دیدی؟ حریما رو حفظ کن؟» آخه آدم باید یه ذره ظرفیت داشته باشه، حالا خوبه کاری نکرده طرف! 🌸 بله مرد نباید تو رفتارش طوری عمل کنه که خانوم ازش علائم عاطفی به سمت خانوم دیگه‌ای برداشت کنه ولی بعضی وقتا ممکنه یه خانوم از یه رفتار عادی و معمولی علائم عاطفی برداشت کنه! مثلاً آقا به‌خاطر کارش با یه خانومی صحبت می کنه، حالا این اتفاقی یه «چشم» میگه، اون خانومه اذیت میشه! دارن رد میشن، اتفاقی چشمش به کسی می‌افته، خانومه اذیت میشه! اما چی میشه که خانوم از این رفتارای معمولی و عادی علائم عاطفی به کسی برداشت می کنه و انتظار داره که آقا فقط به خودش توجه کنه؟ منشأش حساسیت خانوم هست ولی منشأ حساسیت چی می‌تونه باشه؟ این رفتار ممکنه تو حالت عادی به معنای علامت عاطفی نباشه ولی چرا این خانوم نسبت بهش حساس شده و ازش علامت عاطفی برداشت می کنه؟ آقا تو یه مسئله کم گذاشته که این حساسیت واسه خانوم تولید شده! 🌸 اوایل عقد به دو دلیل زن نیازمند عاطفه و محبت شدیده! اولاً تو این سن ساختار ذهنی هر دو طرف سرشار از «شور عاطفیه»! یعنی همونطور که خود خانوم تموم فکر و ذکرش تو این سن متوجه شوهرشه! چنین انتظاری هم از شوهرش داره! ثانیاً همه ما شنیدیم زن نیاز به محبت داره ولی قاعدش در مرد و زن متفاوته! خانوم دوس داره محبت موجود در قلب شوهرش فراتر بره، در قالب عبارات بیاد و مهم‌تر از همه شنیده بشه! 🌸 این خانوم به این دو دلیل از شوهرش انتظار داره بهش زنگ بزنه! ولی شوهر این کارو نمی‌کنه، خانوم خودش دست‌به‌کار میشه و زنگ می زنه یا بعضی وقتا با شوهرش برخورد می کنه که «چرا زنگ نزدی؟ همش من باید بهت زنگ بزنم؟ اگه من یه زنگ نزنم ...» در واقع ظاهرش شکایت یا برخورده، ظاهرش اینه گوشیو برمی داره و بهش زنگ می‌زنه ولی پشت پردش اینه نیاز زن تو اون دو ناحیه یعنی «شور عاطفی» و «شنیده‌شدن محبت» برطرف نشده، حالا با این کارش در واقع می‌خواد محبت رو تو این دو ناحیه از مردش بشنوه. اگر مرد دوباره فرداش جبران نکنه یا زنگ نزنه، دوباره روز از نو روزی ازنو! همین باعث میشه حساسیتش بالاتر بره و از یه سری رفتارای معمولی مرد علامت عاطفی برداشت کنه. 🌸 اولین گام واسه اینکه حساسیت این خانوم کمتر بشه اینه که دلیل حساسیتشو بدونه! مهم‌ترین گام اینه مرد حتماً باید جبران عاطفی کنه و در این دو ناحیه «شور عاطفی» و «شنیدن محبت» برای خانومش کم نذاره، حالا وقت نمی کنه از سرکار بهش زنگ بزنه، وقتی اومد خونه جبران کنه! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
💙 رفتار پدر خواستگار 🌸 سال اول دانشگاه هستم! یه خواستگار واسم اومده مهندس مکانیکه! شرائط مالی خوبی داره! کار ثابت و خونه و ماشینم داره! بعد مراسم خواستگاری بررسی کردم همه معیارام رو داره! رفتیم محل کارش در مورد تحقیق، در مورد دین و ایمانش پرسیدیم! همه ازش تعریف می‌کردن! خلاصه معیار معنویات و تقید مذهبی برام خیلی مهم بود که مورد تأییده! ولی بعضیا در مورد پدرش یه چیزایی می گفتن! اخلاقش طوریه که از مخالفت کردن با نظرش خوشش نمیاد! 