eitaa logo
🍀خط‌خطی‌های دل🍀
583 دنبال‌کننده
537 عکس
31 ویدیو
1 فایل
دلنوشته‌ها و اشعار پریسامصلح کتابهای منتشر شده #آنی_که_ندارم #گلدان_خشکیده #دیوانه_جان 👈کپی با ذکر نام شاعر👉 کانال در تلگرام moslehparisa@ عاشقانه ها و عارفانه ها
مشاهده در ایتا
دانلود
این شعرها حکایت ناقص نوشته چون زخمی عمیق بردل تاریخ مانده است از روضه های مبهم این روزها بخوان برسینه ای نگاه در ومیخ مانده است پیچید عطرمادرمان درفضای شهر یک شاخه گل، گلاب بهشتی شده ببین چادرنماز خاکی او قد خمیده شد عجل وفات،نوحه ی هرلحظه اش واین آغاز ماجرای غم سخت بی کسی است فرزند درکنار پدرگریه می کند نیلوفری تکیده وجودش برای عشق حالا علی کنار پسر گریه می کند آرامتر که حال بدن روبه راه نیست اصلا گناه دختر طاها بگو که چیست؟ دنیا برای اهل خودش،بعدازاین فقط خفت برای اهل نفاق اتفاق نیست شاعرتمام حسرت خودراخلاصه کرد دربغضِ کوچه در غم آتش کنار در شرمندگی نصیب همه میشود که او مخفی ،شبانه می رود از شهر خیره سر شهری که خواب می رود از غفلت و گناه بی غیرتی نشانه ی مردان او شده باید عذاب در همه جا شعله ور شود وقتی "علی" نشانه ی بغض عدو شده این شعرمدتی است که ماتم گرفته است ای کاش میرسیدی از آن کوچه هابه ما آقای خوب و مرهم غمهای بیشمار جان حبیبه ای که شده وقف دین بیا 😭 @khatdl
خداراشکر که چنین دوستان باصفایی دارم❤️
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
شاعر شبیه مرغ پر وبال بسته ای اشکش نشسته در دل غم بی پناه تر می گفت در عزای عظیمی قصیده ای هرچند بغض مثنوی اش روبه راه تر هرجا نگاه میکند آتش به پا شده درگیر روضه های جگر سوز میشود آرام زیر لب دم یا فاطمه مدد این شب مگر برای جهان روز میشود!!؟ فریاد زد: کسی به سراغش نمیرود؟ جمعیت و نگاه غریبانه ای به او شاعردرون خانه مجسّم نشسته است انگار عده ای شده غافل از آن سبو هی ضجه میزند نبریدش دلم شکست صاحب عزای خانه زهرا مکدّر است آرامِ بچه های علی را شفا نبود؟! دنیا به نام نامی مادر معطّر است... 😭 @khatdl
یادگاری را به روی چشمها باید گذاشت بعد پیغمبر چه آمد بر جهان فاطمه؟ 😭 @khatdl
خوابم نمی بَرد، شده "دل" عابدی عزیز شب زنده داری اش شده با لطف قهرتو @khatdl
با چشمهایت ای مسیحا جان گرفتم در لابه لای دردها درمان گرفتم پیچیددرگوش زمان موسیقی عشق هربار با خندیدنت سامان گرفتم محکم نشستی در وجود نازک دل در شعرهای عاشقت جریان گرفتم یادت نمی آید که هرشب تاخود صبح با آرزویت روی سر قرآن گرفتم در زیر باران تا سحر کارم دعا بود عمرم! تورا باچنگ،بادندان گرفتم لب تَربکن بایک بغل عطرگل یاس آیا تو را با شاخه ی ایمان گرفتم؟ دوراز هوای شهر تو باران که بارید درجنگل گیلان تب تهران گرفتم بین زمین و آسمان گاهی شناور گاهی صفای شوق را هذیان گرفتم دراین خودآزاری شیرین گونه هر روز از گونه هایت عشق را آسان گرفتم.... وقتی نباشی واژه ایی در جستجو نیست درشهر می پیچدغم نسیان گرفتم @khatdl
کوله بار او میشود رفو با نگاه عشق؟ @khatdl
رفت از شهر دلم ،خاطره ها بارانیست پشت سر "آب" که نه "آه" روان میریزم @khatdl
آب و هوای شرجی چشمت بهانه بود این روزها به پای غزل مثنوی نگو @khatdl
چون بره آهویی که شده مست دام عشق با جست و خیزوکوشش خود دَم کن آرزو @khatdl