#ادمین_نوشت امشب برای اونایی که دوست دارن پیاما و خاطرات بیشتری بخونن و مشتاقن که تو هر خاطره نظر بقیه رو بدونن و خودشون هم نظر بدن خبرای خوبی داریم 😏

🛑با توجه به محدودیت‌های ایتا تو تعداد پیام‌ها و اصرار برخی دوستان مبنی بر اینکه جایی رو ایجاد کنیم که بشه کامنت گذاشت پای هر خاطره تصمیم بر این شد که پیج خاطرات سمی خواستگاری رو داخل اینستاگرام هم درست کنیم 👈تا یه مدت سعی میکنم صرفا خاطرات طنز رو داخل پیج قرار بدم و‌کامنتارم باز میذارم که بتونید اونجا کامنت بزارید و تو استوری‌ها هم پشت صحنه دایرکت‌ها و کلیپ‌های طنز و مرتبط با موضوع کانال رو قرار میدیدم ✅اگر دوست دارید مطالب پیج رو ببینید فیلتر شکن گوشیتون رو روشن کنید و روی لینک‌زیر بزنید 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 پیج خاطرات سمی خواستگاری 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆

برای دوستانی که نتونستن از طریق لینک وارد پیج بشن آیدی پیج اینستا همین آیدی کاناله 👇 @khastegarybazi

✋تو این کانال دور هم جمع شدیم تا خاطرات جالب و خنده دار و بعضاً آمورنده شما در مورد خواستگاری و ازدواج رو بخونیم😊 حتما عضو شو تا کانال رو گم نکنی👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3190030615C3dc3f275d1 👈خودت میتونی یه دور پیامای کانال رو نگاه کنی و هم بخندی و هم کلی مطلب آموزنده یاد بگیری راستی الان یه مسابقه با جوایز میلیونی هم داریم که تو پست پین شده راجع بهش توضیح دادیم

اومدن خواستگاری بعد از رفتن یکی از کارد و چنگال های پذیرایی نبود🧐 در این حد که زباله ها رو هم گشتیم و پیداش نکردیم هفته بعد که دوباره تشریف آوردن، مادر نامحترم پسر محترم دست کرد بین مبل ها چاقو رو درآورد نگاه به مامانم کرد گفت حاج خانم شما از هفته پیش تا الان این جا رو تمیز نکردید😕😕 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

پسر یکی از فامیلا ی دور اومده بود خواستگاری دختر خالم، حالا پسره چهار شونه هیکلی قدشم ۱۹۰ بود 😅 دختر خاله منم ریزه میزه ،سر سفره نشسته بودیم این بنده خدا آخر سفره نشسته بود بعد هی مامانش میگفت مرغ بدید برنج بدید سالاد بدید بدم به آقا داماد🙄 ، پسر خالم چهار سالش بود خیلیم شیطون و بازیگوش یهو گفت چرا اینقدر پسرتون میخوره 🤣🤦🏻‍♀ مامان پسره برگشت به پسر خالم گفت توام باید غذا بخوری تا بزرگ بشی پسر خالمم گفت نه نمیخوام اگر زیاد بخورم مثل پسر شما اندازه گاو میشم😆😆😆 یه جو سنگینی بود تا آخر غذا همه میخواسن بخندن هیکچسم روش نمیشد بخنده🤣😂 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

🔻کلا سیستم پسرا اینجوریه که: یا پول دارن قیافه ندارن😒 یا قیافه دارن پول ندارن🙄 یا قیافه و پول دارن اخلاق ندارن😁 یا اخلاق دارن پول و قیافه ندارن😢 یا اینکه هم اخلاق دارن، هم پول و هم قیافه اما قصد ازدواج ندارن😕 🔺یا کلا هیچکدوم اینا رو ندارن ولی مثل کَنه میچسبن به آدم برای ازدواج😂 #پیام_مخاطب . کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

🛑واکنش دوستام و خانوادم وقتی طرف بهم جواب منفی داده و میخوام‌یه جوری صحنه سازی کنم که انگاری اونی که مخالف بوده من بودم کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

یه خواستگاری ک هییییچ جوره بهم نمیخورد اومده بود دفعه اولی بود ک میدیدمش پرسید شما متولد چ ماهی؟..منم گفتم مثلا مهر گفت وااای😱😔 گفتم چیشده😐 گفت دوتا مهری هیچ وقت بهم نمیخورن😐😢 قیافه من😐😐 قیافه اون😱 ماه مهر😂 هنوزم کسایی که زندگیشون رو روی این تیپ خرافات میبندن رو درک نمی‌کنم🤷‍♀🤷‍♀ کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

امروز و فردا هوا هوای پیاده روی تو‌ حیات کارخونه پدر زنه که یهو بیاد در گوشت بگه حواست به بچم باشه من همین یه دختر و دارما😊 #پیام_مخاطب کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

این آقا پسر گل میخواد در حیات کارخونه قدم بزنه؟؟؟؟ ما که بخیل نیستیم انشا الله پدرزنش در حیات باشه تا ایشونم بتونه در حیاط کارخونه قدم بزنه🤣🤣 ولی قبلش روی املاش کار کنه،تا پدرزنش اعتماد کنه یه کارخونه رو بهش بسپره #پیام_مخاطب

(به کسی بر نخوره) بابای دوستم میگفت با یه نفر تو خرید ماشین آشنا شدم بخاطر معرفتش، جوری که برا هم می‌مردیم. بارها منو دعوت کرد خونشون، نرفتم. یبار گفت فردا خواستگاری دخترمه باید بیای، منم قبول کردم. تا اونروز دخترشو ندیده بودم، نشستم خواستگار اومد که یه پسر ابرو برداشته و ارایش کرده بود 🥴 موقع آوردن چای تازه دخترشو دیدم، یه دختر با یه عالمه سیبیل و اَبرو🥸 نشسته بودیم دیدم همه ساکتن میخواستم شوخی کنم یخ همه باز بشه، گفتم: این عروس باید میومد خواستگاری داماد😂 عروس قهر کرد، داماد بلند شد رفت، هیچی دیگه الان ۴ساله دوستمو ندیدم🤣🤣🤣 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi