eitaa logo
💚خط روشنگری💚
1.5هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
9.7هزار ویدیو
145 فایل
سرباز 💚 انقلاب ❤️ آیدی سید : @yasr98
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔مذهب اهل حق چه مذهبی است که گنابادی از آن پیروی می کنند ❗️آیا آنان هستند ❕❕ 💠💠 👌اهل حق يا (على اللهى ) يا (اهل نياز) و يا (سرسپردگان ) از فرق غلاة شيعه محسوب مى شود. گويند ، اهل حق على بن ابيطالب (عليه السلام ) را خدا مى دانند. اما خودشان مى گويند: ما يكى از سلسله هاى تصوف و منتسب به امام على (عليه السلام ) هستيم كه وى را مظهر حق مى دانيم و به همين دليل خود را اهل حق نام نهاده ايم ، نخستين تجلى تام و تمام در امام على (عليه السلام ) صورت گرفت و دومين تجلى در سلطان اسحاق نوه امام موسى بن جعفر (عليه السلام ) ظاهر گشت .. ❕دستورات مذهبى و اجتماعى آنها همه بايد منظوم باشد و اگر نه اعتبار ندارد. و آداب مذهبى اين اين فرقه عبارت است از: 1⃣اصل روزه ساليانه و جشن خداوندگار؛ اين روزه سه روز و سه شب طول مى كشد. در پايان روز سوم يعنى شب چهارم با آداب ويژه اى روزه خود را افطار مى كنند، اين افطاريه را شام گويند كه جشن خداوندگار نيز گفته مى شود. 2⃣اصل ؛ هر يك از اهل حق بايد در هر هفته يك بار و هر ماه يك بار و هر فصل يك بار و هر سال يك بار قربانى كند. 👌اين قربانى بر حسب قدرت مالى و توانائى افراد مى تواند گاو يا گوسفند و يا خروس و يا يك قرص نان و يا حتى يك دانه گردو باشد. اين نياز با مراسم ويژه اى انجام مى شود. 3⃣ نماز را نخوانند و بجاى آن نياز دارند كه همان مراسم قربانى است . نماز را نمى خوانند چون حضور قلب و آرامش خاطر كم حاصل مى شود و لذا نماز بدون حضور قلب بى فايده است . 4⃣تعدد زوجات و را حرام مى دانند. مگر كه زن يا مرد مرتكب خلافى شود. 5⃣ همه خوردنيها و نوشيدنيها را حلال دانند. گوشت خوك و شراب را روا دارند. 6⃣سبيل نهادن را دانند و زدن سبيل را حرام و گناه شمرند، گويند على هرگز سبيل خود را نمى زده است . 7⃣هيچ كس را بد نگويند و بد ندانند و لعن نكنند. شيطان را نيز بد نگويند. چراكه او رانده خالق است نه مخلوق 8⃣در اين مذهب اعتقاد به حلول و تناسخ رايج است در تن هركس ذره اى از الهى موجود است . 👌محققان معتقدند كه عقايد اين مذهب آميخته اى از عقايد اديان كهن ايران باستان و مذاهب هند و... است . پيروان اين مذهب كه در رديف غلاة شيعه قرار گرفته اند، تحت تاثير هندى بوده اند. طوايف اهل حق به نامهاى گوناگون شناخته شده اند: اهل حق ، اهل سر، پارسايان ، نصيرى ؛ ولى به على اللهى شهرت دارند. از علائم و نشانه هاى مخصوص اين فرقه شارب (سبيل ) است . آنان شارب را معرف مسلك حقيقت مى دانند و بر اين باورند كه شاه ولايت على نيز شارب خود را نمى زده است . 📚تاریخ ادیان و مذاهب جهان ، مبلغی ، ج3 فرقه های غلاه در اسلام ، اهل حق 👌فقیه ارجمند شیرازی درباره این گروه چنین می گوید ؛ « آنها گروهى منحرف و دور از حقيقت اسلامند. آنها را تا مى ‏توانيد توجيه و ارشاد كنيد، و اگر از خود دست بر ندارند، از آنها دورى كنيد.» 📚استفتاءات جدید ج3 ص618
خداوند می فرماید تا « » پا ها را مسح کنید .اهل سنت می گویند مراد از دو پا است و شیعه می گوید است . تثنیه آمده است که دلالت بر می کند و بر دو پا دلالت می کند اما شیعه که می گوید مراد مفصل است نمی تواند وجه تثنیه آمدن را بیان کند؟ 👌 می فرماید: « و بروسکم و الی الکعبین » « سر و را تا مسح کنید » 🔷مائده ۶ 🗯در کتب برای سه معنا ذکر شده است ؛ 1⃣ آمدگی پشت پا 2⃣ پا 3⃣ های پا 📚لسان العرب ج۱ص۷۱۷ 📚قاموس قرآن ، ج۶ص۱۱۴ 👌با توضیحی که در سنت بیان شده است ، روشن شده که مراد از تا پا است . 📚 نمونه ج۴ص۲۸۷ 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « مراد از ، مسح تا پا است « قال ها هنا یعنی المفصل »» 📚 ج۳ص۲۵ 📚 ج۱ص۷۶ 📚 الانوار ج۷۷ ص۲۷۴ ❕ نیز را به مفصل پا معنا می کند. 📚 الفاظ القرآن ، ص۷۱۲ 👌وجه آمدن به این است که هر انسانی در هر دو پای خودش دو و دارد لذا در آیه به صورت آمده است 📚 بالکتاب و السنه ، سبحانی ، ص۱۸
دیگری در مورد وضو مطرح است که خداوند می گوید دست های خود را تا بشویید و این یعنی از دست آب بریزید تا به سمت آرنج باشد مانند آنچه سنت انجام می دهند اما از به پایین می شوید .در ادامه آیه وضو خداوند می گوید پاها را تا مسح کنید .شیعه اینجا از سر انگشتان تا مفصل می کشد یعنی از پایین به بالا در حالی که در دست ها بر رفتار می کند با این که در هر دو خطاب « » که به معنای غایت است آمده است 🔶در آیه چنین آمده است : « وجوهکم و ایدیکم الی و امسحوا بروسکم و ارجلکم الی » « صورت و دست ها را تا بشویید و سر و پاها را تا مسح کنید» ⬅️۶ ⬅️کلمه « » در هر دو خطاب « الی » « الی » تنها برای حد شستن است نه کیفیت شستن. مثلا انسان به می گوید دیوار را تا یک متر کند روشن است که منظور این نیست که دیوار از پایین به بالا رنگ شود بلکه منظور این است که این باید شود نه بیشتر ونه کمتر یا می گوید هر شب با آب پاهای خود را تا زانو بشور این خطاب دکتر به این معنا نیست که از سر شستن را شروع کنیم تا به زانو برسیم بلکه به معنای آن است که حد و اندازه شستن تنها باید تا باشد نه بیشتر حال یا می خواهی از زانو به سر انگشتان بشور و یا از سر انگشتان به زانو بشور ⬅️بنابراین فقط مقداری از و که باید یا شود در آیه ذکر شده اما آن در که بوسیله به ما رسیده ، آمده است که در دست ها ، است به طرف سر انگشتان و اگر شسته شود وضو باطل است الشیعه ج۱ص۳۸۷باب ۱۵ و در پا تا فرقی نمی کند که از به طرف مسح شود و یا از سر انگشتان به طرف مفصل پا مسح شود ج۱ص ۴۰۶ باب ۲۰
