eitaa logo
خـــط یاسر ¹⁵⁵🪖
419 دنبال‌کننده
304 عکس
348 ویدیو
5 فایل
📎قسم به روز یوم یقوم الاشهاد که کربلا محدود به سال ۶۱ قمری نیست ؛ شاید نیمه اردیبهشت ۹۵ شمسی هم جلوه ‌ایی از کربلا بود ...
مشاهده در ایتا
دانلود
تصویر کپسول جهنمی تروریست ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقان را گرچه در باطن جهانی دیگر است عشق آن دلدار مارا ذوق و جانی دیگر است 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
20.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خلیج فارس یک کدخدا بیشتر ندارد... و آن هم ایران است... اینجا خلیج فارسه باید فارسی صحبت کنی .. {روز خلیج فارس مبارک} 🌊🇮🇷🤍 🔖 @khat_yaser /خط یاسر¹⁵⁵
خـــط یاسر ¹⁵⁵🪖
📎#قسمت_نهم / روز های ۱ تا ۵اردیبشهت بچه ها صبح روز یکم اردیبهشت با خانواده هایشان تماس گرفتند ش
📎 / روز های۵ تا ۱۰اردیبهشت امروز کار خاصی نداشتیم تلفن هم خراب بود و با یکی از بچه ها رفتیم به مقر مخابرات تا شاید بتونیم تماسی با خانواده داشته باشیم موقع اذان مغرب اطلاع دادند که خط یاسر و خط مالک باید یه پله به عقب برگردند ظاهراً قرار بود هلیکوپتر موقع تعویض شیفت تکفیری ها را با بمب های برمیل(بمب دست ساز سقوط ازاد ) مورد هدف قرار دهند و چون خط های ما به آنها نزدیک بود دستور تخلیه داده بودند از روی پشت بام دیدیم که هلیکوپتر ۴بشکه بمب را بر سر آنها رها کرد به نظر میرسید تلفات خوبی توانسته بودیم بگیریم اواسط شب دوباره هلیکوپتر چند بشکه بمب را انداخت صبح روز ۷اردیبهشت از خط که برگشتیم خیلی خسته بودیم چون شب قبل سنگر درست کردیم اوایل صبح خبری از درگیری نبود و جنگنده های ما در چندین نوبت مواضع تروریست هارا مورد اصابت قرار دادند بعد از ظهر جلسه ای برگزار شد که فرماندهان در آن حضور داشتند بعد از آن برای هرکدام از ما یه بسته فرهنگی شامل مهر؛چفیه؛تسبیح؛عطر و یک کتابچه دعا بود آوردند که دلیلش را نمیدانستیم عصر بر روی پشت بام نشسته بودم که صدای ویز ویز چیزی به گوشم رسید که دیدم هلی شات دشمن در حال فیلم برداری از مقر ماست به سمتش تیراندازی کردم که اصابت نکرد روز ۱۰اردیبهشت من به همراه چند نفر از بچه ها برای تنظیم سلاح اشتایر به منطقه معدن رفتیم بعد از اتمام کارمان سری به منطقه تل نصر موقعیتی که بچه های سوری در آن بودند زدیم تل نصر در قسمت جنوبی شهر خانطومان قرار داشت و قسمت غربی منطقه و جناح چپ ما به سمت سوله های بتنی و جاده مهم حلب به دمشق را پوشش میداد به همین دلیل موقعیت استراتژیک خوبی بود در این خط یک موشک ضد زره کونکورس بود که کاربر آن از بچه های فاطمیون بودند و از او پرسیدم که آیا در درگیری روز ۲۱ از آن استفاده هم کرده گفت استفاده کردیم ولی وقتی موشک به نزدیک تانک میرسید منحرف میشد که ظاهرا تانک به سیستم اخلال گر مجهز بود برگشتیم به مقر خودمان بعد از اذان مغرب دوستان با شور اشتیاق خاصی مداحی کردند اخر شب بولدوزر داشت خاکریز احداث میکرد که جهت برقراری تامین آن باید میرفتیم واقعیتش کار کردن در تاریکی مطلق خیلی سخت بود آن هم ماشینی که دور تا دور آن برای حفاظت از ورق های آهنی پوشیده شده بود تا صبح از سمت دو طرف تیراندازی های پرتی صورت گرفت... 🔖 @khat_yaser/خط یاسر¹⁵⁵