🌸 معمولاً حرف کسی رو زود قبول نمی کنه و روی حرفش خیلی پافشاری می کنه! حتی بعضی وقتا واسه اثبات حرفش شاکی میشه! همین موضوع باعث شده یه ذره دل چرکین بشم! البته پدر و مادرمم همین احساسو دارن ولی وقتی بهشون گفتم، بهم منطقی جواب دادن: اختیار با خودته، حالا هنوز مونده تا دانشگاهت تموم بشه ان‌شاءالله آینده بری سرکار، تو محیط کار ممکنه موردای دیگه هم باشه ولی تصمیم نهایی با خودته اگه دوست‌داری می تونی به این پسر جواب مثبت بدی!! ولی موندم این موضوع رو باهاش مطرح کنم یا به این مسئله توجه نکنم؟ این اخلاق پدر از چند جهت مهم و مؤثره که باید درموردش تحقیق بشه! 1-قطعاً با ازدواج یک میدان تماسی بین والدین و این فرد جدید به وجود میاد! رفتارهای والدین دو صورت داره؛ رفتارهایی که بروز و ظهور دارن و دیگری هم رفتارهای فردی که مختص خودشه و آن‌چنان بروز و ظهوری ندارن! 🌸 این که پدر رو حرفش پافشاری می کنه، حرف کسی رو زود قبول نمی کنه، از مخالفت خوشش نمیاد از رفتارای صورت اوله! میزان تأثیر این رفتار در این میدان تماس بین والدین و فرد جدید بستگی به میزان معاشرت یا نوع معاشرت داره! بعضی وقتا پسر بعد ازدواج خانه جداگانه می گیره، این خودش در میزان معاشرت تأثیر داره! بعضی وقتا رسم خانواده شوهر طوریه که حتماً باید هر شب به خانوادش سر بزنن. این رسم در میزان معاشرت تأثیر داره! بعضی وقتا اگه این پسر با همسرش کاری انجام بدن که پدر ازش مطلع نباشه، ناراحت میشه و میگه به من بی‌احترامی شده. این یه نوع خاص معاشرته! همه اینا یعنی میزان و نوع معاشرت باید بیشتر بررسی بشه و این رفتار پدر می‌تونه به این صورت تأثیر داشته باشه! 🌸 2-تأثیر خانواده بر فرد یا فرد بر خانواده نکته دومه! یعنی رفتار پدر باید تو این حوزه هم بررسی بشه! اگه کسی تو خونه جرأت نداره با نظر پدرش مخالفت کنه! اگه حرف، حرف اونه و پسر حق نداره مستقلاً تصمیمی بگیره! اگه پسر یه کاری کنه و بعداً پدر متوجه بشه کلی سرزنشش می کنه و زندگی رو واسش جهنم می کنه! این یعنی تأثیر خانواده به پسر زیاده و تأثیر پسر بر خانواده کمه، در واقع پسر روی حرف پدرش حرفی نمی زنه و اگه بخواد کاری هم بکنه که خلاف نظرشه باید ظاهرسازی کنه که اون نفهمه! رفتار پدر باید تو این دو نوع تأثیر بررسی بشه! 🌸 3-حوزه استقلال شخصیتی بعضی وقتا استقلال شخصیتی پسر به‌خاطر این رفتار پدر ممکنه تحت‌تأثیر قرار گرفته باشه! یعنی پدر از کوچیکی به پسرش میدون نداده، این پسر جرأت هیچ کاری نداره! در واقع از ناحیه روانی نقص داره! اون وقته که همسر آیندش بگه: هر چی پیش میاد باید کف دست خانوادت بذاری؟ از خودت اراده نداری؟ خیلی خانوادت دخالت می کنن؟ همش از خانواده و پدر مادرت دفاع می‌کنی؟ 🌸 در واقع اگه این حوزه آسیب ببینه آرامش زن از دست میره چون واسه خودش حریم امن و تکیه‌گاه حس نمی کنه! همه اینا احتمالاتی هست که باید بررسی بشه! نمی‌خوام بگم اگه یه بنده خدایی یه ذره تند بود دیگه از هستی ساقطش کنی و بگی تو این سه ناحیه مشکل داری پس جواب رد بهش بدی؟ نه! بلکه آدم باید بیشتر حواسشو جمع کنه وقتی می‌خواد تحقیق کنه و مسئله رو مطرح کنه تو این سه حوزه پرس‌وجو و تحقیق کنه! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
