eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
38.5هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم: دارم‌ از استرس‌ می‌میرم😞 گفت‌: یہ ‌ذڪر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر ڪردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی‌ڪار ِ‌منم‌ همین ‌باز ڪرد💔 (آخہ ‌خودشم‌ بہ‌ سختـی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) گفتم: باشہ ‌داداش ‌بگو، گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی ‌بالرقیہ ‌سلام ‌الله ‌علیها"... حتمـا ‌سہ‌ سـالہ‌‌ی‌ ارباب ‌نظر می‌ڪنہ، منتظرتم و قطع‌ ڪردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ ڪردم: الهی ‌بالرقیہ ‌سلام‌الله‌علیها الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌الله‌علیها...✨ ۱۰تا‌ نگفتم ‌ڪہ ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفـر آخرین ‌لیستہ، بقیہ‌اش ‌فـردا‼️، توجہ‌ نڪردم‌ همینجور ‌ذڪر می‌گفتم ڪہ ‌یهو اسمم ‌رو خوندن، بغضم ‌ترڪید با گریہ ‌رفتم‌ سمت ‌خونہ حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست‌شد😭، اشڪ ‌تو چشمش ‌حلقہ ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌ الله ‌علیها"... 🌺 @kheiybar
17.2K
ذکر الهی به رقیه شهید حسین معز غلامی🌹 التماس دعا از تمام اعضای کانال و همچنین شهید معز غلامی ان‌شاءلله امروز از دستای سه‌ساله‌ی ارباب❤️ کربلامونو بگیریم چون از قدیم گفتن گر دخترکی پیش پدر ناز کند... گره‌ی کرببلای همه را باز کند... به نیت حاجت روایی این ذکر رو امروز بگیم. یا رقیه نگاهی..💔 @kheiybar
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ 🏴 به قولت عمل کن ... 📎 ویژه روز سوم محرم ، شب 💔 🎙 محمود کریمی @kheiybar
نه فقط ماهِ محرم ، همه‌ی سال عزاست بهر آنکس که به هر صبح و شبش می‌گریَد💔 لأَندُبَنَّک صَباحاً و مَساءً و لأَبکینَّ عَلَیک بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً. [زیارت‌ناحیه مقدسه] هر صبح و شام بر تو گریه و شیون می‌کنم و در مصیبت تو به جای اشک خون می گریم ....😔 @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج‌همت😍 فصل اول قسمت 5⃣1⃣ ابراهیم همت گرچه غرق در کارهای سروسامان دادن و راه اند
😍 فصل اول قسمت 7⃣1⃣ و ابراهیم لبخند بر لب سڪوت مے ڪرد تاژیلا حرفش را ادامہ دهد و ژیلا ادامہ مے داد: همین رفتن های توست ڪہ باعث مے شود من اینقدر بے قرارے ڪنم😢 ژیلا همین قدر مے گفت و سڪوت مے کرد . دلش نمے خواست از دزفول بگوید و از احساس تنهایے وحشتناڪے ڪہ در این خانہ بہ جانش چنگ انداختہ بود😞 دلش نمے خواست بہ ابراهیم از احساس مزاحمتے ڪہ در خانہ ی مردم مے ڪرد ،چیزے بگوید.🙁 ژیلا در آن جا اصلا آرام و قرار نداشت .احساس مے کرد نفس هایش را مے شمارند.😢 از نگاه آن ها ،از حرف هاے آن ها مے گریخت اما بہ ڪجا؟؟😞 نہ راهے داشت و نہ جایے و نہ کسے و نہ چاره اے .مے دید ڪہ ابراهیم بہ شدت درگیر مشڪلات جبهہ است و درگیر سروسامان دادن . بسیجے ها و آماده ڪردن لشڪر براے حملہ ای تازه و نمے خواست در چنین شرایطی ،مشڪلے بر مشڪلاتش بیفزاید. بلڪہ دلش مے خواست همیشہ همراه و همگام ابراهیم اش باشد و لاغیر...😔😞 حرفت را بہ من نمے زنے ژیلا؟؟😒😒 چہ حرفے را؟؟ مے دانم چیزے در دلت هست ڪہ بر زبان اش نمے آورے ، و این مرا ناراحت و نگران مے ڪند. درستہ؟؟☹️ فصل اول قسمت 8⃣1⃣ ژیلا کمی تامل کرد ،بعد گفت: راستش من اینجا راحت نیستم،اذیت می شوم😞 ابراهیم،لحظه ای سکوت کرد ،و بعد گفت:صبر کن ببینم این جا می تونم کاری بکنم یا نه.😊 اگر نشد چی؟؟؟اگر نتوانستی کاری بکنی چی؟؟ آن وقت برگرد برو اصفهان . این جوری خیال من هم راحت تر است. 😢 ماندن تو زیر این موشک باران هیچ کمکی به من نمی کند جز این که بیشتر نگرانم می کند😢 ژیلا اما این را نمی خواست.موشک باران هرروز بود روزی چندین مرتبه و هر بار او هم همراه در ودیوار می لرزید اما او اینجا نیامده بود که برگرد😞 آمده بود که بماند .آمده بود که کنار ابراهیم باشد اما بیشتر دلش می خواست که هر روز همراه او به جبهه برود همراه او تفنگ بردارد،بدود،بجنگد و مثل سایر رزمنده ها مستقیما درگیر جهاد وشهادت باشد .✌️ اما هربار که این حرف را به ابراهیم می گفت ،ابراهیم او را از چنین فکرهایی منصرف می کرد و می گفت:مطمئن باش اگر امکانش فراهم باشد که تو توی خط باشی،توی خط مقدم باشی،خودم تورا می برم😇 و او تا می آمد بگوید چرانیست؟؟ ابراهیم رفته بود😢 ... @kheiybar
طفل قامت خمیده دیده کسی؟!  😔        مثل من داغدیده، دیده کسی؟! بر روی دست دختر کوچک   سر از تن بریده دیده کسی؟!😔 من نگویم به من تبسّم کن  با نگاهت کمی تکلّم کن💔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد، اما جوانی نبود که بخواهد عاطل و باطل بگردد. 🔸کنار درس و مشق، گشت دنبال کاری تالقمه حلال دربیاورد.😊 هتل کسری نیرو می خواست. 🔹هنوز یکی دو هفته نگدشته،به چشم همه آمد. رئیس هتل نه به اندازه یک گارسون که بیشتر از چشمهایش به او اعتماد داشت. 🔸بعد انقلاب خیلی ها اهل احتیاط شدند، اما قاسم از قبلش هم رعایت میکرد. از همکارانش در هتل کسی یاد ندارد که حتی یک بار غذایی را مزه کرده باشد.💔 ✍راوی: حجت الاسلام عارفی @kheiybar
این تا برسد به دست تو ؛ هم از کوچه های مدینه گذشته🍂 هم از ڪربلا هم از بازار شــام‌❗️ را در آغوش بگیر و بگو برایتـ روضه بخوانـد...💔 😇✌️ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 نماز برترین چیزی است که می‌تواند همه افراد جامعه مسلمان را به تهذیب اخلاقی و تعالی روحی و معنوی برساند✅☝️ @kheiybar