برمیل(بمب دست ساز سقوط آزاد)رها شده بر سر تروریست ها
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهمان ویژه برنامه ... 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بگو به دشمنمان انتقام سنگین است که فتح اخر ما قبله نخستین است ... مداحی حاج رضا بذری 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔ نَفَس روح‌الله دنیا رو بهم ریخت... 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرفِ مشترکِ ما ، حسین حسین ... پرچم یا حسین علیه‌السلام در تظاهرات حامیان فلسطین 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
43.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه حسرتی‌است بر دلم که از تمام بودنت نبودنت به من رسیده💔 ❤️ 🇵🇸 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ; 『 @shahidradmehr_ir
در روز جمعه هیچ عملی برتر از صلوات بر محمد و خاندان او نیست. •امام‌صادق‌علیه‌السلام 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
شفاعتت میکنه اون شهیدے‌ که ؛ موقع گناه میتونستی گناه کنی ولی به حرمت رفاقت با اون گذشتی...!!🖐🏻 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
💔 به این عکس‌ها خیره شو ... 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
روایت کامل اتفاقات 16اردیبهشت در خانطومان با محوریت خط یاسر فردا در 4قسمت به همراه عکس و فیلم منتشر خواهد شد 🥀🖤 🔖 @khat_yaser /خط یاسر¹⁵⁵
📎 / روز ۱۶اردیبهشت (قسمت اول) بعد اذان صبح نماز را که خواندم در بیسیم شنیدم بصير (ديده بان اطلاعات) اعلام کرده چند نفر از سمت غربی شهر سیلوی (بتونی در حال نزدیک شدن ،هستند حاج عبدا... صالحی سریع دستور داد دوتن از بچه های گردان مالک که تک تیرانداز بودند بروند به موقعیت بصیر 9 و اهداف را بزنند زمانی که بچه ها رفتند به موقعیت متوجه شدند که آنها از نیروهای سوری هستند که در سنگر کمین حضور دارند. موضوع برای من کمی غیر طبیعی بود یعنی تاکنون بصیر از موقعیت سنگر کمین سوریها جيش وطنی بی خبر بوده یا اینکه سوریها ... خدا به خیر کند. صبح یوسف تکتیرانداز سوری آمده بود تا ما او را به خط ببریم بعد رساندن آن به اتفاق یکی از نیروها جهت انتقال چند تن از نیروهای فاطمیون که قرار بود به مرخصی بروند به خلصه رفتیم روستای خلصه خیلی موقعیت استراتژیکی ،داشت قسمت غربی روستا کاملا - دشت غربی به سمت روستاهای زیتان و زربه و قلعجیه تا اتوبان دمشق حلب اشراف خوبی داشت چند اتوبوس و کامیون آمده بود تا نیروهای فاطمیونی که قرار بود به مرخصی بروند را به بئوس(روستایی درغرب حلب) ببرند بعد از کمی دور زدن در روستا دوباره برگشتیم به مقر خودمان در خانطومان همه چیز بر اساس تحرکات زیاد شب و روز قبل دال بر یک حمله بزرگ میداد و این را در صحبتهای همه متوجه میشدی نماز ظهر را که خواندیم تا از نماز خانه برگشتیم به اتاق دیدم آقای کابلی از طریق بیسیم کد 101 را اعلام کرد آماده باش صددرصد سریع بچه ها آماده شدند همه سوار ماشین حاج مصطفی و آقای شیرزاد شدیم و با دو خودرو به سمت خط حرکت کردیم. آتش تهیه دشمن شروع شده بود و درحال سنگین شدن بود دونفر از بچه ها را با قبضه خمپاره 60 در موقعیت خط دوم پیاده کردیم و ماشین به سرعت به سمت خط راه افتاد. راکدهای جهنمی اطراف ما به زمین می.