هدایت شده از اسناد المصائب
✅در کربلا امام حسین(ع) دو بار بر بدن مطهرش اسب تاخته شد!
ابتدا توسط شمر بن ذی الجوشن لعین که بعد از جدا کردن سر مطهر ایشان، این جنایت را مرتکب شد.
ابن جوزی می نویسد :
📋《أَوطَأَ الخَيلَ صَدرَهُ وَ ظَهرَهُ》
♦️شمر بر سینه و پشت امام حسین(ع) اسب تاخت.(۱)
سپس توسط ده حرامی به دستور ابن سعد!
شیخ مفید می نویسد :
عمر بن سعد در عصر عاشورا ندا داد :
📋《مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ(ع) فيُوطى الخَيلُ صَدرَه و ظَهرَه؟》
♦️كيست كه داوطلب گردد و بر پيكر حسين(ع) اسب بتازد تا زير سم اسبان سينه و پشت حسين(ع) خُرد گردد؟!
📋《فَانْتَدَبَ عَشَرَةٌ، مِنْهُمْ : إِسْحَاقُ بْنُ حَيْوَةَ اَلْحَضْرَمِيُّ، وَ أَحْبَشُ بْنُ مَرْثَدٍ اَلْحَضْرَمِيُّ فَأَتَوْا فَدَاسُوا اَلْحُسَيْنَ(ع) بِخُيُولِهِمْ حَتَّى رَضُّوا ظَهْرَهُ وَ صَدْرَهُ》
♦️پس ده حرامی و لعین از جمله؛ اسحاق بن حویه، اخنس بن مرثد، حکیم بن طفیل، عمرو بن صبیح، رجاء بن منقذ عبدی، سالم بن خیثمه جعفی، واحظ بن ناعم، صالح بن وهب جعفی، هانی بن شبث خضرمی، اسید بن مالک،
چنین کردند و بر بدن مطهر امام حسین(ع) اسب تاختند.
آنان پشت و سینه جگر گوشه رسول اکرم(ص) را زیر سمّ اسب قرار دادند.(۲)
اين ارازل، نه تنها از اين عمل شنیع، شرمنده نشدند، بلكه افتخار هم مى كردند.
وقتی اینان وارد مجلس ابن زياد شدند، ابن زیاد پرسيد شما كيستيد و چه كرديد؟
آنان گفتند :
📋《نَحْنُ اَلَّذِينَ وَطِئْنَا بِخُيُولِنَا ظَهْرَ اَلْحُسَيْنِ(ع) حَتَّى طَحَنَّا حَنَاجِرَ صَدْرِهِ》
♦️ما كسانى هستیم كه بر پشت حسين(ع)، اسب دوانديم تا آن كه سينه و گلوى حسين(ع) را آسياب كرديم.
📋《فَأَمَرَ لَهُمْ بِجَائِزَةٍ یَسِیرَةِِِ》
♦️سپس ابن زیاد به آنان جایزه ناچیزی داد.
ابوعمر که در آن مجلس حضور داشت، می گوید :
📋《فَنَظَرْنَا إِلَى هَؤُلاَءِ اَلْعَشَرَةِ فَوَجَدْنَاهُمْ جَمِيعاً أَوْلاَدَ زِنَاءٍ وَ هَؤُلاَءِ أَخَذَهُمُ اَلْمُخْتَارُ فَشَدَّ أَيْدِيَهُمْ وَ أَرْجُلَهُمْ بِسِكَكِ اَلْحَدِيدِ وَ أَوْطَأَ اَلْخَيْلَ ظُهُورَهُمْ حَتَّى هَلَكُوا》
♦️ما به همه آن ده نفر نگاه کردیم و متوجه شدیم که همه آنها از اولاد زنا بودند.
بعدها مختار این ده نفر لعین را دستگیر کرد و دست ها و پاهایشان را میخکوب کرد و اسب بر پشت آنان تاخت تا به درک واصل شدند.(۳)
📚منابع :
۱)تذكرة الخواص ابن جوزی، ص۲۵۶
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۳
۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۲۷
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
3⃣9⃣عصر عاشورای سال ۶۱ هجری، به عمر بن سعد اجساد لشکریان کوفه دفن شدند اما پیکر امام حسین(ع) و یارانش بر زمین ماند!👇
✅طبری می نویسد :
📋《وَ صَلَّى عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ عَلَى [مَنْ] قُتِلَ مِنْ أَصْحَابِهِ وَ دَفَنَهُمْ》
♦️عمر بن سعد بر اجساد لشکریان کوفه نماز خواند و آنان را دفن نمود.(۱)
و سپس دستور داد که اسرای کربلا را در یک جا جمع کردند که همگی در آن شب به حضرت زینب(س) پناه برده بودند!
فاطمه(س) دختر امام حسین(ع) درباره #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها می گوید :
📋《وَ امّا عَمَّتی زَیْنَبُ(س) فَانَّها لَمْ تَزَلْ قائِمَةً فی تِلْکَ اللَّیلَةِ ای عاشِرَة مِنَ المُحَرّم فی مِحْرابِها تَسْتَغیثُ الَی رَبِّها، وَ ما هَدَاَت لَنا عَیْنٌ وَ لاسَکَنَتْ لَنا زَفْرَةُ》
♦️اما عمهام زینب(س)، پس او همچنان در آن شب در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه میکرد و در آن شب چشم هیچ یک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد.(۲)
#روز_شمار_عاشورا
📚منابع :
۱)وقعة الطف یوسفی غروی، ص۲۵۸
۲)وفیات الائمه(ع) جمعی از نویسندگان، ص۴۴۰
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
4⃣9⃣دهم محرم (عصر عاشورا) سال ۶۱ هجری قمری، فرستادن سر شهدای کربلا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
✅عمر بن سعد بعد از واقعه کربلا، پيش از حركت از كربلا به سوى كوفه، سر مقدّس امام حسین(ع) را به وسيله خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم ازدی به سوى عبيدالله بن زیاد گسيل داشت.
او همچنین دستور داد سر شهدای کربلا را نیز از بدن جدا کنند و آنها را با شمر بن ذی الجوشن و قیس بن اشعث، عمرو بن حجاج و عزره بن قیس روانه کوفه کرد.
ابن نما حلی نقل می کند که؛
📋《فَلَمَّا قَارَبُوا الْكُوفَةَ كَانَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ زِيَادٍ بِالنُّخَيْلَةِ》
♦️هنگامى كه آورندگان سرها به كوفه نزديك شدند، خبردار شدند که عبیدالله بن زیاد به منطقه «نخيله» رفته است.(۱)
در برخی نقلها آمده است که؛
📋《فَوَجَدَا بَابَ القَصرِ مُغَلِّقَاً فَأَتَى خُولِیُّ بِهِ مَنزِلَهُ [لَیلَاً]》
♦️پس خولی درب قصر کوفه را بسته دید و از این رو سر مقدس را شبانه به خانه خود برد.(۲)
زن خولی نقل می کند که؛
📋《أَقْبَلَ خَوْلِيٌّ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَدَخَلَ الْبَيْتَ فَوَضَعَهُ تَحْتَ إِجَّانَةٍ وَ آوَى إِلَى فِرَاشِهِ》
♦️شامگاه روز عاشورا خولی به خانه آمد و سر مقدّس امام حسين(ع) را به همراه خويش آورد و پس از قرار دادن آن در زير تشتى، خود به بستر رفت.
به او گفتم : كجا بودى و چه خبر آورده اى؟
خولی جواب داد :
📋《جِئْتُكَ بِغِنَاءِ الدَّهْرِ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️با ثروتى جاودانه آمدهام و دارايى پايان ناپذيرى برايت آورده ام!
اين سر حسين(ع) است كه با خود آورده و زير طشت نهادم تا فردا به دربار عبيدالله، به عنوان ارمغان برم و پاداشى بسيار بگيرم!
به او گفتم :
📋《وَيْحَكَ! جَاءَ النَّاسُ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ جِئْتَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَسُولِ اللَّهِ(ع) وَ اللَّهِ لَا جَمَعَ رَأْسِي وَ رَأْسَكَ شَيْءٌ أَبَداً وَ وَثَبْتُ مِنْ فِرَاشِي وَ قَعَدْتُ عِنْدَ الْإِجَّانَةِ》
♦️با شنيدن اين خبر، بر او خروشيدم كه واى بر تو! مردم به هنگام بازگشت از سفر براى همسر و فرزندان خويش زر و سيم به ارمغان مى آورند، امّا تو سر مقدّس حسين(ع)، پسر پيامبر خدا(ص) را به خانه آورده اى؟!!
