#کرامات_شهدازهرا صالحی، #دختر #شهید_سیدمجتبی_صالحی می گوید: آخرین روزهای سال62 بودکه خبر #شهادت #پدر م به ما رسید. بعد از یک هفته عزاداری، #مادر م با بستگانش برای برگزاری مراسم یادبود به زادگاه پدرم، #خوانسار ، رفتند و من هم بعد از هفت روز برای اولین بار به #مدرسه رفتم.
همان روز برنامة امتحانی ثلث دوم را به ما دادند و گفتند: والدین باید #امضا کنند.
آن شب با خاطری #غمگین و چشمانی #اشک آلود و با این فکر که چه کسی باید برنامة مرا امضا کند، به #خواب رفتم.
با #گریه خوابم برد. پدرم را دیدم که مثل همیشه خندان و پرنشاط بود. بعد از کمی صحبت به من گفت: زهرا! آن #نامه را بیار تا امضا کنم. گفتم: کدام نامه؟
گفت: همان نامه ای که امروز توی مدرسه به تو دادند.
برنامه را آوردم، اما هر خودکاری که برمی داشتم تا به پدرم بدهم #قرمز بود. چون می دانستم پدرم با قرمز امضا نمی کند، بالاخره یک #خودکار #آبی پیدا کردم و به او دادم و پدرم شروع کرد به نوشتن.
صبح که برای رفتن به مدرسه آماده می شدم، از خواب دیشب چیزی یادم نبود. اما وقتی داشتم وسایلم را مرتب می کردم، ناگهان چشمم به آن برنامه افتاد. باورم نمی شد! اما حقیقت داشت. در ستون ملاحظات برنامه، دست خط پدرم بود که به رنگ قرمز نوشته بود: «این جانب نظارت دارم. سیدمجتبی صالحی» و امضا کرده بود.
ناگهان خواب شب گذشته به یادم آمد و...
این رویداد بزرگ با بررسی دقیق کارشناسان و تطبیق امضای #شهید قبل از شهادت مورد تایید قرار گرفت و به اثبات رسید. هم اکنون این #سند زنده در کنار صدها اثر زندة دیگر از #شهدا ، در #موزه شهدا در خیابان #طالقانی #تهران در معرض دید بازدیدکنندگان است.