ویدئو سمت راست راننده ایرانی گیر کرده تو ترکیه میگه اینجا نمیذارن حتی برای غذا خوردن جعبه کامیون رو باز کنیم ، هر کی باز کنه میان میگیرن میبرنش کتک میزنن!
تو ویدئو سمت چپ جایگاه دارِ سودجو و فرصت طلبِ ایرانی با کارت سوختی که دستشه گازوئیل رو با قیمت بالاتر به راننده های ترکیه ای می فروشه!
از ماست که بر ماست..!
@khatevelayat
🔷پست جدید برای داماد برادر معاون پارلمانی رئیسجمهور؛ رحیمی، دبیر شورایعالی نوجوانان و جوانان شد
🔺مسعود پزشکیان، علیرضا رحیمی، متخصص طب فیزیکی و توانبخشی را به دبیری شورایعالی جوانان و نوجوانان منصوب کرد.
🔺رحیمی داماد برادر شهرام دبیری، معاون پارلمانی رئیس جمهور است.
🔺لازم به ذکر است هفته گذشته رئیسجمهور در همایش کارگزاران گزینش کشور گفته بود: شخصی که هیچ یک از مراحل اداری را طی نکرده، چطور میتواند مدیرکل یک سازمان شود. آیا میشود مسئولیت را به کسی بسپاریم که تجربه کافی ندارد. خیانتی بالاتر از این داریم؟
البته مشکل پزشکیان صرفا با بچه حزب اللهی ها هست وگرنه تو دولت ایشون هرچی ضدانقلاب معاند و آدمهای سابقه دار که هیچ تجربه ای هم نداشتند مسئولیت گرفتند .
آقای پزشکیان با توجه به تعریف شما الان جنابعالی رو چی خطاب کنیم ؟؟
@khatevelayat
🔷پست جدید برای داماد برادر معاون پارلمانی رئیسجمهور؛ رحیمی، دبیر شورایعالی نوجوانان و جوانان شد
🔺مسعود پزشکیان، علیرضا رحیمی، متخصص طب فیزیکی و توانبخشی را به دبیری شورایعالی جوانان و نوجوانان منصوب کرد.
🔺رحیمی داماد برادر شهرام دبیری، معاون پارلمانی رئیس جمهور است.
🔺لازم به ذکر است هفته گذشته رئیسجمهور در همایش کارگزاران گزینش کشور گفته بود: شخصی که هیچ یک از مراحل اداری را طی نکرده، چطور میتواند مدیرکل یک سازمان شود. آیا میشود مسئولیت را به کسی بسپاریم که تجربه کافی ندارد. خیانتی بالاتر از این داریم؟
البته مشکل پزشکیان صرفا با بچه حزب اللهی ها هست وگرنه تو دولت ایشون هرچی ضدانقلاب معاند و آدمهای سابقه دار که هیچ تجربه ای هم نداشتند مسئولیت گرفتند .
آقای پزشکیان با توجه به تعریف شما الان جنابعالی رو چی خطاب کنیم ؟؟
@khatevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این خیلی بده که حتی به قیمت کار کردن تو مرغداری و به خاطر حجاب مهاجرت کنی ولی آخرشم مجبور باشی کلاه نقاب دار بپوشی!
✍️ البته چون غربزدگی توی خون و جونش رفته،بازم نمیفهمه چه بلایی سرش اومده...
@khatevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهاجرت در افزایش «ادب» و همچنین «ضریب هوشی» خیلی تاثیر داره:))
@khatevelayat
وقتی تو ایران بودن با افزایش قیمت دلار، فحش کـ دار میکشیدند به بالا تا پایین، و عقل شون هم نمیرسید که مشکل اصلی کجاست!
مهاجرت هم مثل هسته زردآلو عقل آدم رو زیاد میکنه
مردی حاشیه خیابون بساط پهن کرده بود،
#زردآلو هر کیلو ۲۰,۰۰۰ تومن،
#هسته_زردآلو هرکیلو ۴۰,۰۰۰ تومن.
