در عـمر سه نـکـتـه را فراموش مـکـن
اول چــراغ خــلــق خــامــوش مــکـن
دوم غــم کــس مـکـن به هر جا افشا
سوم ســخــن بــی خــردان گــوش مــکــن
ای تشنه مرو کاندرین بیابان
گر یک سرِ آب است صد سراب است
آبی بکش از چاه زندگانی
همواره نه این دلو را طناب است
پروین اعتصامی
چشمت به خط و خالِ دلفریب است
گوشَت به نوای دف و رباب است
تو بی خود و ایام در تکاپو است
تو خفته و ره پر ز پیچ
و تاب است
پروین اعتصامی
گویمت شرط نیکنامی چیست
زانکه این نکته بایدت خواندن
خاری از پای عاجزی کندن
گردی از دامنی بیفشاندن
تقویم عمر ماست جهان هر چه می کنیم
بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست
سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست
پروین اعتصامی
چنین است فرجام بدکارها
چو خاری به کاری، دمد خارها
رفیقی چو کردار بد، پست نیست
که جز در بدی، با تو همدست نیست
پروین اعتصامی
چنین است مزدوری نفس دون
بریزند خونت، بریزی چو خون
مرو زین ره سخت با پای سست
مکُش چون که خون را به جز خون نشست
پروین اعتصامی
ما را غمی ز فتنه باد سموم نیست
در پیش خار و خس، چه زمستان، چه نوبهار
با جور و طعن خارکن و تیشه، ساختن
بهتر ز رنج طعنه شنیدن هزار بار
پروین اعتصامی
مادری بوسه به دختر می داد
کاش این درد به دل می گنجید
من کجا بوسه مادر دیدم
اشک بود آن که ز رویم بوسید
پروین اعتصامی
کاش آن فرصت که پیش از ما شتافت
می توانستیم آن را باز یافت
دیده دل کاشکی بیدار بود
تا کمند دزد بر دیوار بود
پروین اعتصامی
چرخ را عادت دیرین این بود
که به افتاده نظر کمتر کرد
من، سیه روز نبودم ز ازل
هر چه کرد، این فلک اخضر کرد
پروین اعتصامی
گر نمی خواهی در آتش سوختن
بایدت اندرز ما آموختن
دام ها بینم به راه تو نهان
رفتنت باشد همان، مردن همان
خواهی که کسی شوی زهستی کم کن
ناخورده شراب وصل مستی کم کن
با زلف بتان دراز دستی کم کن
بت را چه گنه تو بتپرستی کم کن
گفتار نکو دارم و کردارم نیست
از گفت نکوی بی عمل عارم نیست
دشوار بود کردن و گفتن آسان
آسان بسیار و هیچ دشوارم نیست
دلخسته و سینه چاک میباید شد
وز هستی خویش پاک میباید شد
آن به که به خود پاک شویم اول کار
چون آخر کار خاک میباید شد
با نظر تنگان نشستن عمر ضايع کردن است
ميشود کوتاه عمره رشته تا با سوزن است
***********************
بسکه حرف حق کسي در دهر نتواند شنيد
گيرد اول در اذان گفتن موءذن گوش را
************************
بيگانگي نگر/که من و يار/چون دو چشم
همسايه ايم و خانه ي هم را نديده ايم
***********************
ز چشم خويشتن آموختن آئين هم دردي
که هر عضوي به درد آيد بجايش ديده مي گريد
************************
آنکه دائم هوس سوختن ما ميکرد
کاش مي آمد و از دور تماشا ميکرد
*************************
از حادثه لرزند به خود کاخ نشينان
ما خانه به دوشان غم سيلاب نداريم
************************
ظالم آخر ميفتد از آه مظلومان به بند
ريسمان گرگ را ديدم ز پشم گوسفند
*************************
گوهر عمر بدين بيهوده از دست مده
آخر اين دّر گرانمايه بهائي دارد
***********************
ناله ي مظلوم در آهن سرايت ميکند
زين سبب در خانه ي زنجير دائم شيون است
**************************
فغان که کوهکن ساده دل نميداند
که راه در دل خوبان به زور نتوان برد
****************************
دست طمع که پيش کسان ميکني دراز
پل بسته اي که بگذري از آبروي خويش
*************************
دولت سنگدلان را نبود استقرار
سيل از کوه به تعجيل روان مي گردد
اظهار عجز پيش ستمگر ز ابلهيست
اشک کباب موجب طغيان آتش است
ميان سوخته و خام فرق بسيار است
سرشک تاک کجا/گريه ي کباب کجا؟
هر کس بد ما به خلق گوید
ما چهره ز غم نمیخراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هر دو دروغ گفته باشیم
@khatmkhanimajma
همه دارن غم وغم خوار مادر
همه سالم ولی بیمار مادر
همه چشمان خوشال از شادمانی
چیشوی کم سو ولی پر بارمادر
همه میخندن وماغیر مادر
همه دارن دل خوش غیر مادر
نمیدونم چ بد کرده بدنیا
کاینگونه کباب قلب مادر
سرم چون پست خونین در حلاله
کسی نومد ببالینم بناله
از این نالیدن مادر چ حاصل
اگر مادر بناله دل بناله
همه دور همن تنهان مادر
همه ازادن وپنهان مادر
چیطو میبخش و اشکش رونه
همیشه حالت گریان مادر
دل مادر پراز غمهای مانه
بسینش کوره ی اتشفشانه
دنی تاب ودمی طاقت نداره
گمانم غمخوره کل جهانه
همه دنیا اسیر مهر مادر
غزلخوان گل پرشعرمادر
دمی اسایش از بهرم نداره
بشه جونم فدای مهر مادر
اسیردردمو درمان مادر
غریب شهرمو فرمان مادر
نمیتونم ک دل بروارم ازاو
گره خوردم دگر برجان مادر
چیشم مادر فدای حال ورنگت
چ گویم مادرا از دل تنگت
چسازوم ک ندارم طاقت غم
همه غمها مگر اومد بجنگت
ب دل زد اتش دوریت فدایت
جونم افتاده بازم زیر پایت
بده فرمون ک تا دورت بگردم
کنم خدمت بجبران وفایت
چیجوری طاقت دوری بیاروم
چیطوری سر بقبر تو گذاروم
ندارم باور اکنون رفته ای تو
چنون ابر بهار میخوام بباروم
اسیردرد بی داروست مادر
کنیز ضامن اهوست مادر
دلش پردرد وچشمش اشکریز ست
همیشه دست وبر پهلوست مادر
جونوم قربون اون قد خمیدت
جونیم نذر اشکهای چکیدت
چرا یک لحظه آرامش نداری
شوم اخر فدای
عزیزوم تا تو بودی بد نبودم
کمر از بهر خدمت بسته بودم
عزیزم تو توان بازوامی
زداغت چون گل یاس کبودم
یتیمی برتن من برتن من
سفر باری شده بر گردن من
شدم بیمارو میمیروم شکی نی
ببالای سروم یک همدمی نی
جوانی گر ب نرخ جان فروشن
بده جان وبخر کارزان فروشن
اگر داد وستد این باشد ای داد
نپنداروم چنین ارزان فروشن
جوانی هس چون گنج خدادداد
خوشا انکس کاین گنجش خدا داد
برو ای ودوست کاین گنج از تو بگذشت
مزن دیگر تو از دست خدا داد
گلی ک از گلستون تو ایه
زمستون اید وبرگش نریزه
دل مادرمثال خورده شیشه
ک تا دسش نگیری بر نخیزه
مو از این زندگی دلگیر و گشتم
وزین دنیای فانی سیر گشتم
جون میبینوم اشخاص کهنسال
خودم بر عکس مردم پیر گشتم
ندانم ای غزالم ازچ دشتی
در ایام جوانی خوش گذشتی
گذشتی از بر چشمان گریون
چوابر رفته رفتی برنگشتی
دل تنگوم بمولا التجا کرد
برای این دل پر خون دعا کرد
الهی خیر از عمرش نبیند
هرنکس ک ترا از من جدا کرد
مکن افغان فلک بختوم نگون کرد
مگو با کس چنین وچنون کرد
گله داری چ از چرخ کهنسال
ک پشت من زغم همچون کمون کرد
وفایی بیوفایی کرد پیرم
برم یار وفاداری بگیروم
اگ یار وفاداری نباشه
سر قبر وفاوری بمیروم
گل گریه تو باری وموجاهل
بنالیم هردوتامون تا بمنزل
تو مینالی ک دور افتادی ازچیش
مو نالم ک فتادم دام مشکل
خداوندا رفیق دوری ام رفت
سپاه ولشکر وجمهوری ام رفت
ک همدم داشت این دل در شو وروز
ک حالا با س شد معذگری ام رفت
جوانی دادی وپیری خریدم
ک من سودی در ای سودا ندیدم
برای خاطر دیدار مادر
ازنروزی ک ترسیدم رسیدم
بیا مادر ک جانی از تو میخوام
شدم پیر وجوانی از تو میخوام
شدم پیر وجونیم برنگرده
امید زندگانی از تو میخوام
جوانی چون رود پیری بیاید
رود شادی ودلگیری بیاید
غنیمت دان تو ای چن روزه ی عمر
ک این چن روزه هم چندان نپاید
کاکام رفتو منو تنها ولوم کرد
تک وتنها اسیر مشکلوم کرد
دراین شهر غریب بین غربت
بیاین ببین خون دلم کرد
تو ک رفتی چرا یادوم نکردی
ب گل چیدن خبر دارم نکردی
بخواب بودم میون دوس ودشمن
چرا از خواب وبیداروم نکردی
غریبی وطنم شد وطنم شد
زدم حرفی ک بار گردنم شد
زدم حرفی میون دوس ودشمن
کا کا نفهمیدی ک دوست دشمنم شد
گلستون دلم رنگ جدایی
