eitaa logo
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
14.6هزار دنبال‌کننده
428 عکس
173 ویدیو
25 فایل
پندیات/اشعارترحیم وروضه ازابتداتاانتهای مجلس ختم مادحین گرامی برای ارسال صوت مجالس خوددرکانال به این آیدی ارسال بفرمایید 👇 @khadeem110 @khatmkhanimajma #ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔 🍃🌼اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃 🙏التماس دعا 🙏 پنجشنبه هادل تنگ تَرَم😔 غصه ام سنگین تر است😔 و بغضم شکننده تر حرفای کمتری برای گفتن دارم و اشک های بیشتری برای ریختن😢 شادی روح درگذشتگان، فاتحه و صلوات🙏🌼
عبدالباسط الرحمن.mp3
3.96M
🥀🥀🌹🌹🌹🥀🥀 « انا لله وانا الیه الراجعون » غروب روز پنج شنبه و شب جمعه،متعلق به سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع ) 🏴🌴🌹🖤🌹 گوش جان میسپاریم به تلاوتی چند از کلام الله مجید ، بانوای روح بخش قاری بین المللی قران کریم ، استاد زنده یاد عبدالصمد محمد عبدالباسط🖤🏴 🖤🏴🌹🏴🖤 هدیه به روح پرفتوح سرور و سالار شهیدان (حضرت اباعبدالله الحسین «ع») ، 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 @khatmkhanimajma
همه گل دامن گلشن نشانند اخ من نشاندم گلم را در دل خاک اخ گلم را ،نه دلم را خاک کردم چو گل بهرش گریبان چاک کردم اخ جوان بودی نه وقت رفتنت بود اخ گلی بودی نه وقت چیدنت بود گر چه من دیگر نمیبینم گل روی تو را خاطراتت را در این غم خانه مهمان میکنم قربون دل تو مادر که داغ جوان دیدی خیلی سخته بخدا اخه داغ جوان قلب پدرو مادر رو میشکنه اما دلتو ببر کربلا اشکاتو امیخته کن با اشکای حسین ع خورده زمین هی میگه پسرم خواهم كه بوسه ات زنم، اما نمی شود تحویل میگیری یانه؟ خواهم كه بوسه ات زنم، اما نمی شود چرا؟آخه جایی برای بوسه که پیدا نمی‌شود خدا رحمت كنه مرحوم فلسفی رو این روضه ر و ایشون می خوند:كه می گفت ابی عبدالله اومد بالا سرش، دید لحظات آخره، بچه اش داره دست و پا میزنه، گفت:یه بابا بگو، دید بچه نمی تونه، نگاه كرد دید یه لخته ی خون، راه گلوی علی رو بسته، ابی عبدالله دست كرد تو دهن علی، خون رو بیرون آورد، گفت:عزیزم: لب را به هم بزن،  نفسی زن که هیچ چیز شیرین‌تر از شنیدن بابا نمی‌شود بدون گریه نری، وای وای ای پاره‌پاره‌تر ز دلِ پاره پاره‌ام گفتم بغل کنم بدنت را نمی‌شود چیكار كردن، آی حسین.........یا صاحب الزمان(عج)، كنایه فهم ها: باید کفن به وسعت یک دشت آورم در یک کفن که پیکر تو جا نمی‌شود هركاری كرد دید فایده نداره، چیكار كرد، بدن رو جمع كرد، خودش رو انداخت رو بدن علی، تنها روضه ای كه كربلا نمیشه خوند همین روضه است، نمی شه خوند چون مادرش طاقت نداره، تو داری یه چیزی میشنوی، من میگم این روضه به سه دلیل اینقدر عجیبه، اینقدر جگر سوزه، یه دلیلش اینه كه برا حسین سخت بود، حسین باباست، حسین این بچه رو بزرگ كرده، علی اكبر برا پدر هم پیغمبره، هم امیرالمؤمنینه، هم مادرش زهراست، این یه دلیل، دلیل دوم، خیلی سخته گفتنش،  من فكر میكنم دلیل دیگه اش اینه، تا قبل مصیبت علی اكبر كسی جرأت نكرده بود این كار رو بكنه، بگم چه كاری، شب هشتمه، تا قبل روضه ی علی اكبر كسی جرأت نكرده بود این كار رو بكنه، اما وقتی علی اكبر