eitaa logo
خزینة الجواهر
1.2هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.4هزار ویدیو
38.4هزار فایل
منبعی از محتوای ناب تبلیغی مناسبتی ارتباط باخادم كانال @a1nemati پستهای مفیدتان را به ما ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹ثمالی گوید از حضرت سجاد (ع) شنیدم که می‌فرمود به شیعیانش: ♦️بر شما باید به ادای أمانت ٬ قسم به آن کس ٬ که مبعوث نمود. حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله را به راستی و پیغمبری ، اگر کشندهٔ پدرم حسین بن علی مرا ٬ امین قرار دهد بر آن شمشیری ٬ که با آن حضرت را کشت ادا نمایم به سوی او 📚 صفحه ۴۷۸ 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
‍ 🔴مدعیان روشنفکری عامل مشکلات کشور ♦️امام خمینی (ره) :باید این طبقه روشنفکر و این طبقه ای که عرض می کنم که کار آمد هستند، خودشان را اصلاح بکنند.این طبقه مردم زود سالم میشوند، دست نخورده اند اینها، ما هر چی[مشکل] داریم از این طبقه ای که ادعا کنند که ما روشنفکریم و ما حقوقدانیم و ما نمیدانم طرفدار چه هستیم و اینها، ما هر چه داریم از اینها داریم صدمه می خوریم. 📚صحیفه نور،جلد 8،صفحه 204_203 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
❤️آقا فرمودند: «من دلم برای صیادم تنگ شده 🌹پیکر شهید صیاد که دفن شد- اگر امروز دفن شد، صبح روز بعد- خانواده‌اش نماز صبح را خواندند و رفتند بهشت زهرا(س). فردای تدفینش. وقتی رسیدند جلوی مزار شهید، یک‌سری محافظ که نمی‌شناختند، آمدند جلوی جمع را گرفتند. از حضور محافظ‌ها معلوم شد که آقا آن‌جا هستند. گفتند ما خانواده‌ی شهید صیاد هستیم؛ تا گفتند خانواده شهید هستیم، گفتند بفرمایید. بعد، معلوم شد که آقا نماز صبح را آن‌جا بوده‌اند. ♦️خانواده‌ی صیاد گفتند: شما خیلی زود آمدید! آقا فرمودند: «من دلم برای صیادم تنگ شده!» مگر چقدر گذشته بود؟ آقا دو روز قبل از شهادت، صیاد را دیده بودند. یک روز هم از دفنش گذشته بود. آقا زودتر از زن و بچه‌ی‌ صیاد رفته بودند بالای سر مزار او. این هم مثل بوسیدن تابوت صیاد از آن چیزهای نادری بود که من نشنیدم جای دیگری رخ داده باشد. شاید هم شده، من خبر ندارم. من نشنیده بودم آقا صبح فردای تدفین یک شهید، سر مزارش باشند. ✍🏼 روایت امیرناصر آراسته از همرزمان شهید صیاد شیرازی 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
⬅️ تعجب توییتریست‌ها از رقابت میلیونی رسانه‌های ضدایران در بستر فضای مجازیِ ولِ ایران 🥇رسانه سلطنتی بی‌بی‌سی‌فارسی با دوازده میلیون بیننده 🥈رسانه انگلیسی من‌وتو با شش میلیون بیننده 🥉رسانه سعودی-صهیونیستی ایران‌اینترنشنال و صدای آمریکا با بیشتر از پنج میلیون بیننده جبههٔ اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
✖ آقايان! اين عصری که شما سنگ آن را به سينه می‌زنيد، يکی از اعصار جاهليت است و تفاوت آن با ديگر اعصار جاهلی در آنجاست که اين‌بار جاهليت را تئوريزه کرده‌اند و به آن صورتی عملی بخشيده‌اند❗️ اين عصر، چه قبول بکنيد و چه نکنيد، عصر خرافات است و ما مأمور به مبارزه با اين خرافه‌گرايی مدرن هستيم و يکی از بزرگ‌ترين خرافه‌های رايج در اين عصر، «نظريه‌ی ترقی» است! نظريه‌ی ترقی در اين فرض که ارتقای تاريخی انسان سيری خطی دارد بنا شده است و از لفظ «ارتقاء» نيز صرفاً ملاحظات مادی و حيوانی زندگی بشر را مراد کرده‌اند، حال آن‌که تکامل و تعالی انسان در ارتقای مادی، ولنگاری و رفاه بيش‌تر نيست! 🌷شهید سیدمرتضی جبههٔ اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
🌹گرامیباد 21 فروردین سالروز شهادت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی 🌹رنگ و بوی خدا 🌹فرمانده نیرو که شدم خیلی نامه‌ی تبریک برایم آمد، اما در میان این نامه‌ها، نامه از همه زیباتر بود. معلوم بود برای نوشتن آن وقت گذاشته؛ هنوز هم آن نامه را دارم. 🌹او برایم نوشته بود: «در حدیث برای ما نقل کرده‌اند که اگر میخواهی حال و روح درستی در اقامه‌ی نماز واجبت داشته باشی، به این بیندیش که این ، نماز آخرت است. 🌹وبعد افزوده بود:با الهام از این نکته همیشه به خودم نهیب میزنم اگر میخواهی از تکلیف خدا درست بیرون بیایی باید به این بیندیشی که مسئولیت کنونی‌ات آخرین است که بر دوشت نهاده شده است. 🌹آن وقت است که زمینه پیدا می‌کنم تا نیت، فکر، زبان، قلم و عملم رنگ گیرد و کار را برای خدا انجام دهم. با چنین روحیه و تفکری قلبم مالامال می‌شود به اینکه خدای متعال به من معرفت، بصیرت و دست گیری(از جانب خودش) بخشد. چون کار به خودش تعلق دارد...» و بعد هم تبریکات معمول را گفته بود. 📚برگرفته از کتاب دلم برایت تنگ شده 🌍 @ebratha_ir 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید
هدایت شده از  مهدوی‌ ارفع
سید مرتضی آوینیچہ‌مۍجویۍ.mp3
زمان: حجم: 4.65M
🔻 چه می جویی؟! 🎙به روایت : شهید سیّد مرتضی آوینی 🆔 @mahdavi_arfae
هدایت شده از  مهدوی‌ ارفع
1.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرمایشات سردار حاجی زاده، نماد قدرت ایران اسلامی درباره دقت در انتخاب موقع رای دادن ╔═ 🍃🌺🍃 ═══╗ 🆔 @mahdavi_arfae ╚═══ 🍃🌼🍃 ═╝
🌹 وصیت نامه شهید صیاد شیرازی ♦️خداوندا این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت ، اسلامت ، نظامت و ولایتت قرار دادی ،‌خدایا تو میدانی که همواره آماده بوده‌ام آنچه را که تو خود بمن دادی در راه عشقی که براهت دارم نثار کنم . اگر جز این نبودم آنهم خواست تو بود . ♦️پروردگارا رفتن در دست توست ، من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی میدانم که از تو باید بخواهم مرا در رکاب امام زمانم قرار بدهی و آن قدر با دشمنان قسم خورده دینت بجنگم تا به فیض شهادت برسم . ♦️ از پدر و مادرم که حق بزرگی بر گردنم دارند می‌خواهم مرا ببخشند من نیز همواره برایشان دعا کرده‌ام که عاقبتشان بخیر باشد . از همسر گرامی و فداکار و فرزندانم می‌خواهم که مرا ببخشند که کمتر توانسته‌ام به آنها برسم و بیشتر می‌خواهم وقف راهی باشم که خداوند متعال به امت زمان ما عطا فرموده ، آنچه از دنیا برایم باقی می‌ماند حق است که در اختیار همسرم قرار گیرد . ♦️از همه آنهایى که از من بدى دیده‌اند مى‌خواهم که مرا به بزرگى خودشان ببخشند،و بالاخره از مردان مخلص خودم به ویژه حاج آقا امیر رنجبر نیکدل ،استدعا دارم در غیاب من به امور حساب و کتاب من برسند و با برادران دیگر ،چون جناب سرهنگ حاج آقا آذریون و تیمسار حاج آقا آراسته در این باب تشریک مساعى نمایند. ♦️خداوندا! ولى امرت حضرت آیت الله خامنه‌اى را تا ظهور حضرت مهدى (عج) زنده ،پاینده و موفق بدار، آمین یا رب العالمین ،من الله التوفیق . على صیاد شیرازى -19 دى ماه 1371 - 15 رجب 1413 🌍 @ebratha_ir
🔴روایت کم‌تر دیده‌شده از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات ♦️منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام‌آباد تا کرمانشاه با هر وسیله‌ای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی این‌ها را گرفت، خود مردم بودند. ♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همه‌ی خلبان‌ها در پناه‌گاه آماده بودند. توجیه‌شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. دو تا هلی‌کوپتر کبری و یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلی‌کوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین‌جور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین‌طور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه‌ی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه‌ی مرصاد». ♦️یک‌دفعه نگاه کردم، مقابل آن‌ور خاک‌ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین‌جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک‌ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به این‌ها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: این‌ها را می‌بینید؟ این‌ها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی‌شان برگشتند. من یک‌دفعه دادوبی‌دادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم این‌ها رو؟! ♦️خوب این‌ها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلی‌کوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به این‌ها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب. ♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم بزنیم آن‌ها را، منافقین سر لوله‌ی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. این‌ها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که این‌ها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه‌ی کرمانشاه بودند، با لهجه‌ی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‌رسیم. سوار هلی‌کوپتر شدند و رفتند. ♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتش‌فشان می‌رفت بالا. بعد هم این‌ها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. ♦️بعضی از آن‌ها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آن‌ها، می‌دیدیم مرده‌اند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی این‌ها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بی‌سیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من به‌گوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آن‌ها خراب بود. ♦️به‌هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه‌ی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «با این‌ها بجنگید، من این‌ها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه‌ی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (منافقین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.» 📚رمز عبور، ۱، صفحه‌ی ۱۱۳ 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 خط حزب‌الله ۲۸۳ | این ماه را از دست ندهید 🔺️ شماره‌ی دویست‌ و هشتاد و سه هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله با عنوان «این ماه را از دست ندهید» منتشر شد. 🔆 در آستانه‌ی ماه مبارک رمضان، خط حزب‌الله در این شماره توصیه‌های رهبر انقلاب درباره اهمیت ماه رمضان و فرصت‌های بهره‌برداری معنوی از این ماه را بازخوانی کرده است. 📝 گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در دیدار سال ۱۳۷۸ با خانواده‌ی شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، برای نخستین بار در این شماره‌ی خط حزب‌الله منتشر شده است. 👈 خط حزب‌الله سخن هفته‌ی این شماره‌ را به تعریف شاخص‌های انقلابیگری و اثرات آن اختصاص داده است. 🌷 شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم آزاد خشنود کوهنجانی تقدیم می‌شود. 🔍 بخوانید👇