پاسخ
امام علی :تو به ادب خود ارزش مي يابي، پس آنرا با بردباري زينت بخش.
نشون میده که وسیله ارزش انسانها ادب آنهاست
امام صادق (ع) : چهار خصلت است که انسان بواسطه آنها آقایی پیدا میکند عفت ، ادب ، سخاوت و خرد
سوال
آیا اسلام جواز داده به زدن خانوم ها توسط مردهایشان؟و نظر اسلام درباره غیرت متقابل بین زن و مرد چ میفرماید ایا کار صحیحی است که زن روی مرد غیرت داشته باشه؟؟؟
پاسخ: جواز زدن زن
در آیه شریفه ذیل آمده است:
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ فَالصَّالِحاتُ قانِتاتٌ حافِظاتٌ لِلْغَیبِ بِما حَفِظَ اللَّهُ وَ اللَّاتِی تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکمْ فَلا تَبْغُوا عَلَیهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیا کبِیراً[1].
مردان سرپرست برزنانند به خاطر برتریهایی که خداوند برای برخی بر برخی دیگر قرار داده است و به خاطر تعهداتی که در مورد پرداخت نفقه دارند، زنهای صالحه آنانند که متواضع بوده و حقوقی که خداوند برای شوهرانشان قرار داده در غیاب آنها حفظ می کنند، ولی آن دسته از زنان را که از مخالفتشان بیم دارید، پند دهید و اگر مؤثر نبود در بستر از آنها دوری کنید و اگر آن هم مؤثر نبود آنان را تنبیه کنید و اگر از شما تبعیت کردند زیاده روی ننمایید و بدانید که خداوند بلندمرتبه و بزرگ است.
ب: غیرت مردان
قال الصادق علیه السلام: لَیسَ الغَیرَةُ الّا لِلرّجالِ، فَامَّا النِّساءُ فَانَّما ذلِک مِنْهُنَّ حَسَدٌ، وَالْغَیرَةُ لِلرِّجالِ وَلِذلِک حَرَّمَ عَلَی النِّساءِ الّا زَوْجَها وَاحَلَّ لِلرَّجُلِ ارْبْعاً فَانَ اللَّهَ اکرَمَ مِنْ انْ یبْتَلیهِنَ بِالْغَیرَةِ وَیحِلُّ لِلرَّجُلِ مَعَها ثَلاثاً[2].
امام صادق علیه السلام می فرماید: غیرت تنها برای مردان جایز است، غیرت زنان همان حسد است، بر این اساس برای زن احدی غیر شوهرش روا نیست، ولی برای مردان تا چهار زن (با حصول شرایط) مشروع می باشد. خدای متعال کریم تر از آنست که زنان را به غیرت بیازماید و لذا سه زن دیگر را با وجود شرایط برای شوهرش حلال فرموده است.
پاسخ
اشکالی نداره به دوشرط
اول
اینکه دائمی نباشه
چون برای وضو و غسل مانع میشه
دوم
ارایش حساب نشه
چون درصورتی که باعث زیبایی و جلب توجه بشه باید از نامحرم پوشیده بشه
حدیث امشب
قال علی علیه السلام: ثَلاثٌ مُهْلِکاتٌ: طاعَةُ النِّساءِ وَطاعَةُ الْغَضَبِ وَطاعَةُ الشَّهْوَةِ[5].
حضرت علی علیه السلام می فرماید: سه چیز هلاکت آورند، اطاعت زنان، اطاعت خود در حال خشم اطاعت از شهوتها و خواسته های خود
🔴 داستان واقعی _امام زمان عج فرمودند : هوای کشورتان را داریم
🔹 در زمان جنگ جهانی اول، هجوم دولت های روس و انگلیس به کشور اوج گرفته بود و آیت الله نائینی بسیار نگران و پریشان که وضع شیعیان به کجا می رسد. در همین موقعیت شبی به امام عصر ارواحنافداه متوسل شده و در حال توسل و گریه و ناراحتی به خواب می روند...
