eitaa logo
ختم و چله
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
25 فایل
ایدی مدیر👈 🆔 @Baghani ایدی کانال👈 🆔 @khatm_chele لینک پیام ناشناس به مدیر کانال👇👇 https://harfeto.timefriend.net/17013351538880
مشاهده در ایتا
دانلود
همین ڪه گردی بر پیدا می شود یڪ《سبحان الله》بگویید آن گرد ڪنار می رود . هر وقت خطایی انجام دادید ‌《استغفرالله》بگویید که چارہ است. هر جا هم به شما رسید 《الحمدلله》بگویید چون شکرش را به جا آوردی گرد نمی گیرد . با این سه ذڪر باخدا صحبت ڪنید. صحبت ڪردن با خدا را از بین می برد ... " حاج اسماعیل دولابی " ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
💠 به گفته‌ روانشناسان، شادترین زوج‌های جهان، ماهرترین افراد در فراموش کردن نقاط ضعف همدیگر هستند. این کار نیاز به و پختگی فراوانی دارد. ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
AUD-20200624-WA0180.
3.88M
نسخه ریاضت علامه طباطبایی ره... ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 🍃تاآخرببینیدو گوش کنیدزیباست 🍃صد بار اگر توبه شکستی بازا ✅کلیپی زیبا پیرامون توبه ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
🔴🔻ختم ها و چله های در حال اجرا🔻 🔵ختم ذکر یونسیه2⃣1⃣👇👇 https://eitaa.com/khatm_chele/1843 🔵ختم صلوات 9⃣1⃣👇👇 ثواب هدیه به امام رضاع به مناسبت ولادت https://eitaa.com/khatm_chele/1845 🔵چله زیارت عاشورا4⃣👇👇 چهل روز قبل محرم https://eitaa.com/khatm_chele/1846 🔵چله ترک گناه2⃣👇👇 چهل روز قبل محرم https://eitaa.com/khatm_chele/1847 ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
ختم و چله
چهل حدیث تا تولد امام رضا(ع) ✨مرتضی✨ 9⃣2⃣ .قال الرضا علیه السلام: «مَا هَلَکَ امْرُؤ
چهل حدیث تا تولد امام رضا ✨مکیده الملحدین ✨ 1⃣3⃣ .قال الرضا علیه السلام: «أَنَّ ذِکْرَ الْمَوْتِ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ» همانا یاد مرگ برترین عبادت است. بحارالأنوار/ج ۷۵ /ص ۳۴۷ 🌺🌺🌺 2⃣3⃣ـ قال الرضا علیه السلام: «اِیَّاکُمْ وَ سُوءَ الْخُلْقِ فَاِنَّ سَیِّئَ الْخُلْقِ فِی النَّارِ لامَحَالَةَ» از بد اخلاقی بپرهیزید زیرا بد اخلاق بدون تردید در آتش است. عیون اخبار الرضا علیه السلام / ج ۱/ ۳۴ 🌺🌺🌺 ۵روز تا تولد ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
ختم و چله
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_ششم 💠 حالا من هم در کشاکش پاک احساسش، در عالم #عشقم انقلابی به پا شده و م
✍️ 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن‌عمو را از شدت گریه بند آورد. زهرا با هر دو دست مقابل صورتش را گرفته بود و باز صدای گریه‌اش به‌وضوح شنیده می‌شد. زینب کوچکترین دخترِ عمو بود و شیرین‌زبان ترین‌شان که چند قدمی جلو آمد و با گریه به حیدر التماس کرد :«داداش تو رو خدا نرو! اگه تو بری، ما خیلی تنها میشیم!» و طوری معصومانه تمنا می‌کرد که شکیبایی‌ام از دست رفت و اشک از چشمانم فواره زد. 💠 حیدر حال همه را می‌دید و زندگی فاطمه در خطر بود که با صدایی بلند رو به عباس نهیب زد :«نمی‌بینی این زن و دخترا چه وضعی دارن؟ چرا دلشون رو بیشتر خالی می‌کنی؟ من زنده باشم و خواهرم اسیر بشه؟» و عمو به رفتنش راضی بود که پدرانه التماسش کرد :«پس اگه می‌خوای بری، زودتر برو بابا!» انگار حیدر منتظر همین رخصت بود که اول دست عمو را بوسید، سپس زن‌عمو را همانطور که روی زمین نشسته بود، در آغوش کشید. سر و صورت خیس از اشکش را می‌بوسید و با مهربانی دلداری‌اش می‌داد :«مامان غصه نخور! ان‌شاءالله تا فردا با فاطمه و بچه‌هاش برمی‌گردم!» 💠 حالا نوبت زینب و زهرا بود که مظلومانه در آغوشش گریه کنند و قول بگیرند تا زودتر با فاطمه برگردد. عباس قدمی جلو آمد و با حالتی مصمم رو به حیدر کرد :«منم باهات میام.» و حیدر نگران ما هم بود که آمرانه پاسخ داد :«بابا دست تنهاس، تو اینجا بمونی بهتره.» 