یه بارم تو راهپیمایی یه دختره رو دیدم، به نظرم خیلی خانوم اومد تا با لبخند نگاهش کردم و داشتم میرفتم سمتش، یهو گفت من قصد متاهل شدن ندارم و گرخید😑😂 خواستم بهش بگم بذار اصلا بگم برا چی دارم میام پیشت ، بگم طرف برادر شوهرمه بعد فرار کن😂🚶‍♀👀 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

منظور از اون نگاه مهربانانه‌ای که ننه‌ها ‌و اقوام پسر تو مکان های عمومی و راهپیمایی به ما دارن یه همچین چیزیه #پیام_مخاطب @khastegarybazi

با سلام و تشکر بابت کانال خوبتون به نظرم داره خیلی به مادران زحمتکش و دلسوز توهین میشه ( اینکه با لفظ ننه ها و شکل های عجیب غریب نشون داده بشن) زمین گرده.دخترانی که مسخره میکنن روزی خودشون باید برای بچه هاشون دنبال مورد بگردن. البته قبول دارم رفتار بعضی مادرها هم مناسب نیست. #پیام_مخاطب

🛑آقای محسن آقایی که خودشون طراح و گرافیست مطرحی هستن گفتن که این قاب عکس زیبا که خودشون طراحی کردن و قابش کردن رو به یکی از افرادی که در مسابقه شرکت کردن بدید 😊 چند مدل قاب عکس مختلف هم دارن و طرح اختصاصی هم می‌زنند اگر خواستید میتونید عضو کانالشون بشید 👇 https://eitaa.com/joinchat/381616182C9ebc5c7297 بس امشب دو نفر که در مسابقه شرکت کردن جایزه میبرن یکی سنگ حرم و نفر بعدی برنده این قاب عکس زیبا میشه برای شرکت در مسابقه از لینک زیر اقدام کنید 👇 https://formafzar.com/form/unbyi

✋نزدیک ولنتاین هستیم و می‌بینیم سطح شهر و‌مغازه‌ها پر شده از خرس و جعبه‌های قرمز قبلا در مورد دوستی دختر و پسر صحبت کرده بودیم 👈الان میخوام‌ خاطرات دخترایی رو بشنوم که آقا پسر بهشون گفته بوده بیا یه شش ماه دیگه هم باهم دوست باشیم و بعد که شرایطم اوکی شد میام خواستگاریت می‌خوام بدونم بعد این شش ماه دقیقا چه اتفاقی افتاده خاطراتتون رو برام ارسال کنید 👇 @admin_khastegarybazi

سلام شش ماه که چه عرض کنم یسال شد که قرار بود بیاد ولی خب چشمش یکی دیگه رو گرفت و الانم باهم ازدواج کردن و خوشبختن ولی اونی که این وسط نابود شد من بودم💔 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

۶ماه نه، ۱ سال وقت خواستن منم چیزی نگفتم تمام خواستگارهامو رد کردم سه سال و نیم طول کشید اخرش هم پدرم ردشون کردن(بادلایل کاملا منطقی) من موندم و حوضم🙂 ناگفته نماند مقصر جدایی ما از نظر اقا من بودم🤷‍♀ کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

کاش ۶ ماه بود ۷ سال صبر کردم ایشون ظاهرا داشتن پول جمع میکردن تا آماده تشکیل خانواده بشن از آشناها بودن بدون هیچ گونه ارتباط دوستی هر دو کاملا مذهبی آخر یه روز یکی زنگ زد گفت آقایی که منتظرشی من زن صیغه ایشم خیلی ساله و.... با مدرک ببینید من چی کشیدم. عمر و جوونی از دست رفته کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

۱۷ سالم بود که بهم پیشنهاد داد. خانواده ی من خیلی مشکلات داشت و من دیده نمی‌شدم... همه دنبال کار خودشون بودن. منم از ذوق اینکه دوستم داره و بهم توجه میکنه قبول کردم. تا ۲۶ سالگی هم تمام خواستگارام رو به خاطرش رد کردم.یعنی ۹ سال انتظار در آخر هم با اینکه همه موافق ازدواجمون بودن چه خانواده من و چه خانواده خودش رفت با یکی دیگه ازدواج کرد.بدون هیچ دلیل منطقی بعد از اون هم به هیچ کس نمیتونم اعتماد کنم،از همه مردها میترسم و چقدر داروهای اعصاب باید بخورم که حالم یه کم بهتر باشه. همیشه میگن خدا جوابش رو میده ولی من تا الان که ۳۳ سالم شده، ندیدم خدا بلایی سرش بیاره کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

چون دوست ندارم شب ولادتی پیامای تلخ بذارم دو تا پیام طنز میذارم و این بحث مهم رو بعدش ادامه می‌دیم

🤚مادر میدونی که سن ازدواج من رسیده کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi

نوشته پشت کامیون 😂😂 کانال خاطرات سمّی خواستگاری @khastegarybazi