🔴 #تغییر_فضای_بیروح
💠 گاهی در زندگیِ زن و شوهری حال #خوشی نداریم. و انگیزهای برای تحرّک و تلاش وجود ندارد.
💠 یکیاز مهارتهایی که میتواند فضای بیروح خانه را #تغییر دهد شنیدن یا دیدن چیزی است که نقش آن ایجاد #تلنگر و #استارت زدن است.
💠 لذا گاهی در فضای خانه، پخش صدای زیبا و ملایم #قرآن، مناجات، روضهای #دلنشین یا کلیپی زیبا از #شهدا و یا سخنان کوتاه #اخلاقی، جرّقهای میشود تا فضای سرد خانه را گرم و با انگیزه کند.
💠 اتصال همسران به #معنویت عامل ازدیاد #آرامش و گرمابخش زندگی خواهد شد.
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
YEKNET.IR - shoor 2 - 98.09.21 - narimani.mp3
6.99M
🌷 #پنجشنبه_های_شهدایی
⏯ #شور احساسی #شهدا
🍃رفیق روزهای تنهاییم یه شهید گمنامه
🍃رفیقی که تو ناخوشی ها دلخوشی دنیامه
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👌فوق زیبا
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
به احترامت تمام قد می ایستم !
#همسر_سردار_شهید_عباس_کریمی: تواضع و فروتنی عباس باور نکردنی بود. همیشه عادت داشت، وقتی من وارد اتاق می شدم، بلند میشد و به قامت میایستاد. یک روز وقتی وارد شدم روی زانوانش ایستاد. ترسیدم، گفتم: عباس چیزی شده، پاهایت چطورند؟ خندید و گفت: «نه شما بد عادت شده اید؟ من همیشه جلوی تو بلند میشوم. امروز خسته ام. به زانو ایستادم».
میدانستم اگر سالم بود بلند میشد و می ایستاد. اصرار کردم که بگوید چه ناراحتی دارد. بعد از اصرار زیاد من گفت: «چند روزی بود که پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم. انگشتان پاهایم پوسیده است و به شدت آسیب دیده اند. نمیتوانم روی پاهایم بایستم.»
عباس با همان حال، صبح روز بعد به منطقه جنگی رفت.
#شهدا
#همسرانه
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
اصلا سخت نمی گرفت
#همسر_سردار_شهید_یوسف_کلاهدوز: شاید علاقه اش را خیلی به من نمیگفت، ولی در عمل خیلی به من توجه میکرد. با همین کارهایش غصه دوری از خانواده ام یادم می رفت. حقوق که میگرفت، می آمد خانه و تمام پولش را می گذاشت توی کمد من.
می گفت: «هر جور خودت دوست داری خرج کن». خرید خانه با من بود. اگر خودش پول لازم داشت می آمد و از من می گرفت. هر وقت هم که دلم برای پدر و مادرم تنگ می شد. آزاد بودم یکی دو هفته بروم اصفهان. اصلاً سخت نمی گرفت. از اصفهان هم که بر می گشتم، می دیدم زندگی خیلی مرتب و تمیز است. لباسهایش را خودش می شست و آشپزخانه را مرتب میکرد.
#شهدا
#همسرانه
#الگو
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
جنگ در پشت خانه
#همسر_سردار_شهید_محمدرضا_دستواره: وقتی به خانه می رسید، گویی جنگ را می گذاشت پشت در و می آمد تو. دیگر یک رزمنده نبود. یک همسر خوب بود برای من و یک پدر خوب برای مهدی. با هم خیلی مهربان بودیم و علاقه ای قلبی به هم داشتیم. اغلب اوقات که می رسید خانه، خسته بود و درب و داغان. چرا که مستقیم از کوران عملیات و به خاک و خون غلتیدن بهترین یاران خود باز می گشت. با این حال سعی می کرد به بهترین شکل وظیفه سرپرستی اش را نسبت به خانه صورت دهد. به محض ورود می پرسید؛ کم و کسری چی دارید؛ مریض که نیستید؛ چیزی نمی خواهید؟ بعد آستین بالا می زد و پا به پای من در آشپزخانه کار می کرد، غذا می پخت. ظرف می شست. حتی لباسهایش را نمی گذاشت من بشویم. می گفت لباسهای کثیف من خیلی سنگین است؛ تو نمی توانی چنگ بزنی. بعضی وقتها فرصت شستن نداشت. زود بر می گشت. با این حال موقع رفتن مرا مدیون می کرد که دست به لباسها نزنم. در کمترین فرصتی که به دست می آورد، ما را می برد گردش.