💙 دست خودم نبود! 🌸 همه چیز از همون روز شروع شد! نمی‌دونستم چی کار کنم اصلاً دست خودم نبود. همیشه عذاب وجدان دارم از اینکه به خودش جرأت داد و منم قبول کردم. تو محل کار هر دفعه میومد اصرار می‌کرد منو خیلی دوست داره! منم صرفاً وارد رابطه دوستی باهاش شدم! حالا نمی دونم تا کجا می‌خواد پیش بره! 🌸 شوهر خیلی خوبی دارم. درسته ازدواجمون سنتی بوده، درسته که 12 سال از زندگی مشترکمون می‌گذره ولی اینا هیچ تأثیری تو دوست داشتن همسرم نسبت بهم نداشته. منم همین‌طور عاشقشم همه به اخلاق و رفتار شوهرم غبطه می‌خورن بهم میگن خوش بحالت عجب شوهر خوبی داری و ... سردرگم و کلافه شدم، دیگه نمی دونم چیکار کنم. هر روز با خودم قرار می‌ذارم دیگه بهش محل نذارم، جوابشو ندم، ازش فاصله می‌گیرم ولی همین که میرم سرکار «روز از‌نو روزی از‌نو» 🌸 ممکنه واسه بعضیا اتفاق بیفته، ممکنه واسه بعضیا تصورش هم سخت باشه که اگه تو چنین شرائطی افتادم چطور از مخمصه نجات پیدا کنم؟ چطور به همسرم بگم؟ ممکنه به خودمون بگیم آخه این که مشکلی تو زندگیش نداره، چه مرضی داشته این کارو کرده؟ به‌هرحال ممکنه بعضیا باهاش همدردی کنن و آخرش بگن خدا کنه این اتفاق واسه من نیفته و ممکنه بعضیا هم بگن مرض از خودشه، آخه آدم عاقل پا می زنه به بختش! شاید همه قضاوت‌ها برگرده به اینکه همسرش چه شرائطی واسش درست کرده بود؟ 🌸 ممکنه اینم یه علتش باشه اما همه چی به این بر نمی گرده. بحث سر یه ناتوانی هست! ناتوانی در مدیریت روابط و ناتوانی در «نه» گفتن که عمدش ناتوانی مدیریت روابطه! خیلی وقتا درگذشته دورانی که پشت سر گذاشتیم تو ناتوانی هامون تأثیر داره! مهم‌ترین نکته این جملاته «نمی دونم چی شد؟» «نمی دونم چه اتفاقی افتاد؟» سردرگمم و نمی دونم چی کار کنم؟ «هروقت تصمیم می‌گیرم ازش فاصله بگیرم، دوباره روز از‌نو روزی از‌نو». این جملات یعنی این آدم هم تو شروع یه تعامل و هم تو پایان‌دادن اون، طوریه که احساس می‌کنی مجبوره تن به این‌چنین شرائطی بده! 🌸 بعضی وقتا ممکنه واسه راضی نگه‌داشتن دیگری، نتونه یه درخواستو رد کنه! حتی اگه درخواست کننده یه غریبه باشه ولی بازم خودشو واسه جواب دادن مجبور ببینه! یه ناتوانی که باعث میشه بگیم «نمی دونم چی شد؟» یه ناتوانی که «هروقت تصمیم می گیره ولش کنه، نمیشه و یا نمی‌تونه» 🌸 اما ناتوانی از کجا میاد؟ بعضی وقتا ممکنه سخت‌گیری‌های پدر یا محدودیت‌های طاقت‌فرسای گذشته باعثش باشه! - همیشه مراقب بودم کاری نکنم پدرم تنبیهم کنه! خیلی واسش مهم بود که این کارهارو انجام ندم! - اگه حرفاش رو زمین می‌موند، واویلا بود! - یادم میاد وقتی بچه بودم، مادرم می‌گفت: اگه این انجام بدی، دیگه دوسِت ندارم. - وقتی با خواهرم دعوام میشد، می‌گفت: من دیگه مادرت نیستم و مادر خواهرتم! 🌸 نمی‌خوام بگم کودکی و این شرائط تنها تعیین‌کننده تصمیم‌های ما هست ولی گاهی اوقات محدودیت‌هایی درگذشته باعث یه نوع خاصی از تصمیم‌ها میشن! اولین و بهترین راه‌حل اینه بدونیم ما دربند تصمیماتمون نیستم فقط باید منشأ تصمیمات خودمونو بشناسیم و تسلیمش نشیم! نگذاریم محدودیت‌ها و فشارهای گذشته یا سابقه روانی‌مون واسمون محدودیت‌ها و فشارهایی تو آینده بسازن! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