🤔 ❔آیا راست است که فرزندی داشته است که در رکاب حضرت علی در جنگ صفین شرکت کرده است ❗️❗️ 💠💠 👌به این نکته در روایات ما اشاراتی شده است . ❕در روایی ما نقل شده است ؛ « شياطين از نژاد ابليس هستند در ميان آنها مؤمن وجود ندارد جز يكى بنام . خدمت پيامبر اكرم رسيد او را بسيار و بزرگ ديد كه هيكلى هراس انگيز داشت باو فرمود تو كيستى گفت من هام بن هيم بن لا قيس بن ابليس. روز كشتن قابيل برادر خود هابيل را چند ساله بودم از چنگ زدن بدين باز ميداشتم و مردم را بآلوده كردن غذا تشويق مينمودم. 👌پيامبر اكرم فرمود: بجان خودم بدى داشته‏اى كه مردم از تو اميد خير داشته‏ اند و حالا كه پيرشده‏ اى ترا فرمان رواى خويش گردانيده‏ اند. ❕او در جواب گفت: اين سخنان را بفراموشى بسپار، اى محمّد! توبه من بدست نوح پذيرفته شد با او در بودم و او را بر نفرينى كه كرد سرزنش كردم و با ابراهيم بودم وقتى در آتش افكنده شد كه خداوند آتش را براى او سرد و سلامت قرار داد و با موسى بودم هنگامى كه خداوند فرعون را غرق كرد و بنى اسرائيل را نجات بخشيد و با هود بودم وقتى قوم خود را نفرين كرد و او را سرزنش كردم و با صالح بودم و او را بر نفرينش سرزنش كردم. 👌تمام كتابها را خوانده‏ام در تمام آنها بشارت بظهور شما ميدادند پيامبران بشما سلام رسانده‏ اند و ميگفتند شما بهترين انبياء و گرامى‏ترين آنهائى بمن از آنچه خدا بر تو نازل كرده مقدارى . ❕پيامبر اكرم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود او را بياموز. هام گفت: من فقط تابع پيامبر يا وصى پيامبرم اين شخص كيست؟ فرمود: اين برادر و وصى و و وزير و من است على بن ابى طالب. 👌گفت درست است اسم او را در كتاب‏ها اليا ديده‏ ام على عليه السّلام او را تعليم نمود. او در ليلة الهرير در جنگ آمد خدمت امير المؤمنين عليه السّلام» 📚بحار الانوار ج27 ص14 📚تفسیر القمی ج1 ص375 کانال پرسش و پاسخ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔متنی خوندم راجع به اینکه حضرت خضر حضرت موسی بوده و چندبار مقام صبر و اطاعت حضرت رو امتحان کرده که هربار شکست خورده ❕حالا سوال اینه که تاوقتی که شخصی مثل خضر بوده که از موسی داناتر و عالم تر بوده چطور شریعت ودین به وحی میشه و اون میشه راهنمای مردم ❗️پیامبر وقت همیشه از تمام افراد روی زمین داناتروآگاه تره...و چطور پیامبر مرسل و دارای شریعت خودش از شخص دیگه ای تعلیم میدید ❕❕ 💠💠 👌در حديثى از پیامبر گرامی نقل شده است که فرمود ؛ ❕« يك روز موسى در ميان بنى اسرائيل مشغول خطابه بود، كسى از او پرسيد در روى زمين چه كسى از همه اعلم است؟ موسى گفت كسى عالمتر از خود سراغ ندارم، در اين هنگام به موسى وحى شد كه ما بنده‏ اى داريم در" مجمع البحرين" كه از تو دانشمندتر است، در اينجا موسى از خدا تقاضا كرد كه به ديدار اين مرد عالم نائل گردد، و خدا راه به اين هدف را به او نشان داد . 📚مجمع البیان ج6 ص481 👌نظير اين حديث از امام علیه السلام نيز نقل شده است . 📚نور الثقلین ج3 ص275 ❔ در اينجا اين سؤال پيش مى‏آيد كه آيا نبايد پيامبر اولوا العزم و صاحب رسالت فرد زمان خودش باشد ❕ 👌در پاسخ مى‏گوئيم بايد دانشمندترين آنها نسبت به قلمرو ماموريتش، يعنى نظام، تشريع باشد، و موسى چنين بود. ❕قلمرو ماموريت دوست یعنی حضرت خضر قلمرو جداگانه ‏اى بود كه ارتباطى به عالم تشريع نداشت و آن عالم تکوین بود . ❕به تعبير ديگر حضرت خضر از اسرارى آگاه بود كه دعوت نبوت بر آن نبود. 👌اتفاقا در حديثى كه از امام صادق علیه السلام نقل شده با صراحت مى‏ خوانيم كه موسى از خضر آگاه‏تر بود. 📚بحار الانوار ج13 ص303 👌 يعنى در علم عالم تر بود و شايد نيافتن پاسخ براى اين سوال سبب شده است كه بعضى اين موسى را موسى بن عمران ندانند، و بر شخص ديگرى منطبق سازند، اما با حل اين مشكل جايى براى آن سخن باقى نخواهد ماند. 📚تفسیر نمونه ج12 ص515 ❕از حديثى كه از امام على بن موسى الرضا ع نقل شده نيز اين نكته استفاده مى ‏شود كه قلمرو اين دو بزرگوار با يكديگر متفاوت بوده و هر كدام در كار خود از ديگرى آگاهتر بود. 📚بحار الانوار ج13 ص279 کانال پرسش پاسخ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔احیانا برخی از دوستان و اساتید دانشگاهی در سند دعای تردید می کنند و می گویند این دعا سند صحیحی ندارد و در کتب معتبر نیامده است و خواندن آن به قصد دعا حرام می باشد ❗️آیا واقعیت دارد ❕❕ 💠💠 👌 دعای کمیل از دعاهاى معروف و مشهور و پربركت است و داراى محتوا ومضامين و انسان‏ساز میباشد، و راه بندگى و عبوديّت، توبه و انابه و كسب نورانيّت دل را به انسان مى‏ آموزد. اگر انسان با توجّه به معانى بلندش، آن را بخواند و در تك تك جملاتش تأمّل كند، بى ‏ترديد در روح و جانش اثر مى‏كند و انقلابى در او ايجاد مى ‏نمايد. 📚مفاتیح نوین ص98 ❕ مطابق روايتى كه «سيّد بن طاووس» نقل میکند حضرت امير مؤمنان عليه السلام به كميل بن زياد فرمود اين دعاى حضرت است، اگر آن را ياد گرفتى، در هر شب جمعه و يا ماهى يك بار و يا لااقل در هر سال يك مرتبه و حتّى در تمام عمرت يك بار آن را بخوان كه براى كفايت از شرّ دشمنان و كسب روزى و آمرزش گناهان مفيد خواهد بود. 📚اقبال سید بن طاووس ص706 👌مرحوم «كفعمى» در «مصباح» از كميل بن زياد نقل مى‏ کند كه ديدم حضرت امير مؤمنان عليه السلام اين را در شب نيمه شعبان در سجده خواند. 📚مصباح کفعمی ص555 👌اين دعاى شريف، علاوه بر كتاب‏هاى فوق، در كتاب «مصباح المتهجّد»، شیخ و «زاد المعاد » علامه نيز آمده است. 📚مصباح المتهجد ص 884 📚زاد المعاد ص61 کانال پرسش پاسخ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔فلسفه وجوب زنان در چیست ❗️آیا قانون نفقه نوعی توهین به زنان نمی باشد که در قبال خدمت جنسی و غیر جنسی به مرد ، باید از بهره مند شود ❕آیا این توهین به زنان محسوب نمی شود ❕❕ 💠💠 👌در مورد فلسفه وجوب نفقه باید توجه داشت که می فرماید ؛ « الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ » « مردان سرپرست و خدمتگزار زنانند بخاطر برتريهايى كه (از نظر نظام اجتماع) خداوند براى بعضى نسبت به بعضى ديگر قرار داده است و به خاطر انفاقهايى كه از اموالشان (در مورد زنان) مى‏ كنند » ( نساء 34) ❕خانواده يك واحد كوچك است و همانند يك اجتماع بزرگ بايد رهبر و سرپرست واحدى داشته باشد، زيرا رهبرى و سرپرستى‏ دستجمعى كه زن و مرد مشتركا آن را به عهده بگيرند مفهومى ندارد در نتيجه مرد يا زن يكى بايد" رئيس" خانواده و ديگرى" معاون" و تحت نظارت او باشد، قرآن در اينجا مى ‏كند كه مقام سرپرستى بايد به مرد داده شود . 👌اشتباه نشود منظور از اين تعبير استبداد و اجحاف و تعدى نيست بلكه منظور رهبرى واحد با توجه به مسئوليتها و مشورت‏هاى لازم است. ❕اين مسئله در دنياى امروز بيش از هر زمان روشن است كه اگر هيئتى (حتى يك هيئت دو نفرى) مامور انجام كارى شود حتما بايد يكى از آن دو،" رئيس" و ديگرى" معاون يا عضو" باشد و گر نه هرج و مرج در كار آنها پيدا مى ‏شود- سرپرستى مرد در خانواده نيز از همين قبيل است. 💠و اين به خاطر وجود خصوصياتى در مرد است ؛ 1⃣ مانند ترجيح قدرت تفكر او بر نيروى عاطفه و احساساتبه عكس زن كه از نيروى سرشار بيشترى بهره‏ مند است . 