یکی پرسید چرا هسته اش ازخود زردالو گرونتره؟؟؟
فروشنده گفت چون عقل آدم رو زیاد میکنه.
مرد كمي فكر كردُ گفت، یه کیلو هسته بده
خرید و همون نزدیکی نشست و مشغول شکستن و خوردن شد با خودش گفت:
چه کاری بود، زردآلو میخریدم هم خود زردالو رو میخوردم هم هسته شو، هم ارزونتر بود
رفتُ همين حرف رو به فروشنده گفت
فروشنده گفت: بله،
نگفتم عقل آدم رو زیاد میکنه !!
چه زود هم اثر کرد
@khatevelayat
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
خاک های نرم کوشک و یادگار برونسی
#قسمت_نود_هفت
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
شده بود. آهسته گفتم بچه ها رو بفرست دنبال کارها خودت بیا تا ماجرا رو برات تعریف کنم.
رفت و زود برگشت. هر طور بود قضیه ی عملیات دیشب را براش .گفتم حال او هم غیر طبیعی شده بود. گاه گاهی بلند و با تعجب می گفت: «الله اکبر!»
وقتی سیر تا پیاز ماجرا را گفتم، ازش پرسیدم حالا نظرت چیه؟ عبدالحسین چطوری این چیزها را فهمیده؟ یکدفعه گریه اش گرفت گفت:«با اون عشق و اخلاصی که این مرد داره باید بیشتر از اینها ازش انتظار داشته باشیم؛ اون قطعاً از عالم بالا دستور گرفته».....
اگر سر آن دستورها برام فاش نشده بود این قدر حساس نمی شدم. حالا لحظه شماری می کردم که عبدالحسین را هرچه زودتر ببینم
بین راه به ظریف گفتم :«من تا ته و توی این جریان رو در نیارم آروم نمی شم.»
گفت: «با هم می ریم ازش می پرسیم»
گفتم: «نه، شما نباید بیای من به خلق و خوی فرمانده ام ،آشناترم اگر بفهمه شما هم خبر دار شدی بعید نیست
که دیگه اصلا رازش رو فاش نکنه»
راست میگی سید این طوری بهتره.
مکثی کرد و ادامه داد:« شما جریان رو می پرسی و ان شاء الله بعداً به من هم میگی».....
همین که رسیدیم پشت دژ خودمان، یکراست رفتم سراغش، تو سنگر فرماندهی گردان تک و تنها نشسته بود و انگار انتظار مرا می.کشید از نتیجه ی کار پرسید. زود جوابی سر هم کردم و به اش گفتم جلوش نشستم.و مهلت حرف دیگری ندادم بی مقدمه پرسیدم:«جریان دیشب چی بود؟»
@khatevelayat
تاس
انداختن شانسی تاس ها و خواندن حرکات
🔹جرقه تحلیل فوق، از خبری که ۲۴ اکتبر، یعنی ۳ روز قبل منتشر شد و پیش بینی که در گروه ادمین گفته شد، شروع شد و مثل همیشه تحلیل فوق تراوشات ذهنی یه آدم تحلیلگر هست و نه حرفی از روی سند ؛ مثل تمام تحلیل های آب دوغ خیاری که مینویسم.
🔹بریم سر موضوع اصلی تحلیل که درصد واقعیت ش کمتره ، تقریبا بهترین سر تیتر برای این تحلیل هم همینه ، یک میدان بازی وسط داریم که میخواییم با منطق داده ها رو بهم وصل کنیم ولی هر چقدر میخاییم منطقی داده ها رو کنار هم قرار بدیم، نمیشه ؛ موقعیت کلی چی بود؟ این بود که محور مقاومت خواهان آتش بس غزه هست که بخودی خود آتش بس تمام ارکان مقاومت رو سبب میشه، ایران عملیات وعده صادق ۲ رو اجرا کرده و اسرائیل حرف از حمله گسترده میزنه و جنگ در این بین شعله ورتر از هر زمان دیگری هست.
