eitaa logo
خانم معلم
438 دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
3.5هزار ویدیو
54 فایل
✨درهیاهوی بی حجابی ها چادرم را رها نخواهم کرد ایها الناس؛ تا نفس دارم سنگرم را رها نخواهم کرد...❤ " #لبیک یا صاحب الزمان (عج) #لبیک یا خامنه ای (حفظه الله) #با ولایت تا شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 🖤حسن یعنی تمام هست زهرا 🖤حسن یعنی کریم هر دو دنیا 🖤حسن یعنی سکوت و رازداری 🖤حسن یعنی شب و دل بی قراری 🖤حسن یعنی غروری که شکسته 🖤حسن یعنی شهود دست بسته 🖤حسن یعنی غروب و رنگ نیلی 🖤حسن یعنی دوشنبه ضرب سیلی 🖤حسن یعنی بقیع تیره و تار 🖤حسن یعنی در وتیزیِ مِسمار 🖤حسن یعنی نه شمعی نه مزاری 🖤حسن یعنی نداری گریه داری 🖤حسن یعنی به رنگ ارغوانی 🖤حسن یعنی شکسته درجوانی 🖤حسن یعنی شهید زهر کینه 🖤حسن یعنی غریب اندر مدینه 🖤حسن یعنی تمام عشق مادر 🖤حسن یعنی عزیز قلب حیدر
تمام شد. رفتیم و برگشتیم؛ حال همه خوب است. عراق امن است و حرم‌ها آبادند. کار صحن نجف تقریبا تمام شده.. همه چیز خوب است جز جای خالیِ تو :) ممنون حاجی بابت همه چیزممنون❤️
داغی اگر نبود که گریان نمی شدیم لطفی اگر نبود مسلمان نمی شدیم یا ایّها الرّسول بدون دعای تو از پیروان عترت و قرآن نمی شدیم . . . التماس دعا
این که گناه نیست 07.mp3
6.15M
7 ⭕️دائم به بچه ها نگید؛ فلان کار گناه داره، انجامش نده! اگه براش جا بندازین که گناه میتونه چه تأثیری روی سلامتِ روحش بذاره... ✔️خودش؛ براحتی جلوی گناه می ایسته
8.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلتون شکست التماس دعا قربون غریبی امام حسن مجتبی (ع)😭😭 ا🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیا پیامبر گرامی اسلام به شهادت رسیدند یا با مرگ طبیعی از دنیا رفتند؟ پاسخ استاد محمدی
🚨 چند روزیه که های تهی مغز یه فیلمی رو منتشر کردن که یه یارویی توی درباره ازدواج با دختران سوری و این که سفارت راحت پاسپورت ایرانی میده تا توی ایران نسل رو زیاد کنن ، خزعبلات میبافه :)) ✅ حالا گندش در اومده این پسره از نوچه‌های بوده و از ۳ سال پیش برای فیلم می فرستاده 🔻 احمق می خواسته نشون بده خیلی مذهبیه ۲۰۰ تا انگشتر کرده دستش 😂
📝 عجایب آیت الکرسی ✍«ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد: دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم. ✨یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم. ✨فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته. ✨گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟ گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد. ✨خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم. 📕شفا و درمان با قرآن ، ص 50 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یک روز فراموش خواهید شد. خودتان برای آخرتتان ، تلاش کنید ... فردا کسی نیست !🌱
☘ سلام بر ابراهيم ۱☘ 💥 قسمت هشتاد و هشتم : غروب خونین ( بخش دوم ) 👤 راوی : علي نصرالله حال حرف زدن نداشــت. كمي مكث كرد و دهانش كه خالي شد گفت: مــا اين دو روز اخير، زير جنازه ها مخفي بوديم. اما يكي بود كه اين پنج روز كانال رو سر پا نگه داشت! دوباره نفسي تازه كرد و به آرامي گفت: عجب آدمي بود! يك طرف آرپيجي ميزد، يك طرف با تيربار شليك ميكرد. عجب قدرتي داشت. ديگري پريد توي حرفش و گفت: همه شهدا رو در انتهاي كانال كنار هم چيده بود. آذوقه و آب رو تقسيم ميكرد، به مجروحها ميرسيد، اصلا اين پسر خستگي نداشت! گفتم: مگه فرمانده ها و معاونهاي گردان شــهيد نشدند!؟ پس از كي داري حرف ميزني؟! گفت: جواني بود كه نمي ُ شناختمش. موهايش كوتاه بود. شلور كردي پاش بود. ديگري گفــت: روز اول هم يه چفيه عربــي دور گردنش بود. چه صداي قشنگي هم داشت. براي ما مداحي ميكرد و روحيه ميداد و... داشــت روح از بدنم خارج ميشد، سرم داغ شــد. آب دهانم را فرو دادم. اين ِ ها مشخصات ابراهيم بود. با نگراني نشستم و دستانش را گرفتم. با چشماني گرد شده از تعجب گفتم: آقا ابرام رو ميگي درسته!؟ الان كجاست!؟ گفت: آره انگار، يكي دو تا از بچه ِ هاي قديمي آقا ابراهيم صداش ميكردند. دوباره با صداي بلند پرسيدم: الان كجاست؟! يكي ديگر از آنها گفت: تا آخرين لحظه كه عراق آتيش ميريخت زنده بــود. بعد به ما گفت: عــراق نيروهاش رو برده عقــب. حتمًا ميخواد آتيش سنگين بريزه. شــما هم اگه حال داريد تا اين اطراف خلوته بريد عقب. خودش هم رفت كه به مجروحها برسه. ما هم آمديم عقب... 📚 منبع: کتاب سلام بر ابراهيم ۱👉🏻 شهید 🌹🕊