🔹 در عالم رویا می بینند: دیواری است به شكل نقشه ایران شكست برداشته و در حال افتادن است در زیر این دیوار یك عده زن و بچه نشسته اند و نزدیك است دیوار بر سر اینها خراب شود.مرحوم نائینی رحمه الله علیه وقتی این صحنه را می بیند به قدری نگران می شود كه فریاد می زند و می گوید : خدایا این وضع به كجا خواهد انجامید؟
🔹 در این حال می بیند كه حضرت ولی عصر(ع) تشریف آوردند و انگشت مباركشان را به طرف دیواری كه خم شده و در حال افتادن بود گرفتند و آن را بلند كردند و دومرتبه سر جایش قرار دادند و بعد فرمودند:
«اینجا شیعه خانه ماست، می شکند، خم می شود، خطر هست، ولی ما نمیگذاریم سقوط كند ما نگهش می داریم.»
#ما_امام_زمان_داریم
📙 ملاقات با امام عصر عج صفحه ی صد و سی و هفت
➖➖➖➖➖➖➖
👇👇👇👇
⁉️شبهه: مطابق خواست خدا بودن، او را خشنود میکند، مخالف خواست او بودن، او را خشمگین میکند؛
چقدر احمقانه است؛ خدایی که ادعای بینیازی دارد، ولی با عمل و عکس العمل مخلوقش خشنود و خشمگین میشود. این پارادوکس را تنها میتوان در یک دین خرافاتی پیدا کرد!!!
✍️پاسخ:
✅شبههکننده تصور کرده خداوند متعال مثل انسان تغییر حالت میدهد، لذا بر اساس آن اشکال گرفته که این چه خدایی است که با عمل ما تغییر حالت داده و منفعل از عمل ماست؟
👈حال آنکه این تصور در مورد خدا و صفات او کاملا نادرست است، زیرا:
🔷اولا: در علم کلام اثبات میشود که تغییر در ذات خدا راه ندارد و خشم و غضب الهی به این معنا درست نیست و همه علمای اسلام اعم از شیعه و سنی این را قبول دارند.
🔷ثانیا: اگر به تفاسیر قرآن رجوع کنیم، خواهیم دید که همه مفسرین اعم از شیعه و اهل سنت، خشم و غضب خداوند را به معناى «اراده مجازات» و رضايت او را به معناى «اراده ثواب» معنا کردهاند.[1] و[2]
📚پینوشت :
[1]. طبرسى، مجمع البيان، ج9، ص 80؛ طوسى، التبيان، ج9، ص 209.
📋سوال شما:
سلام علیکم و رحمت الله
میبخشید این سؤال را میپرسم؛ من گناهی را مرتکب شدهام، اما از آن توبه کردهام و حالا نگرانم که نکند مردم بفهمند و آبرویم بریزد و البته گاهی فکر آن گناه به سراغم میآید اما عذاب وجدان دارم، چگونه آرامش میتوانم پیدا کنم؟
✍پاسخ ما:
سلام علیکم و رحمت الله
خداوند توبه پذیر و ستار العیوب است و تا خود شما آبروي خودتان را نبرید، خدا آبروي شما را نمیبرد.
اگر توبهی شما واقعی باشد یعنی دیگر هرگز نخواهید آن گناه را انجام دهید، یقین داشته باشید که خداوند شما را میبخشد و فقط باید تا مدتی که خاطر جمع شوید از پلیدی آن گناه شسته شدهاید، روزانه هفتاد بار بعد از نماز عصر «استغفرالله ربی و اتوب الیه» بگویید و تعقیب مختص بعد نماز عصر را که در مفاتیحالجنان هست، بخوانید و هر وقت حمام میروید غسل توبه کرده و بعد دو رکعت نماز توبه مثل نماز صبح به نیت توبه بخوانید و بعد نماز صلوات (ده بار یا بیست یا بیشتر) بفرستید و چهل مرتبه بگویید: «اللهم إغْفِرْلی ذنوبی» ( خدایا گناهانم را ببخش/قسمتی از دعای یستشیر).
البته اگر گناه مورد نظر حق الناس یا حق الله مالی باشد، باید از نمایندهٔ و دفتر مرجع تقلید خود چگونگی جبران آن را بپرسید و تصمیم صددرصد داشته باشید آن حق را ادا کنید تا توبهتان پذیرفته شود.
