#ختم_خوانی
خانواده محترم ....... عزیزفرزندان .،برادر خواهر،،نمیدونم به شماچه گذشت .دراین مدت هفت روز که عزیزتون مادرتون ازداره دنیارفت . نمک شما تکیلمه منه .،اومدم انجام وظیفه کنم .خودتون گفتید دلمون برامادرمون تنگ شده .اخه مادرمون مظلوم بود .دلسوز بود .مریض بود .شماامروز بخونیدو ماگریه کنیم عقده دلمون خالی بشه امان امان .
امامیخام اینا بگم خانواده محترم ........ .بچههای داغدار شماداغ مادردید .اما تامردم خبردار شدن همه اومدن به شماتسلیت گفتن .فامیلا همسایگان همه اومدن شمارایاری کردن
اما ایکاش این مردم همه مدینه بودن ...وقتی بی بی زینب یتیم شد ..میگه نیمه های شب تابوت مادرم وسط خونه ...دیدم چندنفراومدن وارد خونه شدن ...غریبانه طابوت مادرم رابراداشتن ...اروم اروم میگن لااله الله .،،
یدفعه صدای ناله بی بی بلندشد
خدامادرم راکجا میبرن
گمانم برای شفا میبرن
منو خونه داری ...منوسوگواری مرو مادرم مرومادرم
بمیرم بی بی دنبال جنازه مادر جوان مرگش ....هی صدامیزنه مرومادرم ...منکه جز توکسیا ندارم مادر امان امان ......مادرجوان مرگم مادر ....
اینجا بی بی دنبال طابوت مادر ....کربلا هم همین بی بی دنبال سربرادر
هی صدامیزد حسین جان داداش .....ببین زینبت رادارن به اسارت میبرن ...
هرکجانشستی میخواهی روح این مادرفیض ببره دستتا بالا بیار سه مرتبه صداش بزن حسین جان حسین جان
صلی الله علیکم یااهل بیت النبوه:
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
دو بیتی جهت مجالس ختم و ترحیم ، تشییع جنازه و خاکسپاری
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
--------------------------------------
اجل باغ و بهارم را خزان کرد
عزیز مهربانم نیمه جان کرد
خزان شد عمر و ما در سوگواری
درون خاک او را میهمان کرد
---------------------------------------
فراق و دوریت باور نمی شه
غم و اندوه در دل کرده ریشه
تویی درخاک من هم سینه چاکت
درون قلبم هستی تو همیشه
------------------------------
به دنیا سیر گردی همچو قارون
ببارد دُّر و گوهر همچو بارون
نیرزد بر زمان کندن جان
ببارد قطره اشکی از دو چشمون
-----------------------------------
می نویسم نامه ای بر برگ باغ
هر کجایی از تو می گیرم سراغ
دوریت آ تش زده بر جان من
سینه دارم شرحه شرحه از فراق
------------------------
رونق خانه و کاشانه خدا یار تو باد
همسر عاشق و فرزانه خدایارتو باد
در فراق و غم هجران توای نوربصر
ای صفا و کرم خانه خدا یار تو باد
-------------------------------
شاعررسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
-----------------------------------
درون خانه نامت را به شوکت یاد باید کرد
برای مردی ومردانگی هم بامروّت یاد باید کرد
تو قلب خانه ای بابا چرا از ما جدا گشتی
ز تو از پاکی و مهر و فتوّت یاد باید کرد
-------------------------------------
وقتی که پیکرت، درون خاک خانه میزند
دیدم که خاک، موی تو را شانه می زند
جسمت به خاک ،روح به افلاک می رود
آنجاست که ،نور حقیقت جوانه میزند
------------------------------
بارون چشم خیس من،می باره از داغ پدر
بر سر و سینه می زنه،بر سر قبر تو پسر
گرد یتیمی بر سرم ،شکسته شد بال و پرم
طاقت دوری ندارم ،بیا منو با خود ببر
-----------------------------------
عکس تو بر قاب دیوار و دلم بی تاب شد
از برای دیدن یکبار ه این دل آ ب شد
این دلم طوفانی و چشمان من بارانی است
آ خرین لحظات دیدارت رخ ارباب شد
---------------------------
حالا که همه اسیر آ ه و دردیم
دور تو چو پروانه همش می گردیم
در سوگ تو ای پاک ترین واژه عشق
در فصل خزان همچون برگ زردیم
-------------------------
عالم به طریقی گلی از دامن ما چید
آ دم چه عذابی ز غم همدم خود دید
گلچین زمان روز و شبم تار نموده
هردیده زداغی شده بارانی وکم دید
---------------------------------
از داغ ماتم تو ،غمگین و دل شکسته
گرد یتیمی حالا،بر صورتم نشسته
من سوگوارو زارم ،بنما نظر به حالم
دردفراق ودوری،دست ودلم رو بسته
--------------------------
یک دسته گل و گلاب و خرما آ ورد
بر سنگ دل ما غم عظما آ ورد
اکنون که تو رفته ای و یادت مانده
یک فاتحه بر روی لب ما آ ورد
------------------------------
به زیبایی ترنج ات نام کردند
درون خانه گنج ات نام کردند
چه زیبا گفت شاعر مادرم را
تو را تنها به رنج ات نام کردند
-------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
پدر..چهلم
چهل روزه که من بابا ندارم..جدائی سخته
چهل روزه ز داغت بيقرارم...