بخوابم بلکه درخوابوم بیایی
نصیحت میکنم بعداز وفاتوم
روی قبرم بیا بعداز وفاتوم
خدا تاکی درای دنیای فانی
ک باید کشم رنج وعذاب زندگانی
تمام ارزویم بر دلم موند
رسیده پیریم قبل از جوانی
مسلمان دلم غم دارد امرو
ک شادی میل رفتن دارد امرو
نمیدونم بگریم یا بخندم
ک کاکام میل رفتن دارد امرو
@khatmkhanimajma
محمدجواد چشته ومحمدجواد یزدانی وامیدرضا جعفری ومحمدرضا خدری و علیرضا محمدی
محمد جوادم رفت ویادوم نکرده
ب پیغامی خدا شادوم نکرده
سرور سینه ام ناکوم خفته
خرابم کرده ابادوم نکرده
محمد جواد مو خیلی عزیزبود
نگاهش در نگاهم دلپذیر بود
ب ناگه باررفتن بسته یکسال
غروبی ک میرفت قلبوم مریض بود
عجب داغی نصیب این دلوم شد
گره افتادکاروم مشکلوم شد
رفیق روز پیریم وبال واکرد
نگاه اخرینش قاتلوم شد
محمد جوادوم کاکوی نامرادم
عزیز ناشادوم دادی ببادوم
امیدرضا قدوبلات قشنگه
دل بشکسته ام سی تو چه تنگه
دلوم میخواد ببینوم روی ماهت
جدایی با چیشوم در مرز جنگه
امیدضایم خونین قبایم
نوری تو ماهم بده شفایم
امید رضا زدی برسینه ام سنگ
دلم یکساله برجون میزنه چنگ
طبیب روز بیماریم کجا رفت
جونوم شکوه کند از ای دل تنگ
علیرضای ناکومم پریده
چ تلخی ها کزای دنیا چشیده
گلم در موسم و فصل جونی
همی برگ امیدم را ک چیده
علیرضا نکردی یادم از دل
خدایا کی رسد این بار منزل
بتلخی و بناشادی شکستی
فتاده در همه کار مومشکل
علیرضای خوبم علیرضای دلسوز
میسوزم یاد خوبیتو شووروز
محمدرضا امیدزندگانی
نهاده سر بخاکش در جوانی
ندیده خیر از عمرورهاشد
بزودی پر زد از دنیای فانی
گل گشته خرونم محمدرضای جوونم
گلی ک گشته دورم عزیز درد صبوروم
محمد رضای من یاس سفیده
فراقش پشتمون کرده خمیده
عصای پیریم از دستوم افتاد
کسی چون من چنین داغی ندیده
محمد جواد خوبم محمد رضای نازوم
امیدرضای شیرینوم حمیدرضا جونی داغت نبینوم علیرضای ناکوم شدی ناگه تو مرحوم
بیادم تا جوانان یاد کردم
از این بارگرون دلشاد کردم
تو ک یادم کنی یادت خدا باد
نگه دارت ابوالفضل با وفا باد
زدستم رفته یک دسته جوانان
ک در قلبوم نشسته تر بران
یکیشون معرفت یکی صفا داشت
یکی دلسوز و دیگر لب خندان
خداوندا دگر سیروم زدنیا
ک گشتم بی کس واواره تنها
طبیانه بیارین تا دوا شه
دل خون گشته ام از ظلم ودردا
حلالت میکنم یادوم نمودی
بخوابوم اومدی شادوم نمودی
بخوابم تا ک لبخندی گشایی
خراب قلبوم ابادوم نمودی
چیشوم درراه تا رویت گل انداخت
زاخبار غمت مادر خودش باخت
خبر امد ک در خونت نشستی
دگر کاردل تنگوم غمت ساخت
پرستویی پرش در خون نشسته
از این غصه دل باباش شکسته
ندارد طاقت یکدم جدایی
ی ساله ک ب هجرانش نشسته
@khatmkhanimajma
دلا دیدی که آن فرزانه فرزند چه دید اندر خم این طاق رنگین
به جای لوح سیمین در کنارش فلک بر سر نهادش لوح سنگین
دریغا حسرتا از کامرانی نبردم بهرهای از زندگانی
همی پر حسرت وناکام رفت به زیر خاک عین جوانی
گلی بودم در ایام جوانی جوان بودم نکردم زندگانی
گلی بودم که وقت چیدنم بود جوان بودم چه وقت مردنم بود
@khatmkhanimajma
#ختم_پدر
فلک از کف ربودی پدرم را
شرار غم زدی این پیکرم را
گلمرا ای فلک بردی ز دستم
به هجران تو ای بابا نشستم
چو شمعی سوزم و سازم هماره
ندارم از فراقت راه چاره
عزیز جان من بابا کجایی
چرا کردی زما بابا جدایی
مرا با خون دل تو پروری
برایم رنج و زحمت ها کشیدی
نخواهی رفت از این قلب زارم
خدا داند زداغت داغدارم
دعای خیر کن بابا برایم
که هم درمانده ام هم بی قرارم
پدرجان سینه ای بی تاب دارم
به یادت دیدهٔ پر آب دارم
بیا بار دیگر در خانه بابا
دلی از غصه چون خوناب دارم
⬅️حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا...
ز آن نالم که بابا در برم نیست