و اما اینکه فکر آن گناه روح شما را آزار می دهد، در صورتی که هرگز نمیخواهید - بخاطر توبهای که کردهاید - آن گناه را مرتکب شوید، نه تنها ضرری به شما ندارد، بلکه به خاطر استقامت شما در برابر آن گناه، سنگرهای بندگی و اطاعت را در روح و جان شما مستحکمتر میکند.
علت مستحکمتر شدن سنگرهای اطاعت و بندگی شما هم این است که شما به خاطر اطاعت از خدا و رسولش و ائمه اطهار (علیهمالسلام) و به نیت خشنودکردن آنها، در برابر فکر آن گناه مقاومت میکنید و حاضر نیستید تسلیم نفس سرکش و شیطان حیلهگر شوید و این پایداری و صبر در برابر معصیت، ریشهٔ درخت تقوا را در روح شما عمیقتر میکند.
آری، طبق روایات، هر عمل صالحی که برای رضای خدا انجام بشود، به یکی از ۷۵ لشکر عقل و صفات پسندیده آن برمیگردد و مانند درختی که ۷۵ شاخهٔ نیکو و زیبا دارد، این عمل صالح به عنوان میوهٔ آن شاخه، به آن آویخته میشود و در نتيجه درخت پاکیزهای که خداوند در قرآن کریم، در سورهٔ مبارکه ابراهیم مثالش را زده، در روح انسان قویتر و پر شاخ و برگتر و پر میوهتر میشود و بالعکس، هر عمل ناشایستی که انسان انجام دهد، به درخت پلید و خبیث جهل و صفات ۷۵ گانهٔ آن مربوط و آن درخت پلید را در روح انسان جاندارتر و ریشهدارتر میکند و میوهٔ تلخ و پلید آن صفت را به انسان و دیگران میچشاند و زندگی را بر پاکیزگان تلخ میکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر شما درباره سخنان این دانشجو در برابر آقای روحانی چیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لطفا ب ایدی @yasr98 مراجعه شود🌹
پاسخ
✍ابلیس به پنج علت بدبخت شد:
①-اقرار به گناه نکرد
②-از کرده پشیمان نشد
③-خـــــود را ملامت نکرد
④-تصمیــــم به توبه نگرفت
⑤-و از رحمت خدا نامید شد.
✍اما آدم به پنج علت سعادتمند شد:
①-اقرار به گناه کرد
②-از کرده پشیمان شد
③-خــود را سرزنش کرد
④-تعجیــــــل در توبه کرد
⑤-وبه رحمت حق امید داشت.
🎥 اللهاکبر
✊ ساعت ۲۱ امشب، همصدا با هم اللهاکبر میگوییم...
🌹فرا رسیدن چهل و یکمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مبارک باد
یوم الله 22 بهمن چهل و یکمین سال پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی بر مستضعفان مبارک باد .
❓اگر عقل و هوش را خداوند به همه یکسان داده چرا می بینیم انسانها عقل و هوش متفاوت دارند⁉️
آیا با عدالت خداوند سازگار است‼️
🔰 ما خیال میکنیم آفرینش خداوند، آفرینشی فردی و جزیی است. یعنی خداوند یک انسان را خلق کرد و بعد گفت چه قدر به او هوش بدهیم، تصمیم گرفت هوش بهره ش 95 باشد. نفر بعدی را خلق کرد، گغت این بهره هوشی اش مثلا 100 باشد. قدش چقدر باشد مثلا فلان مقدار باشد. همین طور یکی یکی انسانها را خلق کرد ...
❌خیر اینطور نیست، صنع خدا کلی است خدا همه عالم را با یک اراده خلق کرد و البته این نظام تابع علل و عوامل خاصی است . این خوش بهره بودن هوش تابع علل گوناگونی است که بعضی از آنها به دست خود ماست و بعضی هم به دست ما نیست.
❇️ بخشی از این هوش جنبه ژنتیک دارد، پدر باهوش بوده، مادر باهوش بوده فرزند هم با هوش میشود. یا برعکس. پدر خدای نکرده اهل شراب بوده، مادر اهل شراب بوده فرزند کند ذهن متولد میشود. پدر و مادر مقصر کم هوشی این فرزند هستند.
❇️ پس علل و اسباب خاصی درکارند که این امور اتفاق بیفتد.