خورد حاج مصطفی به همه اعلام کرد که سوئیچ ماشین را زیر لاستیک میگذارد تا اگر لازم شد همه بدانند کجاست بر اساس هماهنگی قبلی قرار شد من و رضا برویم به سمت خانه شهید و در آنجا مستقر شویم اما تا نیمه های مسیر که رفتیم به علت شدت حجم آتش دشمن دیگر قادر به حرکت به سمت خانه شهید نبودیم به همین خاطر با هماهنگی با حاج مصطفی در خانه ای که در انتهای خاکریز ما بود و دید خوبی هم به جلو و هم به سمت خانه شهید و جناح چپ خط و هم به جناح راست داشت مستقر شدیم محمد و هادی هم رفتند در ابتدای کانال مستقر شدند کانال کاملا " تخلیه شده بود. دشمن همزمان هم خطوط پدافندی و هم شهر را زیر آتش گرفته بود من باهمان حالتی که روی زمین دراز کشیده بودم از حفره دیوار به شهر نگاه میکردم و میدیدم دشمن به صورت هدفمند نقاط مشخص شدهای مانند دیدگاه و مقر گردانها را زیر آتش گرفته است دشمن برخلاف دفعات قبل سمت خانه شهید را خیلی میکوبید صدای شلیک موشک هر چند دقیقه از سمت سیلوی فلزی (خوراک دام) به گوش میرسید معلوم بود آنها با موشکهای هدایت شونده نقاط حساس شهر را زیر آتش گرفته اند 🔖 @khat_yaser/خط یاسر¹⁵⁵
📎 اختصاصی خط یاسر/ موقعیت خطوط پدافندی نسبت به شهر خانطومان 🔖 @khat_yaser /خط یاسر ¹⁵⁵
📎 /۱۶اردیبهشت (قسمت دوم) یکی از موشکها که شلیک شد من بلا فاصله از داخل سوراخ دیوار به شهر که نگاه کردم دیدم موشک ساختمان دیدگاه بهمن همان شاهد 8 را هدف قرار داده است. شرایط کمی غیر عادی بود چون در درگیری روز سی یکم چندین هلی کوپتر و هواپیما آمده بودند و از ما پشتیبانی کرده و مواضع مسلحین را بمباران میکردند اما این دفعه هیچ خبری از هواپیما نبود و فقط هلی کوپتر می آمد آن هم هر نیم ساعت یک فروند در همین حال که کف حمام خیز رفته بودیم و با رضا صحبت میکردم دیدم محمد در بیسیم گفت جواد مراقب باشید کپسول جهنمی رو هوا داره میاد برای شماست هر کدام از بچه ها که جهنمی را میدید با بیسیم به آن سنگر که در مسیرکپسولی بود اطلاع می دادند من و رضا هم تا میتوانستیم خودمان را به زمین ،چسباندیم کپسولی بایک صدای مهیب به چند متری ما اصابت کرد حجم آتش آنقدر زیاد بود که وقتی گلوله و راکتها به اطراف ساختمان ما اصابت میکرد از شدت گرد خاک من و رضا که در فاصله یک متری هم خیز رفته بودیم گاهی همدیگر را نمی دیدیم صدای چند موشک که بسیار تیز و وحشتناک بود را شنیدم ابتدا فکر کردم صدای شلیک 106 خودی است اما زمانی که به آسمان نگاه کردم دیدم چیزی شبیه انباره آبگرم کن در هوا به سمت شهر میرود از پشت جنگل شلیک شده بود ظاهرا موشک دست ساز بود وقتی هم در شهر فرود آمد انفجار شدیدی صورت گرفت قدرت تخریبی بالایی داشت حدود ساعت سه نیم بود که دیدم توپ 23 دشمن شروع به کار کرده و سرخاکریزها ومواضع ما را زیر آتش گرفته ،است بالافاصله متوجه شدیم که دشمن قصد پیشروی زمینی را دارد به طرف سنگر بشکه ای که نگاه کردم دیدم جمعیت انبوهی به صورت پیاده و تعدادی هم با موتور از سمت سنگر بشکه ای در حال دویدن و حرکت به سمت نوک کانال هستند جمعیت دشمن من را به یاد ورزشگاهی انداخت که در آن ناگهان