صفايى حائرى، على، تطهير با جارى قرآن، 3جلد، ليلة القدر - قم، چاپ: اول، 1391 ه.ش.
هدایت شده از حسینیه شهید محسن
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 عرض تسلیت
✨باهم بخوانیم سوره ضحی (کمتر از ۳ دقیقه) نثار روح مطهر امام صادق عليهالسلام که فرمودند:
به دنبال #مونسی بودم تا در پناه آن #آرامش یابم، آن را در #قرائت_قرآن یافتم.
📚مستدرک ج ۱۲ص ۱۷۴
🔺#قرآن را همیشه با #تلاوت_عراقی بشنوید. 👌
✨پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
إن أرَدتُم عَيشَ السُّعَداءِ و مَوتَ الشُّهَداءِ و النَّجاةَ يَومَ الحَسرَةِ و الظِّلَّ يَومَ الحَرورِ و الهُدى يَومَ الضَّلالَةِ فَادرُسُوا القرآنَ ؛ فإنّهُ كلامُ الرَّحمنِ و حِرزٌ مِن الشَّيطانِ و رُجحانٌ في الميزانِ .
📗 بحار الأنوار:۹۲- ۱۹
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اگر #زندگى_نيكبختان و
#مُردن_شهيدان و
#نجات در روز حسرت و
#داشتن_سايه در روز سوزان و
#هدايت در روز گمراهى را مى خواهيد،
فهم🌷قرآن🌷 را ياد بگيريد؛ زيرا كه قرآن،
#سخن_خداوند مهربان و
#مايه حفظ از شيطان و
#سنگينى ترازو[ى اعمال] است.
#الگوی_عهد_با_امام
#انس_با_قرآن
#برنامه_ریزی
#سبک_عراقی
شیخ میثم التمار
🔺مرحوم استاد صفایی: "من (در نوجوانی)، سیصد ختم قرآن کرده بودم."
📚 رد پای نور، ج 3 ص 96
✨شروع برنامهریزی برای استماع و قرائت و #تمرین انس با قرآن از امروز و #عقدالعهد با رئیس مذهب
🏴 ۲۵ #ماه_شوال
#رحلت_صادق_آلمحمد
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از قرآن و تربیت
🎤👈 حجة الاسلام موسی صفایی
🔷 همراه پدرم، سوار ماشین یکی از رفقا از مشهد به سمت تربت می رفتیم. پدرم مشغول گفتگو با راننده بود که یک لحظه گوشم به صحبت ایشان تیز شد.
🔷 ایشان از خودشان، وقتی که هم سن من بودند حرف می زدند و می گفتند: من وقتی هم سن الان موسی بودم، سیصد ختم قرآن کرده بودم.
🔷 وقتی این حرف را شنیدم، تحریک شدم و با خودم فکر کردم: خب، چرا من این کار را نکنم؟! همین حرف ایشان کافی بود که من، خودم را با ایشان مقایسه کنم و حرکت های سازنده ای داشته باشم.
📚 رد پای نور، ج 3 ص 96
🏴سفره امام صادق علیهالسلام:
✨«وَ أَعِنَّا عَلَى اسْتِعْمَالِهَا (الْجَوَارِحِ) فِيهِ بِمَا يُرْضِيكَ»🤲
🔺كمك كن تا بتوانيم جوارح را به كار بكشيم و استخدام كنيم در آنجايى كه به خشنودى تو مىرسد.
✨«حَتَّى لَانُصْغِىَ بِأَسْمَاعِنَا إِلَى لَغْوٍ»، 🤲
🔺 تا با گوشمان نه تنها گناه، كه درنگ هم نكنيم.
🔺كسانى كه راه دراز و مسير عظيمى در پيش دارند، سرعت پيدا مىكنند و ركودشان كنار مىرود؛ چون مىيابند كه در اين كاروانِ متحرك هستى، #ركود كمتر از عقب گرد نيست.
🔺در اين كاروانى كه راه وسيعى در پيش دارد و مدام در حركت است، اگر بايستى، به همان اندازه عقب مىافتى كه برگردى و تنهايى در اين كوير هستى، مساوى با مرگ است. اين است كه مىخواهد با گوشش درنگ نكند، بلكه با #گوشش و با #دستش و با #چشمش هم #راه برود.
🔺 اين راهى نيست كه بتوانيم با يك پا آن را طى كنيم، بل بايد با #تمام_استعدادمان ادامهاش بدهيم.