2⃣ديگرى داشتن بنيه و نيروى جسمى بيشتر كه با اولى بتواند بينديشد و نقشه طرح كند و با دومى بتواند از خانواده خود دفاع نمايد. ❕ تعهد مرد در برابر زن و فرزندان نسبت به پرداختن هزينه‏ هاى زندگى،و نفقه آنها و پرداخت مهر و تامين زندگى آبرومندانه همسر و فرزند، همه باز گشت به همین سرپرستى او می کند . 📚تفسیر نمونه ج3 ص 370 ❕به دیگر ؛ 👌در اسلام سه نوع وجود دارد: 1⃣نفقه اى كه مالك بايد صرف خود نظیر حیوانات خود بكند. 2⃣نفقه اى است كه انسان بايد صرف فرزندان خود در حالى كه صغير يا فقيرند و يا صرف پدر و مادر خود كه فقيرند و يا خويشاوندان خود (اگر كسى را ندارند و فقيرند) بنمايد. ملاك اين نوع نفقه حقوقى است كه طبيعتاً فرزندان بر به وجودآورندگان خود پيدا مى كنند و حقوقى است كه پدر و مادر به حكم شركت در ايجاد فرزند و به حكم زحماتى كه در دوره كودكى فرزند خود متحمّل شده اند بر پيدا مى كنند. شرط اين نوع نفقه، ناتوان بودن شخص واجب النفقه است. 3⃣نفقه اى است كه مرد در مورد زن مى كند. 👌ملاك اين نوع از نفقه، مالكيت به مفهوم نوع اول و حق طبيعى به مفهوم نوع دوم نيست. حتى عاجز بودن و ناتوان بودن و فقير بودن زن نيز شرط نيست. ❕تفاوت ديگر نفقه زن با دو نوع قبل اين است كه در نوع اول و دوم اگر شخص از زير بار شانه خالى كند و نفقه ندهد، گناهكار است اما تخلّف وظيفه به صورت يك دَين قابل مطالبه و استيفا در نمى آيد يعنى جنبه حقوقى ندارد. ولى در خصوص نفقه زن، اگر از زير بار وظيفه شانه خالى كند، زن حق دارد به صورت يك امر حقوقى اقامه دعوا كند و در صورت اثبات، مرد را محكوم كرده و از مرد بگيرد. 👌تفاوت سوم اين است كه اگر بين نفقه زن و باقى موارد تعارض پيش آيد، نفقه زن مقدّم مى شود چون هم است و هم الزام حقوقى دارد. ❕از نظر اسلام تأمين بودجه كانون خانوادگى، و مخارج زن به عهده مرد است. اگرچه زن چند برابر شوهر نيز ثروت و دارايى داشته باشد به خاطر دلائل زیر ؛ 1⃣ اسلام نخواسته به زن و عليه مرد يا به نفع مرد و عليه زن قانون وضع كند. بلكه در اسلام قوانين با واقع بينى و دورانديشى وضع شده است. مسئوليت و رنج و زحمات طاقت فرساى توليد نسل از لحاظ طبيعت به عهده زن گذاشته شده است. اين زن است كه بايد عادت و رنج ماهانه را تحمل كند، سنگينى دوره باردارى، زايمان و عوارض آن را تحمل نمايد، كودك را شير بدهد و پرستارى كند. ❕اينها همه از نيروى بدنى و عضلانى زن مى‏ كاهد، توانايى او را در كار و كسب كاهش مى‏ دهد. اينهاست كه اگر بنا بشود قانون، زن و مرد را از لحاظ تأمين بودجه زندگى در وضع مشابهى قرار دهد و به زن بر نخيزد، زن وضع رقت بارى پيدا خواهد كرد. و همينها سبب شده كه در جاندارانى كه به صورت جفت زندگى مى ‏كنند، جنس نر همواره به حمايت جنس ماده برخيزد، او را در مدت گرفتارى توليد نسل در خوراك و آذوقه كمك كند. ❕ادامه 👇👇👇
🤔 ❔مشکل ما این است که بی خدایان میگویند قرآن که گفته دریای شیرین و تلخ ما در دنیا دریای نداریم بنده هم که تحقیقات کردم به این نتیجه رسیدم که دریای شیرین نداریم پس چگونه قرآن سخن از مجاورت دو دریای شیرین و تلخ به میان می آورد که با هم مخلوط نمی شوند ❗️زئوس نیز در کلیپ های خیلی روی این مانور می دهد ❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «و او كسى است كه دو ( مرج ) را در كنار هم قرار داد يكى گوارا و شيرين و ديگرى شور و تلخ و در ميان آنها برزخى قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گويى هر يك به ديگرى مى‏ گويد) دور باش و نزديك نيا » ( فرقان 53) 👌و نیز می فرماید ؛ « دو مختلف ( مرج ) را در كنار هم قرار داد، در حالى كه با هم تماس دارند. اما در ميان آن دو برزخى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمى ‏كند» ( الرحمان 20_21) 👌 به آب زياد گفته مى‏ شود، خواه دريا که معمولا آب شوری دارد باشد يا رودخانه‏ که آب دارد . ( البَحْرُ: الماءُ الكثيرُ، مِلْحاً كان أَو عَذْبا) 📚لسان العرب ج4 ص 41 حجاب نامرئى که در آیات از آن سخن به میان آمده است ، همان" تفاوت درجه غلظت آب شور و شيرين" و به اصطلاح تفاوت" وزن مخصوص" آنها است كه سبب مى‏ شود تا مدت مديدى به هم نياميزند. ❕گرچه جمعى از براى پيدا كردن چنين دو دريايى در روى كره زمين به زحمت افتاده ‏اند كه در كجا درياى آب شيرين در كنار آب شور قرار گرفته و مخلوط نمى‏ شود، ولى اين مشكل نيز براى ما حل شده است، زيرا مى ‏دانيم تمام ‏هاى عظيم آب شيرين كه به درياها مى‏ ريزند در كنار ساحل، دريايى از آب شيرين تشكيل مى‏ دهند و آبهاى شور را به عقب مى ‏رانند و تا مدت زيادى اين وضع ادامه دارد، و به خاطر تفاوت درجه غلظت آنها از آميخته شدن با يكديگر ابا دارند . ❕ جالب اينكه بر اثر جزر و مد آب درياها كه در روز دو مرتبه بر اثر جاذبه ماه صورت مى‏ گيرد سطح آب دريا به مقدار زيادى بالا و پائين مى‏ رود، اين آبهاى شيرين كه دريايى را تشكيل داده ‏اند در مصب همان رودخانه ‏ها و نقاط اطراف آن در خشكى پيش مى ‏روند و انسانها از زمانهاى قديم از اين موضوع استفاده كرده، نهرهاى زيادى در اين گونه دريا كنده ‏اند و زمينهاى فراوانى را زير كشت درختان برده‏ اند كه وسيله آبيارى آنها همين آب شيرين است كه به وسيله جزر و مد بر مناطق وسيع گسترش مى ‏يابد. ❕در مسافرت با هواپيما در كه اين رودخانه ‏ها به دريا مى ‏ريزند منظره درياهاى آب شيرين و شور كه در كنار هم قرار دارند و از هم جدا هستند به خوبى از بالا نمايان است، و هنگامى كه كناره اين آبها به يكديگر مخلوط شوند آبهاى شيرين تازه جاى آنها را مى‏ گيرند، به طورى كه اين دو درياى جدا از هم دائما جلب توجه مى‏ كند. 🔰از جمله مصادیق بارز این موضوع پدیده است . در سراسر اقيانوسهاى جهان رودهاى عظيمى در حركت است كه يكى از نيرومندترين آنها" گلف استريم" نام دارد. ❕اين رود عظيم از سواحل آمريكاى حركت مى ‏كند و سراسر اقيانوس اطلس را مى ‏پيمايد و به سواحل اروپاى شمالى مى‏ رسد. اين آبها كه از مناطق نزديك به خط استوا حركت مى‏ كنند گرم هستند، و حتى رنگ آنها گاه با رنگ آبهاى مجاور متفاوت است، و عجب اينكه عرض همين رود عظيم دريايى (گلف استريم) در حدود 150 كيلومتر، و عمق آن چند صد متر مى‏ باشد .سرعت آن در بعضى از مناطق به قدرى است كه در يك روز 160 كيلومتر راه را طى مى ‏كند.گلف استريم يكى از اين رودهاست، و در آبهاى پنج قاره جهان نظير اين جريان دريايى است. ❕اين رودهاى عظيم دريايى با آبهاى اطراف خود كمتر آميخته مى‏ شوند و هزاران كيلومتر راه را به همان مى ‏پيمايند و مصداق" مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ" را به وجود مى ‏آورند. 