صفا و سایهٔ او بر سرم نیست
یادش بخیر روزایی که بابا داشتم،سایه بابا بالا سرم بود،
ای عزیز بابا...
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه پدرم نیست
⏪همه عالم باشند اما تو نیستی بابا، دلم تنگه،ای بابا...
آخ چرا از من جدای جون بابا
ز تو نایدصدای جون بابا
بابا...
گره افتاده در کارم پس از تو
بگو با من کجای جون بابا
⬅️همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم، دلخوشیم بود بابا دارم،
ای بابا بابا..
ببین بی تو دلم را غم گرفته
به درد ما دوایی جون بابا
آخ منو این جای خالی وامصیبت
چنین آشفته حالی وامصیبت
چه باید کرد و با داغ تو بابا
بگو با من کجای جون بابا
⬅️ بگم آی مردم دستتون درد نکنه، همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین، تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا میزد به عزت و شرف لا اله الا الله، آی مردم بلند بگید لا اله الا الله،
همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله
اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین،
می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه،
شام غریبان امیرالمومنین،
اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه
امروز برای غربت علی گریه کن،
امروز برای غربت علی ناله بزن،
⬅️⬅️ بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شبب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید،
کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند،
میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده
( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه )
یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه،
همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه،
هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا
( دختر بابا رو خیر دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه بابامش مظلوم باشه...
هی زیر لب میگفت....
بابای خوبم بابای مظلومم
⬅️ بابای خوب و مهربون
⬅️حرفامو از چشام بخون
⬅️من التماست می کنم
⬅️یه شب دیگه پیشم بمون2
اما بدن علی رو شبانه غسل دادن،
شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن،
⬅️می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان،
قربون غربتت برم علی جان
بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن،
تو تابوت گذاشتن،
جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن،
آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشریح کردن...
اما آی حسینیا...
میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی..
آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که...
رو خاک گرم کربلا تشییع کردند..
اما تشییع جنازه اش ویژه بود...
ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها..
رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند
الهی نبینی داغ برادرتو،...
الهی سایه داداشت بالا سرت باشه...
مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه.....
یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه...
این شمشیر شکسته ها روکنار زد...
نیزه شکسته هارو کنار زد...
هی میگفت...
▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را
▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا
▪️گل من یک نشانی در بدن داشت
▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت
🔺 حسینم به کجایی
🔻 که مُردم زجدایی
هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله ع صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسین.....