چهل روزه يگانه گوهرم نيست...
خدايا مرگ بابا باورم نيست...
چهل روزه نديدم روی ماهت...
چهل روزه که نشنيدم صدايت...
چهل روزه ز ديده اشکبارم...
به روی قبر تو سر می گذارم...
چهل روزه دم در می نشينم..
که شايد روی ماهت را ببينم...
پدر جان جان ما بادا فدايت...
فدای آن همه مهرو صفايت ...
هميشه از غم هجرت بنالم...
خدا داند که.هستم من به يادت...
عزيز جان من بابا کجايی...
امان و داد و بيداد از جدائی...جدائی سخته
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
🕊🕊🕊
🕊اندر لحدم نکیر و منکر دیدند
🕊اعضا مرا یکی یکی بوسیدند
🕊چون بوی محبت علی داشت دلم
🕊از امدن خویش خجل گردیدند
🕊چون نامه ی جرم ما به هم پیچیدند
🕊 بردند و به میزان عمل سنجیدند
🕊بیش از همه کس گناه ما بود ولی
🕊ما را به محبت علی بخشیدند
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
در خانه مادر
ای خوش آنروز ی که ما در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
کاش آن روزی که زهرا گفت پهلویم شکست ما دم در حق حفظ جان مادر داشتیم
کاش محسن را نمی کشتند تا ما غنچه ای یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم
کاش آن ساعت که ما دیدیم بی مادر شدیم جای آغوشش به خاک تیره بستر داشتیم
این در و دیوار می گرید به حال ما که ما مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم
دوباره شــب شد
دوباره شــب شد و ظلمت بر آمد کنار قبر زهـــرا حـــیدر آمد
پس ازآنی که طفلان خوابشان برد فلک، تاب از دل بیتابشان بـــرد
زخانه تا بقیع، شاه یگــــــانه قدم آهسته بردارد شبـــــانه
به آوایـــی که دل در دل نماند خداوندا علـــــی دیگر بنالد
به آوایی که خــیزد از دلِ تنگ به آوایی، که ســوزد سینه سنگ
به آوایـــی، که پیغمبر بنـالد زمین و آسمان، یکــسر بنـالد
بگوید زیر لب در آن دل شــب امان از سینه سوزان زیـــنب
بدین حالش چوطی شد راه صحرا بیاید در کنار قـبر زهـــــرا
نهدصورت به خاک،آن شاه ابرارب گوید این سخن با چشم خونبار
سلام ای بانوی در خـاک خفته درود زندگی را زود گـــفته
بخــواب آرام ای پهلو شکسته علـی اندر سر قــبرت نشسته
بخواب آرام، ای نور دو عـینم که من، چون تو پرستارحـسینم
بخواب آرام، با رخــسار نیلی به پیغمبر نشان ده جـای سیلی
به خـانه چون روم، روین نبینم بریزم اشـک و، با زیـنب نشینم
به مسجد چون روم، بینم عدو را به یاد آرم غــــم سیلی او را
چه خوبست ای همه آرام جانم همیشه بر سـر قبرت بمـــانم
حاج غلامرضا سازگار (میثم) تمام هستی ام از آن زهرا(س)ست-
مرغ دل
مرغ دل یک بام دارد دو هوا گه مدینه میرود گه نینوا
این اسیر بند قاف و شین و عین گاه می گوید حسن گاهی حسین
میپرد گاهی به گلزار بقیع می نشیند پشت دیوار بقیع
می نهد سر بر سر زانوی دین اشک ریزان در غم بانوی دین
عرضه میدارد که ای شهر رسول در کجا مخفی بود قبر بتول
از تمام نخلها پرسیده ام آری اما پاسخی نشنیده ام
یا امیر المؤمنین روحی فداک آسمان را دفن کردی زیر خاک ؟
آه را در دل نهان کردی چرا ؟ ماه را در گل نهان کردی چرا ؟
یا علی جان تربت زهرا کجاست ؟ یادگار غربت زهرا کجاست ؟
تا ز نورش دیده را روشن کنم بر مزارش شعله ها بر تن کنم
آه از آن ساعت که آتش در گرفت جام را از ساقی کوثر گرفت
یاد پهلویش نمازم را شکست فرصت راز و نیازم را شکست
آه زهرا تا ابد جاری بود دست مولا تشنه یاری بود