باز شود و جمعیت با فشار در حال خارج شدن از آن هستند. دوباره دویدم و از سمت دیگر اتاق به جناح خط مالک که نگاهی انداختم ستون زرهی دشمن را دیدم ستونی شامل یک تانک تی 72 بارنگ تیره و با فاصله بیست سی متر پشت سر آن یک نفربر که درهای پشتش باز بود و بعد آن یک محمول زره پوش و در انتها هم یک خودروی سفیدرنگ دوکابین قرارداشت دشمن حرکت زمینی خود را شروع کرده و در حال نزدیک شدن به خاکریز ما در موقعیت خانه شهید بود. اما با كمال تعجب دیدم تانک با همان سرعت زد به خاکریز و وارد شد، بی ام پی هم قبل رسیدن به خاکریز ما یک دور درجا زد و تعدادی نیرو از پشت آن بیرون پریده و به خاکریز ما چسبیدند 🔖@khat_yaser /خط یاسر ¹⁵⁵
📎اختصاصی خط یاسر تصاویری از ستون کشی زرهی تروریست ها به سمت خط یاسر از دوربین تکفیریها 🔖 @khat_yaser/ خط یاسر
خـــط یاسر ¹⁵⁵🪖
📎#قسمت_دوازدهم /۱۶اردیبهشت (قسمت دوم) یکی از موشکها که شلیک شد من بلا فاصله از داخل سوراخ دیوار به
/۱۶اردیبهشت (قسمت سوم) در همین گیرودار ناگهان صدای انفجار عظیمی به گوشم رسید به سمت صدا که از طرف شهر و موقعیت فرماندهی بود نگاه که کردم دیدم ستون بلندی از دود بلند شده ابتدا فکر کردم دشمن چیزی شبیه زاغه مهمات را زده چون موج انفجار شدیدی داشت بعد یادم آمد که ما در آن قسمت زاغهای نداشتیم پس گفتم شاید هلی کوپتر برمیل را اشتباها انداخته این را با رضا هم در میان گذاشتم (بعدا فهمیدم انفجار انتحاری )بوده اما چون مشغول درگیری بودیم دیگر به آن اهمیت ندادیم هنوز در خاکریز کناری ما چند نفر از بچههای فاطمیون در حال تیراندازی بودند. درخط یاسر فشار درگیری از دو سمت کانال و خانه شهید بود از جناح وسط خط به خاطر اینکه دشت بود و دید و تیر خوبی مانسبت به آنها داشتیم دشمن کمتر جلو میآمد به همین خاطر از جناحین فشار بیشتر می آورد. با یکی از بچه های فاطمیون با یک قبضه آرپی جی به سمت خانه شهید حرکت کردیم تا تانک که در آنجا توقف کرده بود را در صورت امکان بزنیم به نزدیکای خانه که رسیدیم از شدت تیراندازی دشمن دیگر نتوانستیم جلوتر برویم دشمن خانه شهید و خاکریز اطراف آن را گرفته بود. همانجا در کنار خانه تک تیرانداز که 60-70 متربا خانه شهید فاصله داشت با 4-5 نفر از بچه های فاطمیون خط مالک دست دادیم دشمن کاملا خطوط مالک را تصرف کرده و تقریباً 90 درصد روستای خالدیه را گرفته است همچنین دود سفید رنگ اگزوز تانکها را هم از سمت غربی شهر میدیدم در خلال درگیری ناگهان یکی از مسلحین آنقدر عجله داشت یا این که حول کرده بود با سرعت دوید و از حیاط خانه کناری ما آمد وسط کوچه و بادیدن ما دوباره سریع خودش را پرت کرد داخل خانه دوتا زخمی داشتیم یکی از نیروها تیر به کتفش و دیگری تیر به شکمش اصابت کرده بود و خونریزی شدیدی هم داشت حسین و یکی از نیروهای فاطمیون سریع زخمی را به کنار دیوار کشیدند و مشغول بستن زخمش شدند نیروی فاطمیون که تیر به کتفش خورده بود هرچه به او اسرار میکردند که برگردد عقب او قبول نمیکرد و دوباره اسلحه خودش را برداشته و شروع کرد به دفاع و تیراندازی دشمن به هر دری زد نتوانسته بود از خاکریز و خانه شهید یک متر جلوتر بیاید در یکی از ارتباطهای بیسیم یکی از دوستان خبرداد و :گفت