دوباره اشک و غم و آه همنشین من اند
دلم هوای تو را کرده کربلا بطلب
#پریسامصلح
@khatdl
هر جا نگاه میکنی اکبر زیاد بود
لیلا بخوان ز داغ علی رود رود رود
#پریسامصلح
@khatdl
کامل شده ماه، آسمان در چنگش
همراهی با ستاره ها فرهنگش
میخواست خودی نشان دهد ،اما نه
از هیبت عباس پریده رنگش
#پریسامصلح
@khatdl
من ماندم و رباب و نگاه سکینه جان
تو ماندی و حبیب و اباالفضل با وفا
من ماندم و اسارت و طعنه ،سفر به شام
تو ماندی و صحابه ی همواره پا به پا
من ماندم و تمام وقایع برابرم
تو ماندی و زمین اسف بار کربلا
من ماندم و خرابه و درد نبودنت
تو ماندی و تنی که شده از سرت جدا 😭
#پریسامصلح
@khatdl
هدایت شده از 🍀خطخطیهای دل🍀
زینب تمام زندگی اش وقف یار شد
بعداز برادرش همه جا ذوالفقار شد
سجاد شد امام عزیزش کنار او
فرمانده ای غیور و سخنگوی یار شد
با همدلی کنار رباب و رقیه جان
آرامشی برای شب بی قرار شد
تا پابه پای قافله روشنگری نمود
شرمندگی نصیب دل روزگار شد
گفت ازمقام حضرت مولا که غصب شد
گفت از وجود یاس، چرا بی بهار شد
گفت از حسن شهید غریبانه ی وطن
وقتی که نیزه ها به تنش رهسپار شد
گفت از برادرش، غم گودال و حرمله
گفت از علی که قاتل او نیزه دار شد
هرلحظه از نبود حسینش گلایه داشت
اصلا جهان به چشم عزیزش چو خار شد
هی گفت وگفت وگفت جهان گریه اش گرفت
هربار آسمان خدا سوگوار شد
با یاد مادرش شب و روزش دعا و ذکر
محکم ترین زنی که نباید دچار شد
موی سفید و قد کمان را به ارث برد
حتی نماز شب خَم و در اضطرار شد
با اقتدار و حوصله از دین دفاع کرد
صبراست پای عمه که با اعتبار شد
او اقتدا به مادر پهلو شکسته کرد
باخطبه اش یزید زمان در غبارشد
#پریسامصلح
#حضرت_زینب
@khatdl
بیزارم از تمام خیالات و خوابها
ای کاش میرسیدی و تعبیر میشدی
#پریسامصلح
@khatdl
یه شعر قدیمی بخونیم
باتو زیبا بشود راز همه دیدن ها
عمق جانم برود لذت بوسیدن ها
پس بیا یک قدمی سمت سکوتم بردار
پر هیاهو شوم و مست ز خندیدن ها
در کنار تو نشستم که بخوانم شعری
خسته از حافظم و وصل نجوییدن ها
درد بی معرفتی پیچک خودرو شده است
جای خوش کرده فقط با تب پیچیدن ها
لحظه ها را به تحمل زده ام کوک درشت
وه عجیب است جوابی زتو نشنیدن ها
گله ای نیست فقط کی برسدفصل بهار
تا جهان پر شود از دیدن و بوییدن ها
#پریسامصلح
@khatdl
مسافرها رسیدند ازسفر اما کمی خسته
نشاطی بر دل مادرنشسته خیس و پیوسته
سراغ از دوستان خود گرفتند اشک جاری شد
صبوری شد مرام آن پرستوهای وارسته
قفس را سهم آنها مینویسید ای جوانمردان!
ولی آیا کسی شد با قفس مأنوس و دلبسته!؟
ببین سخت است ازمر غ مهاجر بال و پر بستن
همانگونه که غمگین است خاموشی گلدسته
کمی آرامتر... آرامتر گنجینه ی دردند
پرستوهای گمنامی که جا ماندند و پربسته
#پریسامصلح
#بازگشت_به_میهن
@khatdl