🔹هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔹
لطفا در هنگام نشر صلوت حذف نشه
تشکر
@khatmkhanimajma
▪️🎤مجلس پدر_خادم مولا
➖محلی( مازنی)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خامبه وصفِ مردِ خدا بهووم/ته صفای قربون
اتی از خادمِ مولا بهووم
ونه زندگی ره نظر هاکنم
ونه زاری من نغمه سر هاکنم
اتّا عمر عاشقی هاکرده بابا
خدا ره بندگی هاکرده بابا
هر وقت که بعی بو ماه حسینی
خادم بیعه به درگاه حسینی
مسجد و تکیه ته مأوا بیعه
ته لب دائم ذکر ته مولا بیعه
چشِ اسری راه کته ونه عزا
ونه ساقی بعی بووم ته فدا
آدم که کار هاکنه گم نبونه
هرچی بووم ته خوبی توم نبونه
مگر بونه مولا نظر نکنه
شفاعتِ جانِ پی یر نکنه
اون دله بلاره مشتِ صفا بی
مرد خدائی و دور از ریا بی
اسا بوردی بابا تنها بعیمه
دیگر بی کس در این دنیا بعیمه
گردمبه خنه وا ایارمه سروش
چند روزه ته صدا ننه منه گوش
امبه ته قوره دور من ناله زمبه
به مثل چلچلا من خنه زمبه
زار زارِخونش بونه منه موری
چتی طاقت بیارم مجه دوری
بهار دره انه دواره بابا
بلبل دارِ سر نیشته کنده صدا
وه خوندنه مه غم ره کنده زیاد
مگر ته خاطرات مره بونه یاد
هر کس مثل( صفا) بیّه بی بابا
ونه دل درد دره ندارنه دوا
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
اجرا:کربلایی میلاد باباجانپور
▪️🎤محلی ختم بابا.مازنی
⚜⚜⚜⚜⚜▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مه مار عاشق شاه کربلاهه
و عاشق علی مرتضاهه
علی ره من به ایمون اشناسمه
به نوم شاه مردون اشناسمه
یتیمون سه و شو خو نداشته
وره با سفره ی نون اشناسنه
نِنا ته غم ره من خاطر داشتمه
چند روزه نئوتی من دتر داشتمه
نِنا مره بلبل زبون هاکردی
زندگی ره مثه زندون هاکردی
جان مار مثل تو پیدا نئونه_آه و واویلا
مثل تو پیدا این دنیا نئونه_مه جان بابا
کجه بوردی گل آلاله ی من
کجه بوردی چراغ خنه ی من
مه مار عشق مولا شه سینه داشته
عشق کربلا و مدینه داشته
جان مار ته خسته تن بلاره
شه ماره بوی پیرهن بلاره
#جوان
مراسم تولد کنار مزار
🇮🇷🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
این دنیا بی وفاهه ای رفیقون
دل نوندین گناهه ای رفیقون
هرسو ره ره که نظر کمبه به دنیا
ویمبه خالی بیه رفقونِ جا
هروقت که غم ته دل ره پر هاکرده
ته نازنین جوون سفر هاکرده
نظر هاکن قورستونِ کنار ره
اتی هارش سنگ قوره مزار ره
اره دنیا کسی جه رحم نکرده
هرکی دنیا بمو آخر بمرده
اگرچه آخر کار مرگ ومیره
آدمیزاد ونه آخر بمیره
غم داغ جوون درمون ندارنه
زخم کهنه هسه ریمون ندارنه
جوونی که بیعه ماره آرزو
بخته گور مار دل بموعه تو
امروز جشن تولد وسّه داره
کی گته بمیره دل بووه پاره
پسر مار بموعه امروز ته مزار
پرس پسر مه دل ندارنه قرار
بشکسه ته جانِ پی یره کمر
از اون روزی پسر هاکردی سفر
ته رفقون ره من هاکِردْمه خور
بعین جشن دارمبی امروز قوره سر
کیک وشیرینی ، هدامه سفارش
مه دل پر بیه ازغم دارنه نالش
پسر مهربون و ننا بمیره
بمونه مهمون و ننا بمیره
شمع تولد ره روشن هاکردمه
ته قورِدور ره من گلشن هاکردمه
حجله بزّومه من ته قوره کنار
پسر گور بخته نالمبه زار زار
ریسه دکشیمه ته قوره بالا
چکه بزنن ته دوست و رفقا
پسر مه آرزو بمونسه دل
داماد نعی بختی ته زیر گل
پسر نوزما و تسه بمیرم
ته نومزه چش براه تسه بمیرم
خنه بساتی و منزل نکردی
بوردی و غم ره امه دل دکردی
پسر مه دل توسه پاره بیّه
پرس بوین بابا بیچاره بیه
الهی هیچ کس جوون نمیره
ته جوون هم سرو سامون بعیره
صفا داغ جوون نونه فراموش
مثل سیرو سرکه دل کفنه جوش
قاسم جناتیان قادیکلایی
