eitaa logo
خارون
6هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖➖➖ خارون ، فراتر از یک رسانه 📌https://zil.ink/kharoon_ir1402 🌐 eitaa.com/kharoon_ir1402 📎 سازمان فرهنگی،اجتماعی و ورزشی شهرداری نجف آباد
خدایا🙏 امروز رو با نام و یاد تو شروع میکنیم همین که صبح هایم با نام تو آغاز میشود همین که خدایم هستی کافیست✨ دلتون پر از یاد خدا و روزتون سرشار از نگاه مهربونش✨ ➖➖➖➖➖ خارون ، فراتر از یک رسانه 📌https://zil.ink/kharoon_ir1402 🌐 eitaa.com/kharoon_ir1402 📎 سازمان فرهنگی،اجتماعی و ورزشی شهرداری نجف آباد
🤲اقامه باشکوه نماز باران با حضور مردم شهید پرور نجف آباد 🙇🙇‍♂صبح امروز مردم شهید پرور نجف آباد از گروههای مختلف سنی و اقشار گوناگون با حضور درجنب پارک کوهستان نماز باران را به امامت امام جمعه موقت شهرستان حجةالاسلام ایوبی اقامه نمودند. ➖➖➖➖➖ خارون ، فراتر از یک رسانه 📌https://zil.ink/kharoon_ir1402 🌐 eitaa.com/kharoon_ir1402 📎 سازمان فرهنگی،اجتماعی و ورزشی شهرداری نجف آباد
(۱۴۰۲/۱۰/۲۲) 🤲اللهم عجل لولیک الفرج🤲 چه روزها که یک به یک غروب شد، نیامدی چه اشکها که در گلو، رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی ➖➖➖➖➖ خارون ، فراتر از یک رسانه 📌https://zil.ink/kharoon_ir1402 🌐 eitaa.com/kharoon_ir1402 📎 سازمان فرهنگی،اجتماعی و ورزشی شهرداری نجف آباد
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جزیره شهیوند این جزیره در دریاچه دز در استان خوزستان قرار دارد. ➖➖➖➖➖ خارون ، فراتر از یک رسانه 📌https://zil.ink/kharoon_ir1402 🌐 eitaa.com/kharoon_ir1402 📎 سازمان فرهنگی،اجتماعی و ورزشی شهرداری نجف آباد
خارون
4⃣1⃣🔶حکایت خارون 💎ﻋﺠﯿﺒﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺤﺎﮐﻤﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻳﻤﻦ!! ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻱ ﺑﻨﺎﻡ ﺣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﻳﻤﻦ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ
5⃣1⃣🔶 خارون داستان شکارچی و پرنده یک شکارچی، پرنده‌ای را به دام انداخت. پرنده گفت: «ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده‌ای و هیچ وقت سیر نشده‌ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی شوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو می‌دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می‌دهم. اگر آزادم کنی، پند دوم را وقتی که روی بام خانه ات بنشینم به تو می‌دهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم.» مرد قبول کرد. پرنده گفت: «پند اول اینکه، سخن محال را از کسی باور مکن.» مرد بلافاصله او را آزاد کرد. پرنده بر سر بام نشست و گفت:«پند دوم اینکه هرگز غم گذشته را مخور و برچیزی که از دست دادی حسرت مخور.» پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت: «ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متأسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت می شدی.» مرد شکارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و ناله‌اش بلند شد. پرنده با خنده به او گفت: «مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی؟ پند اول این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح! همه وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟» مرد به خود آمد و گفت:«ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو.» پرنده گفت: «آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم؟» ➖➖➖➖➖ خارون ، فراتر از یک رسانه 📌https://zil.ink/kharoon_ir1402 🌐 eitaa.com/kharoon_ir1402 📎 سازمان فرهنگی،اجتماعی و ورزشی شهرداری نجف آباد