آن بخشی که در اختیار ماست باید از آن حسن استفاده را بکنیم. بخشی هم که در اختیار ما نیست آنها را خداوند متعال در قیامت عوض آن را میدهد.
🔴 خلاصه این تصور که خداوند متعال افراد را به شکل جزیی و شخصی خلق کرده بعد استعدادها را تقسیم کرده، درست نیست. این داشتنها و نداشتنها معلول عوامل مادی و معنوی است که در عالم آفرینش وجود دارد. در کل نظام این عوامل هست.
⁉️حق توحش چیست؟
🔸 حق توحش: یعنی حق وحشی گری
🍃در واقع سربازان آمریکایی در قبل از انقلاب برای حضورشان در ایران یک مبلغ جدای از حقوقشان دریافت می کردند که به آن #حق_توحش می گفتند. یعنی اگر شما ایرانیان می خواهید ما در کشورتان باشیم چون شما انسان های عقب مانده و وحشی هستید لذا باید حق وحشی گری خود را به ما بدهید.
قدر این حکومت رو بدانید🌹ک ان ها مارا عقب مانده و وحشی میدانند (مرگ بر امریکا مرگ بر انگلیس )
هر روز یک آیه از #قرآن_کریم
راههای دوگانه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
🌸 اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ 🌸
خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ايمان آورده اند؛ آنها را از ظلمتها، به سوى نور بيرون مى برد. (اما) كسانى كه كافر شدند، اولياى آنها طاغوتها هستند؛ كه آنها را از نور، به سوى ظلمتها بيرون مى برند؛ آنها اهل آتشند و هميشه در آن خواهند ماند.
آيه شماره 257 از سوره مبارکه بقره
تفسیر
1- راه حقّ یكى است، ولى راههاى انحرافى متعدّد. قرآن درباره راه حقّ كلمه ى نور را به كار مى برد، ولى از راههاى انحرافى و كج، به ظلمات وتاریكى ها تعبیر مى كند. «النور، الظلمات»
2- راه حقّ، نور است و در نور امكان حركت، رشد، امید و آرامش وجود دارد. «النور»
3 - مؤمن در بن بست قرار نمى گیرد. «یخرجهم من الظلمات»
4- هر كس تحت ولایت خداوند قرار نگیرد، خواه ناخواه طاغوت ها بر او ولایت مى یابند. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
5 - هر ولایتى غیر از ولایت الهى، ولایت طاغوتى است. «اللّه ولىّ... اولیائهم الطاغوت»
6- توجّه به عاقبت طاغوت پذیرى، انسان را به حقّ پذیرى سوق مى دهد. «اولئك اصحاب النّار»
سوال👇
چرا خداوند124000 پیامبر را در مدت زمانی بسیار طولانی مبعوث کرد و دین آنها با هم فرق دارد؟چرا از ابتدا بهترین دین را بوسیله اولین پیامبرش نازل نکرد؟
پاسخ👇
ادوار حیات جامعه بشری دارای ویژگی هایی بوده است که هر کدام مربوط به دوره خاص خودش می باشد و در این مسیر قافله بشری رو به تکامل و پیشرفت همگانی رفته است، یعنی هم به لحاظ فکری و هم روابط اجتماعی و هم ابزار کار و...
طبیعی است که شریعت و دین هر دوره یا دوره های نزدیک به هم، با دوره یا دوره های دیگر از جهاتی متفاوت باشد و همین نیز منشأ تجدید نبوت ها و ادیان شده است. البته ادیان الهی همه از جهت منشأ و اصول یکی هستند و تنها مراتب آنها متفاوت است. لازم به ذکر است تجدید نبوت ها علل دیگری هم دارند که در این مجال جای پرداختن به آنها نیست.
