eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
687 دنبال‌کننده
576 عکس
332 ویدیو
105 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
مسعود حیدری: «یار باش بار نباش» نسیمی کز گل آن کاکل آیو مرا خوشتر زبوی سنبل آیو چو شو گیرم خیالش را در آغوش سحر از بسترم بوی گل آیو آنچنان سرخوش و عاشقانه این اشعار را زمزمه می‌کرد و مجنون‌وار هر شب چهارشنبه راهی جمکران می‌شد که گویی فقط به یاد یار نفس می‌کشد. اول زیارتی از اهل قبور در قبرستان بقیع و دمی به یاد پدر و فاتحه‌ای بر سر مزارش و بعد به سمت مسجد جمکران روانه می‌شد. اهل تظاهر و ... نبود، معتقد بود باید بارهای زمین مانده را به دوش کشید و به ولی(ع) کمک نمود هرچند توفیق دیدن رویش را پیدا نکنی! سالهای اول طلبگی خیلی پرخاطره و با ابتلاءات زیادی همراه بود خود را عاشق امام زمان(عج) می‌دانستیم و به دنبال دیدن روی چون ماهش هرهفته پیاده به اتّفاق چند تن از دوستان به بیابانهای جمکران رفته و تا صبح با ناله و زاری به دنبال آقا و مولایمان بودیم. شبی درجمکران شیخ را با جمعی یافتم شنیده بود چه می‌کنیم، پرسید: اگر الان آقا را ملاقات کنی چه می‌کنی؟ گفتم به دست و پایش می‌افتم چون پروانه به دورش می گردم و ... گفت: اگر پرسید در راه ما چه کرده‌ای چه؟ چه بارهایی برداشتی؟ با شیعیان و دوستان گرفتار ما چه کردی؟ چه جوابی داری؟ به چشمانم نگاهی سرشار از محبت نمود و ادامه داد خودت باری بر دوش مولا نباشی؟! این را گفت و رفت، به دنبالش دویدم، پس چه کنیم؟ فرمود مالک اشترها به دنبال علی نبودند که فقط رویش را ببینند بلکه عهده‌دار اموری می‌شدند که رضایت علی‌(ع) در آن بود و‌لو فرسنگ‌ها از او دور بودند و زبیرها در کنار علی(ع) بودند ولی طاقت امر او را نداشتند و در مقابل او لشگر‌کشی کردند! ولایی بودن فقط اشک و آه و... نیست بلکه کسب نمودن رضایت ولی شرط است و راه یافتن به صراط و از سبیل‌ها گذشتن و به صراط رسیدن. گفتم عاجزم!! گفت اگر سالکی و به عجز و اضطرار رسیدی با اعتصام و استعانت از ولی به صراط میرسی و نجات می‌یابی. مواظب باش در سبیل‌ها نمانی! یکی از دوستان از دیدار با 🌷🇮🇷🌷
فلسفیان: دهکده هستی غرق شعف و شادی امروزه از جهان به یک دهکده نام می برند و خود را رهبر آن می خوانند به این معنا که با پیشرفت علوم تجربی و گسترش جهانی ارتباطات، جهان چنان کوچک شده که به یک دهکده می ماند، در حالی که هنوز طفیل راهند و تنها به پوسته ظاهر دنیا آگاه شده اند؛ يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا، و تا ملکوت این مُلک فاصله ها دارند. ولی در برابر، هستیِ داریم که هزاران جهان را در خود دارد که یک میلیاردم آن هم بر ما روشن نیست ولی پروردگار این هستی انسانهایی را برای رهبری آن برگزیده که هستی در دست آنها از یک دهکده هم کوچکتر و در حد یک جام است. این رهبران هستی نگر یکی پس از دیگری آمدند و رفتند ولی در کمال حسرت، انسانها با آنها همراه نشدند و خود را محروم کردند تا نوبت رسید به آخرین آنها که بهترین معشوق برای هر عاشقیست؛ بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ ْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين‏ . این بهترین در زیباترین شب سال از ترس فرعونیان همچون موسای کلیم مخفیانه به دنیا آمد تا رهبری این هستی را به عهده بگیرد و در شبهای قدر همه امور هستی را دریافت نماید و جاری سازد. این است که شب تولد او هم طراز شب قدر می شود تا به قدر انسانها معنا ببخشد ومقدرات آنها را تقدیر نماید. باشد که ما قدر بدانیم و ضرورت وجود او را بیابیم و به او مضطر شویم شاید که ابر ظلمت