eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.7هزار دنبال‌کننده
429 عکس
174 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5904309091047573669.mp3
7.21M
❣﷽❣ 🔳 🥀 🔳 🥀 لالا لالا لالا ای مهربونم لالالالالالا آروم جونم لالا میگم گلم راحت بخوابی لالالالا گل شیرین زبونم 🌹🌹🌹🌹🌹 لالا لالا لالا ای نازنینم لالا لالا لالا ای مه جبینم دلم میخواد از شب تا خود صبح بیام پیش مزار تو بشینم 🌹🌹🌹🌹 لالا لالا لالا ماه شب افروز شبم با گریه میشه صبح هر روز دلم از رفتنت آتش گرفته دلی از غم همه سوز و همه سوز @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجلس ماست عزای پدری غمدیده پدری که به جهان لطف خدایش دیده پدری که پسرش گشته فدایی خدا بر لبش بوده فقط ذکر مناجات و دعا پدری که به لبش روضه ی زهرا بوده گریه کن بر علیِ اکبر لیلا بوده سالها گریه کن شاه شهیدان بوده نوکر درگه لب تشنه ی عریان بوده مجلس ماست برای پدر پاک شهید پسرش بوده برای همه مثل خورشید پسری که به دیدار پدر آمده است شام تار پدری که سحر آ مده است روضه خوان روضه بخوان با صد سوز دل هر عاشق دل سوخته ای را تو بسوز از غم کرب و بلا و ازغم ثارالله دیده بارانی در روضه ابا عبدالله شهدا شمع فروزان به اهل بشر اند درشب ظلمت و تاریکی دلها قمراند شهدا شافع امت به رستا خیز اند شهدا محو خداوند ز عشق لبریز اند ——————————————- شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
سبک زیبا درفراق پدر سبک :: خدا مادرم را کجا میبرند . شاعرغلامرضا نوترکی همدانی    پدر جان پدر جان ،کجا رفته ای یقینا به نزد ،خدا رفته ای برایت بمیرم به داغت اسیرم  پدر جان پدر    دلم تنگ شده از، برایت پدر  کنم جان خود را، فدایت پدر نبینم جمالت  فدای کمالت پدر جان پدر   برایم بگفتی، ز رنج وغمت زسختی دوران،ز کا وکمت برفتی زدستم تمامی هستم پدر جان پدر   گرفتار غم شد، « غلامت » پدر فدای  قشنگیِّ    نامت  پدر پدر جان کجائی مگربی وفائی پدر جان پدر ـــــــــــــــــــ
شعر مجالس ترحیم(به سبک دشتی)   نشینم من سر راهت بیایی غم و اندوه و ماتم را زدایی بیایی و دل محزون ما را به دیدار جمالت خوش نمایی نشینم من سر راهت کجایی چرا دیدار ما دیگر نیایی نمی بینی شده غم همدم ما بگو جانا چرا از ما جدایی سه پنج روزه نشستم تا بیایی زنم بوسه به دست و پات کجایی دعایی کن برایم ای وجودم اگر چه رفته و پیش خدایی نشینم من سر قبرت به زاری بریزم اشک ماتم تو کجایی به جز یک حمد و سوره بر سر خاک ندارم توشه ای بهرت کجایی دو چشمانم شده فرش ره تو امیدم نا امید گشته نیایی نمی بینی ندارم راه چاره الا ای چارۂ کارم کجایی کنم من آ ه و زاری در غم تو که رفت تا عرش جان من خدایی دعا کردم شوی مهمان خوبان به جنت جای تو جانم کجایی دعا کن ساقی ات محزون نباشد به جز بر آ ل حیدر یا الهی   شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