جهت تقریب ذهن، یک مثال از ادوار حیات فردی میآوریم: هر دانش آموز، دوره دبستان، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه را به تدریج طی می کند، حال آیا می توان اشکال گرفت که چرا از همان اول دروس تخصصی دانشگاه را به او نیاموختند و او را پله پله به این مقصد رساندند؟! معلوم است که برای سنین خاص کودکی، جوانی و دانشگاه باید درسهای مطابق با فهم و رشد او آموخت. درست است که او در دروس ابتدایی می آموزد که آب، مایع و سنگ ،جامد است، ولی فهمی که او از مایع و جامد دارد با فهمی که در مراحل دانشگاهی دارد بسیار متفاوت است. علاوه بر اینکه این پیامبران (ع) نیز وظایف متفاوتی داشته اند، بعضی اولوالعزم یعنی دارای شریعت بوده اند و بعضی مأمور به تبلیغ شریعت پیامبری بزرگ بوده اند، ولی همه در اصول دین (توحید، نبوت ، معاد) با هم شریک بوده ، برنامه عملی متفاوتی داشته و در نحوه بیان اصول برای مردم بر اساس بلوغ فکری مردم و ... تفاوت داشته اند.
سؤال: از نظر اسلام برای یک مرد جایز است تا چهار همسر دائم داشته باشد، مشروط بر اینکه عدالت بین آنها را رعایت کند، در صورتی که مطابق آیه ۲۹ سوره نساء، رعایت عدالت بین چند همسر، برای مرد، امکان ندارد، پس چرا جواز ازدواج با چهار همسر، مشروط به شرط غیرممکن شده است، با اینکه تعلیق به محال، جایز نیست؟
پاسخ: اتفاقاً همین سؤال در زمان امام صادق (ع) مطرح شد، امام صادق (ع) پاسخ آن را داد و سؤالکننده از پاسخ امام قانع شد، برای توضیح مطلب، نظر شما را به ماجرای زیر جلب میکنم:
یکی از انتقادگران به قرآن نزد «ابوجعفر احْول» یکی از شاگردان امام صادق(ع) آمد و چنین ایراد کرد که قرآن در یک جا (آیه ۳ سوره نساء) میفرماید:
«فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً»؛
«هرگاه میترسید عدالت را (درباره همسران متعدّد) رعایت نکنید و تنها به یک همسر قناعت نمایید.»
ولی در آیه ۱۲۹ همین سوره میفرماید:
«وَ لَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ»؛
«شما توانایی برای رعایت عدالت بین زنها را ندارید، اگر چه در این مورد جدّیّت به خرج دهید.
با جمع کردن و توجّه به این دو آیه، چنین نتیجه میگیریم که اسلام تعدّد زوجات را ممنوع نموده است!
ابوجعفر احول در پاسخ به این انتقاد، درمانده شد و به مدینه سفر کرد و به محضر امام صادق (ع) رسید و انتقاد اعتراضکننده را به عرض آن حضرت رسانید.
امام صادق (ع) در پاسخ فرمود:
«أَمَّا قَوْلُهُ سُبحانَهُ: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلّا تَعْدِلُوا» فَإِنَّهُ عَنَى فِي النَّفَقَةِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ «وَ لَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» فَإِنَّهُ عَنَى فِي الْمَوَدَّةِ فَإِنَّهُ لاَ يَقْدِرُ أَحَدٌ أَنْ يَعْدِلَ بَيْنَ اِمْرَأَتَيْنِ فِي الْمَوَدَّةِ»؛
«امّا سخن خدا که میفرماید: «اگر میترسید که عدالت را رعایت نکنید، باید به یک همسر قناعت کنید.» منظور خداوند رعایت عدالت در مخارج زندگی است، اما سخن خداوند از اینکه «شما توانایی رعایت عدالت بین زنها را ندارید، گرچه جدّیّت نمایید» منظور رعایت عدالت در اندازه دوستی و علاقه قلبی است، زیرا هیچ کس نمیتواند علاقه قلبی بین دو زن را مساوی سازد.»
ابوجعفر احول میگوید: همین پاسخ را به اعتراضکننده، ابلاغ کردم، او که از این پاسخ قانع شده بود، گفت: «این پاسخ از تو نیست، بلکه آن را از حجاز آوردهای!»[١]
توضیح اینکه: منظور از لزوم عدالت بین زنها، در جنبههای عملی مانند نفقه و برخورد با آنها است و منظور از آیه اول (آیه ۳ نساء) همین عدالت است؛ که اگر رعایت نشود، مرد حق ندارد که با بیش از یک زن ازدواج کند و منظور از عدالت در آیه دوم (آیه ۱۲۹ نساء) عدالت در تمایلات قلبی است که از قدرت انسان خارج است و چنین عدالتی از شرایط تعدّد زوجات نیست.
از اینرو در دنباله آیه ۱۲۹ سوره نساء میفرماید:
«فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ»؛
«اکنون که نمیتوانید مساوات کامل در محبّت در میان همسران خود را رعایت کنید، لااقل تمام تمایل قلبی خود را متوجّه یک نفر از آنها نسازید که دیگری را به صورت بلاتکلیف درآورید.»
به عبارت روشنتر؛ هر چند علاقه قلبی، اختیاری نیست، ولی نباید آن را به گونهای آشکار ساخت که همسری که مورد علاقه کمتر است، در انزوا قرار گیرد و زندگی پریشان داشته باشد، باید حتیالامکان سعی کرد که در اموری که اختیاری است، نسبت به همسران، بیعدالتی نشود. چرا که انسان در آشکار نمودن علاقه دارای اختیار است و میتواند اختیار خود را کنترل کند.
💬 #سوال_مخاطب
🔹وقتی انسان وارد بهشت شد و چندین سال در آنجا زندگی کرد، آخرش چه میشود؟ آیا انسان از زندگی جاودانه در بهشت خسته نمیشود؟
✅ این سوال از اینجا نشأت گرفته که ما در دنیا عادت کرده ایم که حرکت کنیم و جلو برویم. بچه بزرگ میشود، بعد نوجوان میشود، بعد جوان...بعد میانسال...و بعد پیر میشود. دنیا طبعش این طور است. حرکت از ذاتیات دنیاست. ذهن ما به این "حرکت" عادت کرده و فکر میکنیم همه جا باید حرکت باشد. مثل مسافری که در مسیر راه مرتب در حال عوض کردن منزل است و به هر منزلی که میرسد میپرسد منزل بعدی کجاست.
✳️ چون ذهن ما عادت کرده به «در راه بودن»، فکر میکنیم هرجا رسیدیم باید این سوال را بپرسیم. در حالی که بهشت مقصد و غایت است. منزلی است که به خاطر آن منزل، همه ی حرکتها بود. آنجا دیگر انسان ثابت میشود، البته نه اینکه راکد باشد.
🔴 این ثبات انسان را خسته نمیکند. با توجه به اینکه بهشت حد ندارد خستگی هم در آن راه ندارد. در آیات مختلف داریم: «لهم فیها ما یشاؤون»، « لهم فیها ما یتخیرون» و «لهم فیها مایدعون» آنجا دیگر خستگی معنا ندارد.
✳️ در دنیا هم همیشه اینطور نیست که از کارهای تکراری خسته شویم. انسان یک عمر آب نوشیده، اگر الان در حین تشنگی لیوان آبی ببیند آیا اظهار خستگی از نوشیدن آب میکند یا اینکه آن را بسیار گوارا و لذت بخش میبیند؟ یا یک عمر هوای تازه تنفس کرده، آیا از اینکار اظهار خستگی میکند؟ خیر اینطور نیست. پس یکنواختی هم ندارد.
┈┈••✾•🌺🍀🌺•✾••┈┈
🌷
🌷
⚘﷽⚘
❌ شبهه/ 98
آخوندا بیخود می گن شراب حرامه. تو خود قرآن هم نیومده شراب نخورید، بلکه گفته شراب هم منافعی داره، فقط در خوردنش زیاده روی نکنید
✅ پاسخ
♦️ شبهه افکن گویا به آیه 219 بقره تمسک کرده که در آن آمده است: فيهِما إِثْمٌ كَبيرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما
♦️ بله در این آیه به منافعی برای شراب اشاره کرده است، اما به دنبال آن تصریح شده است، گناه آن بزرگتر از نفع آن است.
♦️👈در هیچ جای این آیه و آیات دیگر نیامده که کم خوردن شراب جایز است اما زیاده روی جایز نیست.
❇️ لازم به ذکر است، تحریم شراب در قرآن کریم به صورت تدریجی و مرحله به مرحله بوده است. تحریم شراب ابتدا با لحن آرام و سپس شدیدتر صورت گرفته است. در یکی از شدیدترین دستورات قرآنی در مورد ترک شراب آمده است:
🌺 اى مؤمنان! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعى بختآزمايى]، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد!(مائده/90) 🌺
👈 طبق روایتی، شراب کلید همه شرور و بدیها شمرده شده است. ( 📚 كافى/2/ 339، ح 3)
🌸🍃🌸🍃
#قسم_به_وجه_خدا
روزى حضرت خضر از بازار بنى اسرائيل مى گذشت ناگاه چشم فقيرى به او افتاد و گفت :
به من صدقه بده خداوند به تو بركت دهد!
خضر گفت :
من به خدا ايمان دارم ولى چيزى ندارم كه به تو دهم .
فقير گفت :
بوجه الله لما تصدقت على ؛ تو را به وجه (عظمت ) خدا سوگند مى دهم ! به من كمك كند! من در سيماى شما خير و نيكى مى بينم تو آدم خيّرى هستى اميدوارم مضايقه نكنى .
خضر گفت :
تو مرا به امر عظيم (وجه خدا) قسم دادى و كمك خواستى ولى من چيزى ندارم كه به تو احسان كنم مگر اينكه مرا به عنوان غلام بفروشى .
فقير: اين كار نشدنى است چگونه تو را به نام غلام بفروشم ؟ خضر: تو مرا به وجه خدا (خداى بزرگ ) قسم دادى و كمك خواستى من نمى توانم نااميدت كنم مرا به بازار ببر و بفروش و احتياجت را برطرف كن !
فقير حضرت خضر را به بازار آورد و به چهارصد درهم فروخت .
خضر عليه السلام مدتى در نزد خريدار ماند، اما خريدار به او كار واگذار نمى كرد.
خضر: تو مرا براى خدمت خريدى ، چرا به من كار واگذار نمى كنى ؟
خريدار: من مايل نيستم كه تو را به زحمت اندازم ، تو پيرمرد سالخورده هستى .
خضر: من به هر كارى توانا هستم و زحمتى بر من نيست . خريدار: حال كه چنين است اين سنگها را از اينجا به فلان جا ببر!
با اينكه براى جابجا كردن سنگها شش نفر در يك روز لازم بود، ولى سنگها را در يك ساعت به مكان معين جابجا كرد.
خريدار خوشحال شد و تشويقش نمود و گفت :
آفرين بر تو! كارى كردى كه از عهده يك نفر بيرون بود كه چنين كارى را انجام دهد.
روزى براى خريدار سفرى پيش آمد خواست به مسافرت برود، به خضر گفت :
من تو را درستكار مى دانم مى خواهم به مسافرت بروم ، تو جانشين من باش ، با خانواده ام به نيكى رفتار كن تا من از سفر برگردم و چون پيرمرد هستى لازم نيست كار كنى ، كار برايت زحمت است .
خضر: نه هرگز زحمتى برايم نيست .
خريدار: حال كه چنين است مقدارى خشت بزن تا برگردم . خريدار به سفر رفت ، خضر به تنهايى خشت درست كرد و ساختمان زيبايى بنا نمود.
خريدار كه از سفر برگشت ، ديد كه خضر خشت را زده و ساختمانى را هم با آن خشت ساخته است ، بسيار تعجب كرد و گفت :
تو را به وجه خدا سوگند مى دهم كه بگويى تو كيستى و چه كاره اى ؟ حضرت خضر گفت :
- چون مرا به وجه خدا سوگند دادى و همين مطلب مرا به زحمت انداخت و به نام غلام فروخته شدم . اكنون مجبورم كه داستانم را به شما بگويم :
فقير نيازمندى از من صدقه خواست و من چيزى از مال دنيا نداشتم كه به او كمك كنم . مرا به وجه خدا قسم داد، لذا خود را به عنوان غلام در اختيار او گذاشتم تا مرا به شما فروخت .
اكنون به شما مى گويم هرگاه سائلى از كسى چيزى بخواهد و به وجه خدا قسم دهد در صورتى كه مى تواند به او كمك كند، سائل را رد كند روز قيامت در حالى محشور خواهد شد كه در صورت او پوست ، گوشت و خون نيست ، تنها استخوانهاى صورتش مى مانند كه وقت حركت صدا مى كنند (فقط با اسكلت در محشر ظاهر مى شود.) خريدار: چون حضرت خضر را شناخت گفت :
مرا ببخش كه تو را نشناختم . و به زحمت انداختم .