📚دائرة المعارف" فرهنگنامه" جلد 12 صفحه 1228 و نشريه" بندر و دريا شماره 4 صفحه 100 و منابع ديگر. ❕بر گرفته از تفسیر ج15 ص 120 و ج 23 ص 123 پرسش و پاسخ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔آخوندی می گفت در قرآن آمده است که از خدا سوال نکنید بلکه این خدا است که از شما می کند برام سوال شد که بر این اساس ما اصلا نباید در رابطه با فلسفه احکام و دستورات سوال کنیم و الا هستیم ❗️این مطلب برام قابل قبول نیست ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ " لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُون" " هیچ کس بر کار خدا نمی تواند سوال کند ولی در کار آنها جای است " 🔰انبیاء 23 👌معنای آیه این است ‏ که خداوند آن چنان جهان را نظم بخشيده كه جاى هيچ ايراد و گفتگو در آن نيست لذا هيچكس بر كار او نمى‏تواند خرده بگيرد و از آن سؤال كند، در حالى كه ديگران چنين نيستند و در افعالشان جاى ايراد و سؤال بسيار است. ❕گرچه در تفسير اين آيه مفسران، سخن بسيار گفته‏اند، ولى آنچه در بالا گفته شد از همه به نظر مى‏رسد. 👌توضيح اينكه ما دو گونه سؤال داريم؛ 1⃣ يك نوع سؤال، سؤال است كه انسان از مسائلى بيخبر است و مايل است حقيقت آن را درك كند، حتى با علم و ايمان به اينكه كار انجام شده كار صحيحى بوده باز مى‏خواهد نكته اصلى و هدف واقعى آن را بداند، اينگونه سؤال در افعال خدا نيز جائز است، بلكه اين همان سؤالى است كه سرچشمه كاوشگرى و پژوهش در جهان خلقت و مسائل علمى مى‏شود، و از اين گونه سؤالات چه در رابطه با عالم تكوين، و چه تشريع ياران پيامبر و امامان بسيار داشتند که نمونه آن را می توانیم در کتاب علل الشرایع شیخ ببینیم . 2⃣اما نوع ديگر سؤال، سؤال است، كه مفهومش اين است عمل انجام شده نادرست و غلط بوده، مثل اينكه به كسى كه عهد خود را بى‏دليل شكسته مى‏گوئيم تو چرا عهدشكنى مى‏كنى؟ هدف اين نيست كه توضيح بخواهيم بلكه آنست كه ايراد كنيم. ❕مسلما اين نوع سؤال در افعال خداوند حكيم معنى ندارد، و اگر گاهى از كسى سر بزند حتما به خاطر ناآگاهى است ولى جاى اين گونه سؤال در افعال ديگران بسيار است. 👌در حديثى از امام باقر علیه السلام مى‏خوانيم كه در جواب سؤال جابر جعفى از اين آيه چنين فرمود : " براى اينكه او كارى را جز از روى حكمت و صواب انجام نمى‏دهد مورد بازخواست قرار نمی گیرد " 📚توحید صدوق ص397 👌 ضمنا از اين سخن به خوبى مى‏توان نتيجه گرفت كه اگر كسى سؤالى از نوع دوم داشته باشد بر آنست كه هنوز خدا را به خوبى نشناخته و از حكيم بودن او آگاه نيست. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص 385 کانال پرسش و پاسخ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❓وطن دوستی در اسلام و در تشیع چه جایگاهی دارد❕ایا راست است که اسلام با وطن دوستی مخالف است ❔ 💠💠 ❗️از آیات و روایات استفاده می شود که از دید اسلام وطن ذاتا دارای ارزش است . چه وطن ، دار الاسلام باشد و چه نباشد البته اگر عنوان دار الاسلام بر وطن صدق کند احترام آن دو چندان می شود. ❗️در آیات قرآن کرارا آمده است که « بیرون راندن از وطن ، یک ضد ارزش » است .مفهوم آن این است که وطن ذاتا یک ارزش محسوب می شود . 🔶خداوند در آیات 8 و 9 ممتحنه می فرماید: « خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در امر دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند ...تنها شما را از دوستی کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرون راندن شما کمک کردند ( نهیتان می کند) ...» 👌در این دو آیه مساله اخراج از خانه و وطن در برابر مقاتله در دین قرار داده شده که نشان می دهد هر کدام ارزشی جدا گانه دارد. ❗️در آیه 246 بقره نیز این سخن از زبان گروهی از بنی اسراییل نقل شده است: « چگونه ممکن است که در راه خدا پیکار نکنیم در حالی که از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ایم ( شهرهای ما از سوی دشمن اشغال و فرزندانمان اسیر شده اند)» ❗️این تعبیر نشان می دهد که انگیزه آنها برای جهاد علاوه بر حفظ آیین الهی نجات و طن بوده است و پیامبر آنان بر این سخن اعتراض نکرد و عملا بر آن مهر تایید نهاد . 👌پیامبر اکرم نیز هنگامی که می خواست از مکه هجرت کند سخت ناراحت و منقلب بود .درست است که مکه ارزش معنوی و الهی فوق العاده ای داشت ولی به نظر می رسد که علاقه پیامبر به آن شهر جهات متعددی داشت که از جمله آن علاقه او به زادگاهش بود . 🔶خداوند با این جمله او را دلداری داد: « آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاهت باز می گرداند» 🔶قصص 85 ❗️اساسا انسان رابطه مادی و معنوی فراوانی با زادگاه خود دارد و تاریخ زندگیش با آن پیوند ناگسستنی پیدا کرده است .همین پیوند ، سبب علاقه او به وطن می شود و همین علاقه انگیزه حفظ و دفاع و عمران و آبادی آن می گردد. 👌امام علی علیه السلام فرمود: « شهر ها با حب وطن آباد می شود» 📚بحار الانوار ج75 ص45 🔷در حدیث دیگری فرمود: « از نشانه های ارزش و شخصیت انسان آن است که نسبت به عمر از دست رفته ( که در آن کوتاهی کرده است) اشک بریزد و نسبت به وطنش علاقه مند باشد» 📚بحار الانوار ج7 ص264 ❗️حدیث معروف :« علاقه به وطن از نشانه های ایمان است» نیز در منابع مختلفی نقل شده است. 📚سفینه البحار ماده وطن ❗️نتیجه آن که عشق و علاقه به زادگاه و وطن هم ریشه هایی در قرآن دارد و هم در روایات و هم در منطق عقل. 🔶توجه به این نکته نیز لازم است که اگر وطن مادی و جسمانی توأم با وطن معنوی و روحانی گردد و عنوان دار الاسلام به خود بگیرد عشق و احترام و علاقه به آن به مراتب افزون تر می گردد . 📚پیام امام امیر المومنین ج2 ص220 کانال پرسش و پاسخ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔شما اصلا بر چه اساسی می گویید خمس واجب است ❕اگر آیه قرآن است آیه مربوطه به خمس جنگی است نه در آمد سالیانه❕❕ 💠💠 👌دلیل ما برای وجوب خمس قرآن و روایات شیعه و اهل سنت می باشد . ❕خداوند می فرماید ؛ « واعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبى‏ وَالْيَتامى‏ وَالْمَساكِينِ وَابْنِ السَّبِيل‏» « بدانيد هر گونه غنيمتى به شما رسد خمس آن براى خدا و براى پيامبر و براى ذى القربى و يتيمان و مسكينان و واماندگان در راه است‏» 🔰انفال 41 ❕موضوع مهمی كه در اين آيه بايد مورد بررسى دقيق قرار گيرد و در حقيقت قسمت عمده بحث در آن متمركز مى‏گردد، اين است كه لفظ" غنيمت" كه در آيه آمده است تنها شامل غنائم جنگى مى‏شود يا هر گونه در آمدى را در بر مى‏گيرد؟. 