eitaa logo
🌷خاطرات موضوعی شهدا🌷
498 دنبال‌کننده
217 عکس
19 ویدیو
0 فایل
گاهی وقتا در سخنرانی ها و حلقه های صالحین و ... احساس میشه واقعا جای شهدا خالیه و خاطراتشون کمرنگ شده. برای همین ما تصمیم گرفتیم خاطرات شهدا را موضوع بندی کرده و تقدیم شما دوستان کنیم. @Aseman2411 کپی خاطرات ⬅ با ذکر صلوات نشر مطالب ⬅صدقه جاریه
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
١٩ فروردین سالگرد شهادت آیت‌الله سید محمدباقر صدر، نابغه‌ای که قبل از سن بلوغ به اجتهاد رسید و در دوران کودکی سه کتاب نوشت... در پاسخ به کسی که به او پیشنهاد داده‌ بود خودش زندگی‌نامه‌اش را بنویسد: 🔶خون من سرگذشت مرا شرح خواهد کرد، من جز چیز دیگری نمی‌خواهم و اسلام امروز به خون من محتاج‌تر است تا شرح حال زندگی‌ام @Bisimchimedia
🏷 زمان جنگ کارش مکانیکی بود. در ضمن هم بــود. پسر عموش غلامرضـا که شهــید شد… عبدالمطلــب سر قبــرش نشست ، بعد با زبـون کــرولالی خودش ، با ما حــرف می زد. ما هم می گفتیم : چی می گی بابــا⁉️😳 محلـش نذاشتیــم ، هرچی سر و صــدا کرد هیـچ کس محلش نذاشت. دید ما نمی فهمیــم ، بغل قبر شهید با انگــشت، یه دونه قبــر کشید… روش نـوشت : ، بعد به ما نــگاه کـرد، خندید ، ما هم خــندیدیـم.😊 گفتیم شوخیـش گرفتــه ، دید همه ما داریم می خنــدیم ، طفلک هیچ نگــفت… یه نگاهی به سنگ قبر کرد ، سـرش رو پائیــن انداخـت و آروم رفـت… فرداش هم رفت جبهــه. ۱۰ روز بعد جنــازه اش رو آوردند دقیقاً تـوی همون جــایی که با انگشـت کشیــده بود خاکـش کــردند. 🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🏷تو وصیت نامه اش اینجور نوشت : بسم الله الرحمن الرحیم یک عمر هرچی گفتم به من می خنــدیدند ، یک عمر هــرچی میخواستـم به مردم محبت کنم ، فکــر کردند من آدم نیستم ، مسخره ام کــردند…😔 یک عمر هـرچی جدی گفــتم ، شوخی گرفتند… یک عمر کسی رو نداشتــم باهاش حــرف بزنم ، خیلـی تنــها بودم.😭 اما مردم❗️ حالا که ما رفتیم بدونیــد، هر روز با حـرف می زدم. آقا بهم گفت : تو می شی . جای قبــرم رو هم بهم نشـون داد این رو هم گفتم اما بــاور نکردید❗️❗️   راوی:حجت‌ الاسلام انجوی نژاد 🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
ساعت نزدیک چهار بعدازظهربود رفتم سر مزار نشستم. داشتم با ایشان درددل میکردم ک متوجه شدم از ردیف قبر هایی ک مزار مبارک هم درآن ردیف است شخصی ب طرف من میاید وقتی ب مزار رسیدند ب من گفتند: شهید پلارک عزیز را همه می شناسند من ب شما پیشنهاد میکنم ک مزار را حتما زیارت کنید ایشان زمان حیاتشان ب دیدار امام زمان(عج)نائل شده اند . من دارم الان میروم آنجا شما هم اگر میخواهید با من بیایید.😊 ما در عرض چند دقیقه کنار مزار رسیدیم و من نشستم ک فاتحه بخوانم و نکته حساس اینجاست ک من عکس ایشان را ک ب صورت عمودی روی مزارشان نصب شده است را ندیدم گویا بین من و آن عکس حجابی حائل شده بود.😔 آن فرد من را قسمت پشت مزار برد ک وصیت نامه بطور کامل آنجا نصب شده بود. ایشان با انگشت اشاره خود آن قسمتی از وصیت نامه را آوردند ک"همانطور ک بزرگان ما گفته اند محال است صاحبش را نبیند من نیز محبوبم را صاحبم را دیدار کردم"😍 و ب من گفتند:این نشان میدهد ک ایشان خدمت امام زمان(عج)رسیده اند و تا زمانیکه زنده بوده اند ب کسی نگفته اند و از روی وصیت نامه یشان این قضیه را فهمیده اند. 🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
همین را گفتند و رفتند. همان موقع پشت سر ایشان راه افتادم و چند قدمی با ایشان فاصله داشتم در یک لحظه احساس کردم تعداد زیادی پرنده مثلا صد تا پرنده ک پرواز میکنند چ صدایی ایجاد میشود، چنین صدایی از پشت سرم احساس کردم برگشتم اما پرنده ای ندیدم😰 اما صدای پرواز پرنده ها ب گوشم می رسید سرم را برگرداندم و دیگر آن شخص را ک جلوتر از من بود ندیدم. کم کم قضیه برایم تعجب برانگیز شد تا اینکه فردای آن روز اسم شهید را در اینترنت جستجو کردم در آن قسمتی ک گوگل ب عنوان نتیجه آورد عکس قرار داشت،همین ک عکس را آورد یکهو میخ کوب شدم چون احساس کردم این همان فردیست ک دیروز اورا دیدم و من را کنار مزار بردند. آن مرد در واقع صاحب این عکس خود شهید مصطفی ابراهیمی مجد بود... ❤️ 📚اظهارات خانم م_ض از کتاب فیض حضور 🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔊 شما هم دعوت شدید تا حالا شده دعا و چله های متفاوت بگیری ولی از تفسیر و معارفش چیزی متوجه نشی⁉️🤔 🤲خوندن دعا یک چیزه..