ها کنار رود و شعاع نورش دلها را روشن نماید و هستی را به جنبش درآورد و مُلک و ملکوت و مَلک در برابر مالک سجده شکر به جای آورند و همه موجودات به هم تبریک و شادباش بگویند. بر همه منتظران مبارک باد. بهترین هدیه این حقیر در این تولد نور دعوت دوستان به خواندن کتاب کم حجم 120 صفحه ای ولی با محتوای عظیم و سرشار از یک منتظر واقعی که چون نامش را می شنید و یادش می کرد، گونه ها و محاسنش مهمان اشکهای دیده هایش می شد. شانه هایش می لرزید و صدای استخوانهای سینه اش را می شنیدی و ناله اش تا اون دورها شنیده می شد. این کتاب با نام «تو مى آيى» با سر فصل ها و ریز عنوانهای ذیل به چاپ رسیده: انتظار حقيقت انتظار : انتظار نه احتراز، نه اعتراض، كه آمادگى و سازندگى و تقدير و تدبير و تربيت و تشكّل جديد را در دامان خويش دارد ريشه‏هاى انتظار: ريشه ديگر انتظار در ساخت و بافت انسانِ بيشتر طلب و ساخت و بافت جهانِ چهار فصل و متحوّل نهفته است. آدمى دلى دارد كه با شهادت اين عالم تأمين نمى‏شود، كه دل‏ آدمى بزرگتر از محدوده اين زندگى است. و همين دل بزرگ، گرايش به غيب را دارد. و همين گرايش به غيب، انتظار را مى‏آورد، ادب انتظار : كسى كه انتظار تولد فرزندى عزيز و يا مهمانى محبوب را دارد، بى‏تفاوت، بى‏خيال، بى‏توجه و بى‏مسئوليت نيست. انتظار، در حالت و در رفتار و عمل تأثير مى‏گذارد و منتظر، آدابى را ناخواسته و حتى بى‏توجه دنبال مى‏كند توجه عهد انس توسل و آماده باش‏ از منتظر جدا نخواهد شد. اثر انتظار : انتظار و آماده‏باش، صبر در برابر مشكلات‏ و برخوردها و ذكر در برابر فتنه‏ها ى غفلت‏زا و بصيرت‏ در برابر شبهات‏ مهاجم را فراهم مى‏آورد. صبر ذكر بصيرت اى نزديك‏تر از من به من: ... آرى‏ تو هستى‏، چون از من به من نزديك‏تر هستى. تو هستى‏ و بى‏كار نيستى، كه مدام جلوه‏اى و ظهورى دارى، كه مدام دعوتى و هدايتى دارى، كه مدام تربيت و پرورشى دارى. با اين همه ضرورت و ظهور، مگر مى‏توان از تو چشم پوشيد. بر فرض كه پلك‏هايم را بيندازم و از تو چشم فروبندم، با آنچه كه در تمامى وسعت دلم و درپشت پلك‏هاى بسته‏ام مى‏بينم و احساس مى‏كنم، چه مى‏توانم كرد؟ به راستى سوگند! بيگانگى از تو، فقط در حوزه غفلت و سرگرمى و يا حوزه كفر و چشم‏پوشى مى‏تواند مطرح شود. و این فصل «اى قامت بلند امامت» خود کتاب کوچکی بوده که سالها قبل از گفتگوی تو می آیی استاد آن را نوشته بود که ناشر آن را در دل این جا داده است: اى قامت بلند امامت اى قامت بلند امامت: ما در روز تولد تو، به اميد تولد دوباره خويش، جشن مى‏گيريم، تا شايد در اين تولدِ مسرور بتوانيم زنجيرها را بگسليم و آغل‏ها را كه برايمان آذين هم بسته‏اند، فراموش كنيم و تو را حاكم بگيريم. توضيح جايگاه امامت ضرورت امام عشق شكل گرفته سرفصل‏هايى براى تحقيق: و براى اينكه موضوع‏ امامت‏ و ولايت‏، تشكيلات‏، غيبت‏، فعاليت‏، علايم ظهور، زمينه ظهور و دولت قائم‏، مسؤوليت‏ها و انتظار، از ابهام بيرون بيايد، به سؤال‏هايى در اين موضوعات مى‏توان پرداخت كه اين سؤال‏ها جريان مصاحبه را هدايت مى‏نمايد و مسير بحث‏ها را مشخص مى‏سازد. اما
تولد تو، 🌸 تولد اميد بود. 🌸 و انتظار تو 🌸 بلوغ رنج، 🌸 ما در بلوغ، به يأس رسيديم‏ 🌸 ما در بلوغ رنج، به مرگ رسيديم‏ 🌸 اما تو در بلوغ رنج و يأس و مرگ، بر دل ما نشستى. 🌸 بلوغ رنج با تو به فرياد رسيد. 🌸 و اكنون انتظار تو، تولد اقدام است. 🌸 ظلم سرشار، تو را صدا زد. 🌸 و تو ما را صدا زدى. 🌸 اى زبان گوياى خدا، 🌸 اشاره‌‏هاى ما را بپذير. 🌸 كه حجم فاجعه بر زبانمان نشسته است. عیــن.صــاد | صفحه ۱۲۰ •═══••@Einsad••═══•
AUD-20210329-WA0023.