🔹یهو خبری میاد که مقامات آمریکایی و اسرائیلی میخوان برن قطر برای گفتگو در مورد شروع گفتگو در مورد آتش بس غزه ؛ موضوعی که آمریکایی ها قول داده بودند در انتقام هنیه در صورت عدم انتقام، اینکار رو انجام دهند و سیاسیون ایران اعتماد کردند ولی امریکا عمل نکرد و اسرائیل هم از فرصت استفاده کرد و علاوه بر سید حسن نصرالله ؛ شیخ صفی الدین و بقیه فرماندهان حزب الله رو شهید کرد.
🔹برای من اون خبر ، انداختن یک تاس اضافه وسط بازی بود؛ باید نقشه خوانی کرد ولی این بار با منطق جور در نمیاد، بیاییم غیر منطقی تحلیل کنیم.
🔹تو این بازی، تاس وسط اومده حرکت امریکا هست، آمریکا وارد بازی شده ولی نه برای منافع هیچ کسی ، بلکه از تنش بیشتر در نقطه انرژی جهان میترسه چون وضعیت افتضاح اقتصادی ش و انتخاباتیش که با یک یا دو درصد نتایج جابجا خواهد شد ؛ آمریکا رو در نقشی دیگر وارد میدان کرده است.
🔹جمله روی تاسی که وسط انداخته شده اینه ؛ ما با مهار حمله اسراییل از تشدید حمله و تنش جلوگیری خواهیم کرد و آتش بس رو به غزه و لبنان خواهیم آورد و شما بیشتر از این تنش رو ادامه ندهید ؛ برای حسن نیت هم با قطر برای میزبانی مذاکرات آتش بس هماهنگی صورت میگیره و ممکنه تضمین هایی هم این وسط داده بشه.
🔹از اینجا به بعد رو باید در میدان دید چون ایران به قطع یقین این تاس رو علاوه بر اینکه قبول نکرده ؛ در اولین موضع بعدی ش یعنی در ۲۷، ۲۸ اکتبر (۷۲ و ۴۸ ساعت قبل از حمله اسراییل) هم عنوان کرد که به حمله اسراییل پاسخ خواهد داد.
🔹اینکه مقامات عبری غربی چرا هی دارند برخی ها رو قلقلک میدن که چرا مقامات ارشد سیاسی و نظامی ایران موضع نمیگیره هم همینه ؛ چون نمیدونن که تصمیم نهایی ایران بعد از حمله اسراییل چیست ولی خب اینها فردا جلسات آتش بس خودشون رو برگزار خواهند کرد ؛ هر چند از نظر من تحلیلگر ، بیشتر شبیه تله هست تا واقعیت چون بعد از چند وقت وقفه و حرکت در راستای این حرفها و روی کار آمدن ترامپ ما شاهد شعله ور شدن دوباره جنگ خواهیم شد.
🔶با عدم قبول تاس توسط ایران، جواب ما از ۳ حالت خارج نیست ؛
🔹ممکنه ایران یک وقفه ایی در جواب ایجاد کنه تا قضیه غزه و لبنان در همین مذاکرات حل بشه و بعد در قالبی دیگر به اسرائیل حمله کنه ( تعلل و جداسازی موضوعات ).
🔹ممکنه ایران حمله محدود و هدفمندی به اسرائیل انجام بده و توافق آتش بس صورت بگیره (حرکت در مسیری هماهنگی موضوعات).
🔹منطقی ترین حالت : ایران با شدیدترین شکل به اسرائیل جواب بده چون امنیت ملی خودش با حمله به خاک ایران خدشه دار شده و با توجه به تجربه ما از سوریه ، این حملات تمام نخواهد شد ( جداسازی موضوع امنیت ملی از دیگر موضوعات).