👌در صورت اول آيه تنها خمس غنائم جنگى را بيان مى‏كند و براى خمس در ساير موضوعات بايد از سنت و اخبار و روايات صحيح و معتبر استفاده كرد و هيچ مانعى ندارد كه قرآن به قسمتى از حكم خمس و به تناسب مسائل جهاد اشاره كند و قسمت‏هاى ديگرى در سنت بيان شود. ❕مثلا در قرآن مجيد نمازهاى پنجگانه روزانه صريحا آمده است، و همچنين به نمازهاى طواف كه از نمازهاى واجبه است اشاره شده، ولى از نماز آيات كه مورد اتفاق تمام مسلمانان اعم از شيعه و سنى است ذكرى به ميان نيامده است، و هيچكس را نمى‏يابيم كه بگويد چون نماز آيات در قرآن ذكر نشده و تنها در سنت پيامبر آمده نبايد به آن عمل كرد، و يا اينكه چون در قرآن به بعضى از غسل‏ها اشاره شده و سخن از ديگر غسل‏ها به ميان نيامده است بايد از آن صرف نظر كرد، اين منطقى است كه هيچ مسلمانى آن را نمى‏پذيرد. بنا بر اين هيچ اشكالى ندارد كه قرآن تنها قسمتى از موارد خمس را بيان كرده باشد و بقيه را موكول به سنت نمايد و نظير اين مسئله در فقه اسلام بسيار زياد است. 💠ولى با اين حال بايد ببينيم كه" غنيمت" در لغت و در نظر عرف چه معنى مى‏دهد؟! آيا راستى منحصر به غنائم جنگى است و يا هر گونه در آمدى را شامل مى‏شود؟ 👌آنچه از كتب لغت استفاده مى‏شود، اين است كه در ريشه معنى لغوى اين كلمه عنوان جنگ و آنچه از دشمن به دست مى‏آيد، نيفتاده است، بلكه هر در آمدى را شامل مى‏شود. 📚تفسیر نمونه ج7 ص175 👌لغت نويسان عرب براى لفظ غنيمت معنى وسيعى ذكر مى كنند كه اختصاص به غنائم جنگى ندارد بلکه هر گونه در آمدی را شامل می سود که برخى را يادآور مى شويم: 1⃣ خليل بن احمد فراهيدى مى گويد: «الغُنمُ: الفَوزُ بالشى‏ء من غير مشقّة». «هر چه را كه انسان بدون رنج به دست آورد، غنيمت است». 📚کتاب العین ماده غنم 2⃣ ازهرى مى گويد: «الغُنمُ الفَوزُ بالشَّى‏ء و الاغتِنامُ انتِهاز الغُنم». «غنم به دست آوردن چيزى است و اغتنام، بهره بردارى از غنيمت است». 📚تهذیب اللغه ماده غنم 3⃣ ابن فارس مى نويسد: «الغُنْمُ أصلٌ صَحيحٌ واحدٌ يَدلّ عَلى افادَةِ شَى‏ء لَمْ يَمْلِك مِنْ قَبلُ ثُمَّ يَخْتَصُّ بِما أُخِذَ مِنَ الْمُشْرِكين». « «غنم يك ريشه بيش نيست كه حاكى از به دست آوردن چيزى است كه پيش تر داراى آن نبوده است و بعد، در مورد غنائم جنگى به كار مى رود». 📚مقاييس اللغة، ماده غنم. ❕در اين جا به همين مقدار از گفتار بزرگان ادب اكتفا مى كنيم، با ذكر اين نكته كه تفسير غنيمت به مطلق «درآمد»، در اغلب لغتنامه هاى عربى وارد شده است ( به نهاية ابن اثير، و قاموس فيروز آبادى، تاج العروس زبيدى، ماده غنم مراجعه فرماييد.) 👌اتفاقاً قرآن اين واژه را در مطلق «سود بردن» به كار مى برد، آنجا كه مى فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثِيرَةٌ». «اى افراد با ايمان، هنگامى كه در راه خدا گام مى زنيد- براى جهاد سفر مى كنيد- تحقيق كنيد. و به كسى كه بر شما سلام مى كند نگوييد مؤمن نيستى، تا بخواهيد از اين راه به كالاهاى دنيوى دست يابيد، زيرا نزد خداوند بهره هاى فراوانى است».( نساء 94) 👌جمله «فعند اللّه مغانم» در اين آيه، پاداش هاى دنيوى و اخروى را شامل مى شود، هر چند مربوط به درآمدهاى جنگى نباشد، بلكه مى توان گفت مراد از آن، پاداش اخروى است، در مقابل «عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنيا»، «كالاهاى زندگى دنيوى». ❕ابن ماجه در سنن خود، از رسول خدا نقل مى كند كه پيامبر به هنگام دريافت زكات مى فرمود:«اللّهُمَّ اجْعَلْها مَغْنَماً وَلا تَجْعَلْها مَغْرَماً». «خداوندا! اين زكات را براى پردازنده آن سود و پاداش قرار ده و آن را ضرر و زيان قرار مده». 📚سنن ابن ماجه ح 1797 ❕احمد بن حنبل از رسول خدا نقل مى كند: «غَنِيمَةُ مَجالِسِ الذِّكْرِ الْجَنَّةُ». «سو
🤔 ❔چرا به پیامبر ابو القاسم می گویند ❗️کانال های ضد دین می گویند چون بعد از هجرت پیامبر به کاروان های مشرکین حمله می کردید و غنائم آنان را تقسیم می کند به پدر کننده و ابو القاسم نامگذاری شد ❕❕ 💠💠 👌از جمله القاب پیامبر گرامی ، ابو القاسم است زیرا دارای فرزندی به نام بودند که در کودکی از دنیا رفتند . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « فرزندانی که برای رسول خدا از خدیجه متولد شدند ، عبارتند از و طاهر و ام کلثوم و رقیه و زینب و فاطمه و از ماریه قبطیه نیز ، ابراهیم متولد شد » 📚الخصال ج2 ص405 📚قرب الاسناد ص9 👌در نقل دیگری پیامبر گرامی فرمود ؛ « خدیجه که رحمت خدا بر او باد ، برای من طاهر و و فاطمه و رقیه و ام کلثوم و زینب را به دنیا آورد» 📚الخصال ج2 ص404 ❕ابن شهر آشوب می نویسد ؛ « قاسم در از دنیا رفت » 📚المناقب ج1 ص161 👌شیخ عباس قمی می نویسد ؛ « مشهور آن است که برای پیامبر سه پسر به دنیا آمد ، اول بود و به این سبب به پیامبر کنیه را دادند و دوم عبدالله که او را ملقب به طیب و طاهر گردانیده اند و سوم ابراهیم » 📚منتهی الامال ج1 ص266 ❕ در روایتی نیز آمده است که حسن بن فضال از پدرش نقل می کند که از امام رضاعلیه السلام پرسیدم چرا به پیامبر ابوالقاسم می گویند ❔ 👌 حضرت فرمود چون دارای بود اسمش قاسم بود . ❕گفتم یابن رسول الله آیا مرا لایق می دانی که بیشتر توضیح دهی حضرت فرمود بله آیا می دانی پیامبر فرمود من و علی پدران این امت هستیم؟ 👌گفتم بله. فرمود آیا می دانی پیامبر نسبت به همه امت از جمله علی علیه السلام بمنزله است؟ گفتم بله. فرمود: آیا میدانی علی تقسیم کننده بهشت و دوزخ است؟ گفتم بله . ❕امام فرمود به پیامبر ابو القاسم می گویند زیرا او پدر (معنوی ) علی است ، علی نیز تقسیم کنیده بهشت و جهنم است » 📚معانی الاخبار ص52 📚بحار الانوار ج16 ص95 👌مانعی ندارد که هر دو وجه در علت نامگذاری پیامبر گرامی به ابو القاسم دخیل باشد ، یکی معنای ظاهری آن را می رساند و دیگری معنای باطنی را . پرسش و پاسخ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔فلسفه و این که با میت دو و دفن می شود چیست❕چه حکمتی دارد❕❕ 💠💠 👌از مستحبات و آداب آن است که در هنگام دفن میت ، به همراه او دو و تازه دفن کنند که اندازه آنها تقریبا نیم متر و از باشد و اگر نبود چوب سدر و اگر نبود چوب یا چوب درخت و بهتر است که یکی از آنها را طرف راست بدن میت نزدیک قرار دهند و دومی را طرف چپ میت 📚 الشیعه ج3 ص24 به بعد باب8 و باب 9 و باب 10 🔶 می گوید : « از امام باقر علیه السلام سوال کردم که فلسفه گذاشتن دو و تازه در میت چیست❕ 🔷امام علیه السلام فرمود: « تا زمانی که آن دو تر و داشته باشند و حساب از میت بر داشته می شود زیرا عذاب قبر و حساب در یک روز و یک ساعت است و بعد از خشک شدن آن دو چوب دیگر را عذاب نمی کنند» 📚الفقیه ج1 ص145 📚الکافی ج3 ص152 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « آن دو مومن و کافر را نفع می رساند» 📚الفقیه ج1 ص145 👌وفرمود: « مادام که داشته باشند از بر داشته می شود» 📚الفقیه ج1 ص144 👌وفرمود: « مفید به حال نیکوکار و گناهکار است» 📚وسائل الشیعه ج3 ص24 ❕روایت شده است ؛ « حضرت آدم زمانی که از بهشت هبوط کرد دچار ترس و وحشت شد . از خداوند خواست که به او با درختان بهشتی آرامش دهد و انس برقرار کند خداوند نیز درخت برای او نازل کرد که او در حیاتش با او انس داشت.