🕊﷽🕊 🎋 🌿 پدری که دختر ندارد 🕊 روز محشر وقت پرسیدن زمن رب جلی گفت تو غرق گناهی ؟گفتمش یا رب بلی گفت پس آتش نمیگیرد چرا جسم و تنت گفتمش چون حک نمودم روی قلبم یا علی حارث آمد محضر امیر مومنان /حضرت یه نگاه به چهره حارث نمود /دید پریشانه /مضطربه /حارث؟نگرانی؟بله اقاجان .جریان چیه حارث؟عرض کردم مولای من /در تنهایی خودم به فکر جان دادن افتادم /به فکر شب اول قبر افتادم /چه کنم؟نه همسری –نه پسری –نه دختری –نه رفیقی –حضرت یه نگاه کرد به چهره حارث /حارث بگو از دوستان و شیعیان ما هستی یا نه ؟اقا جان البته که از دوستان و شیعیان شما هستم مولا فرمورد حارث بدان شیعه ی واقعی –دوست واقعی ما –تا جمال ما اهل بیت رو نبینه جان نمیده –ما دست دوستانمون رو میگیریم-ما دست رفیقامونو میگیریم –لحظه جان دادن شب اول قبر تنها نمیگذاریم –مرحوم .......یک عمری یا علی گفتی –خدا رحمتت کنه بابا –این مردم هم حق رفاقت علی علی گفتنت رو ادا کردند –این همه جمعیت روز تشییع جنازه اقای .....عاشورایی بود-کربلایی بود فرزندان داغدار لحظه وداع کنار قبر بابا صورت باباتونو بوسیدید یا نه ؟آی عروس ها وداع کردید با عزیز پدر یا نه؟چون دختر نداره عروس عین دختره – با بابات وداع کردی یا نه ؟صورت باباتو بوسیدی یا نه ؟بابا رفتی و فرزندانتو تنها کردی-بابا ؟رفتی و مادر رو غریب و تنها نمودی –تو که عاشق بچه هات بودی –تو که عاشق عروس بودی –تو که عاشق برادرا و خواهرات بودی –دلت اومد همه رو تنها بگذاری –اینها همه مقدمه روضه منه –بدن باباتون سالم –بدن رو آزادانه تشییع کردید بدن رو آزادانه تدفین –اما بمیرم کربلا ....چه خبر بود –امام سجاد اومد صدا زد ای بنی اسد دست نگه دارید اخه این بدنها رو میشناسم –این بدن عونه –این بدن جعفره –این بدنی که کنار نهر علقمست بدن عموی غریبم عباسه –اما این بدنی که سر نداره بدن بابای غریبم حسینه –اقایان ......بدن باباتون با عزت کفن شد –بمیرم امام سجاد فرمود تکه ای حصیر و بوریا برام بیاریید –نازنین بدن بابا رو میان حصیر –با حصیر بدن رو میان خانه قبر –یه بار دیدند خم شده چه میکنه؟هی لباشو گذاشت رو رگهای بریده گردن باباش –هی میگه بابای غریبم –هی میگه بابای مظلومم –فرزندان بزرگوار اقای .....خبر ناگهانی درگذشت باباتونو شنیدید سخت بود؟نه؟خواهران مرحوم .......خبر مرگ برادر رو که شنیدید سخت بود یا نه؟... 🌿🎋🌿🎋🌿
بسم الله الرحمن الرحیم اشعارفاطمیه ازدر وسرخی مسمار، بهم ریخته ام زین همه هیزم آوار، بهم ریخته ام کوچه بودولشکری همچون مغیره فاطمه من ازاین قوم گنهکار، بهم ریخته ام دست من بسته وتو درپی یاری علی زین غم گشته تلنبار، بهم ریخته ام قدرِ یک عمر خجالت زده ام از رویت چکنم فاطمه بسیار بهم ریخته ام خبری نیست دگر از تو و اشک سحرت ازغمت همسر بیمار، بهم ریخته ام منم و این همه لشکر،که بسمتم آیند نظری حضرت دلدار، بهم ریخته ام بین دربود که شدهلهله برکشتن تو من زخون لب مسمار، بهم ریخته ام جان فدای دل آن فاطمه ای که می گفت: به زمین خوردم و ناچار بهم ریخته ام روسری سوخت، سرم سوخت، دروسینه بسوخت وسط کوچه اغیار بهم ریخته ام کس به یاری من وفاطمه هرگزنرسید اصلا انگار نه انگار بهم ریخته ام _آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم شهادت حضرت زهرا علیها‌السلام ازهمان ضربت پابود که زهرا افتاد باره شیشه عاقبت به زیره پاها افتاد دامنِ چشمِ تواز گریه شده چون دریا چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد خون بین دهنت، می‌چكد از كُنجِ لبت رفتی و قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد رفتی وخاطره هایم همگی زنده شدند راهِ حیدر به سره كوچه‌ی غم‌ها اُفتاد حسنم گفت که با مادر خود می‌رفتم به سَرَش سایه‌ای از غربتِ بابا اُفتاد کوچه بن بست شد و فاطمه ام خورد