دست‌های همدیگر را بگیرید , بفشارید و پشت همدیگر را ملایم ماساژ دهید! در خانه، در میهمانی، خلاصه هرجا که همدیگر را میبینید، آن‌وقت خواهید دید که هیچ‌چیز به‌اندازه این تماس جسمی برایتان آرامش و شادمانی به همراه نخواهد داشت. 🌸🍃❤️ 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

لطیف ترین رولتی که بدون فر میشه درست کرد 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

دسر به این خوشمزگی کی دیده🤩🤩😋 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

بدونید و اگاه باشید هنگامی که اعتماد شکسته می‌شود، عذرخواهی هیچ معنی ندارد. 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

به آدمایی که ثبات رفتاری و اعتدال ندارن نزدیک نشید خصوصا اینکه باهاشون به هیچ وجه وصلت نکنید این تیپ افراد خطرناکن .... هیچ اعتمادی بهشون نیست دم دمی مزاج و باری به هر جهت تشریف دارن میبرنتون بالا بالا ...بعد یک دفعه میکوبنتون به زمین😐 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

سعی کنید با خانواده ای وصلت کنید که پدر و مادر اون خانواده در صلح و صمیمیت و تفاهم به سر برده باشند اینجوری اون پسر یا اون دختر احترام متقابل ،مشورت و گذشت رو اتومات بلدند. پدرسالاری و مادر سالاری در خانواده ی همسر پیامدهایی در خانواده شما داره که سالها باید زحمت بکشید تا اثرات مخربش رو فراموش کنید و به یک زندگی نرمال برسید . 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

دو روباه در وسط روستا با هم دعوا می‌کردند و مردم هم جمع شده بودند به تماشا. همه تعجب می‌کردند و جویای علت می‌گشتند. جغدی از بالای درخت تماشا می‌کرد و می‌خندید ،یکی پرسید تو چرا می‌خندی؟ جغد گفت: پشت این دعوا جریانی هست این‌ها همگی در یک منطقه هستند و هرگز با هم دعوا نمی‌کنند، این دعوا ساختگی هست و آنها شما را مشغول کرده‌اند تا بقیه روباه ها بتوانند راحت مرغ و خروسهایتان را ببرند. وقتی مردم به خانه‌هایشان برمی‌گردند داد و بیداد بلند می‌شود یکی می‌گوید خروسم نیست، دیگری فریاد می‌زند مرغم کو؟ از هر گوشه‌ای صدای آی داد بلند می‌شود. جغد هم سرش را تکان می‌دهد و به باورشان افسوس می‌خورد، چون اینکار چند بار تَکرار شده بود! مراقب دعوای روباه ها باشیم... 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

یه داستان آموزنده بخونیم 🔻حاتم را پرسيدند كه :« هرگز از خود كريمتر ديدي؟» گفت: بلي، روزي در خانه غلامي يتيم فرودآمدم و وي ده گوسفند داشت. في الحال يك گوسفند بكشت و بپخت و پيش من آورد و مرا قطعه اي از آن خوش آمد، بخوردم. گفتم: « والله اين بسي خوش بود.» غلام بيرون رفت ويك يك گوسفند را مي كشت وآن موضع (قسمت) را مي پخت وپيش من مي آورد. و من ازاين موضوع آگاهي نداشتم. چون بيرون آمدم كه سوار شوم ديدم كه بيرون خانه خون بسيار ريخته است پرسيدم كه اين چيست؟ گفتند: وي (غلام) همه گوسفندان خود را بكشت (سر بريد). وي را ملامت كردم كه: چرا چنين كردي؟ گفت : سبحان الله ترا که مهمان من بودی چيزي خوش آيد كه من مالك آن باشم و در آن بخيلي كنم؟ پس حاتم را پرسيدندكه:« تو در مقابله آن چه دادي؟» گفت: « سيصد شتر سرخ موي و پانصد گوسفند.» گفتند: « پس تو كريمتر از او باشي! » گفت: « هيهات ! وي هرچه داشت داده است و من آز آن چه داشتم و  از بسياري؛ اندكي بيش ندادم.» 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

هیچگاه کارهای کوچکی که برای دیگران انجام می دهید را متوقف نکنید؛ 🌼 گاهی، آن کارهای کوچک بزرگترین بخشِ قلبِ آنها را اشغال می کند...🌱 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

تزئین متفاوت برنج . 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

دوست‌ داشتن‌ِ آدم‌های ‌بزرگ، انسان ‌را بزرگ ‌می کند و دوست ‌داشتنِ آدم‌های نورانی ‌به ‌انسان ‌نورانیت‌ می دهد... اثرِ وضعیِ ‌محبوب، آنقدر زیاد است‌ که‌ آدم ‌باید مراقب ‌باشد مبادا به‌ افرادِ بی ارزش‌ علاقه‌ پیدا کند...👌🌱 #استاد_پناهیان 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi

هروقت خواستی جا بزنی یادت بیاد اونایی که گفتن از پسش برنمیایی دارن نگاهت میکنن... 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi