eitaa logo
خط ولایت
196 دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
31.6هزار ویدیو
102 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
2.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با وجود حمایت بی قید و شرط دولت آلمان از اسرائیل، خیابان‌های شهرهای آلمان مملو از امید و همبستگی است.
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 مناظره داغ و جنجالی تحلیلگر ایرانی با کارشناس متعصب اسرائیلی! 🔹‌علم صالح، دانشیار مطالعات خاورمیانه دانشگاه ملی استرالیا: علی‌رغم ادعای شکست حزب‌الله، اما می‌بینیم که هنوز موشک‌پرانی حزب‌الله ادامه دارد. 🔹‌نزدیک به صد میلیارد دلار به اقتصاد اسرائیل ضربه وارد شده است؛ جنایت‌های اسرائیل از هفت اکتبر شروع نشده است، بلکه نزدیک پنجاه سال است که اراضی فلسطینی اشغال شده است.
📌 منصف باشیم. بنده خدا رئیسی یکبار به یه بنده ی خدا گفت : نهار خوردی؟ چند سال رسانه ها و لیدرهای یک جناح سیاسی مسخره اش کردن. حالا ببینید. 🔹درخواست تغییر قانون برای ظریف. 🔹استنکاف از اجرای لایحه حجاب. 🔹قطعی برق. 🔹افزایش ۴۰٪ قیمت خودرو. 🔹افزایش ۳۰٪ قیمت لبنیات. 🔹افزایش ۵۰٪ قیمت نان. 🔹افزایش ۴۰٪ قیمت دلار. 🔹افزایش ۳۰٪ قیمت سکه. 🔹زمزمه گرانی بنزین. 🔹افزایش ۴۰٪ قیمت میوه. 🔹افزایش ۲۵٪ قیمت حبوبات. و.... صدها قلم جنس دیگر فقط در ۵ ماه گذشته که دولت پزشکیان روی کار آمده هیچکدام از آن صدها نشریه؛ روزنامه؛ ولیدری که در دولت شهید رئیسی از کاهی کوه می ساختند؛ اعتراضی نمی کنند. و چنان سکوت سیاسی گرفته اند؛ که گویا از اول لال مادر زاد بوده اند. بیائید منصف و آزاده مرد باشیم نه جیره خوار حزبی و نوکر کدخدا. ✍استادمحمود قاسمی.
27.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥۱۰۰ روز طوفانی رئیسی در برابر ۱۰۰روز انفعال و تاریکی دولت پزشکیان 🔹مقایسه جالب ۱۰۰ روز اول دولت شهید رئیسی با دولت پزشکیان. سطح دغدغه ها ونوع فعالیت ها رو به دقت مشاهده کنید. ببینید چی رو از دست دادیم چی رو گرفتیم 😫 این دوازده دقیقه رو به دقت ببینید و‌ تا می تونید منتشر کنید. بله اگه قدردان نعمت نباشیم خدا نعمت رو‌ از ما میگیره و‌ عذاب رو‌ نازل می‌کنه . دیدن این کلیپ و انتشارش واجب هست .اونقدر منتشر کنید تا همه ی مردم ببینند که این خود مردم هستند که انتخاب می‌کنند کشور به سمت پیشرفت و آبادانی بره یا به قهقرا و ویرانی . 👇 https://eitaa.com/joinchat/1402012463C21989c928f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اخبار ویژه
🔷این خاطره بسیار زیبا و عبرت آموز برای بسیاری از مسئولان کشور و مردم هست. این خاطره به نقل از سرهنگ خسرو جهانی از فرماندهان پدافند ارتش در سالهای دفاع مقدس بیان شده است !       شبی در بهار سال ٧١ شام را خوردم و خوابیدم؛ ساعت ٢ و نیم بامداد تلفن زنگ خورد! با خودم گفتم نصفه شبی چه کسی با ما کار دارد تلفن را برداشتم. شخصی گفت: آقای جهانی؟ گفتم: بله گفت: من از سفارت فلان کشور در تهران با شما تماس می گیرم. دولت آمریکا از ما خواسته تا با رضایت شما، ترتیب انتقال شما و خانواده ات را به آمریکا بدهیم. اول فکر کردم یکی از دوستان بی خواب شده و نصفه شبی شوخی اش گرفته ... گفتم دولت آمریکا چه نیازی به من دارد؟ گفت: شما به عنوان کسی که هشت سال تجربه جنگی با سامانه پدافندی هاوک دارید، از طرف شرکت ری تیان دعوتنامه دارید تا با فلان مبلغ حقوق ماهیانه به همراه منزل و اتومبیل، به عنوان مشاور در این شرکت مشغول به کار شوید! آن شب هر طور بود با جواب های سر بالا، وی را دست به سر کردم تا به اصطلاح، بی خیال ما شود؛ اما مدتی بعد دوباره در همان ساعات نیمه شب تماس گرفت و همان حرف ها را دوباره تکرار کرد... این بار در جوابش گفتم: من در ایران یک قطعه زمین دارم و اگر از ایران بروم، احتمال اینکه این قطعه زمین از دستم برود هست! گفت: مرد حسابی! من به تو می گم شرکت ری تیان ضمانت داده اگر پایت را داخل آمریکا بذاری، فلان مبلغ را به حساب بانکی خودت واریز کند. با این پول می توانی کل محله تان را بخری! حالا ارزش آن قطعه زمین در برابر این مقدار پول چقدر است؟! گفتم: این قطعه زمین، یک قبر است در بهشت زهرا کنار آرامگاه پدر و مادرم و در مجاورت قطعه همرزمان شهیدم در پدافند زمین به هوای ارتش! اگر دولت آمریکا می تواند چنین قطعه زمینی را در خاک آمریکا برایم کنار بگذارد، فردا صبح نه همین الان می آیم و خودم را به سفارت شما معرفی می کنم! گفت: الحق که دوستانت راست می گویند که کله ات بوی قورمه سبزی میدهد! گفتم: زمانی که ما وارد ارتش شدیم این شعر با گوشت و خونمان آمیخته شد: اگر ایران جز ویران سرا نیست من این ویران سرا را دوست دارم اگر آب و هوایش دلنشین نیست من این آب و هوا را دوست دارم من ای مردم ایران شما را دوست دارم این شعر را که خواندم، بدون خداحافظی گوشی را قطع کرد و دیگر تماس نگرفت! خاطره ای که خواندید از سرهنگ دکتر "خسرو جهانی" از فرماندهان سابق در پدافند هوایی خاتم الانبیاء (ص)ارتش ج.ا.ا و رکورددار جهان در انهدام ۶٨ فروند جنگنده پیشرفته و انهدام دو فروند هواپیمای دشمن با یک تیر موشک در دو مرحله (عملی بی‌نظیر در دنیا) است. کانال خبری در ایتا بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/4073259207Ce587f9582c
🔴برگه ویزای یک یهودی که در سال ۱۹۳۵ میلادی وارد کشور فلسطین شد. روی برگه او به ۳ زبان توسط دولت فلسطین نوشته: اجازه داده می‌شود ایشان در فلسطین به عنوان پناهنده تحت قوانین پناهندگی سال ۱۹۳۳ اقامت کند. ▪️اما نه تنها میهمان به صاحب‌ خانه تبدیل شد بلکه صاحب‌ خانه آواره، اسیر و یا کشته شد. 🇮🇷
6.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 صد درود و احسنت به سازنده این کلیپ و صد افسوس به کسانی که تصمیم سیاسی آنها بر مدار خواست دشمن و در ماهواره های لوس آنجلسی با پوز روشنفکری می چرخد.... همین.... اگر کلید ساز راست گفت؛ ........ 🍃🌸🌿🌸🍃🌸🌿🌸
4.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*عالیه، عالیه، عالیه، تا هزار بار عالی! تا هزار بار ارزش دیدن دارد! دیدن این کلیپ طنز زیبا از این دختر بچه را به شدت توصیه می شود! 🌴
عارفی ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا خدا را زیارت کند، تمام روزها روزه بود، در حال اعتکاف، از خلق الله بریده بود، صبح به صیام و شب به قیام، زاری و تضرع به درگاه او ... شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار مسگران، دکان فلان مسگر برو خدا را زیارت خواهی کرد ... عارف از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شد و در کوچه های بازار از پی دکان می گشت ... می‌گوید: پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، قصد فروش آنرا داشت ... به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی پیرزن می گفت: نمیشه ۶ ریال بخرید؟ مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود. مسگر به کار  خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم، خرید دارید؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!! پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم: عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!! مسگر پیر گفت: من دیگ نخریدم!!! من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم ... از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که، ندایی با صدای بلند گفت: با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!! دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم آمد ...😔😔