چون علی شد بی کس و بی همنفس گفت یا زینب به فریادم برس
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
الهی نو جوان مردن چه سخت است
پدر داغ جوان دیدن چه سخت است
نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد
بخدا مادر اکبر چه سحر ها دارد
هجده ساله جوان هر که از او کشته شده
خبر از درد دل حضرت لیلا دارد
به گمانت نرسد مرگ جوان آسان است
هرکه خون گریه کند بهر جوان جادارد
چون شب جمعه شود مادر هرمرده جوان
برسر قبر جوان ناله و غوغا دارد
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#جوان
در سوک فرزند:
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند
قاب عکس توست اما شیشهی عمر من است
بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند
تار موی توست اما ریشهی عمر من است
💠💠💠💠💠💠💠
در سوگ پسر جوان:
ببوسم دستت ای بابا که پروردی مرا آزاد
بیا مادر تماشا کن که فرزندت شده داماد
به حجله میروم شادان و زخمی در (بر) بدن دارم
به جای رخت دامادی کفن خونین به تن دارم
یا
به حجله میروم شادان ولی زخمی به تن دارم
💠💠💠💠💠💠💠💠💠
#داغ جوان
هر آن مادر که اندردل غم مرگ پسر دارد
ز حال ام لیلای جوان مرده خبر دارد
نشاید داغ مرگ نوجوان را بردن از خاطر
خصوص آن مادری کاندر زمانه یک پسر دارد
اگر نالد زنی از داغ مرگ نوجوان خود
یقین آه جگر سوزش به هر قلبی اثر دارد
میان خاک و خون افتاده جسم اکبر رعنا
نمیدانم چرا لیلا بسر قصد سفر دارد
به دشواری جدا شد از سر نعش علی اکبر
ز درد و داغ اکبر تا قیامت چشم تر دارد
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
شعر مجالس ترحیم(به سبک دشتی)
نشینم من سر راهت بیایی
غم و اندوه و ماتم را زدایی
بیایی و دل محزون ما را
به دیدار جمالت خوش نمایی
نشینم من سر راهت کجایی
چرا دیدار ما دیگر نیایی
نمی بینی شده غم همدم ما
بگو جانا چرا از ما جدایی
سه پنج روزه نشستم تا بیایی
زنم بوسه به دست و پات کجایی
دعایی کن برایم ای وجودم
اگر چه رفته و پیش خدایی
نشینم من سر قبرت به زاری
بریزم اشک ماتم تو کجایی
به جز یک حمد و سوره بر سر خاک
ندارم توشه ای بهرت کجایی
دو چشمانم شده فرش ره تو
امیدم نا امید گشته نیایی
نمی بینی ندارم راه چاره
الا ای چارۂ کارم کجایی
کنم من آ ه و زاری در غم تو
که رفت تا عرش جان من خدایی
دعا کردم شوی مهمان خوبان
به جنت جای تو جانم کجایی
دعا کن ساقی ات محزون نباشد
به جز بر آ ل حیدر یا الهی
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
موضوعات مرتبط: سبک های مجالس ترحیم
برچسبها: شعرفارسی , متن وسبک مجالس ترحیم , سبک دشتی
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#زبان حال_شستشوی بدن مبارک حضرت رقیه(س)
بیا غساله در ویران
بشوی این پیکره بی جان
ولی آهسته آهسته
سه ساله نو گل پژمان
بََُوَد طفل شه عطشان
که شد راحت از این دوران
بشویش تو در این ویران
ولی آهسته آهسته
در این جا بلبل خسته
پرش از جور بشکسته
روانش از بدن خسته
بشوی این مرغ پربسته
پدر بوده برش دیشب
که جانش آمده بر لب
ببالین سرش زینب
به آه وناله ی یارب
ولی آهسته آهسته
رقیه مرغ پربسته
چو بلبل دراین ویران
نثارگل نموده جان
بگردش عمه ها گریان
صغیرو بی کس و تنها
دو دیده در بیابانها
که سوزد از غمش جانها
ولی آهسته آهسته
نیکو شویش که باشد این
سه ساله دخت شاه دین
گلی از گلشن یاسین