اى نفرين خدا بر تو باد با اين ارمغان و هديه ات!
به خدا سوگند كه ديگر هيچ چیز سر من و تو را بر يك بالش جمع نخواهد کرد؛ و براى هميشه از تو بيزارم!
آن گاه از بستر خويش برخاستم و كنار آن طشت كه سر مقدّس را در آنجا نهان كرده بود نشستم و در آنجا مجلس سوگوارى بر پا داشتم و گريستن آغاز كردم.
📋《فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أَنْظُرُ إِلَى نُورٍ مِثْلِ الْعَمُودِ يَسْطَعُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْإِجَّانَةِ وَ رَأَيْتُ طُيُوراً بِيضاً تُرَفْرِفُ حَوْلَهَا》
♦️به خداى سوگند كه در همان هنگام مى ديدم كه نورى تابناك و فروغى زيبا مانند ستون نورانی، از آسمان به سوى تشت مى تابد و پرندگان سپيد رنگ و زيبايى بر گرداگرد آن طشت در حال پروازند.(۳)
📚منابع :
۱)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵
۲)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۴۱۱
۳)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
5⃣9⃣روز یازدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، #اسرای_کربلا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد فرستاده شدند!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
✅وقتی اسرای کربلا را به قصد کوفه می بردند، آنان را از کنار کشته ها عبور دادند.
📋《ثُمَّ أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَيْمَةِ وَ أَشْعَلُوا فِيهَا النَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِيَاتٍ بَاكِيَاتٍ يَمْشِينَ سَبَايَا فِي أَسْرِ الذِّلَّةِ》
♦️زنان را برهنه سر، غارت شده، با پاى برهنه و در كسوت اسارت در آمده، از خيمه ها بيرون راندند و آتش در خيمه ها زدند.
📋《فَلَمَّا نَظَرَ النِّسْوَةُ إِلَى الْقَتْلَى صِحْنَ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُن》
♦️وقتی نگاه زنان به كشتگان افتاد، فرياد زده و بر صورت خود سيلي زدند.
آنان خود را به بالین کشتگان رساندند و در آنجا توقف کردند، درحالی که به شدت می گریستند.(۱)
و اما دشمن ؛
📋《فَاخَذَ یَضرِبُهُنَّ بِالسَوطِ وَاجتَمَعَ عَلَیهُنَّ النَاسُ حَتَّی ارکَبُوُهُنَّ عَلَی الجَمَالِ》
♦️پس شروع کردند با تازیانه آن ها را در حالی که در محاصره دشمن بودند، می زدند تا سوار بر شترها شوند.(۲)
در این میان؛
📋《إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ ع فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》
♦️سكينه بنت الحسین(ع) جسد مطهّر پدر را به آغوش كشيد، كه عده اى از اعراب او را از جسد پدر جدا كردند.(۳)
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۲
۲)مقتل الحسین(ع) مقرم، ص۳۰۹
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۴
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
4⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «الصحیح من مقتل سید الشهداء و اصحابه» بخشی از کتاب ۱۶ جلدی دانشنامه امام حسین(ع) در باب شرح قیام و شهادت ایشان؛ اثر استاد محمدی ری شهری✍📚👇
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
الصحيح_من_مقتل_سيد_الشهداء_وأصحابه.pdf
34.5M
📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «الصحیح من مقتل سید الشهداء و اصحابه»
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
شهادتنامه امام حسین (ع).pdf
17.98M
📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «شهادتنامه امام حسین(ع)» ترجمه کتاب «الصحیح من مقتل سید الشهداء و اصحابه»
@AsnadolMasaeb
هدایت شده از اسناد المصائب
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیکِ یَا اُمَّ المَصَائِبِ》🔶🔸
✅امام صادق(ع) می فرماید :
📋《فَإِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ بِعَظِیمِ الْبَلَاءِ》
♦️هر گاه خدا بنده اى را دوست بدارد، او را به بلاى بزرگ گرفتارش سازد.(۱)
و در حدیث دیگری آمده است :
📋《إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ أَحَبَّ عَبْداً صَبَّ عَلَیْهِ الْبَلَاءَ صَبّاً فَلَا یَخْرُجُ مِنْ غَمٍّ إِلَّا وَقَعَ فِی غَمٍّ》
♦️هر گاه خداوند گروهى یا بنده اى را دوست بدارد، مانند باران بر او بلا فرو مى ریزد و هیچ گاه او از غم و محنت بیرون نمى رود.(۲)
ابتلائات حضرت زینب کبری(س) از ابتدای طفولیت تا زمان وفات نشان از این بود که او حبیبه خداست.
بر اساس روایات متعدد، نامگذاری حضرت زینب(س)، توسط پیامبر اکرم(ص) صورت گرفته است.
به این صورت که پس از تولّد ایشان، حضرت فاطمه(س) دخترش را نزد امیرالمؤمنین علی(ع) بردند و از ایشان خواستند که نامی برای او انتخاب نماید، امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود :
از پیامبر اکرم(ص) در این امر، پیشی نمیگیرم در آن هنگام، پیامبر اکرم(ص) در مسافرت بودند.
هنگامی که سه روز گذشت، رسول خدا(ص) از سفر مراجعت نمود و همانگونه که رسم و سیره رسول اکرم(ص) بود، نخست، به منزل حضرت زهرا(س) وارد گشتند.
امیرالمؤمنین علی(ع) به محضرشان شرفیاب شد و از ایشان در خواست کرد که برای دخترش نامی انتخاب بکند.
رسول خدا(ص) فرمودند :
من هم از پروردگارم پیشی نمیگیرم.
در این هنگام جبرئیل نازل شد و درود پروردگار را ابلاغ فرمود و گفت :
نام این مولود را «زینب» بگذار، چرا که این را در لوح محفوظ نوشتهایم.
سپس پیامبر اکرم(ص) قنداقه ایشان را طلبید.
📋《فَلَمَّا أَحَضَرَتهَا أَخَذَهَا النَّبِيُّ(ص) وَضَمَّهَا إِلَى صَدرِهِ الشَّرِيفِ وَ وَضَعَ خَدَّهِ عَلَى خَدِّهَا فَبَكَى بُكَاءً شَدِيدَاً عَالِيَاً وَ سَالَت دُمُوعُه عَلَى خَدَّيهِ》
♦️هنگامی كه رسول خدا(ص) اين مولود را در آغوش كشيد و صورت به صورت او نهاد، يك مرتبه بلند گريه كرد و اشک چشمان مبارک بر گونه های حضرت(ص) جاری شد.
اين منظره به شدت فاطمه زهرا(س) را نگران ساخت و هراسان علت گريه پدر را پرسيد.
حضرت(ص) فرمود :
📋《يَا بِنتَاهُ! يَا فَاطِمَةُ(ص)! إِنَّ هَذِهِ البِنتَ سَتُبلَى بِبَلَايَا وَ تَرُدُّ عَلَيهَا مَصَائِبُ شَتَّى وَ رَزَايَا أَدهَى》
♦️دخترم! ای فاطمه(س)! همانا اين دختر در آينده به بلایا و مصائب سخت و دشواری گرفتار خواهد شد.
سپس فرمود :
📋《يَا بَضعَتِي وَ قُرَّةَ عَينِي اِنَّ مَن بَكَي عَلَيهَا وَ عَلَي مَصَائِبِهَا يَكُونُ ثَوَابُهُ كَثَوَابِ مَن بَكَي عَلَي أَخَوَيهَا》
♦️ای پاره تنم! اي نور ديده ام! هر كس بر او و بر مصائب او گريه كند، پاداش و مزد او مانند ثواب كسي است كه بر برادرش حسن(ع) و حسين(ع) گريه كند.(۳)
در زیارتی اینگونه به حضرت(س) سلام داده شده است :
📋《اَلسَّلامُ عَلَيْكِ یَا مَنْ تَحْمِلُ الْمَصائِبَ الْمُحْرِقَةِ لِلْقُلُوبِ مَعَ تَحَمُّلاتٍ شَدِيدَةٍ》
♦️درود بر تو ای کسی که در موارد متعدد و بی شمار، مصیبتهای آتش زننده ی قلبها را بر دوش کشیده ای و تحمل کرده ای.(۴)
و واقعا نیز این چنین است که؛
هركه دراين بزم مقربتر است،
جام بلا بيشترش می دهند!