زمین ضرب سیلی به رخ همسرمن جا افتاد همگی آمده بودند پی بردن من چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد مردکی زد که رَهِ خانه‌ی خود گُم كردی ضربه ای زد که به رخساره‌ی گُل جا اُفتاد می خورد گه سره دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زهرای من از کار تماشا اُفتاد فاطمه دست مکش روی زمین فهمیدم گوشوارت که شکسته است دراینجا اُفتاد شانه های تودرآن کوچه زکارافتاده قامت خم شده ات به زیره پاها اُفتاد 🔸شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی)
مادر # روضه حضرت زینب س # روضه ی حضرت زینب(س) کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) شهپر جبریل را من فرش راهت می کنم از درون قاب عکس هر شب نگاهت می کنم یک شب جمعه حرم ،روضه ،بکاءو عاشقی وقت روضه خویش غرق در قتلگاهت می کنم السلام علیک یا ابا عبداله بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب
مادر روضه حضرت زهرا سلام الله علیها ختم  مادر کاش باز آیی و من پای تو بوسم در سجده روم صورت زیبای تو بوسم آنجا که دمی جای گرفتی و گذشتی انجا بروم گریه کنان جای تو بوسم خوشا آنکس که مادر دارد امشب میان خانه گوهر دارد امشب یتیمی ناله میزد از فراقش که چشمانی زخون تر دارد امشب چو مرغ شب به ناله در خیالش به روی زانویش سر دارد امشب امان امان امان ای مادر... مادر شمع وجود یه خونست. مادر عشق و گرمای کانون خانوادست خوش بحال اهل خونه ایی که مادر دارند مثل پروانه دورش میگردن میگن مثل مادر تو دنیا دیگه پیدا نمیشه آی مردم هیچ خونه ایی بودن مادر نمونه ان شاءالله صفای هر خونه ایی با مادره فیض ببرند مادرانی که گریه کن حضرت زهرا سلام الله علیها بودن و زیر خاک رفتن. فرزندان داغدیده. روی حرفم با شماست یادگاری های مادر رو نگاه می کنین و گریه میکنین.. البته که وجود همه شما هم یادگاری مادره. اما یکی از قشنگترین یادگاری های مادر چادر نماز مادره... که همیشه بوی مادر داره بوب مناجات مادر داره بوی مهربونی مادر داره.. هرکی داغ مادر دیده ببخشه هرکی سایه مادر بالاسر نداره ببخشه آخه بعد از خدا بهترین سایه سایه پدر مادرم بود. چه در شادی، چه در غم یاورم بود تمام هستی من مادرم بود من از او زودتر می رفتم ای کاش که دائم سایه اش روی سرم بود  مادره خاک پای مادر بهشته لبخند مادر بهشته صدای مادر  نگاه مادر وجود مادر بهشته مادر دارا...اونایی این فرشته ی اسمونی رو تو خونتون دارین، امشب پیشونیشو ببوس بگو تو برام دعا کن مادر، خدا دعای تو رو میخره مادرم... کار مادر دعا کردنه، کار مادر سوختنه،  یا زهرا،  دیدی مادر دعا میکنه، میگه منو زودتر از بچه هام ببر. نمیتونم غم و غصه شونو ببینم. این روزا خونه ی علی تو مدینه چخبره،، روضه بخونم براتون، یه فرزند طاقت نداره مادر رو آشفته و مریض ببینه، بیمارت ای علی جان، جز نیمه جان ندارد.. میلی به زنده ماندن در این جهان ندارد یه نگاه به صورت زینب کرد، گفت عزیزم دیگر حسین را نتوانم بغل کنم او هم به ناتوانی من گریه میکند افتادند روی سینه مادر حسن میگفت چشماتو باز کن حسین گفت بامن حرف بزن اما، امان از دل مولا،  گفت ، ای مسیحای علی اعجاز کن جان زینب چشم خود را باز کن ماندنت چون شمع آبم میکند رفتنت خانه خرابم میکند،،،، یا زهرا..   حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک