معرفی کتاب: 🔍 | داغ دلربا روایت و ناداستانی‌ست متفاوت که از تشییع شهید سردار حاج‌قاسم سلیمانی در دی ماه نود و هشت در شهرهای مختلف آغاز و تا حادثه‌ی سقوط هواپیمای اکراینی ادامه و به پایان می‌رسد. میثم امیری با قلمی روان در این کتاب سعی کرده است تا همه مخاطبان را با خود تا پایان کتاب نگه دارد و انگار که مخاطب در آن لحظات حضور دارد. امیری در مقدمه‌ی کتاب، اثر خود را این‌گونه معرفی می‌کند: «سردار، پنج روز از اهواز تا کرمان، روی دست ایرانیان بود؛ دست‌های گرم و پینه‌بسته؛ دست‌های ظریف و ورزیده؛ دست‌های پرچروک و کودکانه. این دست‌ها ـ دست‌های همه‌ی ملت ایران ـ حلقه و پروانه شد. سردار، در کانون این حلقه بود. حلقه، مهر دید و مهر ریخت؛ غم دید و گریه کرد؛ شعر خواند و دندان سایید؛ لبخند زد و حماسه سرود؛ داغ دید… و داغ دید. بر راوی بدیهی بود که در گوشه‌ای از این داغ‌نامۀ ملّی حاضر باشد؛ از کنجی به جاذبۀ غریب سردار و ملت ایران کشیده شود. این نوشته‌ها، از آن لحظه‌ها فراهم آمده است.» 🥇| برگزیده‌ی بیست‌ونهمین جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی 🥇| برگزیده‌ی چهاردهمین دوره‌ی جایزه ادبی جلال در بخش مستندنگاری 📚 | «داغ دلـرُبــا» | روایتی از تشییع پیکر سپهبد شهید قاسم سلیمانی | نوشتۀ میثم امیری | ۱۹۶ صفحه | قیمت: ۳۵۰۰۰ تومان 🔻سفارش کتاب: ▪️مجازی: پیام به ادمین یا از لینک خرید. ▪️حضوری: قم، خ معلم، مجتمع ناشران، فروشگاه ۲۷ب. 🆔 @khatemoqadam_ir

عرفانی‌ترین حرف خمینی «ارزش این جمع، به امثال همین عرب چفیه به‌سری‌ست که روی کارون درباره‌ی سردار، بهم می‌گوید: - ئی مرد درست بود ... مُهرش از سجاده‌اش بزرگ‌تر نبود ... پل تمام می‌شود؛ ولی مردم هستند. صدا هنوز هست. صدای مرگ بر آمریکا هم از گوشه‌‌ای شنیده می‌شود؛ یا از حنجره‌ی تن، یا از حنجره‌ی دل. یکی از رفقای رفته می‌گفت «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، عرفانی‌ترین حرف خمینی بود.». جای هر سه‌شان خالی: رفیقم تا کیف کند؛ خمینی تا قدر ببیند؛ و آمریکا تا تیزی نوکِ این پرچم‌ها در چشمش را بچشد.» 📚 | برشی از کتاب «داغ دلـرُبــا» | روایتی از تشییع پیکر سپهبد شهید قاسم سلیمانی | نوشتۀ میثم امیری | ۱۹۶ صفحه | قیمت: ۳۵۰۰۰ تومان 🔻سفارش کتاب: ▪️پیام به ادمین یا از لینک خرید. ▪️قم، خ معلم، مجتمع ناشران، فروشگاه ۲۷ب. 🆔 @khatemoqadam_ir

آمپول عشق و ایمان «اگر کسی به کاری که می‌کند، عشق و ایمان داشته باشد، حتماً موفق خواهد شد. من این را از یک دزد آموختم. برای سؤالی شرعی آمده بود سراغم. سؤالش را که از من کرد، فهمیدم هدفش از این مراجعه، تنها این سؤال نبود. برای همین، به او گفتم: سؤال اصلی‌‌ات را بگو. سرش را پایین انداخت و گفت: من چقدر می‌توانم به شما اطمینان کنم؟ گفتم: هر قدر به خودت اطمینان داری، به من هم همان‌‌قدر مطمئن باش. در دلش را باز کرد: - من سال‌‌هاست دزدی می‌‌کنم؛ اما هر بار، بیشتر از قبل، از خودم متنفر می‌‌شوم. اوایل به این کار عشـق داشتم و مطمئن بودم و ایمان داشتم که همین کار، مرا موفق می‌‌کند؛ اما هر چه جلوتر می‌‌رفتم، به عقب حرکت می‌‌کردم. گفتم: همین عشق و ایمانت را نگه دار؛ ولی برای کار دیگه خرجش کن. چه کاری بلدی؟ گفت: آشپزیم بد نیست. گفتم: این دو تا آمپول عشق و ایمان را به هنر آشپزی‌‌ات بزن تا نتیجه‌‌اش را ببینی! چند سال بعد، وقتی غذایـــــی پاکیزه و مرتب به دستم رسید، از پیکی که غذا را آورده بود، پرسیدم: از طرف کیه؟! گفت: صاحب رستوران به من گفت این غذا را به شما برسونم و بگم از طرفی دزدی‌‌ست که دو تا آمپول داشت؛ ولی درست و بجا از آن‌‌ها استفاده کرد. غذا، قسمتِ یک کفاش دوره‌‌گرد افغانی شد؛ ولی برایش پیغام فرستادم که اگر منِ طلبه به اندازه‌‌ی تو به کارم عشق و ایمان داشته باشم، حتماً یک مرجع تقلید خواهم شد.» 📚 | بُرشی از کتـاب «پسر ایل» | مستند داستانی از زندگی روحانی شهید مدافع حرم؛ محمدعلی قلی‌زاده| نوشتۀ مهدی باتقوا | ۲۲۴ صفحه. 🔻سفارش کتاب: ▪️پیام به ادمین یا لینک خرید. 🆔 @khatemoqadam_ir

معرفی کتاب‌های انتشارات خط مقدم با موضوع انقلاب اسلامی (بخش اول) : 🆔 @khatemoqadam_ir