افتاد رو زمین، حسین رسید، لشكر شروع كرد، هلهله كردن، همه می خندیدن، این خیلی سخته بخدا، حسین گریه می كرد، گفت:بابا پاشو، ببین دارن میخندن اینها، یه دلیل دیگه، دلیل سوم، تا قبل از روضه ی علی اكبر، این اتفاق نیوفتاده بود، اما مصیبت علی اكبر برا اولین بار این اتفاق افتاد، بگم چه اتفاقی، سادات داد بزنن، ضجه بزنن، وقتی علی اكبر، افتاد، حسین اومد، رو بدن افتاد، دیگه بلند نشد، دیدن زینب داره می دوه، وسط نامحرم ها، هی تو سرش میزنه، ای حسین........بگو نفست بگیره، ای حسین............بگو شاید نفس آخرت باشه، حسین........... خیز  و از جا آبرویم را بخر عمه را از بین نامحرم ببر زینبی كه هیچكی قد و بالاش رو ندید، بگو یا حسین........... @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
متن نوحه علی اکبر ای گل لیلا علی اکبر ای گل لیلا جان به قربانت می کند لیلا چرا این جا پرپر افتادی رحم بنما بر مادرت لیلا امیدم بوده که در پیری چون عصا بابا دست من گیری به پا خیز ای شاخ شمشادم گو مگر اکبر از پدر سیری علی جانم ای علی جانم ای علی جانم ای علی جانم نگاهی کن ای کمان ابرو برده ای دل با طلعت نیکو ندارم در پیکرم قوت سویت آیم با کنده ی زانو ز جا برخیز من پدر هستم دیده بر نخل قامتت بستم چگونه با مادرت لیلا گویم امیدم رفته از دستم مرا داغت از نفس انداخت داغ هجرانت کار من را ساخت علی جانم ای علی جانم ای علی جانم ای علی جانم حمایت کن از پدر اکبر می زند خنده بر غمم لشکر چگونه بر خیمه برگردم دق کند بی تو اکبرم مادر امان از داغ دل لیلا تسلایش مادرم زهرا دگر بعد اکبرم اف بر زندگانی در این دل دنیا علی جانم ای علی جانم ای علی جانم ای علی جانم حسین جانم ای حسین جانم ای حسین جانم ای حسین جانم @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
مادر # روضه حضرت زینب س # روضه ی حضرت زینب(س) کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) شهپر جبریل را من فرش راهت می کنم از درون قاب عکس هر شب نگاهت می کنم یک شب جمعه حرم ،روضه ،بکاءو عاشقی وقت روضه خویش غرق در قتلگاهت می کنم السلام علیک یا ابا عبداله بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
گلزار جهان به گلزار جهان هر دم ببین باد خزان آید مشیت چون شود حادث به جان این و آن آید مکن قلدر مآبی گر شدی سلطان این عالم بلای آسمانی حکم حق بر قلدران آید بود عمر بشر چون ظرف ، شود لبریز یک روزی چو پر گردد اجل حتما سرِ پیر و جوان آید مساز هرگز کنار جوی آب دولت سرای خویش که بر این آشیان گهگاه همی سیل روان آید بنازم حکمت یزدان که پیری زنده میماند ولی ناگه قضای مرگ برای نوجوان آید به بازار جهان گر چه ثبات نرخ اجناس نیست محبت چون طلا با ارزش و نرخش گران آید مکن ظلم و ستم ای دوست مکافات عمل بینی ز خیر و شر اعمالت سرت عین همان آید مناز هرگز بر این قامت که بهر تو نمیماند که بعد چندی از مردن همین جسم استخوان آید ز دست گرگ آدم خوار کسی ایمن نمیباشد ترا هم بر سرِ راهت رسد روزی که آن آید نمیگویم بشو صو‌فی نشین کنجی عبادت کن ولی کاری بکن در حشر که از خیرش امان آید خدا فرموده بر گردد به تو اعمال خیر وشر بکن کاری به بالینت امیر مؤمنان آید (صفا) غافل مشو هرگز نشین در انتظار یار که از لطف خدا بر ما امید عاشقان آید شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
