eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.9هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
❌ #عکس_باز_شود ☝ ⚠ #تلنگر 👇 @kheiybar
📌 رفته بودند برای کار فرهنگی.. چون که فرموده بودند؛من اگر نبودم میشدم رئیس مجازی ... 📱شروع کردند یک به یک پستای مختلف مذهبی،سیاسی،فرهنگی! الحق و النصاف خوب پیش میرفتند و کارشان بود مورد رضای الهی.. 🍂مدتی گذشت.. نم نمک ریزش داشت ... عده ای کردن این وسط حسابی ... 🍂یک در میان شد پستهایشان و آبکی.. نیم بیشتر پستها هم شد؛ با ریش و تسبیح و آخوندی ... عکس در جوار ائمه و ! دعا کنید برایم که من هم بشوم لایق شهادت.. 📩 همیشه در صحنه بعضی چقدر به چهرتان می آید شهادت.. الهی که روزیتان شود شربتش.. عجب نورانیست این چهره مردانه.. احسنت به شما ... 🍂آرام آرام جدا شدند از تلنگـری ... اکثر پستهایشان شد؛ته ریش و به دست تسبیح!📿 یادشان رفته بود انگار که چیست اصلی ... 📱برای چه آمده بودند اصلا به مجازی؟! کرده بودند گویا که راهی سخت گرفته بودند در پیش ... 👌از و و گذشته بودند نه اینکه راه به راه پست از ریش و ته ریش!!! 🍂 شان رفته بود برباد ..! کارشان ایراد شرعی نداشت گویا اما چه شد کجا رفت به یکباره روی هوا ..!؟ ❗عده ای هم لیز خوردن چو ماهی در و ها ... شدند عاشق دلخسته و بی قرار یار! دخترکان هم شدند مرده ریش و ژست، مردانه ! علی باش؛فاطمه ات میشوم! بود در این راه.. 💢کجـای دنیـا از این راه و شدند ها ؟! کارشان بود اندر غلط .. حججی که شد ابراهیم این زمانه.. داد و نداد از ریش و انواع ژست مردانه.. بلکه داد سلفی از مردانه ی بی مثال.. 🌼 که رو شد یک به یک.. فرهنگی و سازندگی با قربه الی الله.. آنوقت دانستند که او بوده گوش به فرمان علی.. چه بود؟ آری همان رهبری ... در حقیقت او بود مرد میدان.. آنچه را که میدانست کرد ... آن زمان بود که برادرها و خواهرها فهمیدند که ای دل چه راحت باخته بودند خود را.. آمدند نرم نرمک به انگار.. @kheiybar
😍👇 همیشه به نیروها طوری تذکر می داد که کسی ناراحت نشود.سعی می کرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند.😇 یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت.ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم،یکی یکی آنها را سوراخ می کردیم،آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم.😐در همین حین، با شهید_رضا_چراغی داشتند عبور می کردند.پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی📷 هم به گردنش انداخته بود.وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت:" برادر، می شود یک با هم بیندازیم!📸 گفتم:" اختیار دارید حاج آقا، ما افتخار می کنیم".کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم. بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت:" خسته نباشید، فقط یک سئوال داشتم گفتم:" بفرمایید حاج آقا". گفت:"چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟"😕گفتم:" آخر حاج آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم."در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت:" برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری".😃 بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم. بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند😊☝️ ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس گرفتن را پیش کشیده بود....🌹 @kheiybar
🖼 ⭕️ هر وقت خواستی گناه کنی، یک لحظه بایست به نفست بگو اگه یک بار‌ دیگه وسوسه‌ام کنی شکایتت‌ رو‌ به امام‌ زمان‌ می‌کنم. 💢 حالا اگر تونستی حرمت آقا رو بشکنی برو گناه کن. ویژهٔ چلهٔ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
وقتی شوخ طبعی بچه ها گل می کند 😊 | تنی چند از مسئولین لشگر 27 محمد رسول الله(ص) 📷 از راست: شهید کارور، ناشناس، شهید حاجی پور، شهید عباس کریمی (فرمانده لشگر 27)، ناشناس و سردار سعید قاسمی 🌿 دوران جنگ تحمیلی کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
🔰 | کمر شکسته‌ام از حال و روز من پیداست عجیب بر جگرم داغِ برادر مانده... سرپل ذهاب ۱۳۵۹ عکاس: کاوه کاظمی این عکس یکی از سخت‌ترین لحظات در جبهه را به تصویر می کشد برادری در کنار برادر دیگر ولی بدون سَر... علیه السلام 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar