eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
38.6هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
« #محمدابراهيم،همت» در سال 1334 در شهر قمشة اصفهان بـه دنيـا آمـد؛ در حالي كه پيش از تولد، ننه نصرت
بر اساس زندگی شهید معلم فراری ۳ ❤️یک جور زندگی❤️ از آن پس، او علاوه بر معلمـي در روسـتا، در سـطح شـهر بـه روشنگري مردم ميپرداخت👌. يك روز خبر آوردند كه يك گوني پر از اعلاميه🗞 از قم آورده و در شهر پخـش كـرده اسـت😐. سرلشـكر نـاجي، دسـتور دستگيري او را داد؛ اما او هيچ گاه به دام نيفتاد.🙂 يك روز خبر آوردند كه مجسمة شـاه را از ميـدان شـهر پـايين كشيده است😇. سرلشكر ناجي، دستور تيرباران او را داد؛ اما از چنگ مأموران شاه گريخت و براي ادامة مبارزه به شهرهاي ديگر رفـت💪. از شـهري بـه شهري ميرفت و به تبليغ نهضت امام خميني و آگاهي دادن به مردم ميپرداخت.✌️ پس از پيروزي انقلاب اسلامي، او كمر همت بست تا بيش از پيش به مبـارزه عليه ظالم و دفاع از حق مظلوم بپردازد🍃. مدتي براي يـاري مـردم بـه روسـتاهاي محروم رفت. وقتي شنيد ضدانقلاب در شهرهاي كردنشين دست بـه جنايـت زده است، به آنجا رفت و به مبارزه پرداخـت🍃. چـون از خـود لياقـت نشـان داد، بـه فرماندهي سپاه پاسداران پاوه منصوب شد.🍃 در سن 26 سالگي به سفر حج رفت و از آن پـس « » لقب گرفت❤️. در چند عمليات، ضربات سختي به دشمنان اسلام وارد آورد💪 و در مدت زماني كم به يكي از سرداران بزرگ جنگ تبديل شد. او ابتدا به معاونت تيپ محمدرسول االله (ص) و سپس به فرماندهي همين تيپ ـ كه ديگر به لشكر تبديل شده بود ـ منصوب شد.🌹 ، يك سرلشكر بود؛ اما نه مثل سرلشكر ناجي؛ چرا كـه سرلشـكرها هم جور واجورند☝️. پس از 28 سال زندگي الهي، پس از 28 سال عشق به امام حسين (ع) مثل ياران امام حسين تا آخرين نفس جنگيد✌️ و مثل آنان مردانـه به شهادت رسيد.🕊🕊 جزيرة مجنون در اسفند سال 1362 و در عمليات خيبر به خون سرخ او رنگين شد💔 و نام سردار بزرگ خيبر؛ « » را براي هميشه در دلها جاودانه كرد.❤️ ... @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 مےخواستـم براے تـو باشم ولے نشد ڪنج گداے تو باشم ولے نشد مےخواستم ڪه یڪ بہ سرزنان تو باشم ولے نشد😭 مےخواستم جلد شوم بر تو باشم ولے نشد😔 🌸هرگـاه شب جمعه شهـدا را يـاد ڪرديد، آنها شمـا را نزد سیدالشهدا(ع) یاد مے ڪننـد.❤️ بیاد 🌹 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌤 روزی کہ در آن خنـده ی دلـــدار نباشد بهتـــر بُوَد آݩ دیـده کہ بیــدار نباشد...😔✋ ❤️ تعجیل در ۳ صلوات❤️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🍃❣ چقدر زیباتر می شود طبیعت با گلِ لبخندهای شما، 😍 لبخندِ عزیزانی که تکرار نخواهد شد👌 #شهيد_حاج_محمد_ابراهيم_همت #روزتون_مزین_به_لبخندشهید☺️❤️ @kheiybar
💎 تنها نجات دهنده ی عالَم از بلاها👇 ▫️حضرت صاحب الزمان فرمودند: ▫️▫️▫️أنا خاتم الأوصياء، وبي يدفع اللَّه البلاء عن أهلي وشيعتي. 🔹من آخرين وصىّ پيامبرم و خداوند فقط با (ظهور) من بلا و گرفتارى را از اهل و شيعيانم برطرف میكند👌 📖كمال الدين،ج۲،ص۴۴۱ #اللهم_عج_لولیک_‌الفرج @emame_zamanam
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر_شهیدهمت🙂👌 #مجبور_نیستی_همه‌اش‌_را_بخوری همیشه به نیروها طوری تذکر می داد که کسی ناراحت نشود☺️.سعی می کرد با شوخی و لبخند مطلب را به طرف بفهماند.👌 یک بار، تدارکات لشکر مقدار زیادی کمپوت گیلاس به خط آورد و پشت خاکریز ریخت.🍃 ما هم که تا به حال این همه کمپوت را یکجا ندیده بودیم، یکی یکی آنها را سوراخ می کردیم،آبش را می خوردیم و بقیه اش را دور می ریختیم.😐 در همین حین، #حاج_همت با رضا چراغی داشتند عبور می کردند.🍃 پیراهن پلنگی به تن داشت و دوربینی هم به گردنش انداخته بود.وقتی به ما رسید و چشمش به کمپوتها افتاد، جلو آمد و گفت:" برادر، می شود یک عکس با هم بیندازیم!"☺️📸 گفتم:" اختیار دارید #حاج_آقا، ما افتخار می کنیم".❤️ کنار هم نشستیم و با هم عکس گرفتیم. بعد بلند شد، تشکر کرد و گفت:" خسته نباشید، فقط یک  سئوال داشتم  گفتم:" بفرمایید #حاج‌آقا".🙂 گفت:" چرا کمپوتها را اینطور باز می کنید؟" گفتم:" آخر #حاج_آقا، نمی شود که همه اش را بخوریم."😒 در حالی که راه افتاد برود، خنده ای کرد و با دست به شانه ام زد و گفت:" برادر من، مجبور نیستی که همه اش را بخوری".😉😃 بدون اینکه صبر کند، راه افتاد و رفت تا مبادا در مقابل او دچار شرمندگی شوم.🍃 بعد از رفتن او، فهمیدم که او از اول می خواست این نکته را به من گوشزد کند ولی برای اینکه ناراحت نشوم، موضوع عکس📸 گرفتن را پیش کشیده بود!!!🍃 #شهيد_حاج_محمد_ابراهيم_همت🌹 @kheiybar
🌸🍃 🍃 •|| #همسر_شهید . منــ چہـ میدانسټمــ🍃 ڪ بعد→ ٺُ دیگر ایݩــ🌏 دݩـیا دݩیاے سابقــ✨ نخواهد شد🍃 از وقٺـے رفٺـے دیوار🌬 همــ بہـ من نیشخݩد:) میزݩد💔 #فرزندان_و_همسرشهیدهمت #بعد_از_شهادت🕊🕊🕊 @kheiybar
#غروب_جمعه دلم بوی یار می گیرد💔 افق افق دل من را غبار می گیرد😭 نه با زیارت یاسین دلم شــود آرام 😔 نه با دعای سماتم قرار می گیرد...✋ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @emame_zamanam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#رمان_شهیدهمت بر اساس زندگی شهید معلم فراری ۳ #پایان_‌فصل_‌اول ❤️یک جور زندگی❤️ از آن پس، او علاوه
معلم فراری ۳ بر اساس زندگی شهید ❤️مورچه های زیر ماشین❤️ یك مورچه به زير گونيهاي پر از گندم🌾 ميرود و يك دانه به دهان ميگيـرد و راه ميافتد. ميرزا يوسف، گندمهاي كربلايي را درون گونيها ميريزد. دستمالي جلو دهانش بسته😷 تا گرد و خاك،روزهاش را باطل نكند. آفتاب شديد از يك طرف و دسـتمال از طرفي ديگر، نفس كشيدن را برايش سخت كرده است. او گوني سنگين گندم را بلند ميكند و بر پشت كربلايي ميگذارد.🍃 كربلايي، دستهايش را دورِ گوني حلقـه كرده، هنّ و هن كنان به طرف گونيهاي ديگر ميبرد. او هم دهانش را بسته اسـت تا قطرات عرق روزهاش را باطل نكند.🍃 ميرزا يوسف و كربلايي دلشوره دارند. ميترسند كه مثل سال پـيش، آدمهـاي ارباب سر برسند و حاصل زحمت يك سالهشان را به غارت ببرند.😒 كربلايي وقتي گوني را روي گونيهاي ديگر ميگذارد، متوجه مورچه ميشـود.😱 خودش را از سر راه مورچه كنار ميكشد و بـا خوشـرويي تماشـايش مـيكنـد. مورچه به طرف آلاچيق ميرود🍃. ميرزا و كربلايي با كمـك هـم، اتـاقكي چـوبي درست كرده‌اند و سقف آن را با برگ چوب پوشانده‌اند و اسمش را گذاشـته‌انـد آلاچيق🙂. آلاچيق، محل استراحت و غذا خوردن و نگهداري وسايل آنهاست. هر سياهي كه از دور ديده ميشود، دل ميرزا و كربلايي هـزار راه مـيرود.😥 آنها نميدانند خوشحال شوند يا ناراحت. اگر وانـت رجبعلـي بيايـد، خوشـحال ميشوند و اگر ماشين باري ارباب، ناراحت. حالا هم كـه از هـيچ كـدام خبـري نیست...🤕