💙 خواستگار شکاک 🌸 خیلی وقته از اون ماجرا گذشته! فکر کنم هفت هشت سالی میشه! الان واسم خواستگار اومده تقریباً هم سن هستیم! معیارها و ملاک‌ها رو بررسی کردیم، تقریباً معیار هامون با هم سازگاره و ملاک‌هامو داره! از اون به بعد مدتیه واسه آشنایی بیشتر باهم رفت‌وآمد داریم و باهم صحبت‌هایی کردیم! ولی چند دفعه ازم پرسیده: قبل از خواستگاری تا حالا با نامحرم صحبت کردی؟ البته منظورم این نیست که با پسرخاله یا پسر عموت صحبت کردی، منظورم غیر از ایناست؟ همون لحظه هرچی فکر کردم یادم نیومد، از طرفی هم آدم نباید به گناهش اقرار کنه به‌خاطر همین بهش گفتم: نه! چیزی نبوده! 🌸 واقعیتش هفت هشت سال پیش به‌قصد ازدواج با یکی ارتباط گرفتم و یه شیطنت‌هایی هم داشتم! ولی خانواده که فهمیدن، مخالفت کردن، منم دیگه اونو کنار گذاشتم و فراموشش کردم! از اون به بعد مسیرمو تغییر دادم و اصلاً سراغ این‌جور مسائل نرفتم! ولی خواستگارم کلی تحقیق کرده و رفته کل لیست تماسا و پیامام رو در آورده و آخرش فهمید! وقتی متوجه شد بهم گفت: اعتمادم بهت از بین رفته ولی هنوز بهت علاقه دارم. البته منم دوسش دارم ولی نمی‌دونم سرنوشت این زندگی چی میشه؟! نمی دونم وارد این زندگی بشم یا نه؟ سه احتمال تو این رفتار آقا پسر هست؟ 🌸 ممکنه هیچ مشکل شخصیتی نداشته باشه و فقط دچار خطای شناختی در مسئله اقتدار شده! بعضیا هستن زن رو ملک خودشون می‌دونن و فکر می‌کنن وقتی ازدواج کردن دیگه زن یکی از املاک‌شون میشه! در واقع میرن زن بگیرن نمیرن با یه شخص مستقل دیگه ازدواج کنن! اگه وارد زندگی بشن و آقا پسر این نگاهشو درست نکنه، کنترل ادامه پیدا می‌کنه! تو همه مسائل طرفو کنترل می کنه! تنها راهش اینه که شناختش نسبت به مسئله اقتدار عوض بشه، باید بدونه که زن ملک شوهرش نیست بلکه یه امانته! ولی اگه وارد زندگی بشن، عوض‌کردن این نگاه یه ذره سخته! قبل از ازدواج باید واسش یه فکری کرد! 🌸 ممکنه مشکل شخصیتی داشته باشه! یعنی طوریه که حتماً باید چک کنه تا به نتیجه نرسیده دست از چک کردن نمی‌کشه! حتماً باید قبل ازدواج این مشکل خودشو درمان کنه! یه احتمال دیگه هم هست و اون اینه که پسر هرکسی رو اطراف خودش نگاه می کنه، می بینه یه جورایی بله! به‌خاطر همین این شرائط بیرونی باعث میشه به هر چیزی و هرکسی شک کنه! خب شاید پسر مهارت زندگی‌کردن رو بلد نیست و وقتی وارد زندگی بشه فکر می‌کنه مدام باید همسرمو کنترل کنم تا اشتباهی ازش صورت نگیره. کنترل دائمی زندگی رو جهنم می‌کنه! ممکنه بگی: بالاخره شرائط رو هرکسی تأثیر می‌ذاره؟ به آدمای اطراف هرکسی تأثیر داره؟ بله تأثیر داره ولی اگه آدمای اطراف این پسره و شرائط اطراف این پسره همیشگیه بازم واسه زندگی دردسر درست می کنه! 🌸 این که میگه محبت و علاقه دارم، دختر میگه منم بهش علاقه دارم، این خصوصیت وابستگی عاطفیه! چون تو این دوره «شور عاطفی» در ساختار ذهنی هر دو نفر وجود داره، وابستگی عاطفی هم قوی تره! پس مهم این عاطفه نیست، مهم همون رفتار کنترل گریه! خیلی احتمالش زیاده که کم‌کم این حالت عاطفه کمتر بشه و کنترل روزبه‌روز بدتر بشه! پس اینکه پسره رفته کل سابقه تماس و پیام دختره رو درآورده، خیلی مهم‌تر از اون عاطفه و وابستگی عاطفیه و خودش به‌تنهایی می‌تونه واسه زندگی آینده یه ریسک حساب بشه! 