#شهدا
#عاشقانهاےبھسبڪشُهَدا
#صلوات
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
💍 خلق خوش و همکاری
#همسر_شهید_مرتضی_آوینی:
با این که تعداد مسئولیت هایی که داشت از حد توانایی های یک آدم خارج بود، ولی در خانه طوری بود که ما کمبودی احساس نمیکردیم؛ با آن که من هم کار در مخابرات را آغاز کرده بودم و ایشان هم واقعاً گرفتاری کاری داشت و تربیت سه فرزندمان هم به عهدهمان بود. وقتی من می گفتم فرصت ندارم، شما بچه را مثلاً دکتر ببر، می برد. من هیچ وقت درگیر مسائل خرید بیرون از خانه، کوپن یا صف نبودم. جالب است بدانید که اکثر مطالعاتش را در این دوران، در همین صفها انجام می داد. تمام خرید خانه به عهده خودش بود و اصلاً لب به گلایه باز نمی کرد. خلق خوشی داشت. از من خیلی خوش خلق تر بود.
#خوش_اخلاق
#همسرانه
#شهدا
#صلوات
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
#شهدا
شهیدان مؤمنانی بودند که تا آخرین قطره خون، در دفاع از حق و کشور اسلامی، فداکاری و جانفشانی کردند؛ ما نیز باید راهشان را ادامه و اهدافشان را ارج نهیم.
#شهدا_را_یاد_کنید_ولو_با_یک_صلوات
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
1_17285733(1).mp3
4.34M
🔅↭🌺﷽🌺↭🔅
🎶واسه اینکه نکنه یه وقت مثل اسیر یا برده شی
هنو خون دارن میدن بچهها تو سوریه تا حس کنی
تو حجابت پر از امنیت و مملو آرامشی!
#حجاب
#شهدا
#چادر
⬅ سید رضا نریمانی
🌸🍃سالروز عفاف و حجاب...🍃🌸
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
وصیتی که در سنگ قبر نوشته شد
خواهرم #حجاب!
شهید مدافع حرم جواد محمدی
#شهدا
#پنجشنبه
#صلوات
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین عرفه_بدون سردار دلها😭
به یادسردار شهید حاج قاسم و تمام شهدا از صدر اسلام و امام شهدا
#پنجشنبه
#اموات
#شهدا
#صلوات
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب اول محرم به یادشهدای مدافع حرم
منم باید برم، آره برم سرم بره
#پنجشنبه
#شب_اول_محرم
#شهدا
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛
💧 معجزه اشک
بعد از 16 سال جنازه شهید محمدرضا شفیعی را آوردند. خودم توی گلزار شهدای قم دفنش کردم. عملیات کربلای 4 با بدن مجروح اسیر شد. برده بودنش بیمارستان بغداد. همونجا شهید شده بود، با لب تشنه. بعد از این همه سال هنوز سالم بود. سر، صورت و محاسن از همه جا تازه تر. یاد شبهای جبهه گردان تخریب افتادم. بلند میشد لامپ سنگر رو شل میکرد همه جا که تاریک میشد شروع میکرد به خوندن: «حسینم وا حسینا.» میشد بانی روضه امام حسین (ع). آخر مجلس هم که همه اشکاشون رو با چفیه پاک میکردند محمدرضا اشکاشو میمالید به صورتش. دلیل تازگی صورت و محاسنش بعد از 16 سال همین بود اثر اشک امام حسین(ع).
📚 راوی: حاج حسین کاجی از گردان تخریب لشکر 17 علی ابن ابی طالب(ع)
◻️از کانال آیینه ی جان
#شهدا
#پنجشنبه
┏━━━━🍃🍂━━━━━━━━┓
🆔 @farhangiekhanevadeh
┗━━━━🍂🍃━━━━━━━━┛