زمانی که در حالت احتضار بود وصیت کرد که فرزندانش مقداری از آن را با او دفن کنند تا پس از حیات هم با آن ها انس داشته باشد و این سنتی شد که تمام انبیاء به آن عمل می کردند و پیامبر اسلام نیز آن را زنده و ادامه داد» 📚التهذیب ج1 ص326 لینک کانال ما (پرسمان دینی و شرعی)⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔ببخشید من از یک روحانی شنیدم که آیه قرآن در شان امام علی نازل شده است ❗️با دوستان اهل سنتم وقتی این قضیه را مطرح می کنم ازم دلیل می خواهند ❕لطفا روشنگری کنید ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ اوتِىَ خَيْراً كثيراً » 🔰«خداوند دانش و را به هركس بخواند (و شايسته باشد) مى‏دهد؛ و به هر كس دانش داده شود، كه خير فراوانى داده شده است». (بقره 269) 🔸حاكم حسكانى از علمای برجسته اهل سنت در شواهد التنزيل از ربيع بن خيثم نقل مى ‏كند كه ؛ « نام على عليه السلام را نزد او بردند، گفت: «نديدم كسى از مردم بتواند ايرادى بر حكم و داورى آن حضرت بگيرد؛ و متعال مى‏ گويد كسى كه دانشى به او داده شده است خير فراوانى به او داده شده است». 📚شواهد التنزیل ج 1 ص 107 🔰در همان كتاب چند حديث ديگر به همين معنى يا نزديك به آن نقل شده است. در ضمن از ابن عباس نيز نقل مى‏ كند كه پيامبر اكرم فرمود: «كسى كه مى‏ خواهد به ابراهيم در حلمش، و به نوح در ، و به يوسف در مردم داريش بنگرد؛ نگاه به على بن ابى طالب عليه السلام كند». 📚همان مدرک ج 1 ص 106 🔹در صحيح نيز آمده است كه پيامبر اكرم فرمود: «انَا دارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِىٌّ بابُها» «من خانه دانشم و على عليه السلام در آن خانه است». 📚صحیح ترمذی ج 5 ص 637 🔸مسلّم است كه هر كسى بخواهد وارد خانه‏ اى شود بايد از در وارد گردد، همان گونه كه قرآن مجيد نيز دستور داده است ؛ «و از در خانه ‏ها وارد شويد» ( بقره 189) بنابراين هر كس مى‏ خواهد به علم و دانش پيامبر اسلام راه يابد، بايد از على عليه السلام آغاز كند، و كليد اين گنجينه را از او بطلبد. ❕ابو نعيم در حلية الاولیاء به سند خود، از «عبد الله» نقل مى‏ كند كه در حضور رسول خدا شرفياب بودم، سخن از على عليه السّلام به ميان آمد؛ رسول خدا فرمود ؛ « حكمت به ده جزء تقسيم شده است، نه جزء از آن در اختيار على است و يك جزء آن در اختيار مردم ديگر است.» 📚حلیه الاولیاء ج 1 ص 64 🔸 متّقى هندی اين حديث را در كنز العمال نقل كرده است و در آخر آن آمده است ؛ : على عليه السّلام همان يك جزء را از بهتر مى‏ فهمد و به حقيقت آن بهتر مى‏ رسد. » 📚کنزالعمال ج 6 ص 154_ 401 🔹محب طبرى در الرياض النضرة از «جميل بن عبد الله بن يزيد مدنى» نقل مى‏ كند كه يكى از قضاوتها كه به داورى حضرت على عليه السّلام برگزار شده بود، به عرض رسول خدا رسيد. پيغمبر از حسن على عليه السّلام به شگفت آمد و فرمود ؛ « از خداى تعالى سپاسگزارم كه حكمت را در ميان ما اهل بيت قرار داد، و ما را از آن برخوردار ساخت.» 📚الریاض النضره ج 2 ص 200 🔸اين تعبيرات که همه برگرفته از روایات اهل سنت است به خوبى نشان مى‏ دهد كه در امت اسلامى بعد از پيامبر اكرم كسى در علم و دانش و حكمت، به پاى على عليه السلام نمى‏ رسد و از آنجا كه مهم‏ترين ركن امامت، علم و است؛ لايق‏ ترين فرد براى امامت و خلافت بعد از پيامبر گرامى او بوده است.
🤔 ❔ميخواستم بدونم آيا سنديتي هست كه هرروز هنگام غروب اموات رو ميبرند وادي السلام و نبايد اون در قبرستان باشيم.؟ اصلا همچين چيزي هست؟ هرروز هست يا روزهاي خاصي ❗️❗️ 💠💠 👌یکی از سنت های شرعی که مورد توصیه بسیاری از روایات واقع شده است ، زیارت قبور است . 🔶محمد بن مسلم می گوید: « به امام صادق گفتم ما به زیارت مردگان می رویم. امام فرمود کار خوبی است. 🔶گفتم آنان متوجه حضور ما می شوند ؟ 👌فرمود: « بله به خدا سوگند آنان از حضور شما مطلع می شوند و شاد می شوند و با شما انس می گیرند» 📚الفقیه ج1 ص180 🔷حضرت علیه السلام فرمود ؛ « مردگان خود را زیارت کنید زیرا آنان به زیارت شما خوشحال می شوند و حاجات خود را سر قبر پدر و مادر با برای آنان از خدا بخواهید» 📚الکافی ج3 ص229 🔰 از روایاتی استفاده می شود که ارواح مومنان در عالم برزخ به سوی مکان مقدس « » رفت و آمد دارند . 🔸حبّه عُرَنى می گوید ؛ « همراه امير مؤمنان به بيرون شهر رفتم. او در وادى‏ السلام ايستاد و گويى با كسانى سخن مى‏ گفت [؛ امّا كسى ديده نمى ‏شد]. من هم كنارش ايستادم تا اين كه خسته شدم. نشستم. از نشستن هم خسته شدم. باز ايستادم، به قدرى كه چون دفعه قبل، خسته شدم. نشستم و باز خسته شدم. آن گاه، ايستادم و ردايم را از پشتم گرفتم و گفتم: اى امير مؤمنان! دلم براى تو به خاطر طولانى شدن ايستادنت مى ‏سوزد! ساعتى استراحت كن.سپس ردايم را افكندم تا بنشيند. به من فرمود ؛ ❕ «اى حَبّه! اين، جز گفتگو و هم‏نشينى با مؤمن نيست».گفتم اى امير مؤمنان! آنان، اين‏چنين هستند؟ فرمود: «آرى. اگر برايت آشكار گردد، خواهى ديد كه آنان، گروه گروه، چمباتمه زده، با هم حرف مى‏ زنند». ❔گفتم: پيكرها يا جان‏ها؟ 👌فرمود: «جان‏ها. هيچ مؤمنى در هيچ كجاى زمين نمى‏ ميرد، مگر آن كه به روحش گفته مى ‏شود:" به وادى السلام ملحق شو". اين جا ‏اى از بهشت عَدْن است». 📚الکافی ج 3 ص 243 ❕از روایات دیگری استفاده می شود که ارواح مومنین در هنگام مساء که شامل آخر غروب تا نصف شب می شود ؛ 📚لسان العرب ج 15 ص 281 👌جهت بهره مندی به بهشت دنیوی موجود در مغرب زمین که ممکن است شامل وادی السلام نیز بشود می روند و از برکات آن بهشت استفاده می کنند . 