▪️ختم جوان//سینه زنی//زنجیرزنی
محلی مازنی
▪️▪️▪️▪️_____________________
غم خِرمبه ناله زمبه ,مه پسر بمرده
جانه پسر بورده سفر مه دل ره بورده
گمبه جانه خدا ,,کوهه مِنه ریکا
,بادل غرقه خون,ترِه کِمبه صدا
مه جان پسر__پرپر بهیا (3)
▪️▪️▪️▪️_____________________
بوردیوبشکندی پسر ته آخر مه کمر
دست اجل برباد هِدا منه باغ ثمر
بمرده مه ریکا,,بشکسه مه عصا
بادل غرقه خون,,تِره کمبه نگاه
▪️▪️▪️▪️____________________
مه باغه گل تش بهیته لاله پرپر بیه
زخم و پاره مه پسره تن وهم سربیه
اگر تصادفی نبود این مصرع
چنده زود بموهه اجل تنه عمر سربیه
تابوردی زیر گل,,بوردی منه دل
بعده ته زندگی ,,,مسّه بیه مشکل
▪️▪️▪️▪️_____________________
تَنه خسته داشته پسر,,وِنه دل آرزو
هر روزوشوداشتمه شه دل دمبدم گفتگو
بونه گت مه ریکا,,بونه منه عصا
اجل نکرده رحم,,بورده مه ورکا
▪️▪️▪️▪️____________________
مه دل کهو بیه تسّه,,بورده مه چِشه سو
داغه جوون بدیمه من بورده مِه خت وخو
ته مه شاخه شمشاد ,نکردمه داماد
فلک مه آرزو ,,چه هداهه به بادح
▪️🎤زبانحال مادر در سوگ جوانش
محلی مازنی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مه جوون بمرده خیا بون کنار
دنی بیمه اونجه بنالم زار زار
مه پسرتازه بیه هیجده ساله
مره داغ بزوعه بیرین مه باله
بهی مه شه جوونسه داغدار
مه پسر بمرده امسال بهار
مره یاد بموعه یاده کربلا
مه پسر اکبرا من ام لیلا
گنه وره موتو بزوعه بنه
گته خور ندین شما مه ننه
پسر اسا دیگه بیمه خور دار
جوون بمردیا بیمه داغدار
خدا پرست
▪️▪️▪️▪️▪️▪️➖➖➖➖
*آثار مداحی کربلایی میلادباباجانپور
بروزترین اشعار مداحی باسبک
👇👇👇👇
▪️🎤هفتم پدر__محلی مازنی
🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳🔳
الان هفت روزه دنیعه مه عزیز
بمیرم شه باباسه بیعه مریض
بمیرم ونه تن خله کرده درد
دم مرگ ونه دیم خله بیعه زرد
الهی بمیره بابا ته کیجا
چه نکندی مره ته دیگه صدا
نخوانی ته بابا کیجاره مگر
اگه خوانی چه نعیرنی مه خور
مریضِ تن داشتی بگردم ته دور
مره ته جدایی کور هاکرده کور
خله خسّه بعی بخردی دوا
الهی بمیرم نهیتی شفا
چتی بیّه بوردی دیر هاکردی دیر
شه کیجاره بابا هاکردی صغیر
الهی نمیره هیچ کسِ بابا
نوینه داغ کیجا سخت هسّه ولا
بابای داغ هرگز نانه فراموش
برمه ونه چش جه روش بکشه روش
خداپرست ساری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
▪️🕌مراسم ختم جوان(محلی مازنی)
گلی ره غم بیته درننه صدا /آه پسر ته مار بمیره
بهووم پسرجان شه سرِ بلا
خور بیاردنه دوسّ ورفقا
تصادف هاکرده ته خاره ریکا
بشتوسّمه پسر با سر دَکِتا
خون بمو ته سر و ته بوردی کُما
بشتوسمه دس وپا بزّو پسر
شه جانه مار ره صدا بزّو پسر
دل ناشتمه پسر بوری سرد خنه
بخسی جوونی تاریکِ خنه
پسر تازه جوون ننه تِنِه دور
چطی هارشم بختی دله گور
مه آرزو همه برباد بهیعه
مه جانه پسرو داماد نهیعه
جار بزنین بیعن دوس ورفقون
حجله بزنن توسّه خیابون
مجمه سر بیرن و بیعن قورستون
رفق پرس بمونه تسّه مهمون
الهی هیچ کسِ جوون نمیره
جوون بمونده سر انجوم بعیره
جوون بمرد دل شونه کربلا
یاد اکبر کفنه یادِ مولا
بمو مولا پسرِ نعشِ بالا
بدیعه اکبر بیّه ارباً اربا
(صفا )داغ جوون مارّه کشنه
تا زندوعه ونه نواجش انه
مناسبی فوت عمو
در دلم شوری به پا شد
غم ز هجرش نو بنا شد
آه به دل آمد عزا شد رفت عمو ماتم به پا شد
مهرِ او الگوی من بود
عطرِ او شب بوی من بود
در منش او خوی من بود رفت عمو ماتم به پا شد
در شبم ماه و ستاره
نورِ عشق در دل نگاره
اسبِ دلکش را سواره رفت عمو ماتم به پا شد