1.94M
🎵 🌱بخدا قسم جواب یک روزش رو نمیشه داد، باری به دوش ماست! 🎙 استاد ⬛️ @EinSadTehran
✨✨✨✨✨✨✨✨ ✳ اسیر روزمرگی‌ها نشو! 🔻 وقتی بخواهی در ، در یک حوزه‌ی نظر بدهی، نمی‌توانی برای نظر بدهی و چند روز بعد را کنی! ولی وقتی در کردی و را کردی می‌توانی تا شش ماه بعد را هم کنی. 🔸 این که ما نمی‌توانیم کنیم به‌ خاطر این است که ما با است که و کمی دارند. به چیزهای و کم‌اهمیتی و کسی که به شود، طبیعی است که نمی‌تواند کند و کسی که ندارد معلوم است که نمی‌تواند را کند و نمی‌تواند برای ، داشته باشد. و نمی‌تواند برای را داشته باشد؛ «و لا نتخوف قارعة حتی تحل بنا»(خطبه32نهج البلاغه) 👤 📚 برگرفته از کتاب «روزگار ستمگر و زمانه‌ی ناسپاس» 📖 ص ۴۰ @shagerd_Quran
✨گاهی حتی جمع‌شدن و دیدارکردن، خستگی‌ها را می‌برد و وسوسه‌ها را می‌شکند. حضور و ملاقاتِ حتی بدون گفت‌وگو و دادوستد، سازنده و آرام‌بخش است. 🌷🇮🇷🌷
✨✨✨✨✨✨✨✨ 🔷 انقلاب‏هايى كه تاكنون شكل گرفته‏اند، انقلاب‏هايى بوده‏اند كه با ابزار توليد رابطه داشته‏اند، با زمين رابطه داشته‏اند: «أثَارُوا الأرْضَ وَ عَمَرُوها»، در نتيجه زمين آباد مى‏شود و انسان به رفاه مى‏رسد. @shagerd_Quran 🔷 در حالى كه بنيادى‏تر بود. آنها يافته بودند مادامى كه انسان دگرگون نشده باشد، هر نوع دگرگونى و انقلابى به جايى منتهى نخواهد شد. 🔷 به تعبير أميرالمؤمنين علیه السلام أنبياء كارشان اين بود: «يُثِيرُوا لَهُم دَفَائِنَ الْعُقُولِ»؛ كار آنها ‏ها و سنجش‏هايى بود كه در جريان توليد مدفون شده بودند و بايد برانگيخته و احياء مى‏شدند. 🔷 تفاوت انقلاب‏ها با يكديگر در همين است و ‏كند. 🔷 مادامى كه انسان دگرگون نشده باشد، هيچ نوع دگرگونى را در سطح جامعه‏اش نمى‏تواند تحمل كند. اگر بخواهى چيزى را از او بگيرى، بايد امتياز زيادترى بدهى و اگر بخواهى او را به ‏ دعوت كنى، بايد با او بردارى. 📚 حركت، ص ۲۱ @shagerd_Quran