📚الکافی ج 3 ص 246 ❕لذا بهتر است که انسان در زمانی که ارواح مومنین متنعم در نعمات الهی هستند ( آخر روز و آغاز شب تا نیمه شب ) به زیارت قبور آنها نروند و عیش آنها را بر هم نزند زیرا بر اساس روایات بالا ، مردگان به زیارت کنندگان خود توجه ویژه ای دارند . 🔸از پیامبر گرامی نقل است که فرمود ؛ « مردگانتان را در روز زیارت کنید و از زیارت آنها در شب کنید » 📚مستدرک الوسائل ج 2 ص 363_ سفینه البحار ج 7 ص 192 لینک کانال ما (پرسمان دینی و شرعی)⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔من همواره دیده ام که علمای شیعه از عبدالله بن عباس به خوبی و بزرگی یاد می کنند ❗️برایم جای سوال بود که ابن با این که زمان امام حسین را درک کرد چرا همراه امام حسین به کربلا نرفت ❕آیا از ترس جان بود و او نیز در آخر عمر از اهل بیت منحرف شد ❕❕ 💠💠 👌بى‏ ترديد ابن عباس در ميان امت و مذاهب مختلف شيعه و اهل سنّت، اشتهار به نيكى و علم و دانش و و خرد دارد و از او با القابى مانند «حِبْرالأُمة»، «تَرْجُمانُ الْقُرآنِ» و مانند آن ياد مى‏ شود. او دوران جوانى خود را در خدمت پيامبر اكرم گذراند و حامل احاديث مهمى از آن حضرت بود كه در كتب معتبر نقل شده است. او در تفسير قرآن صاحب نظر بود و از او به عنوان شاگرد على عليه السلام و محب او ياد شده است. 🔸 در جنگهاى على علیه السلام در ركاب او بود، وى در اواخر عمر نابينا شده بود. در سال 68 هجرى، در فتنه پسر زبير، در درگذشت، در حالى كه هفتاد سال عمر داشت. محمّد حنفيّه بر او نماز گزارد. 📚اعیان الشیعه ج 8 ص 55 👌مردى از اهل طائف به كه ابن عباس بيمار بود؛ (همان بيمارى كه در آن دنيا را وداع گفت) نزد او آمد و لحظه ‏اى نشست. ابن عباس بى‏ هوش شد. او را به صحن خانه آوردند. به هوش آمد. گفت: خليل و يار من رسول خدا درباره من خبر داد كه در دوران عمرم دو بار هجرت خواهم كرد؛ هجرتى با رسول خدا داشتم و هجرتى با على عليه السلام و نيز به من خبر داد كه من در پايان عمر نابينا خواهم شد (و چنين شد) ... و نيز به من دستور داد كه از پنج گروه بيزار باشم: از ناكثين (پيمان ‏شكنان) همان‏ها كه در جنگ حاضر شدند و از قاسطين (ظالمان و ستمگران شام) كه در جنگ صفين حاضر شدند و از خوارج كه در ميدان نهروان حضور يافتند و از «قَدَريّه» آنهايى كه شبيه نصارا در دينشان بودند و گفتند: هيچ چيزى مقدر نشده (و همه چيز را خدا به ما تفويض كرده است) و از «مرجئه» آنها كه شبيه يهود در دينشان شدند. گفتند: خدا آگاه‏تر است (كه گناه‏كاران نيز اهل بهشتند) سپس گفت ؛ «خداوندا من بر آنچه على عليه السلام بر آن زنده بود زنده‏ ام و بر آنچه او بدرود حيات گفت مى‏ ميرم» اين سخن را گفت و به جان آفرين تسليم كرد. » 📚بحار الانوار ج 42 ص 152 👌او از جمله كسانى بود كه پس از تصميم امام حسين علیه السلام براى رفتن به كوفه، تلاش مى‏ كرد آن حضرت را از اين بازدارد و بى ‏وفايى كوفيان را يادآورى مى‏ كرد و چون كلماتش در اراده امام تأثير نگذاشت، بشدت متأثّر شد. 📚حیاه الامام الحسین ج 3 ص 25 👌 از كسانى بود كه از شهادت سيد الشهدا خبر داشت و روز عاشورا در مدينه بود و با ديدن خواب و تبديل مشكى كه داشت به خون، از كشته شدن حسين با خبر شد. 📚امالی صدوق ص 480 🔸زمانی که سخنان او بر امام بر نرفتن به کوفه تاثیر نگذاشت خطاب به امام علیه السلام عرضه داشت ؛ « اى پسر دختر پيامبر! فدايت شوم! گويى مرا به سوى خود مى ‏خوانى و از من مى ‏خواهى كه يارى ‏ات كنم! به خدايى كه جز او خدايى نيست، اگر با اين شمشيرم در پيشِ روى تو، چنان ضربه زنم كه شمشيرم، به تمامى، خُرد شود، يك‏صدمِ حقّ تو را نگزارده ‏ام. اينك، پيش روى تو ام. به من، فرمان بده». 👌امام حسین علیه السلام خطاب به او فرمود ؛ « اى ابن عبّاس! تو پسرعموى پدرم هستى و از هنگامى كه تو را شناخته ‏ام، پيوسته به نيكى فرمان مى ‏دهى و به رايزنى ‏هاى حكيمانه مى ‏دادى. او پيوسته از تو خيرخواهى و رايزنى مى ‏خواست و تو به درستى، به او پيشنهاد مى‏ دادى. پس در پناه و پشتيبانى خدا، به مدينه برو و چيزى از خبرهاى تو، بر من پوشيده نمى‏ مانَد » 📚الفتوح ج 5 ص 23 _ مقتل الحسین خوارزمی ج 1 ص 190 👌بنابراین علت عدم حضور ابن عباس ( رضی الله عنه ) در رکاب امام حسین علیه السلام دستور خود امام بود که ابن را مامور مدینه کرد تا اخبار مدینه را به امام گزارش دهد . لینک کانال ما (پرسمان دینی و شرعی)⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔در تاریخ نقل است که خزیمه بن ثابت به نفع پیامبر شهادت داد با این که جریان را مشاهده نکرده بود اما پیامبر شهادتش را قبول کرد و به او لقب ذو الشهادتین را داد ❗️آیا از لحاظ بر فعل پیامبر که شهادت الکی و نادیده به نفع او داده بود ،نقص در دین اسلام و پیامبر آن نیست ❕❕ 💠💠 👌نام او خزيمة بن ثابت انصارى و كنيه‏ اش ابو عمار و از كسانى است كه در به پيامبر اكرم پيوست. در مورد اين كه چرا به نام ذو الشهادتين لقب داده شده، ابن اثير در اسد الغابه مى‏ نويسد ؛ « پيامبر اكرم اسبى از سواء بن قيس محاربى خريدارى كرده بود. سواء معامله را انكار كرد. خزيمة بن ثابت به نفع پيامبر گواهى داد. پيامبر اکرم فرمود با اين كه در جريان معامله حضور نداشتى چگونه شهادت دادى؟ عرض كرد: ما در (مسائل بسيار مهم‏ترى مانند) وحى الهى تو را تصديق كرديم و مى‏ دانيم جز حق نمى‏ گويى (چگونه در موضوع كوچكى گواهى به صدق تو ندهيم؟) رسول خدا فرمود ؛ هركس خزيمه به نفع يا زيان او گواهى دهد همان يك او كافى است.» 📚اسد الغابه ج 2 ص 114 ❕مورد نقل مورخین آن است که پیامبر گرامی حکم کردند که از این پس شهادت خزیمه به عنوان دو شهادت شود و البتّه اين يك استثناست به دليل ايمان محكم خزيمه و شايد به اين دليل كه گواهى او سبب علم قاضى مى‏ شد . 🔸نقل مورخین تصریح ندارد که پیامبر گرامی به خاطر شهادت نادیده خزیمه ، اختلافی که بین ایشان و دیگری ایجاد شده بود را به نفع خود کردند . اشتباه از اینجا ناشی شده است که گمان شده پیامبر بر اساس شهادت خزیمه ، جریان مذکور را به نفع خود دادند ، در حالی که چنین چیزی در نقل های مذکور تصریح نشده است . ❕اگر هم بپذیریم که پیامبر گرامی بر اساس شهادت خزیمه جریان مذکور را به نفع خود خاتمه دادند باز هم اشکالی مطرح نمی شود زیرا این خاتمه دادن از این جهت بوده است که خزیمه به عنوان و بر اساس علم خودش حکم به حقدار بودن پیامبر گرامی کرده است و بر این مطلب شهادت داده است و روشن است که قاضی می تواند بر اساس علم خود بدون آنکه بینه ای ارائه شود ، نسبت به مطلبی حکم کند . 