🔹بنده بخاطر همین هست بروی سومین گزینه اصرار دارم و پشت سر هم توئیت میزنم چون میبینم که یک جاهایی نقشه خوانی من با عملکرد طرف مقابل جور در نمیاد و تله ایی که تعبیه شده ممکنه برای ما دو سر باخت باشه وگرنه قبلا هم گفتم ، از خیلی ها بیشتر درد اقتصادی کشور رو میدونم ولی کار به جایی نرسه که نزنیم و بعدش در صلح سرمون بریده بشه (کاش میشد از #فتنه_اکبر نوشت) ؛ اونوقت هم دنیا رو باختیم هم آخرت رو چون به دشمنی که به کودک ۱۲ روزه رحم نکرد، اعتماد کردیم.
🔹تکمیلی بگم که بخاطر برخی موضوعات ؛ تحلیل فوق رو کامل ننوشتم.
🔶🔹اسماعیل احمدی
@khatevelayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کفرگویی طرفداران سبک مغز پهلوی
فیلیپ ساپرکین:
خدا هم شدن و چه کیفی میکنن.
الان اون آتئیست های که طرفدار پهلوی بودن و هستن تو یک بحران بدی گیر میکنن ...
اگر طرف دار اینا بمونن که پس دیگه آتئیست نیستن ...
اگر طرف داریشون رو بذارن کنار یعنی اینا رو قبول ندارن.
اگر بگن پهلوی ها خدا نیستن که اون موقع طرفدارهای پهلوی فتوا صادر میکنن علیه شون ...
واقعا چیکار باید انجام بدن؟!
@khatevelayat
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
تربیت صحیح
#قسمت_صد_و_پنجاه_نهم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
چند باردیگر هم این حرف را زد هربار با جدیت و با سماجت می گفتم:«من دیگه از این جا نمی رم.»
حتی دو سه بار بحث بالا گرفت قطعی می گفت:«باید برگردی»
من هم زود می زدم زیر گریه و می گفتم:«نمیرم.»
ماندن آن جا شیرینی خاصی داشت برام، مخصوصاً که بو برده بودم قراراست عملیاتی هم بشود.پدرم حرفی نداشت که تو عملیات بروم،گیر کار از طرف فرماندهان رده بالا بود.
«بچه ی آقای برونسی و بچه های همسن و سال او به هیچ وجه تو عملیات نمی تونن شرکت کنن»
شایدبرای همین بود که پدرم می گفت: «دیگه شرعاً درست نیست که من،تو رو ببرم عملیات.»
تو گیر و دار رفتن و نرفتن، یک شب ساعت حدود یک بود.ازخواب بیدارم کرد آهسته گفت:«بلند شو حسن
جان.»
زود تو جام نشستم.
«چی شده؟»
دستی به سرم کشید و گفت:« پاشو پسرم، حاضرشو که می خوای بری دیدار امام.»
تو همان حالت خواب و بیداری چشم هام گرد شدپرسیدم:«دیدار امام؟! کی؟»
«همین حالا، باید حاضر بشی»
خوشحالی تمام وجودم را گرفت،نفهمیدم چطور وسایلم را جمع و جورکردم،یک ماشین بیرون منتظرم بود.دم
رفتن،یک آن فکری آمد توی ذهنم،«نکنه بابا می خواد منواین جوری بفرسته مشهد.»
پاهام تو رفتن سست شد،یکدفعه ایستادم رو به بابا گفتم:«می خوام
https://eitaa.com/khatevelayat
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
اولین نفر
#قسمت_صد_و_شصت_و_شش
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
یادم هست روز هفتم ،عملیات ،خیلی از مناطق مورد نظرمان آزاد شده بود حتی ارتفاعات «5» و ارتفاعات نعل اسبی "۱" هم زیر پای بچه های ما بود ولی با همه ی این احوال،اگر کله قندی دست دشمن می ماند نتیجه ی عملیات برای ما صفر بود. یعنی اصلاً تثبیت عملیات به آزادی آن ارتفاعات بستگی داشت.