که ما در حال عقب نشینی و رفتن به خط دوم ،هستیم دیگر در خط کسی نیست شما هم سریع برگردید! من چند بار از او خواستم دوباره حرفش را تکرار کند خبر را از فرماندهی که جویا شدم تایید کرد ظاهرا بخاطر سقوط خطوط کناری به دشمن پهلو داده بودیم با هماهنگی با نیروهای همراه به هر زحمتی که بود به همراه زخمیها خودمان را به خاکریز چسباندیم 🔖 @khat_yaser /خط یاسر ¹⁵⁵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلمی از نفر بر انتحاری که در روایت بالا نامبرده شد از دوربین تکفیری ها (البته که خوشبختانه طبق شنیده ها تانک ما این تانک انتحاری را قبل از رسیدن به هدف خود میزند و منفجر میشود) 🔖 @khat_yaser / ¹⁵⁵خــــط یاسر
📎 /۱۶اردیبهشت ( قسمت چهارم) آتش دشمن به خاکریز دوم ما منتقل شده بود شرایط این خط که در دیواره شهر بود هم زیاد مناسب نبود و خط اول ما کمی نسبت به آن اشراف داشت به همین خاطر باید به خاکریز می چسبیدی تا از تیر مستقیم در امان باشی دشمن با توپ 23 و 14/5 خاکریز دوم ما را زیر آتش گرفته بود چند دقیقه ای از آمدن ما نگذشته بود که حاج مصطفى آمد پیش من حالم را پرسید و سپس سراغ رضا را ،گرفت تازه آنجا بود که هر دو فهمیدیم رضا نیامده و جامانده، چون درگیری بسیار شدید و نزدیک بود حاجی فکر میکرد رضا کنار ماست و من هم چون از او جدا شده بودم فکر میکردم او در خط کنار بچه هاست ظاهرا در زمانی که تصمیم عقب نشینی گرفته شدکسی رضا را ندیده بود و یا اینکه او قبل از عقب نشینی به شهادت رسیده و عقب روی نیروها را ندید یکی از نیروهای فاطمیون شهادت رضا را دیده و او را از روی عکس شناسایی کرده بود و گفت رضا قبل از عقب نشینی به خط دوم شهید شده بود دیگر دیر شده بود زمانی که از روی خاکریز به خط نگاه کردم دیدم دشمن کاملا " خاکریز خط اول ما را گرفته و دیگر نمی شود کاری کرد درگیری هر لحظه شدیدتر می شد و حجم خمپاره های ،120 81 و 60 دشمن هرلحظه روی خط دوم بیشتر میشد هنوز از وضعیت خطوط دیگر به جز مالک اطلاعی نداشتم. با تاریک شدن هوا از شدت آتش دشمن هم کم شده بود حدود ساعت 9 شب حاج حسین برادران زمانی که خواست جهت سرکشی از پیش ما برود و سری به بچه های مالک بزند تا از یک خاکریزی که در عرض بود بالارفت دیدم ناگهان به پشت پرت شد پایین بلا فاصله به همراه دونفر از بچه ها دویدیم به سمتش کنارش که رسیدیم متوجه شدیم تیر تکت یرانداز دشمن به شکمش اصابت کرده توپخانه و ادوات ما به شدت و قدرت بیشتری شروع کرده و خاکریز اول ما و گردانهای دیگر را زیر آتش گرفته بود شدت تیراندازی در شهر هم زیاد شده بود با تعجب میدیدیم که تیراندازی با فشنگ رسام سمت فرماندهی خیلی زیاد است. تازه فهمیدم که در چه شرایط بحرانی قرار داریم و موقعیت فرماندهی تیپ و سه راه دانش کارخانه سقوط کرده است در بیسیم میشنیدم که حاج رحیم کابلی و حاج عبدا... صالحی در حال برنامه ریزی برای باز پس گیری سه راه دانش هستند هرچه که میگذشت بیشتر به خرابی اوضاع پی میبردم و اینکه احتمال محاصره شدن ما خیلی زیاد است و حتی میشود گفت در آن لحظه هم ما در یک شبه محاصره نعل اسبی قرار گرفته بودیم در دوطرف جناح خودمان یعنی از سمت غربی شهر(خط اول مالک) میدیدم که یک گروه به طور ممتد با فشنگ رسام به سمت آسمان تیراندازی میکند بلافاصله از سمت سه راه دانش هم به همین صورت اقدام به تیراندازی هوایی میکردند و پاسخ می دادند! بعدا متوجه شدم که دشمن هر کجا که پیشروی میکرد برای اینکه به نیروهای خود در جناح دیگر میزان پیشروی و موقعیت خودش را اعلام کند این کار را انجام می دهد 🔖 @khat_yaser /خط یاسر ¹⁵⁵