از امام صادق(ع) سوال شد :
📋《مَا بَلَغَ مِنْ حُزْنِ يَعْقُوبَ(ع) عَلَى يُوسُفَ(ع)؟》
♦️حزن حضرت يعقوب(ع) نسبت به حضرت يوسف(ع) چه قدر بود؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《حُزْنَ سَبْعِينَ ثَكْلَى بِأَوْلاَدِهَا》
♦️حُزنی به اندازه هفتاد مادر بچه مرده!(۵)
اما مصیبتهایی که زینب کبری(س) در طول حیات خود دید با مصائب هیچ شخصیتی قابل قیاس نیست.
اصلا حضرت زینب(س) را به سبب سختیهای بسیاری که در زندگی دید، امّ المصائب یعنی مادر مصیبت ها لقب دادهاند.
چون در کودکی شاهد رحلت جد اطهرش حضرت رسول اکرم(ص)، بیماری و به شهادت رسیدن مادرش مکرمه اش، حضرت فاطمه زهرا(س) و شهادت پدرش بزرگوارش امیرالمؤمنین امام علی(ع)، شهادت برادرش امام حسن مجتبی(ع)، شاهد جانگدازترین حادثه یعنی واقعه کربلا و شهادت برادر مظلومش امام حسین(ع) و اسارت رفتن کوفه و شام بلا بود که از جمله وقایع سخت و تلخ زندگی ایشان به شمار میآید.
🏴اما در کربلا؛
امام سجاد(ع) می فرماید :
من در آن شبی که پدرم شهید شد، در خیمه نشسته بودم و عمه ام زينب(س) از من پرستارى مي كرد، ناگهان پدرم در گوشه خيمه اى رفتند، و شنیدم که این ابیات را زمزمه می کرد :
📋《يَا دَهْرُ! أُفٍ لَكَ مِنْ خَلِيلِ،
كَمْ لَكَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِيلِ،
مِنْ صَاحِبٍ أَوْ طَالِبٍ قَتِيلِ،
وَ الدَّهْرُ لَا يَقْنَعُ بِالْبَدِيلِ》
♦️ای روزگار! اف بر دوستی تو که بسیار از دوستان و خواستارانت را سپیده دمان و شامگاهان به کشتن میدهی و هرگز به بدیل آنان قناعت نمیورزی.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇
هدایت شده از اسناد المصائب
پدرم اين ابيات را چند بار تكرار كرد، و من مقصود پدرم را فهميدم و اشك در چشمان من جارى شد، و ليكن از گريه كردن خوددارى كردم و سكوت نمودم؛ و دانستم بلاء نزديك شده است.
اما عمه من هنگامى كه اين اشعار را شنيد جزع و فزع كرد و نتوانست خود را نگهدارد و با ناراحتى زیاد خود را به برادرش رسانيد و گفت :
📋《وَا ثُكْلَاهْ! لَيْتَ الْمَوْتَ أَعْدَمَنِي الْحَيَاةَ الْيَوْمَ مَاتَتْ أُمِّي فَاطِمَةُ وَ أَبِي عَلِيٌّ وَ أَخِي الْحَسَنُ يَا خَلِيفَةَ الْمَاضِي وَ ثِمَالَ الْبَاقِي》
♦️كاش مرگ زندگى مرا از بين برده بود، اكنون كه مادر و پدر و برادرم از دنيا رفته اند، اى جانشين گذشتگان و فريادرس بازماندگان!
سپس امام حسین(ع) به زینب کبری(س) نگریست و فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ》
♦️اى خواهرم شيطان حلم و صبر شما را نگيرد.
زینب کبری(س) فرمود :
📋《يَا وَيْلَتَاهْ! أَ فَتُغْتَصَبُ نَفْسُكَ اغْتِصَاباً فَذَاكَ أَقْرَحُ لِقَلْبِي وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِي》
♦️واویلاه! مثل اينكه از مرگت خبر مي دهى! اكنون دلم از اين كلمه زخم بر داشت و روحم را در فشار قرار داد.
📋《ثُمَّ لَطَمَتْ وَجْهَهَا وَ هَوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ وَ خَرَّتْ مَغْشِيّاً عَلَيْهَا فَقَامَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ ع فَصَبَّ عَلَى وَجْهِهَا الْمَاءَ》
♦️سپس در اين هنگام زينب کبری(س) سيلى به صورت خود زد و پيراهن خود را پاره كرد و از هوش رفت.