دشمن تمام هست و نیستش را گذاشته بود که آن جا را از دست ندهد چند بار تک زدیم، اما کله قندی همچنان
به انتظار قدمهای ما لحظه شماری می کرد
روز هفتم عملیات خودعبدالحسین باز آمد توی گود.رفت سروقت گردان بلال، که گردان تکاور بود. غلامی، عسکری، میرانی مقدم " ۱ ". و چند تا دیگر از آن آرپی چی زن های هیکل دار و رشید را برداشت و با تأکید گفت:«این کله قندی امروز باید آزاد بشه!»
فکر می کنم دو، سه ساعتی مانده بود به ظهر،که حمله را شروع کرد عبدالحسین و آن چند تا آرپی چی زن رفتند تو نوک حمله، بقیه ی گردان تکاور هم پشت سرشان.
سرهنگ جاسم " ۲ بالای ارتفاعات، مثل مار زخم خورده به خودش می پیچید، با آتش سنگینی که رو سر بچه ها می ریخت هر طوربودجلوی پیشروی ما را گرفت، حالا عبدالحسین و بقیه، پشت سنگ ها و لابلای شیارها متوقف شده بودند ولی معلوم بود هیچ کدام قصد برگشتن ندارند.
حجم آتش بیشتر، از طرف دشمن بود یکهو سرو کله ی چند تا از هلیکوپترهاش پیدا شد یقین داشتیم برای بعثی ها آذوقه و مهمات آوردهاند بچه ها از پایین و از ارتفاعات بغل ،شروع کردند به ریختن آتشی شدید، کمی بعد، هلیکوپترها دست از پا دراز تر برگشتند.
حالا فرصت خوبی بود برای ما،عبدالحسین نعره زد: «الله اکبر»
پاورقی
۱ این ارتفاعات سمت چپ کله قندی واقع شده بودند
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
اولین نفر
#قسمت_صد_و_شصت_هفت
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
پشت بندش سریع بلند شد و شروع کرد به پیشروی در همان حال آتش هم می ریخت بچه ها هم به تبعیت از او،
،دوباره حمله را شروع کردند چیزی نگذشت که ورق به نفع ما برگشت و باز این ما بودیم که
میدان دار معرکه شدیم.
سرهنگ جاسم و نیروهایش تو بد وضعی گیر کرده بودند.حالا از چند طرف رو سرشان آتش می ریختیم پرواضح بود که دارند نفس های آخر را می کشند. فتیله ی آتششان هم هر لحظه پایین تر می آمد
کم کم اوضاع و احوال طوری شد که دو راه بیشتر برایشان نماند یا تسلیم یا خودکشی
تو این حیص و بیص باز سرو کله ی هلیکوپترهای دشمن پیدا شد این بار تعدادشان بیشتر نشان می داد و از طرز مانورشان معلوم بود برای کار مهمتری آمده اند کاری مهم تر از ریختن آذوقه و مهمات، زده بودند به سیم آخر.
قشنگ تا بالای ارتفاعات آمدند،عبدالحسین زودتر از بقیه قضیه را فهمید.
اومدن جاسم" فرمانده شون رو ببرن، میخوان نجاتش بدن امان ندین به شون»
خودش سریع یک گلوله ی آرپی جی زد طرف هلیکوپترها بچه ها هم مهلت ندادند هر کی با هر اسلحه ای داشت آتش می ریخت طرفشان، تیربارچی با تیربار میزد و دوشیکاچی با دوشیکا گلوله های آرپی چی هم همین طور یک کله شلیک شد. این بار دوتاشان را زدیم با سرو صدای زیادی خوردند به صخره ها و منفجر شدند.
پاورقی
۱- همگی به فیض عظیم شهادت نائل آمدند
۲- داماد و پسرخاله ی صدام که با تعداد زیادی از نیروهای بعثی با چنگ و دندان چسبیده بودند به آن ارتفاعات