✨«وَ لَانُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَى لَهْوٍ»، 🤲
🔺 با چشممان نه تنها به حرام، كه حتى به بىفايدهها هم نگاه نكنيم. اين نگاه و اين سرمايههاى ما در جايى بايد به جريان بيفتند كه سود بدهند و #زياد بشوند، نه اينكه #راكد بمانند.
خوبهاى ما كسانى هستند كه سرمايههاى خود را راكد گذاشتند و يا سرمايهها را مفت خرج كردند و بدهاى ما هم آنهايى هستند كه با اين سرمايهها #سمّ خريدند و خوردند.
در حالى كه #خوب كسى است كه نه #سمّ خريده و نه #راكد گذاشته و نه #احتكار كرده باشد، بل به #جريان انداخته و اسراف نكرده و در اين جريان هم، #براى_او خرج كرده باشد.
📕بهار رويش، ص: ۷۷
🌷🇮🇷🌷
🏴سفره امام صادق علیهالسلام:
🔺به گونهاى نباشيم كه شتاب كنيم و تا چيزى را مىبينيم زود سر بكشيم،
مگر چه خبر است؟
مگر با اين نگاهى كه تو مىكنى چه چيزى در تو زياد مىشود كه اين گونه مىشتابى؟
مگر در اينجا كه مىايستى به تو چه مىدهند، كه درنگ مىكنى؟
✨«وَ حَتَّى لَانَبْسُطَ أَيْدِيَنَا إِلَى مَحْظُورٍ»،🤲
🔺 به ما كمك كن آنجايى كه تو نمىخواهى دست درازى نكنيم.
✨«وَ لَانَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ»؛🤲
🔺 و آنجايى كه تو نخواستهاى پا نگذاريم و آنچه كه تو به ما دادهاى، براى تو خرج كنيم.
✨«وَ حَتَّى لَاتَعِىَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ»؛🤲
🔺و شكم ما جز آنچه كه تو مىخواهى و حلال كردهاى را در بر نگيرد.
غذا و تغذيه ما غذايى باشد كه تو مىخواهى. تا در نتيجه، اين #رزق حركتى را به وجود بياورد كه تو #رهبر و #محافظش هستى.
✨«وَ لَاتَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ»؛🤲
🔺 و زبان ما جز آنچه را كه تو #طرحريزى كردهاى نگويد و بدانيم كه در چه جايگاهى بايد حرف بزنيم.
✨«وَ لَانَتَكَلَّفَ إِلَّا مَا يُدْنِى مِنْ ثَوَابِكَ»؛🤲
🔺 و نسبت به آنچه كه ما را از بهرههاى تو پايين مىبرد، خودمان را به زحمت نيندازيم.
مشقتها و بارها و تكليفهاى ما، در آن مسيرى باشد كه به بهرههايى كه تو گذاشتهاى برسد.
✨«وَ لَانَتَعَاطَى إِلَّا الَّذِى يَقِى مِنْ عِقَابِكَ»؛🤲
🔺و دنبال نكنيم مگر آنچه كه ما را از عقاب تو نگهدارى كند. رفت و آمدها، داد و ستدها و معاطات ما در آنجايى باشد كه از زيانها جلوگيرى كند.
حال
آيا همين كافى است كه انسان با جوارحش كار كرده باشد و با استعدادهايش حركت كرده باشد؟
و يااينكه بايد اين عمل عالى، جهت عالى هم داشته باشد و اين كارهاى خوب، #هدفهاى_خوب هم داشته باشد.
📕بهار رويش : ص: ۷۸
🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از از عشق تا بهشت با روابط متکامل
10.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هدف رشد است نه لذت...
منافقين با ادعاى اصلاح، گرفتار اين نكته شدند كه «با صراحت، مثل همه مردم ايمان بياوريد و جهتگيرى كنيد».
هنگامى كه به آنها گفته شد ايمان بياوريد همان طور كه مردم ايمان آوردهاند، «قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَآ آمَنَ السُّفَهَآءُ»؛ گفتند: آيا ما مثل سفيهان ايمان بياوريم؟ آيا ما ايمان بياوريم همان طور كه سفيهان ايمان آوردهاند و با صراحت، گرايش و موضع خود را مشخص كردهاند؟ اينها ايمان صريح را سفاهت مىدانند و در واقع اساس ايمان و اعتقاد را سفاهت مىدانند؛ چون به نظر آنها مشكل در ايمان و كفر و اعتقاد و عدم اعتقاد نيست، كه مشكل در دستيابى به منافع است و ايمان بدون منفعت، كارى سفيهانه است؛ چون سفيه كسى است كه در برابر كارش سودى و نفعى نباشد.
«أَلَآ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَآءُ»؛ آگاه باشند كه به راستى آنها، خودِ آنها فقط سفاهت دارند و سفيه هستند؛ چون در برابر شخصيت و تشخّص خويش، منافعى را مىخواهند كه به دست نمىآورند و اگر هم به دست مىآوردند، باز بهره نمىگرفتند؛ كه انسان بىهويت و بىشخصيت فقط نردبان ديگران است و آلت دست اين و آن.
اين سفاهت بنيادى است كه آدمى خودش را بدهد و به كم بدهد و به توهم و خيال بدهد و خيالِ بُرد و سود هم داشته باشد. اينها سفيه هستند، «وَ لَكِن لَا يَعْلَمُونَ»؛ ولى نمىدانند. «لَا يَعْلَمُونَ» با «لَايَشْعُرُونَ» تفاوت دارد. شعور، تجربه حسى است و علم، گستردهتر از حسى و فكرى و عقلى و حضورى است و اينها هيچ نمىدانند؛ چون مرض بر شخصيت و شعور و آگاهى و روابط آنها اثر گذاشته است.
«وَ إِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا»؛ هنگامى كه ديدار مىكنند كسانى را كه ايمان آوردهاند، مىگويند ما ايمان آوردهايم. «وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَياطِينِهِمْ»؛ و هنگامى كه به خلوت شياطين خودشان مىآيند، «قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ»؛ مىگويند: به راستى كه ما با شما هستيم. ما فقط مسخرهباز و شوخ هستيم. ما به جدّ و درستى حرف نمىزنيم. اينها با اين خيال به دو طرف حقّه مىزنند و با هر دو طرف بازى مىكنند غافل از اينكه اينها خود آلت دست هستند و اين نكته از «شَياطِينِهِمْ» به خوبى به دست مىآيد كه اينها از وسوسه و بازى ديگران مىچرخند و خيال مىكنند كه بازيگر هستند؛ در حالى كه بازيچه شياطينى هستند كه در نهايت تمامى منافع را مىخواهند و به اين سفيهان چيزى نمىدهند.
«اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»؛ خدا به اينها ارزشى نمىدهد و آنها را جدى نمىگيرد. «وَ يَمُدُّهُمْ فِى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»؛ و آنها را در طغيانى كه از خودشان بود مىكشاند و مدد مىرساند، در حالى كه متحير و متردد هستند و به خاطر تحول منافع و جا به جايى مواضع، سرگردان هستند و بازيچه شياطينى هستند كه اين عروسكها را به چرخ مىاندازند و چه طنزى بالاتر از اين و چه استهزايى عميقتر و تلختر از اينكه مدعيان بازيگرى، خود بازيچه باشند و محروم باشند و ندانند؟
«أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِجارَتُهُمْ»؛ اينها به خاطر منافع حركت كردند. اينها كسانى هستند كه سرگردانى و ضلالت را در برابر هدايتى و راهى كه يافته بودند، خريدند و با هدايت معامله كردند و در برابر، سرگردانى و حيرت را به دست آوردند. پس تجارت اينها سودى نياورد و منافعى به دست نرسيد و اين نكته اساس نفاق است كه از منفعت طلبى برمىخاست اما به منفعت نمىرسيد، در حالى كه از مرض قلبى به مرض نفسى و شخصيتى و معرفتى و برخوردى و معاشرتى راه يافته بود. «وَ مَا كَانُوا مُهْتَدِينَ»؛ اينها راهياب نبودند و هدايتپذير نبودند و چشم از هدايت شسته بودند و دست به ضلالت بسته بودند. اينها چه در فرصتهاى اجتماعى و چه در فرصتهاى طبيعى سهمى نبردند و حاصلى به چنگ نياوردند.
تطهير با جارى قرآن ؛ ج3 ؛ ص35
براى معراجها بايد به دنبال وسايل ديگرى بود و بايد از انبساط وجود و احاطه وجود راهى پيدا كرد ... بايد در علم انقلابى ديگر آورد؛ كه اين منابع آگاهى با حجاب و قفل و ختمى كه بر آنها مىزنيم جز با «عَذابٌ عَظِيمٌ» پيمانى نمىبندند و براى اين دنياى بزرگ و اين انسان بزرگتر از دنيا، كارسازى ندارند.
تطهير با جارى قرآن ؛ ج3 ؛ ص35