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 274 باب 18 ❕او در بسيارى از جنگهاى اسلامى حضور داشت و ابن عبد البرّ در استيعاب مى ‏نويسد او در صفين در علی علیه السلام نبرد کرد ، هنگامى كه عمار شهيد شد سخت برآشفت، شمشير كشيد و آن قدر پيكار كرد تا به شهادت رسيد لینک کانال ما (پرسمان دینی و شرعی)⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔سوال کردند پنج گانه هرکدام به یک امام معصوم اختصاص دارد لطف نموده اگر این مورد صحیح است توضیح دهید ❗️❗️ 💠💠 👌اینکه نمازهای پنج گانه منتسب به اهل بیت علیهم السلام باشد مستند نیست بلکه آیات قرآن تصریح دارد که انتساب نماز تنها به خداوند است و می فرماید ؛ « إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنِي وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي‏ » « من اللَّه هستم، معبودى جز من نيست، مرا پرستش كن و نماز را براى ياد به‏ پادار » 🔸طه 14 ❕البته ممکن است از آیاتی از قرآن و اشاراتی از روایات ، این احتمال ایجاد شود که نمازها به اهل بیت علیهم السلام هستند ‌. 👌خداوند می فرماید ؛ « حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى‏ وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِين»« در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطى [نماز ظهر] كوشا باشيد! و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا بپاخيزيد.» ( 238 بقره ) 👌با این ادعا که در روایات آمده است که منظور از « الصلوات » اهل بیت و « الصلاه الوسطی » علیهم السلام است . ❕اما باید توجه کرد که تفسیر ظاهری آیه همان است که مفسران ذکر کرده اند که قرائن كه در دست است روشن میرسازد كه منظور از « الصلاه الوسطی » همان نماز ظهر است زيرا علاوه بر اينكه نماز ظهر در وسط روز انجام مى‏ شود، و شان نزول آيه نيز گواهى مى ‏دهد، و روايات متعددى كه از معصومين علیهم السلام نقل شده بر آن تاكيد دارند . 📚وسائل الشیعه ج 4 ص 22 باب 5 ❕ تاكيد روى اين به خاطر اين بوده كه بر اثر گرمى هواى نيمروز تابستان، يا گرفتاريهاى شديد كسب و كار، نسبت به آن كمتر اهميت مى‏ دادند، آيه فوق اهميت نماز وسطى، و لزوم محافظت بر آن را مورد تاكيد قرار داده است. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 206 ❕اما تفسیر معنوی و آیه شریفه نقلی است که از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود ؛ « منظور از نمازها که باید بر آن محافظت کرد ، رسول خدا و امیر مومنان و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام است و منظور از نماز وسطی علی علیه السلام است و منظور از « قوموا لله قانتین » اطاعت از ائمه است ( زیرا اطاعت آنان ، اطاعت خداوند است )» 📚تفسیرعیاشی ج 1 ص 128 ❕روایت فوق یک تفسیر معنوی و باطنی برای آیه فوق و بیان کننده یکی از آیه در کنار تفسیر آن است اما باز هم به معنای اختصاص داشتن نمازهای پنج گانه به اهل بیت علیهم السلام نمی باشد . لینک کانال ما (پرسمان دینی و شرعی)⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61
🤔 ❔وقتی به منابع اسلامی می‌نگریم، در‌می‌یابیم که اسلام کپی برداری شده و اقتباسی از دین یهود است که در این قسمت یک نمونه را خدمت شما می آوریم. ⚡️در صحیح که معتبر ترین کتاب روائی عموم مسلمین دنیا است در روایت صحیحی از آن آمده است که پیامبر اسلام صحبت از "صورت الله" می کند : : ۶۲۲۷- حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، عَنْ مَعْمَرٍ، عَنْ هَمَّامٍ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ عَلَى صُورَتِهِ... : کتاب صحیح بخاری صفحه ۱۵۵۴، روایت شماره ۶۲۲۷، انتشارات دار ابن کثیر بیروت : پیامبر اسلام گفت: خداوند آدم را به صورت و شکل خود آفرید. ⚡️همانطور که مشاهده کردید، طبق این روایت صحیح از کتب مسلمین، پیامبر اسلام صحبت از صورت خدا می کند و این را دقیقا از تورات کرده است، در کتاب عهد عتیق یهودیان چنین آمده است : ۲۸: پس خدا آدم را به صورت خود آفرید او را به صورت خدا آفرید ایشان را نر و ماده آفرید. : عهد عتیق، سفر پیدایش، باب اول، آیه ۲۸ 💠💠 👌روشن است که جسميّت براى خداوند مساوى با نفى الوهيت و واجب الوجود بودن او است، چرا كه هر جسمى اجزائى دارد، و وجود کل وابسته به جزء است و این مستلزم خداوند است ، بعلاوه هر جسمى داراى زمان و مكان، و در معرض حوادث و تغيير است، و دائماً رو به فرسودگى و فنا مى ‏رود، و اينها اوصافى است كه هريك از آنها براى نفى الوهيت و واجب الوجوب بودن خداوند كافى است. 👌از اين گذشته اگر او جسم باشد و مانند دارد، و مى ‏دانيم در آيات متعدّدى از قرآن هرگونه شبيه و مانند از خدا نفى شده است‏ (لیس کمثله شی ء ) 📚پیام قرآن ج4 ص284 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « کسی که عقیده به خدا داشت ، پشت سرش نماز نخوانید و به او زکات ندهید » 📚بحار الانوار ج3 ص303 ❕روایت فوق و که آن را نقل کرده است ، نزد شیعیان جایگاه و ارزشی ندارد ، چگونه چنین نباشد در حالی که راوی آن است که امام صادق علیه السلام در مورد او فرمود ؛ « سه نفر پیوسته به پیامبر دروغ می بستند ؛ ؛ انس بن مالک ؛ و یک زن» 📚الخصال ج1 ص190 🔸ابن ابی الحدید عالم بزرگ اهل سنت روایت می کند که علی علیه السلام فرمود ؛ « بدانید دروغگو ترین مردم بر رسول خدا است » 📚شرح نهج البلاغه ج4 ص68 ( به نقل از کتاب سوالات ما؛ حسین تهرانی ص429 ) ❕اهل بیت علیهم السلام نیز به روایت به زیبایی پاسخ داده اند . 🔸در حديثى از امام علىّ بن موسى الرّضا عليه السّلام مى‏ خوانيم ؛ « كسى در محضرش عرض كرد مردم روايتى به اين مضمون از پيامبر نقل مى ‏كنند: «إنّ اللّه خلق آدم على صورته؛ خداوند را به شكل خودش آفريد». امام فرمود: خداوند آنها را بكشد آغاز حديث را حذف كرده‏ اند اصل حديث چنين است كه پيامبر اكرم از كنار دو نفر عبور كرد كه به يكديگر دشنام مى ‏دادند يكى به ديگرى گفت: قبّح اللّه وجهك و وجه من يشبهك؛ خداوند صورت تو و صورت هركس را شبيه توست زشت كند. پيامبر فرمود: يا عبد اللّه لا تقل هذا لأخيك فإنّ اللّه عزّ و جلّ خلق آدم على صورته؛ اى بنده خدا اين سخن را به برادرت مگو، زيرا خداوند آدم را هم شبيه او ( این ) آفريد (در واقع تو به همه انسانها از آدم گرفته تا آخر دشنام مى‏ دهى). 📚عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 110؛ بحار الانوار، ج 4، لینک کانال ما (پرسمان دینی و شرعی)⬇️⬇️⬇️⬇️ https://eitaa.com/joinchat/1212809251C886bc4aa61