خضر گفت : طورى نيست . چون تو مرا نگهداشتى و درباره ام نيكى نمودى .
خريدار: پدر و مادرم فدايت باد! خود و تمام هستى ام در اختيار شماست .
خضر: دوست دارم مرا آزاد كنى تا خدا را عبادت كنم .
خريدار: تو آزاد هستى !
خضر: خداوند را سپاسگزارم كه پس از بردگى مرا آزاد نمود.
#برگرفته_ازکتاب_داستان_راستان
?﷽🌸🍃
✍ اشتباهِ دردسر ساز
📛 خانم های بی حجاب، از یک طرف تمایل دارند زیبائی هاشون رو در معرض دیدِ همه مردها قرار بدن.💅👱♀
📛و از طرف دیگه، انتظار دارند شوهرشون توجهی به زیباییهای دیگران نداشته باشه.🤦♀😡
🔚☝️متناقض بودن این رفتار، اشتباهِ کارشون رو ثابت میکنه.👌
✅ قرآن کریم، رفتار صحیح رو بیان کرده:
👇👇👇
🕋 ...ولایبدین زینتهن إلا لبعولتهن...(نور ۳۱)
✨بانوان نمی بایست زیبائی های خویش را به جز شوهر و محارم خویش، به غیر آنان نشان دهند.
📢 روشنه که با اجرای این دستور، مردها دیگه، متوجه زیبائی های دیگران نمیشن و دیگران رو با همسر خودشون مقایسه نمیکنن❌
🌺🍃🌺✿﷽✿🌺🍃🌺
پاسخ
🌺🇮🇷برگی از #نهج_البلاغه
🇮🇷🌺 کاندیدای نمایندگی از منظر #علی_علیه_السلام
📜در نامه به حارث همدانی
#امیرمومنان اخلاق كارگزاران حكومتی را اینطور بیان میکنند 👇
🍃🌺 ۱_ به ريسمان قرآن چنگ زن، و از آن نصيحت پذير، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بشمار،
🍃 ۲_ و حقی را كه در زندگی گذشتگان بود تصديق كن، و از حوادث گذشته تاريخ برای آينده عبرت گير، كه حوادث روزگار با يكديگر همانند بوده، و پايان دنيا به آغازش می پيوندد، و همه آن رفتنی است.
🌺 ۳_ نام خدا را بزرگ دار، و جز به حق بر زبان نياور، مرگ و جهان پس از مرگ را فراوان به ياد آور، هرگز آرزوی مرگ مكن جز آنكه بدانی از نجات يافتگانی،
🍃 ۴_ از كاری كه تو را خشنود، و عموم مسلمانان را ناخوشايند است بپرهيز، از هر كار پنهانی كه در آشكار شدنش شرم داری پرهيز كن، از هر كاری كه از كننده آن پرسش كنند، نپذيرد يا عذرخواهی كند، دوری كن،
🌺🍃
📜 #نهج_البلاغه، #نامه69
👤
👇👇👇
⁉️سوال:
✳️چه تفاوتی بین در خواست از خداوند متعال و ائمه معصومین(ع) وجود دارد!؟
✍️پاسخ:
✅اولا: خداوند بر تمام امور مسلط است و همه کارها تحت اراده و فرمان اوست و اگر اراده الهی نباشد، هیچ برگی از درخت نمیافتد.
🔷آنچنان که خداوند متعال در قرآن میفرماید:
👈خداوند آفريدگار همه چيز است و حافظ و ناظر بر همه اشياست [زمر/62]
✅ثانیا: خداوند متعال به صورت مستقیم و مستقل، حوائج و درخواستهای بندگان را اجابت میکند و به اجازه و اراده کسی نیازی ندارد و هر آنچه بخواهد انجام میدهد.
♻️ولی امامان معصوم(ع):
✅اولا: قدرت تام ندارند و قدرت آنان به اندزه ای است که خداوند متعال اراده کند و نیرو بدهد؛
✅ثانیا: در به کار گیری همان مقدار از توان نیز باید از خداوند متعال اجازه بگیرند و هرگز مستقل در تاثیر نیستند.
👈 یعنی باید تمام کارهای آنان را خدا اجازه دهد و اراده کند، تا تحقق یابند.