امام حسين(ع) بر بالين خواهرش نشست و آب بر صورتش پاشيد، و فرمود :
📋《يَا أُخْتَاهْ! اتَّقِي اللَّهَ وَ تَعَزَّيْ بِعَزَاءِ اللَّهِ وَ اعْلَمِي أَنَّ أَبِي خَيْرٌ مِنِّي وَ أُمِّي خَيْرٌ مِنِّي وَ أَخِي خَيْرٌ مِنِّي وَ لِي وَ لِكُلِّ مُسْلِمٍ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) أُسْوَةٌ》
♦️اى خواهر از خداوند بترس و در مصائب صبر كن!
خواهرم اكنون بدان که پدر و برادرم از من بهتر بودند رفتند، و هر مسلمانى بايد به پيغمبر(ص) اقتداء كند.
امام(ع) به اين جملات خواهرش را دلدارى داد و در آخر فرمود :
📋《يَا أُخَيَّةُ! إِنِّي أَقْسَمْتُ فَأَبِرِّي قَسَمِي لَا تَشُقِّي عَلَيَّ جَيْباً وَ لَا تَخْمَشِي عَلَيَّ وَجْهاً وَ لَا تَدْعِي عَلَيَّ بِالْوَيْلِ وَ الثُّبُورِ إِذَا أَنَا هَلَكْتُ》
♦️ای خواهرم! من تو را قسم می دهم که در مرگ من چهره نخراش و بى تابى نكن و پيراهنت را پاره نگردان!
هنگامى كه من از دنيا رفتم صبر نما!(۶)
در روز عاشورا بعد از شهادت برادر، زینب کبری(س) ندبه کنان از خیمه بیرون آمد.
راوی می گوید :
📋《فَوَ اللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ(ع) تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ(ع) وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ :
يَا مُحَمَّدَاهْ! بَنَاتُكَ سَبَايَا وَ ذُرِّيَّتُكَ مَقْتَلَةً تَسْفِي عَلَيْهِمْ رِيحُ الصَّبَا وَ هَذَا حُسَيْنٌ(ع) مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا مَسْلُوبُ الْعِمَامَةِ وَ الرِّدَاءِ》
♦️سوگند به خدا که زينب(س) دختر على(ع) را فراموش نمی كنم كه با آهى جانكاه براى حسين(ع) می گريست و با صداى اندوهبار، و قلبى پر درد صدا مى زد :
فرياد اى محمّد! دخترانت را اسير كرده اند، فرزندانت كشته شده اند و باد صبا بر بدنشان مى وزد، اين حسين(ع) تو است كه سرش را از پشت گردنش جدا نموده اند، عمامه و لباسش را به يغما برده اند.
راوی می گوید :
سوگند به خدا که همه حاضران از دشمن و دوست با ديدن حال زينب(س) می گريستند.(۷)
در دیگر مقاتل نیز این تعبیر دیده می شود که؛
📋《حَتَّی رَأیَنا دُمُوعَ الخَیلِ یَنحَدِرُ عَلَی حَوافِرِهَا》
♦️اسبان نیز طاقت شنیدن ناله های او را نداشتند، تا جایی که قطرات اشكهاى اسبهاى مخالفان، بر روى سم هايشان مى ريخت.(۸)
روز حرکت از کربلا، ظالم سنگدلی به نام زجر بن قیس تازیانه به دست، کنار قتلگاه آمد و بر سر اهل بیت(ع) فریاد کشید که زود سوار شترها شوید و به سوی کوفه حرکت کنید؛ ولی اهل بیت(ع) از کنار پیکرها، بلند نمی شدند.
📋《فَاخَذَ یَضرِبُهُنَّ بِالسَوطِ وَاجتَمَعَ عَلَیهُنَّ النَاسُ حَتَّی ارکَبُوُهُنَّ عَلَی الجَمَالِ》
♦️پس آن لعین با تازیانه آن ها را در حالی که در محاصره دشمن بودند، می زد تا سوار بر شترها کرد.(۹)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۷۸، ص۲۰۸
۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۷، ص۳۰۱
۳)زینب الکبری(ص) من المهد الی اللحد قزوینی، ص۳۵
۴)مفتاح الجنان مجلسی، ص۴۱۷
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۱۲، ص۲۴۲
۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
۷)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۴
۸)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۹
۹)مقتل الحسین(ع) مقرّم، ص۳۰۹
@AsnadolMasaeb