کوله بارت را زمین بگذار و اندرز ختم و ترحیم خاک و تشییع جنازه رسول چهارمحالی(ساقی) »»»»»»««««««««««« کوله بارت را زمین بگذار وقت رفتن است وقت رفتن تا ابد در خاک ماتم خفتن است باید از دنیا برید و رفت سوی کار خویش دعوت حق را کنون لبیک باید گفتن است هر که بامش بیش برفش بیشتر باید شود موقع تسویه کردن برف ها را رُفتن است همچو پروانه بیا از پیله خارج شو برو وقت پروازت شده پرواز درشُکُفتن است روح تو تا عرش بالا می رود تا پیش حق جسم خاکی رامیان خاک سرد نَهُفتن است ------------------------------ و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان) @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
تنها کانال فعال و رسمی در پیامرسان ایتا😍😍 🔴برای عضویت کلیک کن👇 کانال مجمع الذاکرین (نوحه وروضه های اهل بیت) https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93 جدیدترین اشعارونوحه هاوروضه درکانال ما خوش آمدین🌹 آیدی مدیرجهت تبادل👈یازهرا @Ssss_113 لینک ابرگروه مجمع الذاکرین👇 http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 👌پیشنهاد ویژهٔ مدیر کانال👌
یازهرا🌺: کانال آموزش استاد صادقی در پیام رسان تلگرام راه اندازی شد👇👇😍 کانال استاد در پیام رسان تلگرام👇 https://t.me/saeedsadeghi_maddah کانال استاد در پیام رسان ایتا👇 @saeedsadeghi_maddah لینک گروه تمرین وصداسازی درایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/736886838Cc2c516f8e5 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 آموزش مداحی (صداسازی و اصول و فنون ) توسط ⬆️⬆️⬆️
روضه ی حضرت زینب(س) کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر شهپر جبریل را من فرش راهت می کنم از درون قاب عکس هر شب نگاهت می کنم یک شب جمعه حرم ،روضه ،بکاءو عاشقی وقت روضه خویش غرق در قتلگاهت می کنم السلام علیک یا ابا عبداله بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب ‍ دشتی_خوانی_حرف_دل ببار از دیده، دامن دامن ای اشک که غم زد آتشم در خرمن ای اشک که بر این آتشم آبی فشانم چو خشکیدی تو در چشم من ای اشک دریغا ای دریغا ای دریغا خدایی سایه ای رفت از سَرِ ما به چه عشق تو را سودا کند دل که همتای تو را پیدا کند دل گلی با رنگ و بوی تو نبیند اگر صد چشم خود را وا کند دل دریغا ای دریغا ای دریغا خدایی سایه ای رفت از سر ما مگو روح خدا رفت از بَرِ ما که جان دامن کشید از پیکر ما خروش از خیل مشتاقان برآمد که حرف عشق رفت از دفتر ما دریغا ای دریغا ای دریغا خدایی سایه ای رفت از سر @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
مادر # روضه حضرت زینب س # روضه ی حضرت زینب(س) کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) شهپر جبریل را من فرش راهت می کنم از درون قاب عکس هر شب نگاهت می کنم یک شب جمعه حرم ،روضه ،بکاءو عاشقی وقت روضه خویش غرق در قتلگاهت می کنم السلام علیک یا ابا عبداله بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب @khatmkhanimajma ترحیم خوانی مجمع الذاکرین