سبزه در عید او بنا کرد
دستِ شادی او حَنا کرد
از دلش ما را دعا کرد رفت عمو ماتم به پا شد
داده عیدی با صفایش
خانه در شادی بنایش
ما نخواستیم آن فنایش رفت عمو ماتم به پا شد
شاهدی آمد به خوابم
گوهری در خوابِ نابم
گفت عمو رفتش، عذابم رفت عمو ماتم به پا شد
قبر او در پیش یاران
آن سلحشوران ،دلیران
روبه رو با او شهیدان رفت عمو ماتم به پا شد
گر چه نیست او در کنارم
یاد او روشن ،نگارم
شمعِ او روی مزارم رفت عمو ماتم به پا شد
سعید مطوری/مهرگان
@khatmkhanimajma
Ahang-bikalam-soznak-baradmusic.ir.mp3
5.17M
نی بی کلام غمگین وپرسوز
@khatmkhanimajma
کسی که ناز مرا می کشید مادر بود کسی که حرف مرا می شنید مادر بود
کسی که گنج به دستم سپرد بود پدر کسی که رنج به پایم کشید مادر بود
کسی که شیره ی جان می مکید من بودم کسی که روح به تن می دمید مادر بود
کسی که در دل شب از صدای گریه ی من سپندوار ز جای می جهید مادر بود
کسی که خاری اگر پیش پای من می دید چو غنچه جامه به تن می درید مادر بود
کسی که دور اگر می شدم ز دامنش برهنه پا ز بیم می دوید مادر بود
ز دست دشمن هستی در این سیه بازار کسی که جان مرا می خرید مادر بود
کنار بستر بیماریم پرستاری که تا به صبح نمی آرمید مادر بود
به روزگار جوانی کسی که قامت او به زیر بار محبت خمید مادر بود
کسی که در غم و اندوه و در پریشانی به دردهای دلم می رسید مادر بود
گهی خشونت و تندی گهی عطوفت و مهر نشان و مظهر بیم و امید مادر بود
غرض کسی که ز دنیا و آرزوهایش برای خاطر من دل برید مادر بود
یکی شکسته قفس ماند و خسته مرغی زار که از ثری به ثریا پرید مادر بود
مرا ستاره ی صبحی که هر چه کوشیدم شد آخر ز نظر ناپدید مادر بود
چو در گذشت"نگارنده"با تاسف گفت که آن به راه محبت شهید مادر بود
@khatmkhanimajma
مادر
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان طبیب است
بنال ای دل که جانم بی قرار است
درون سینه ام غم آشکار است
خداوندا چه آمد بر سر من
ز کف رفت آن گرامی مادر من
تو مادر رفتی و از ما بریدی
به سوی آسمان ها پر کشیدی
بریده رشته ی عشق و امیدم
نگاه آخرینت را ندیدم
چه آسان دشت شستی از عزیزان
رها کردی تمام آشنایان
تو رفتی رشته ی امید بگسست
صفای زندگانی رخت بربست
تو رفتی عشق خالی شد ز معنا
به غارت رفت باغ آرزوها
به یاد آرم دعای صبح و شامت
تن بسیار و آن رنج مدامت
در این خانه ز تو هر جانشانی است
همه یاد آور رنج نهانی است
بیا این مهر و این هم جانمازت
بیا تا سر دهی راز و نیازت
بخوان مانند وردی یا سرودی
دعایی که از بر کرده بودی
به خاطر دارمت من دائم اوقات
فراموشت کنم هیهات هیهات
روح تمامی اموات علی الخصوص مادرها شاد
@khatmkhanimajma
▪️🎤مادر //غزل
➖➖➖➖🌴🌴🌴🌴➖➖➖
اولین آموزگار بر آدمیزاد مادر است
آنکه در تدریس الفاظ گشته استاد مادر است
آن دمی طفل قادر از دفع مگس از خود نبود
آنکه روز وشب ترا میکرد و امداد مادر است
آنکه داد از شیرهٔ جان قوت تو از راه شیر
تو مکیدی شیر و او از این عمل شاد مادر است
عاشقان شیرین و فرهاد را مثل سازند زمانه
آنکه عاشقتر به توبود است زفرهاد مادر است
پاسداران روز وشب بیدار از حفظ وحراست
او برای کشور و این بهر نوزاد مادر است
آنکه گرداند دعایش با پیمبر همنشین
حق به فرزند از برایش اجر آن داد مادر است
اینچنین کرده پیمبر دخترش زهرا خطاب
بضعه وجان تن و دیگر لقب داد مادر است
گر صفا امروز شدی صاحب سخن در روزگار
اینهمه از لطف و خدمت هم زِ یاد مادر است
قاسم جناتیان قادیکلایی
➖➖➖➖🌴🌴🌴🌴➖➖➖➖
@khatmkhanimajma
مادر
بیا بشنو زمن پندی برادر.
زجان ودل نما خدمت به مادر.
به مادر کن محبت تا توانی.
که بهر تو فدا کرده جوانی.
بزن بوسه برویش نور دیده.
که بهرت رنج بسیاری کشیده.
ببوس هردم تو پایش ازمحبت.
که ریزد از سر و رویش نجابت.
مگر نشنیده ای احمد چه گفته.
بهشت در زیــــر پای او نهفته.
اگر عطسه زدی او جسته از جا.
نخوابیده به تاریکیِ شبها.
برای اینکه تو، راحت بخوابی.
به آرامـــــــیّ وبا ،لذَّت بخوابی.
زخنده های تو خندیده مادر.
ز رنجشهای تـورنجیده مادر.
زآرامی تــــــــــو آرام گشته.
ز ناکامی تــــــو ناکام گشته.
اگر کاشانه ات دارد صفایی.
به نزدخلق اگر دارید بهایی.
زرفتاروگذشت مادرو توست.
کلید باب جنت مادر توست.
اگر اجرا کنی دستور مادر .
بهشتت میبرد خلاق داور.
نما دلجویی اش دائم (غلاما).
بشو خاک رهش دائم (غلاما).
شاعر
غلامرضانوترکی همدانی
@khatmkhanimajma
در فقدان مادر
داود بیدق داری
افسوس که آن مادر پر مهر ووفا رفت
بارفتن اوروشنی ازدیده ی ما رفت
از قافله ی مانده در این وادی اسرار
اوبارِسفر بست وبه دیدارخدارفت
درحیرتم ازاوکه سَرآمد به وفا بود
آهسته ازاین مجمع آشفته چرا رفت؟
گوئی که به تنگ آمده بودازغم دوران
دلخسته ازاین دارفنا سوی بقارفت
آهنگ جدائی زد ودرگوشه ی غمگین
عُمرِ منِ غمگین همه درشورونوا رفت
حافظ به من آموخت دعارا گَهِ هجران
(عمریست که عمرم همه درکارِ دعا رفت)
درمان نشود درد دل "داور" مسکین
زیرا که ازاین غمکده مبنای شِفارفت
@khatmkhanimajma
#پندیات
🔷🔷🔷🔵🔵🔵▪️▪️▪️▪️❤️❤️❤️❤️❤️♦️♦️♦️♦️🌹🌹
هر که آمد به جهان روزی فنا میگردد
مثل آن شاخه که خشکیده جدا میگردد
مرگ تو حکم الهی است ندارد خللی
سبب مرگ تو تقدیر و قضا میگردد
هر کسی را اجلش نوعی مقرر گشته
خواه وناخواه یقین قسمت ما میگردد
پیر مردی سالها مانَد به صد درد و بلا
عیش یک تازه جوانی هم عزا میگردد
کیست که از دست اجل ثانیه ایی بگریزد
روزی این خانهٔ تو ماتمسرا میگردد
قصهٔ اسکندر و آب حیات افسانه است
آب یک چشمه کجا آب بقا میگردد
جسم ما خاک ره رهگذران خواهد شد
کار خیر است سبب قرب خدا میگردد
راه بیراهه مرو چون سبب بد بختی است
رفتن دوزخ ما راه خطا میگردد
با خبر باش و مکن باد تو بر غبغب خویش
روز و شب گرگ اجل درپی ما میگردد
به تو فرموده خدا روز قیامت حق است
هرچه کردی تو عیان روز جزا میگردد
آنکه جز ظلم و جفا نیست به پروندهٔ او
روز بیچاره گی در آه و نوا میگردد
توشه جز شعر و بکاء نیست (صفا) را به جزا
به گمانم ناجی ام آل عبا میگردد
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
@khatmkhanimajma