📎 اختصاصی خط یاسر میزان پیشروی دشمن و موقعیت خط دوم یاسر و سه راه دانش 🔖 @khat_yaser /خط یاسر¹⁵⁵
📎 /۱۶اردیبهشت (قسمت اخر) بچه های ماهم به نوبت بلند میشدند و تیراندازی میکردند تا دشمن فکر نکند که خط را ما خالی کرده ایم با دوربین ترمال که منطقه را نگاه میکردم دیدم دشمن در خط مالک تا مدرسه خالدیه پیشروی کرده و نیروهایش در حال کندن سنگر برای خود هستند روحانی تیپ حاج آقا سلمانیان که تازه چند روز به تیپ معرفی شده بود را در خط دیدم ظاهرا تا شنیده بود که درگیری شروع شده با موتور چند بسته آب را گرفته و به همراه یک روحانی از بچه های فاطمیون به خط ما خودش را رسانده بود و در یک سنگر در خط دوم ما مستقر شد. حدود فکر کنم ساعت نیمه های شب بود که حاج عبدا... صالحی در بیسم به دو گردان یاسر و مالک که هنوز خطوط خودشان را حفظ کرده بودند و حالا در خطر محاصره بودند گفت که قرار است جهت باز کردن سه راه دانش اقدام شود در بیسیم صدای نیروهای خطوط دیگر را خیلی داشتم ظاهرا همه آنها در بیرون شهر و در ورودی تونل جمع شده بودند تکفیریها قسمت غربی شهر را کاملا به تصرف خود در آورده بودند و خانه به خانه پیشروی داشتند از سمت شمالی هم تا خاکریز اول ما رسیده بودند اما پیشروی شان به سد و مقاومت بچه های ما برخورده و متوقف شده بود از سمت شرق هم از پل عبور کرده و سه راه دانش و کارخانه را به طور کامل تصرف کرده بودند. در این شرایط نیروهای گردان یاسر و تعدادی از نیروهای فاطمیون خط مالک که مانده بودند در یک وضعیت نعل اسبی قرار گرفته و دشمن از سه طرف ما را محاصره کرده و به سمت ما تیراندازی میکرد مسیر اصلی ورود و خروجی شهر هم سقوط کرده و به دست دشمن افتاده بود فقط در سمت جنوبی شهر یک مسیر خاکی که از کنار درمانگاه می گذشت جهت خروج از شهر مانده بود. زمان به سرعت سپری شده و به روشنای صبح نزدیک میشد نگران این بودیم که اگر هوا روشن شود چون دشمن کارخانه را گرفته و تسلط دید و تیر به کل شهر هم دارد و تنها مسیر خروج از شهر هم تا چند کیلومتر بعد آن هم در دید اوست کسی زنده از آن خارج نخواهد شد ساعت حدود چهار صبح بود سردار زمانی که دید گروهی که به فرماندهی فردی بنام ابورشید که قرار بود با نیروهایش اقدام کند زیادی دست دست میکنند و امکان موفقیت دیگر وجود ندارد بالافاصله دستور عقب نشینی را صادر کرد ادوات و توپخانه خودی همچنان منطقه را زیر آتش گرفته بود و به شدت میکوبید به طوری که گاهی اوقات آتش 107 آنقدر نزدیک ما بود که یک راکت آن به لبه خاکریز که ما زیر آن نشسته بودیم اصابت کرد چند دستگاه آمبولانس کنار ریل ایستاده بود و هر مجروحی که می آمد آن را سوار کرده و به خلصه منتقل میکرد نیروهای خط یاسر و تعدادی از نیروهای خط مالک بعد از تخلیه از خط دوم به آمده و شهر از مسیر خاکی به سمت خالصه حرکت کردند 🔖 @khat_yaser /خط یاسر¹⁵⁵