بشویش با دل خونین
نمی دانی تو غمهایش
زجور ظلم اعدایش
سیه گردیده اعضایش
ولی آهسته آهسته
ولی آهسته آهسته 👇👇👇
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#مادر
درفراق مادر_ترکی(سبک صحن وسرات وعشقه)
سوندی چراغ خانه
تار اولدی آشیانه
گلوق آنا غمونده
باجی قارداش فغانه
لایلای آناما لایلای
***
ای قلبیمون توانی
لطف حقین نشانی
یاندیردی نارهجرون
بوگونده جسم وجانی
لایلای آناما لایلای
****
غملی دیلین قواسی
گوزلریمون ضیاسی
یات قبرائوینده راحت
ای دیلرین صفاسی
لایلای آناما لایلای
***
صحرای دل مارالی
دوشدون ندن آرالی
تیرفراقون ائتدی
بوقلبیمی یارالی
لایلای آناما لایلای
***
عشقیله گل بجردن
حائل اولان خطردن
غمدیده گللروی
سالدون ندن نظردن
لایلای آناما لایلای
**
ای معدن عطوفت
کنجینه سخاوت
دورآل بیزی قوجاقه
لطفیله ایت عنایت
لایلای آناما لایلای
**
آشفته دور خیالیم
گلمزسانا ملالیم
گتدی سنیله قبره
بودهریده جلالیم
لایلای آناما لایلای
*
ایکاش آنا ئولیدیم
غملردن قورتولیدیم
بوغم قالوب اورکده
دردون ندور بولیدیم
لایلای آناما لایلای
***
غمدن یانار (جوانی)
عرشه چخارفغانی
رویاده گوگلی ایستر
گورسون هر گون آنانی
لایلای آناما لایلای
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
(غَم بی براری)
اَجل وَنده به ایلُم تیرِ کاری
به مالُم نی دیه کُمیت سواری
چُنو رهدِ پیا خو خو زه مالم
دیـه کارم اَویده نـاله زاری
خُما خُم بالِ چاله، ایزنم زال
اِگوم دندال، زه داغِ بی براری
زِ بَس دُندال اِخونم،ایگریوُم
تیام وابیده چی اَورِ بهاری
خدایا سیچه غَم نادی به جونم؟
اِگوی که غَم نداره کار و باری
کَدُم اِشکسته دی زونی بریدم
زَمونه،سیچه وام نا سازِگاری؟
ندونم بختِ مو رَه چه ولاتی
به خَو رهده، نیاهه وا دیاری؟؟
به حالم آسمون حین ایگریوه
چِته دنیا به جونم غَم اِباری؟
ندونم روزگارم چه رواله
نمنده سیم دیه تاو و قراری
وا غَم بخون دردِ دلامه
غَمُم سَنگینه چَن کُه آسِماری
زِ دستم رهدِنه شیرونِ زردم
تفنگی مَند بِجاسو یادگاری
اشوبم ارامشم تویی خدا:
🔵مردگان روز قیامت چگونه و به چه شکلی از قبرها مبعوث میشوند؟
🌺از حضرت صادق علیه السلام روایت است که چون پروردگار اراده کند که عالم آفرینش را مبعوث فرماید، بر زمین چهل روز باران می بارد قطعات بدن بهم می پیوندند و روی آنها گوشت روئیده میشود.
🌹سپس آن حضرت فرمود: جبرائیل نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد و دست او را گرفت و به بقیع آورد؛ تا اینکه کنار قبری رسیدند و جبرائیل صاحب آن قبر را صدا زد و گفت: به اذن خدا برخیز!
✨ مردی که موهای سر و صورتش سفید بود از میان قبر برخاست و خاک را با دست خود از چهره خود پاک میکرد، و می گفت: الْحَمْدُ لِلهِ وَ اللَهُ أَکْبَرُ. جبرائیل به او گفت: به اذن خدا دو مرتبه در قبر باز گرد!
✳️سپس به کنار قبری دیگر آمدند و جبرائیل صاحبش را ندا درداد: به اذن خدا برخیز! از میان قبر مردی با چهره و سیمای سیاه برخاست و می گفت: یَا حَسْرَتَاهُ! یَا ثُبُورَاهُ! و سپس جبرائیل به او گفت: باز گرد به مکانی که بودی به اذن خدا.
🔵و پس از آن گفت: ای محمد! این قِسم مردگان در روز قیامت محشور میشوند. مؤمنان میگویند: الْحَمْدُ لِلهِ وَ اللَهُ أَکْبَرُ. و دسته دیگر میگویند: یَا حَسْرَتَاهُ، یَا ثُبُورَاهُ...
📒تفسیر قمی طبع سنگی ص581 و از طبع حروفی نجف ج2