‌. رسیدن به نکات معرفتی داخل دعا یه چیز دیگه👌 ما این چله را راه انداختیم که هر روز این نکات طلایی را استخراج کنیم. ✌️ 💢این فرصت طلایی و از دست ندید و خیلی زود به جمع چند هزار نفریمون بپیوندید 😊👇 https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7
می‌خواهم آنچه در تمام عمر علی الخصوص در این اواخر بیش از هر چیزی مرا بیشتر داغدار می‌کرد و جگرم را می‌سوزاند با شما در میان گذارم.😔 عزیزان❗️ دوری از مرز سال‌ها و قرن‌ها را در نوردیده است. اکنون بیش از هزار و صد سال از محرومیت عالم از دیدار با آن حجت خدایی می‌گذرد. آنچه تلخ و اسفبار بوده این است که چه بد با مولایش خو کرده است. چه ناجوانمردانه بریدن از برایش عادت شده است، چه بی‌معرفتیم ما که اصل کل خیر برایمان فرعی شده است. 🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🌷یاد شهدا🌷 گفتم حسین دارم‌ از استرس‌ می‌میرم😞، گفت‌: یه ‌ذکر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر کردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی کار منم‌ همین ‌باز کرد (آخه ‌خودشم‌ به سختی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) گفتم: باشه ‌داداش ‌بگو گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی ‌بالرقیه ‌سلام ‌الله ‌علیها"📿 حتما ‌سه سـاله ی‌ ارباب ‌نظر میکنه، منتظرتم و قطع‌ کردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ کردم: الهی ‌بالرقیه ‌سلام‌الله‌علیها✨🌹 الهی ‌بالرقیه‌ سلام‌الله‌علیها✨🌹 ۱۰تا‌ نگفتم ‌که ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفر آخرین ‌لیسته؛ بقیه‌اش ‌فردا، توجه نکردم‌ همینجور ‌ذکر می‌گفتم که ‌یهو اسمم ‌رو خوندن😳 بغضم ‌ترکید با گریه ‌رفتم‌ سمت ‌خونه حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست ‌شد، اشک ‌تو چشمش ‌حلقه ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیه‌ سلام‌ الله ‌علیها"😭 شهید مدافع حرم حسین معزغلامی🌹 🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔻 🔅 وقتی بهم گفت: «ازت راضی نیستم» انگار دنیا روی سرم خراب شده بود پرسیدم: «واسه چی؟» گفت‌: « چرا مواظب نیستی؟! میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟! همش امانته!» گفتم: «حاجی میگی چیشده یا نه؟» دستش رو باز کرد چهار تا حبه قند خاکی توی دستش بود دم در چادر تدارکات پیدا کرده بود! 🌹 قابل توجه همه مسئولین @loveshohada28
🔹 نماز را بخوانیم❤️ همیشه هرکجا که بود تا صدای اذان را میشنید نمازش رو میخواند. حتی گاهی اوقات در جلسات در حین حرف زدن بوده و تا صدای به گوشش میرسید انگار ملائک در گوشش صدایش کردند به ارامی بلند میشد و از همه ما می خواست اول نماز را بخوانیم✨🌿 وبعد به کار ادامه میدهیم . به مادرش فوق العاده علاقه داشت ،در بسیاری از کارها به خصوص دینش از مادرش کسب تکلیف میکرد، او تمام این اعتقاد ودین و بصیرت را از مادرش گرفته بود.❤️ ‍‌🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🏷 سلیمانی چگونه شد... 💕 جانباز بالای پنجاه درصد بود، هم حقوق جانبازی داشت، هم حق پرستاری، کارت بانکی‌اش را داد، گفت؛ این پول را خرج درمان جانبازانی کنید که توانش را ندارند. این همه سال به موجودی کارت دست نزده بود❗️ 🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🏷 سلیمانی چگونه شد... فرش کوچکی انداخت جلوی حیاط خانه پدری اش ، توی آفتاب ☀️. پیرمرد را از حمام بیرون آورد ، روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد دست و پیشانی اش را می بوسید و میگفت : همه ی دل خوشی من توی دنیا ، 😊 . 🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28