💠 نمی‌توانستم رفتنش را ببینم که زیر آواری از گریه، قدم‌هایم را روی زمین کشیدم و به اتاق برگشتم. کنج اتاق در خودم فرو رفته و در دریای اشک دست و پا می‌زدم که تا عروسی‌مان فقط سه روز مانده و دامادم به جای حجله به می‌رفت. تا می‌توانستم سرم را در حلقه دستانم فرو می‌بردم تا کسی گریه‌ام را نشنود که گرمای دستان مهربانش را روی شانه‌هایم حس کردم. 💠 سرم را بالا آوردم، اما نفسم بالا نمی‌آمد تا حرفی بزنم. با هر دو دستش شکوفه‌های اشک را از صورتم چید و عاشقانه تمنا کرد :«قربون اشکات بشم عزیزدلم! خیلی زود برمی‌گردم! تا سه چهار ساعت بیشتر راه نیس، قول میدم تا فردا برگردم!» شیشه بغض در گلویم شکسته و صدای زخمی‌ام بریده بالا می‌آمد :«تو رو خدا مواظب خودت باش...» و دیگر نتوانستم حرفی بزنم که با چشم خودم می‌دیدم جانم می‌رود. 💠 مردمک چشمانش از نگرانی برای فاطمه می‌لرزید و می‌خواست اضطرابش را پنهان کند که به رویم خندید و نجوا کرد :«تا برگردم دلم برا دیدنت یه‌ذره میشه! فردا همین موقع پیشتم!» و دیگر فرصتی نداشت که با نگاهی که از صورتم دل نمی‌کَند، از کنارم بلند شد. همین که از اتاق بیرون رفت، دلم طوری شکست که سراسیمه دنبالش دویدم و دیدم کنار حیاط وضو می‌گیرد. حالا جلاد جدایی به جانم افتاده و به خدا التماس می‌کردم حیدر چند لحظه بیشتر کنارم بماند. 💠 به اتاق که آمد صورت زیبایش از طراوت می‌درخشید و همین ماه درخشان صورتش، بی‌تاب‌ترم می‌کرد. با هر رکوع و سجودش دلم را با خودش می‌برد و نمی‌دانستم با این دل چگونه او را راهی تلعفر کنم که دوباره گریه‌ام گرفت. نماز مغرب و عشاء را به‌سرعت و بدون مستحبات تمام کرد، با دستپاچگی اشک‌هایم را پاک کردم تا پای رفتنش نلرزد و هنوز قلب نگاهش پیش چشمانم بود که مرا به خدا سپرد و رفت. 💠 صدای اتومبیلش را که شنیدم، پابرهنه تا روی ایوان دویدم و آخرین سهمم از دیدارش، نور چراغ اتومبیلش بود که در تاریکی شب گم شد و دلم را با خودش برد. ظاهراً گمان کرده بود علت وحشتم هنگام ورودش به خانه هم خبر سقوط بوده که دیگر پیگیر موضوع نشد و خبر نداشت آن نانجیب دوباره به جانم افتاده است. 💠 شاید اگر می‌ماند برایش می‌گفتم تا اینبار طوری عدنان را ادب کند که دیگر مزاحم نشود. اما رفت تا من در ترس تنهایی و تعرض دوباره عدنان، غصه نبودن حیدر و دلشوره بازگشتش را یک تنه تحمل کنم و از همه بدتر وحشت اسارت فاطمه به دست داعشی‌ها بود. با رفتن حیدر دیگر جانی به تنم نمانده بود و نماز مغربم را با گریه‌ای که دست از سر چشمانم برنمی‌داشت، به سختی خواندم. 💠 میان نماز پرده گوشم هر لحظه از مویه‌های مظلومانه زن‌عمو و دخترعموها می‌لرزید و ناگهان صدای عمو را شنیدم که به عباس دستور داد :«برو زن و بچه‌ات رو بیار اینجا، از امشب همه باید کنار هم باشیم.» و خبری که دلم را خالی کرد :«فرمانداری اعلام کرده داعش داره میاد سمت آمرلی!» کشتن مردان و به بردن زنان، تنها معنی داعش برای من بود و سقوط آمرلی یعنی همین که قامتم شکست و کنار دیوار روی زمین زانو زدم... ✍️نویسنده: ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
نظام تقديم 80.mp3
8.19M
کتاب صوتی قسمت 7 ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
ختم و چله
چهل حدیث تا تولد امام رضا ✨مکیده الملحدین ✨ 1⃣3⃣ .قال الرضا علیه السلام: «أَنَّ ذِکْرَ الْمَوْت
چهل حدیث تا تولد امام رضا (ع) ✨سراج اللّه✨ 3⃣3⃣ ـ قال الرضا علیه السلام: «اِیَّاکُمْ وَ مُشَاجَرَةَ النَّاسِ فَاِنَّهَا تُظْهِرُ الْغِرَّةَ وَ تُدْفِنُ الْعِزَّةَ» از مشاجره با مردم بپرهیزید زیرا مشاجره عیوب نهفته را آشکار می سازد و عزت را از بین می برد. مسند الامام الرضا علیه السلام / ج ۱/ ۲۷۴ 🌺🌺🌺 4⃣3⃣ـ قال الرضا علیه السلام: «مَنْ رَضِیَ شَیْئاً کَانَ کَمَنْ أَتَاهُ» هر که از کاری راضی باشد مثل کسی است که آنرا انجام داده است. عیون اخبار الرضا علیه السلام / ج ۱/ ص ۲۷۳ 🌺🌺🌺 3روز تا تولد ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele