eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
678 دنبال‌کننده
575 عکس
332 ویدیو
105 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱مربی بیدار 👤 به جای اینکه متربی را محبوس کنیم و از میکرب ها دور نگه داریم، به او واکسن بزنیم . 🌻|↫‌ 🌻|↫ 🌻|↫ ┈┈┈┈•✿🌼✿•┈┈┈┈ 🌱 برای تربیت وقت بگذاریم... ╔═••⚬🇮🇷⚬••══╗ @hamyar_e_tarbiyati ╚══••⚬🌍⚬••═╝
نامه هاى بلوغ، ص: 27 آفت‏ها، در كمين مَركب‏هاست. آفتِ جهل و غفلت و كفر و كفران و شكّ و وسواس، براى معرفت؛ و آفت جلوه‏هاى دنيا و ترس و غرور و يأس براى عشق و محبت؛ و آفت عُجب و كبر و حرص و حسد و بخل و فساد براى عمل؛ هميشه در كمين هستند.
جنگ با شكست تمام نمى‏شود كه آغاز مى‏شود، همانطور كه در جنگ احد پس از آن همه ضربه و خون و از دست رفتن آن همه قهرمان و نيرو، رسول با همان شكسته‏هاى زخم خورده، به دنبال دشمن آمد و اجازه نداد كه فرارى ‏ها و تمام شده ‏ها در اين آغاز دخالت كنند و اين صف را، آلوده كنند كه اين صف براى آنهايى است كه در شكست، آغاز شده‏اند و با شكست، شكسته و خسته نگرديده ‏اند. درسهايى از انقلاب (قيام)، ص: 234
آنها كه تنگى دنيا و قدرت بال‏هاى خود را باور كرده‏اند مگر مى‏توانند از خاك نكنند و پرواز را تجربه نكنند. آنچه ديگران را مى‏ترساند، اينها را مى‏شوراند، آنچه براى حقارت زده‏ها و قناعت پيشه ‏ها، غنيمت است براى اينها غرامت سنگين است، مرگ زودرس و مفلوك است. درسهايى از انقلاب (قيام)، ص: 234
كسانى كه خدا را از خون رگها و نفس سينه‏ هايشان، ضرورى‏تر احساس كرده ‏اند و به همين خاطر از خون و جان خود گذشته ‏اند و شمشيرها را برداشته‏اند، چگونه مى‏توانند با طلوع شكست و شكنجه و خون و مرگ از راه باز گردند و دوباره به ابتذال زندگى و تلاوت تكرار گردن نهند و هدف‏هاى خود را فراموش كنند و پيمان‏هاى خود را بگسلند؟ درسهايى از انقلاب (قيام)، ص: 233
✨پادشاه روم، هنگامى كه در خواب ديد كه حكومتش را كسانى به ارث مى‏برند كه ختنه كرده ‏اند، نگران شد، نزديكانش پيشنهاد كردند كه اين‏ها يهودى ‏هايى هستند كه ذليل تو هستند، از آنها چيزى باقى نگذار، او نگران بود. هم زمان فرماندار شهر بصرى عربى را نزد پادشاه فرستاد كه خبرهاى تازه‏اى دارد از او بشنويد. و عرب داستان رسول را و دعوت و جنگ او رابه تفصيل گفت، پادشاه از ختنه ‏ى او پرسيد و تأكيد كرد كه وارث حكومت من اينها هستند نه يهود و به جست و جوى خويشان رسول در شام فرستاد. ابوسفيان را يافتند و پادشاه با او به بازجويى نشست و سؤال‏هايى كرد و ياران ابوسفيان را پشت سر او گذاشت كه دروغ‏هايش را بااشاره بگويند. از نسب و از سابقه‏ى دعوت و از محروميت و مكنت و از پيروان و استقامتشان و از وفاى رسول و پيمان دارى و پيروزى و شكست او پرسيد و از جواب‏هاى ابوسفيان به حقيقت و حقانيت رسول رسيد. پيروزى او را باور كرد و آرزو كرد كاش نزد او بودم و خدمت او مى ‏كردم و پاى او را مى ‏شستم. «1» ______________________________________________ (1) تاريخ طبرى، ص 390، به نقل از تاريخ پيامبر اسلام، ج 1 و 2، ص 592 تاليف آية الله والد 📗درسهايى از انقلاب (قيام)، ص: 233 🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از گامهای تاجرانه زندگی
مَنْ سَمِعَ الْخِلافَ فَلَيْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ. كافى، ج 2، ص 404، ح 7 و 10 و 11
عالم كسى است كه كارهاى تازه و دستاوردهاى جديد را ارزيابى كند و در اين ارزيابى به اصول محكم و روش‏هاى انديشيدن آگاه باشد، چون انديشيدن مى‏تواند باشك و يا سؤال آغاز شود و يا با فرض گرفتن و زود باورى همراه بشود و باز انديشيدن با سؤال و بخاطر كشف و دور از حالت‏هاى مزاحم مى‏تواند در حيات و يا عقليات و يا حضوريات باشد. هر كدام از اين منابع، آلودگى و صافى‏ها دارد و از اين همه گذشته انديشيدن مى‏تواند در اجزاء، در مجموعه و در روابط و تركيب‏ها باشد. اصالت دادن به هركدام از اين اجزاء و يا مجموعه و حذف عنصر رابطه و تركيب مى‏تواند گمراه كننده باشد. همانطور كه توجّه به شرايط و زمينه‏ها مى‏تواند تعيين كننده باشد، پس در برابر كارى تازه و دستاوردى نو، خود باختگى بايد به انتقاد بَدَل شود و محدوديت بايد با احاطه بر روش‏هاى انديشيدن و نظر كردن، مرتفع شود، تا همراه قبول پذيريش و حكمت، با انتقاد و آگاهى از روش‏هاى تحقيق، كار به سامان شود و نتايج مطلوب با درستى همراه گردد. 📚چهل حديث از امام حسين عليه السلام، ص: 167
نگاهى به تاريخ معاصر ايران، ص: 59: ايران پس از جنگ جهانی يكسره به سوى آمريكا روى آورد و اين خود باختگى به خاطر آوازه ‏هايى بود كه از آزادى خواهى و عدالت جويى آمريكايى‏ها مى‏شنيد و به خاطر فشارى بود كه از بريتانيا و روسيه تحمل مى‏كرد. نفوذ وسيع بريتانيا باعث نفرت عميق توده شده بود. تجاوزهاى چندين ساله شوروى و فلسفه ماترياليسم و متجاوز او، مردم را، ايران مذهبى را از خود رم داده بود. آنها كه خسته جنگ بودند فرانسوى‏ها هم كه كمرشان شكسته بود و ايران هم كه از خود سامانى نداشت و نيرويى نداشت و زمينه‏اش خالى بود. پس مقدم آمريكا مبارك باد. در گذشته تا اندازه‏اى شرح دادم كه يكى از بزرگترين عيوب رهبران‏ مذهبى و غير مذهبى در ايران همين بود كه از اميركبير درس نگرفتند و ايران را با نيروى خودش به راه نينداختند. اميركبير براى آن كه ايران را به قدرتى برساند به فكر صنايع سنگين و دانشمندان و تكنيسين‏ها افتاده و به اين خاطر امنيت را بوجود آورد و ثروت‏ها و گنجينه‏ها را به جريان انداخت و كارخانه‏ها را به گردش در آورد و مغزها را تربيت كرد و دارالفنون را ترتيب داد و با اين همه، سازمان جاسوسى عميقى را پايه گذاشت كه بتواند تصميم‏هاى دول استعمارى را قبل از اجرا خنثى كند و بتواند در برابر آنها بايستد و بتواند ابتكار عمل را در دست بگيرد، اما رهبران ديگر با پاى بيگانه مقصد خود را مى‏جستند و با نقشه او هدف خود را مى‏طلبيدند. و عيب ديگر رهبران اين بود كه از نقطه ضعف اميركبير درس‏هاى ديگر نياموختند و از غرورها و تك روى‏ها و بى‏توجهى‏هاى او عبرت نگرفتند. اين قحط الرجالى باعث شد كه ايران يك زمينه خالى باشد براى ديگران و كشتزارى باشد براى قدرت‏هاى استعمارى و پل پيروزى باشد براى آنهايى كه به مصلحت متفق مى‏شوند و به مصلحت سازش مى‏كنند و به مصلحت كشورها را مال المصالحه قرار مى‏دهند. ايران نه تنها يك زمينه خالى بود، بلكه مشتاق بود و تشنه و خواستار كمك و چه كند مفلوكى كه خودش از چشمه‏هاى خودش غافل مانده و از عطش به له‏له افتاده و زبانش از كام بيرون زده و رمق از دست و پايش رفته و چوب جنگ خورده و لحاف ملا نصر الدين شده، چه كند اين مفلوك؟ جز دريوزگى و گدايى از قدرت‏هاى متفرعن و طاغوت‏هاى سياه و سرخ و آبى و نارنجى و بنفش. آخر شايد در اين گدايى بى‏ نيازى باشد كه گفته‏اند گدايى كن تا محتاج خلق نشوى. در گذشته شرح دادم كه براى جدايى از يك قدرت بايد به قدرت رسيد وگرنه به ما آن رسد كه به ايران در گذشته (در زمان رضا شاه) و به رضا شاه از دست انگليسى‏ها رسيد....
📚 موسوعه، ص 743 از احقاق الحق 11/ 59. چهل حديث از امام حسين عليه السلام، ص: 160: قال الحسين عليه السلام: لو أنّ العالم كل ما قال أحسن و أصاب لاوشك أن يجن من العجب و انّما العالم من يكثر صوابه. «1» امام حسين عليه السلام مى‏فرمايد: اگر عالِمى در هر آنچه كه مى‏گفت، خوب مى‏آورد و مى‏رسيد، نزديك بود كه از عُجب به جنون گرفتار شود. عالم كسى است كه درستى و رسيدنش زياد باشد. راستى كه ضعف‏هاى ما گسترده است، پيروزى مستمر را تحمّل نداريم، مغرور مى‏شويم و شكست مستمر را تحمّل نداريم. به يأس و خود كشى مى‏رسيم، تاريكى گسترده‏ى جهل، خسته و گرفتارمان مى‏كند و در بحران مى ‏نشينيم. همانطور كه چراغ روشن آگاهى و علم و دوستى دانش و تجربه‏ها، راه را برسنجش و عقلمان مى‏بندد و از عُجب و خودبينى ما را به جنون مى‏سپارد. بخاطر همين ضعف‏هاست كه غرور ما را با شكست و يأس ما را با پيروزى مداوا مى‏كنند و با تحوّل مستمر شرايط و اندازه‏ها، راه را بر غرور و عجب و يأس و شكست مى‏بندند و با بهار و پاييز و سبزى و زردى، ما را به حركت و رحيل مى‏خوانند. انسانى كه با شروع بيدارى و گسترش علم، به قدرت و صنعت رسيد، به غرور هم رسيد و خود را مَدار و معيار گرفت، تا آنكه چاله‏ها پيش پايش دهان باز كردند و شكست‏ها خود را نشانش دادند و از خامى و خوش خيالى به عمق و پيچيدگى روابط رسيد و فهميد كه خيلى چيزهاست كه بايد بياموزد و خيلى از مشكلات است كه بايد ببيند و به سامان دادن و سامان رسيدن را با سختى‏ها، فرابگيرد. و در اين داد و ستد بيابد كه عالم و دانشمند كسى نيست كه همه چيز را مى‏داند، بلكه كسى است كه درستى و واقع بينى او زيادتر باشد و در برابر خطاها، اشتباهاتش كمتر باشد. امام حسين عليه السلام مى‏فرمايد: اگر تمامى آنچه كه دانشمند مى‏گفت درست و خوب بود، اين عجب و خودبينى او را به جنون مى‏كشاند لاوشك أن يجِّن من العجب، نزديك بود كه باعُجب به جنون برسد. عالم كسى است‏ كه درستى كارش زياد باشد و از بن بست‏هايش راه را بيابد و از شكست‏هايش پيروزى را بياموزد. اينجاست كه علم و عالِم هماهنگ پيشرفته‏ اند و با هم رشد كرده‏اند، رشد علم، غرور مى‏آورد و رشد عالِم و تهيدستى علمى، يأس و نااميدى اين هر دو باهم تعادل علمى و روانى انسان جستجوگر و دانش پژوه را تأمين مى‏نمايند.
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 رسول از جهنم شروع می‌کند 🎙 عین‌صاد #️⃣ ▫️@einsad | 📥: download
هدایت شده از کانال حمید کثیری
با طرح ، حرکت فکری آغاز می‌شود و با حرکت فکر به شناخت می‌رسیم ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4