📝 نویسنده: حجت ‌الاسلام محمد عمرانی کانال خانواده مهربان https://eitaa.com/joinchat/1536032822C28d95a00c8 🌐 وب سایت خانواده مهربان Khanevadeh-man.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💙 دوران عقد 🌸 با شوهرم یه سال فاصله سنی دارم. تو دوران عقد هستیم ولی شوهرم زیادی نسبت به خانوادم حساسه! خصوصاً به مامانم خیلی گیر میده و مدام بهم میگه: مادرت خیلی تو زندگی‌مون دخالت می کنه! فکر می‌کنم اصلاً این‌طور نیست، خب حالا یه نظری هم میده، خانواده خودش که بیشتر دخالت می‌کنن! منم چند بار جوابشو دادم، وقتی گفت: مادرت تو زندگی‌مون دخالت می کنه و نظر میده، بهش گفتم: خانواده خودت که بیشتر نظر میدن و دخالت می‌کنن! جالب اینه وقتی اینو بهش گفتم، میگه: دارم ازشون مشورت می‌گیرم، بالاخره ما جوونیم و باید از تجربه‌شون استفاده کنیم؟! 🌸 هرجا میره، هر کاری می‌کنه هیچی بهم نمیگه، هروقت ازش می‌پرسم: توضیح نمیده! ولی من باید همه چیو کف دستش بذارم، کجا بودم؟ چی گفتم؟ و ... توقع داره همه چیو واسش توضیح بدم! بهش میگم «چطوره من باید همه چیو واست توضیح بدم ولی خودت اصلاً چیزی بهم نمیگی!» میگه: بالاخره تفاوت زن و مرد تو همینه دیگه! اسلام هم گفته مرد باید از زنش حمایت کنه! حالا من یه کاری می‌کنم، بالاخره مَردم؛ اما چه عیبی داره واسم توضیح بدی! 🌸 سرنخ این ماجرا از قضیه دوم مشخصه! مرد در قضیه دوم از ابزار کنترل بر رفتار زن استفاده می کنه؛ «کجا بودی؟ چی گفتی؟ خب رفتی خونه مادرت کی اونجا بود؟ امروز صبح بهت زنگ زدم یه ذره دیر جواب دادی و ...» کنترل بر رفتار نشانه یه نقصان در مرده و تولید حس ناخوشایند «اسارت» در زن میشه! اما نقصان مرد چیه؟ نقصان مرد ترکیبیه! یه بخش از ماجرای اول مشخص میشه و یه بخشی هم از ماجرای دوم! وقتی میگه «بالاخره تفاوت زن و مرد تو همینه! اسلام گفته مرد باید از زنش حمایت کنه، یعنی من نباید بدونم تو کجا بودی و چی گفتی؟ زنم زنای قدیم، در اختیار شوهر بودن، الان هر کاری می خوان بکنن هیچ کی هم ازشون هیچی نپرسه و...» 🌸 اینا نشونه خطای شناختی در تفسیر اقتداره! یعنی مرد یه برداشت اشتباه از «اقتدار» داره حالا همونو با ابزار «کنترل در رفتار» می‌خواد در زندگی خودش پیاده کنه! در واقع قرائت مرد از اقتدار، نگاه مالکانه است! اما مسئله به همینجا ختم نمیشه! مشورت گرفتن از والدین مشکلی نداره ولی وقتی تعدادش بالا میره، می‌تونه نشونه باشه! چطوره همش خانواده شوهر نظر میدن و شوهرم با پوشش مشورت همه نظراتو قبول می کنه! می‌تونه نشونه این باشه علاوه بر خطای شناختی در برداشت از اقتدار، اصل اقتدار در این مرد مخدوشه! هر چی مامان و بابام بگن! البته این فقط به‌صورت احتماله، ممکنه قضیه روی دیگه‌ای هم داشته باشه! این دو نفر الان تو دوران عقد به سر می برن، مرده می‌خواد بیاد زنشو ببینه! حالا اومده خونه پدرزنش، خود عقد یه محدودیت‌های درست می کنه! آروم نمی‌تونه کنار زنش بشینه! 🌸 ادامه متن در پست بعدی 👇👇👇