🕊🍂 #دوستان_شهدا 🍂🕊
روز آخر که می خواست برود سوریه، آمد دیدنم، دست انداختم دور گردنش و گفتم: آقا محسن رفتنی شدیها یادت باشه حرم بی بی حضرت زینب (سلام الله علیها) که رفتی من رو دعا کن موقع برگشت هم یه دونه پرچم برام بیار،
نگاهم کرد و گفت:
من دیگه بر نمی گردم،
گفتم: این حرفها چیه؟ تو بچه کوچیک داری، حرف از نیامدن نزن،
دستش را زد به گردنش و گفت: این رو می بینی؟ گفتم: خُب، گفت: «بابِ بریدنه”
🌹 #شهید_آقا_محسن_حججی
📚 کتاب "حجت خدا"
🌹 شادی روح شهدا صلوات
🍃 @khat_128
🌹باسلام
👈 آیا چیزی به عنوان صیغه خواهر و برادری وجود داره؟
👈 من حدود دو ساله با یه نفر قهرم. الان میخوام آشتی کنم اما اون نمیخواد. چیکار کنم؟
👈 من به همسرم خیانت کردم. آیا بهش بگم؟
👈 آیا میتونیم نذرمان را تغییر دهیم؟
👈 و...
☝️پاسخ ها در کانال:
🍃 @khat_128
🍃 @khat_128
🍃 @khat_128
📣 کانال ما را به دوستان خود معرفی نمایید
🌹🌹🌹🌹
javadmoghaddam-@yaa_hossein.mp3
4.89M
#جمعه
🎵مداحی
💔 غروب جمعه است دوباره، دل تنگم بونِه داره...
گرچه ما گنهکاریم، به اشکات بدهکاریم...
🎙جواد مقدم
”با نوای کاروان”
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃 @khat_128
🌾🌱🌾🌱🌾🌱
#داستان
ثعلبه كه مردى فقير بود و از ثروت بهره اى نداشت. همیشه در نماز جمعه و جماعت شرکت میکرد. روزى به پيامبر صلى الله عليه و آله عرضه داشت:
اى رسول خدا! برايم دعا كن، خداوند به من ثروتى عنايت كند.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
اى ثعلبه! مقدار مالى كه در اختيار توست، اگر به اداى شكرش برخيزى؛ براى تو بهتر است از ثروتى كه نتوانى مسئوليت آن را تحمل كنى. آيا دوست ندارى از زندگى پيامبرت درس بگيرى؟
اى ثعلبه! به خدا اگر اراده كنم كوه ها برايم طلا و نقره مى شود؛
👈 امّا بهترين زندگى آن است كه در آن عفاف و كفاف باشد و بهترين مال آن است كه انسان بتواند شكرش را به جاى آورد.
‼️ ثعلبه به بيان رسول خدا صلى الله عليه و آله قانع نشد و با اصرار از پيامبر صلى الله عليه و آله تقاضاى دعا كرد و به حضرت عرضه داشت:
به آن خدايى كه تو را مبعوث به رسالت كرده است، اگر ثروتى به من عطا شود، به هر كس در ثروت من حق دارد حقّش را ادا خواهم كرد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله، به دنبال اصرار ثعلبه دعا كرد. پس از دعاى رسول خدا صلى الله عليه و آله زندگى مادى ثعلبه دگرگون و روز به روز ثروتش زيادتر شد.
اوّل چند گوسفند تهيّه كرد و مشغول دامدارى شد. به مرور زمان دامنه اموالش چنان وسعت گرفت كه به تدريج شهر مدينه از پاسخ گفتن به نياز او عاجز شد.
به همين علت از شهر به بيابان رفت و در آنجا به كار دامدارى مشغول شد و چنان سرگرم اداره كار خود شد كه بر اثر كثرت كار از جمعه و جماعت و زيارت پيامبر صلى الله عليه و آله محروم ماند.
پس از نزول حكم زكات، به دستور رسول خدا صلى الله عليه و آله، مأموران جمع آورى زكات به سراغ ثعلبه رفتند و برابر حكم خدا و رسول، از او طلب زكات كردند؛
امّا او از دادن زكات بخل ورزيد و در جواب گفت:
زكات در رديف جزيه اى است كه از اقليّت هاى مذهبى مى گيرند و اين برنامه، زورى است كه بر ما ثروتمندان تحميل مى شود و من از دادن اين گونه ماليات ها خود را معذور مى بينم 😳
چون خبر بخل ورزى او به پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد دو بار فرمودند:
واى بر ثعلبه، واى بر ثعلبه.
👈او هم چنان به جمع ثروت و اضافه كردن آن مشغول بود، تا تمام ثروت از كفش رفت و عاقبت به شر شد و عاقبت بخیر نشد 😔
منبع: پایگاه شیخ حسین انصاریان
❤️ قلبت را به حکمت خدا شاد کن و به خدا اعتماد کن...
#تلنگر
🍃 @khat_128