داستان جعفر پلنگ
راوی داستان جناب آقای راست نجات ، معاون مهمانسرای حرم مطهر حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، در شب میلاد فرزند دلبندشان ، حضرت امام محمدالجواد علیه السلام(11/11/1401):
زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم ، وظیفه داشتیم ، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را 🥘 آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم : امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش.
نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم 🙄 بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم ، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو📣 اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید🙄
تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار ، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم : آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند ، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔 از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت:اسمش جعفر پلنگه
گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم.
جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥 جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم.
به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذا هم به خودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت : آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و....
اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاری م در حرم آمد!
آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم : بله؟!!!😲گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت : آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔 وقتی نا امید شدم و خواستمبه خانه برگردم،پشت سرم،آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😑 هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😪
که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند پیش شما اومدم😕
حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه😪یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده م بردم😇
نکاتی که از این داستان میشه برداشت کرد:
اولا ، خدمت به زوار فقط در قالب کشیک رسمی و اخذ حقوق و ...نیست و حتی نیت خدمت خالصانه و بدون ریا هم باشه، مورد توجه آقای مهربانی هاست
دوم اینکه، حتی کاری اندک که مستمر باشه برای خدا و اهل بیت علهیم السلام ارزشمند است پس آن را کم نپنداریم
سوم اینکه ، هیچ شخصی را بخاطر ظاهر فقیرش خوار و ذلیل و دزد نپنداریم چه بسا که او مورد توجه خدا و اهل بیت علیهم السلام باشه و خودمان خبر نداریم چون خداوند دوستانش رو بین مردم مخفی کرده!
چهارم اینکه ، هر وقت دلمان شکست حتی از دور مثلا از داخل صحن و سرا هم میتونیم با آقا صحبت کنیم و سیممون وصل بشه و نیاز حتمی به چسبیدن ضریح وکارهای غیره نیست که در یمنی ،پیش منی...بعد سفر نبود در سفر روحانی
12.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 اظهارات جنجالی تحلیلگر فلسطینی از پیشرفت ایران در بخشهای مختلف و تبدیل شدن به قدرت منطقهای در شبکه رژیم صهیونیستی!!!
💢 «الیف صباغ» تحلیلگر سیاسی فلسطینی در شبکه صهیونیستی "i24":
🔺"اگر به دهه گذشته یا 20 سال اخیر و یا حتی 40 سال اخیر بنگریم تمام تجربهها، فشار، محاصره غرب علیه ایران و ترور دانشمندان ایرانی حتی به یک قدم عقبنشینی ایران منجر نشد بلکه بالعکس مواضع ایران قویتر شد، به تولیدات نظامی ایران افزود؛ موضع دشمنانه غرب علیه ایران از همان لحظه ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود."
🚨 واردات دختر از فرانسه برای خوشگذرانی ولیعهد
⭕️ علی شهبازی آخرین محافظ شاه در خاطراتش در مورد تفریحات خانواده پهلوی و ریخت و پاشهای آنها مینویسد:
⭕️ در آن زمان که در #جزیره_کیش میلیونها دلار خرج میشد که محل تفریح درباریان و اطرافیان آنها بشود و بعد از رونق گرفتن کیش یک هواپیمای کنکورد از فرانسه چند نفر خانم برای خوشگذرانی #رضا_پهلوی و همکلاسیهایش میآورد و بعد خالی به فرانسه بر میگشت، مردم ایران اکثراً محتاج یک شعله برق و یا اندکی آب تصفیه شده بودند.
📚کتاب محافظ شاه، علی شهبازی (محافظ شاه تا لحظه مرگ،)، صفحه۲۸۹
😍شعری زیبا به زبان فارسی بر ایوان طلای حرم امام علی علیه السلام در نجف اشرف
زائران درگهت را بر در خلد برین
میدهند آواز طبتم فادخلوها خالدین
❣️اینجا #قلب_ایران است؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ تحریف تاریخ علم😮😮😮
تاریخ علم رو کی نوشته؟
چرا تو کتابهای ما اثری از دانشندان ایرانی یا اسلامی نبود؟؟!!!
قوانین حرکت و جاذبه و .... قرنها پیش در کتابهای دانشمندان بوده؟؟؟!!!!
ولی به ما گفته نشده🤔😮
بفرستید برای همه تا از خودتحقیری نجات پیدا کنیم✋
مخصوصا نوجوانان عزیز
نسل جدید ما باید اینا رو بدونه و راجع بهشون تحقیق کنه و روشنگری کنه
خودباوری که ازمون گرفتن رو برگردونیم✋