eitaa logo
🍀خط‌خطی‌های دل🍀
557 دنبال‌کننده
535 عکس
31 ویدیو
1 فایل
دلنوشته‌ها و اشعار پریسامصلح کتابهای منتشر شده #آنی_که_ندارم #گلدان_خشکیده #دیوانه_جان 👈کپی با ذکر نام شاعر👉 کانال در تلگرام moslehparisa@ عاشقانه ها و عارفانه ها
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با قافله‌ی اشک برو کرب‌وبلا با یاد زنان و کودکان تنها امروز جهان پر شده از خوی یزید تکلیف تو روشن است در عاشورا @khatdl
آجرک الله یا صاحب‌ الزمان...
یک شب هزار شب شده از داغ لاله ها وای از نبود ساقی عطشان کربلا😭 @khatdl
زینب تمام زندگی اش وقف یار شد بعداز برادرش همه جا ذوالفقار شد سجاد شد امام عزیزش کنار او فرمانده ای غیور و سخنگوی یار شد با همدلی کنار رباب و رقیه جان آرامشی برای شب بی قرار شد تا پابه پای قافله روشنگری نمود شرمندگی نصیب دل روزگار شد گفت ازمقام حضرت مولا که غصب شد گفت از وجود یاس، چرا بی بهار شد گفت از حسن شهید غریبانه ی وطن وقتی که نیزه ها به تنش رهسپار شد گفت از برادرش، غم گودال و حرمله گفت از علی که قاتل او نیزه دار شد هرلحظه از نبود حسینش گلایه داشت اصلا جهان به چشم عزیزش چو خار شد هی گفت وگفت وگفت جهان گریه اش گرفت هربار آسمان خدا سوگوار شد با یاد مادرش شب و روزش دعا و ذکر محکم ترین زنی که نباید دچار شد موی سفید و قد کمان را به ارث برد حتی نماز شب خَم و در اضطرار شد با اقتدار و حوصله از دین دفاع کرد صبراست پای عمه که با اعتبار شد او اقتدا به مادر پهلو شکسته کرد باخطبه اش یزید زمان در غبارشد @khatdl
سرها به روی خاک با اشک می‌سرود از عشق سینه‌چاک @khatdl
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استقبال از شعر آقای مهرداد بابایی رفت از خاطرات من ناگاه ساعتش را درست یادم نیست دور شد از خیالبافیهام غیبتش را درست یادم نیست غم رسید و برای همدردی دست دور سکوت من انداخت شد رفیق قدیمی‌ام اما قدمتش را درست یادم نیست رج به رج گریه بافتم تا صبح زود باید تمام می کردم قالی غصه را برای فروش قیمتش را درست یادم نیست عشق پر زد پرنده شد انگار رفت از آسمان شهر حسود ابر آمد نشست و نالید و صحبتش را درست یادم نیست گیج بودم کنار دلتنگی دل ربود و سپس شکستم داد! یاد آغوش گرمش افتادم لذتش را درست یادم نیست کوچ کردم به سرزمین غزل شعر گفتم ولی نشد مرهم، واژه ها بیخیال من شده اند علتش را درست یادم نیست ... @khatdl
خیالت باوفاتر بود با تنهایی ام هر شب وفاداری به بودنهاست بودنهاست بودنها @khatdl
مسافرها رسیدند ازسفر اما کمی خسته نشاطی بر دل مادرنشسته خیس و پیوسته سراغ از دوستان خود گرفتند اشک جاری شد صبوری شد مرام آن پرستوهای وارسته قفس را سهم آنها مینویسید ای جوانمردان! ولی آیا کسی شد با قفس مأنوس و دلبسته!؟ ببین سخت است ازمر غ مهاجر بال و پر بستن همانگونه که غمگین است خاموشی گلدسته کمی آرامتر... آرامتر گنجینه ی دردند پرستوهای گمنامی که جا ماندند و پربسته @khatdl