eitaa logo
خط آتش
409 دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
22.5هزار ویدیو
98 فایل
این‌کانال با رویکرد انتشار اخبار و تحلیل های سیاسی و بررسی اوضاع فرهنگی و اجتماعی کشور ایجاد شده است نقد و پیشنهادی دارید با شماره ۰۹۳۸۳۶۱۲۳۷۲ در خدمت هستم
مشاهده در ایتا
دانلود
━━━━💠🌸💠━━━━ ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد... ━━━━💠🌸💠━━━━ @khate_atash
مراقب چشمانت باش جوانی به حکیمی گفت: وقتی همسرم را انتخاب کردم، در نظرم طوری بود که گویا خداوند مانندش را در دنیا نیافریده است. وقتی نامزد شدیم، بسیاری را دیدم که مثل او بودند. وقتی ازدواج کردیم، خیلی‌ها را از او زیباتر یافتم. چند سالی را که را با هم زندگی کردیم، دریافتم که همه ی زن‌ها از همسرم بهترند. حکیم گفت: آیا دوست داری بدانی از همه ی این‌ها تلخ‌تر و ناگوارتر چیست؟ جوان گفت: آری حکیم گفت: اگر با تمام زن‌های دنیا ازدواج کنی، احساس خواهی کرد که سگ‌های ولگرد محله ی شما از آن‌ها زیباترند. جوان با تعجب پرسید: چرا چنین سخنی می‌گویی؟ حکیم گفت: چون مشکل در همسر تو نیست. مشکل اینجا است که وقتی انسان قلبی طمع‌کار و چشمانی هیز داشته باشد و از شرم خداوند خالی باشد، محال است که چشمانش را به جز خاکِ گور، چیزی دیگر پر کند. آیا دوست داری دوباره همسرت زیباترین زن دنیا باشد؟ جوان گفت: آری. حکیم گفت: مراقب چشمانت باش. @khate_atash
کسی که بخواهد کاری را انجام دهد راهش را پیدا می کند و كسي كه نخواهد بهانه اش را...!🍃🍃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ @khate_atash
تو باید باشی تا صبح؛ بخیر شود! آفتاب در آسمانِ همه هست و روشنایی در روز... تو باید باشی تا دلم گرم شود و چشمانم روشن! 🍂 @khate_atash
⇢🌻⇠ زن‌دراسلام...↓ زندھ...، سازندھ...، ورزمندھ‌است...؛ بہ‌شرطےکہ‌لباس‌رزمش، لباس‌عـفتش‌باشـد... @khate_atash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا حکایتی زیبا هر وقت بابام میدید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم ، میگفت : چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ آب چکه میکرد ، میگفت : اسراف حرامه! اطاقم که بهم ریخته بود میگفت : تمیز و منظم باش ؛ نظم اساس دینه... حتی در زمان بیماریش نیز تذکر میداد تا اینکه روز خوشی فرا رسید ؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار مصاحبه می‌دادم. با خود گفتم اگر قبول شدم ، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو ترک می‌کنم. صبح زود حمام کردم ، بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بهم پول داد و با لبخند گفت: *فرزندم! ۱_مُرَتب و منظم باش؛ ۲_ همیشه خیرخواه دیگران باش ۳_مثبت اندیش باش؛ ۴-خودت رو باور داشته باش؛* در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست‌بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهر مارم میکنه! باسرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم. به در شرکت رسیدم ، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود ، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته ، یاد حرف بابام افتادم ؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله... اومدم تو راهرو ، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده ، یاد پند پدرم افتادم که میگفت : *خیرخواه باش* ؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته! از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا افتادم که* اسراف حرامه*؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌. پله ها را بالا میرفتم ، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغها روشنه ، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه میشد ، لذا اونارو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند که نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم ، احساس خجالت کردم ؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف میکردن! عجیب بود ؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه ، کمتر از یک دقیقه می‌آمد بیرون! با خودم گفتم : اینا بااین دَک و پوزشون رد شدن ، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمرا!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرم رو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که *مثبت اندیش باش* ، نشستم و منتظر نوبتم شدم توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه شدم ، دیدم ۳ نفر نشستن و به من نگاه میکنند یکیشون گفت: کِی میخواهی کارت رو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم داره مسخره‌ام میکنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که *در سخت ترین شرایط، تبسم را فراموش نکن، تبسم معجزه ی زندگیست،خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش!* پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم : ان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت : شما پذیرفته شدی!! با تعجب گفتم : هنوز که سوالی نپرسیدین؟! گفت : چون* با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید ، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم ، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا ، نقصها رو اصلاح کنی...* 👌درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد ، کار ، مصاحبه ، شغل و... هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم ، کسیکه ظاهرش سختگیر ، اما درونش پر از محبت بود و آینده‌نگری... عزیز دلم! در ماوراء نصایح و توبیخهای پدرانه ، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهی فهمید... *اما شاید آن روز دیگر او کنارت نباشد...* @khate_atash
تلنگر اگه بعد از قرنطینه… فقط اضافه وزن داشتی وچارتا ڪتاب نخونده بودی… چارتا ڪار مفید نڪرده بودی! بگو برات فاتحه بخونیم… ! @khate_atash
فرزندتان را به عجله كردن، مجبور نكنيد! ❌ زود باش ❌ دير شد ❌ ما همه منتظر تو هستيم 👆مفهوم اين عبارت ها برای کودکان اين است كه: ناتوانند (عدم اعتماد به نفس) موفق نمی شوند (عدم اعتماد به نفس ) خوب نیستند (عدم عزت نفس ) اين عبارت ها باعث نمی شوند كودک كارهايش را به موقع انجام دهد بلكه در او اضطراب و خشم توليد می کند. @khate_atash
پاییز می‌رود و عشق... باقی‌ست هنوز ... 🍂 @khate_atash