همه رفته بوديم #مشهد و فقط #ابراهيم و وليالله مانده بودند خانه🏡. #ابراهيم تابستانها كار ميكرد. وقتي برگشتيم، انگار نه انگار فقط دو تا پسر خانه داري كرده بودند. سن و سالي هم نداشتند😃. تازه پول تو جيبيهاشان💴 و حقوقي كه #ابراهيم از كار تابستان جمع كرده بود، روي هم گذاشته بودند و يك اجاق گاز بزرگ براي خانه خريده بودند.☺️🌹
راوی:مادرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#حاجی بين نماز ظهر و عصر، قرار شد كه برای بسيجيان صحبت كند🎤. بعد از صحبت به سمت محل ستاد حركت ميكند. چون سابقه هم داشت كه بسيجيان، براي ابراز محبت بعد از صحبت های #حاجی ميريختند و مشكلاتی را ايجاد ميكردند🍃، با توجه به اين مطلب ، بين نماز ظهر و عصر را انتخاب كرده بود كه از اين فرصت بتوانند استفاده كند🙊. وقتي كه حركت كرد، بسيجيان متوجه مي شوند كه #شهيد_همت حركت كرده است به سمت محل ستاد. به سمتش هجوم ميآوردند😱. #حاجی وقتی كه اين وضع را دید، شروع کرد به دويدن به سمت محل ستاد و بسيجيان هم بدنبالش.!😂🏃
شهيد رمضان گفت، ايشان آمدند وارد ستاد كه شدند بسيجيان از در و پنجره محل ستاد بالا مي رفتند كه مي خواستند ايشان را ببينند😩. هرچه از برادران خواهش ميكرديم كه ايشان كار دارند بايد سريع برگردند به منطقه و بايد فرماندهان گردانها را توجيه كنند، بسيجيان راضي نميشدند😂. در اين بين، پيرمردي اصرار زياد داشت كه حتما بايد #شهيد_همت را ببينند. میگفت با ایشان کار واجبی دارد، خوب هرچه ما به اين پيرمرد بسيجی عرض كرديم كه كارت را بگو، گفت: نه كاري است كه بايد حتما به ايشان بگويم😞! اجازه دادیم وارد شود و به محض اينكه وارد شد رفت و #شهيد_همت را بوسيد!😘
گفت: كار من تمام شد. همين كار را داشتم ، چطور میخواستید به جای من انجامش دهید!؟!😂😒
اين خاطره درست بعد از عمليات خيبـر، 6 و 7 شب مداوم عمليات كردن در منطقه طلاييه و بسياري از اين بسيجيان يا برادرشان ياخويشاوندانشان و يا دوستانشان را از دست داده بودند💔. اين نشان ميدهد كه اينها چقدر به #شهيد_همت علاقهمند بودند. از طرفي اين هم نشانه از علاقه شديد
#شهيد_همت به بسيجيان بود. چون به اين برادران عزيز بسيار علاقهمند بود.☺️ هميشه به فرماندهان گردانها تأكيد ميكرد كه از نظريات و از موارد مختلف و از تجربيات اين برادران استفاده كنند👌🌹
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#سردار_خیبر♥️
@kheiybar
برای خواهرانی که ، میگن میخواهیم "مدافع حرم" باشیم؛میگم.... :
میدونی مخفف #چادر چیه⁉️👇
#چهــره_آسمانـی_دختر_رسول_الله
(صلوات الله علیه و آله
خواهرم.....
آره با توام!☺
جنگ هنوز ادامه داره . . .😞💥
فقط این بار تویی ک خط مقدم جبهه ای!
یه وقت....
شرمندهی باکریها و #همتها نشی😔
نمیخواد خونبدی نمیخوادجون بدی❗️
چادرت رو سفت بچسب☝️
همین وسلام🌱
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین سخنرانی🎤
شهید_عباس_کریمی
پس از شهادت💔 #حاج همت به فرماندهی لشگر ۲۷محمد رسول الله(ص)منصوب شده بودند.🌹
پیشنهاد_دانلود👌👌
#شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت
#شهید_عباس_کریمی
#فرمانده_لشگر_۲۷_محمد_رسول_الله
@kheiybar
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
#سلام_امام_زمانم❣
سه شنبه ها
نسیم نوبهاری می وزد💫
از دامن گلدسته های جمکرانت🌱
بخواند تا سرود عشق را♥️
در گوش زنبق های صحرا✨
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
#سهشنبههایمهدوی💚
@Emame_zamanam
#عاشقانه_شهــدا
1. معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد👌. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه را انجام بدهم🍃. به من می گفت: «فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری.»👌🙂
2. وقتی می آمد خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم😌. لباس بچّه را عوض می کرد. شیر براش درست می کرد. سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباس ها را می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد.☺️
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت❤️
@kheiybar
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
241655471.mp3
2M
#مجتبی_رمضانے🎤
🕊یهـ شݕ دلمــ گرفتهـ بۅد از دۅرۍ صاحݕ زماݩ
گفتمـ خدا دیگهـ بسهـ آقاے ما رۅ برسۅݩ
عقدهـ نشسټ رۅ سینهـ هامــ اشڪ😢 اۅمدن از ڪنج چشامـــ آرۅم خۅابمــ برد
دیدمــ آقا تۅ خیمشهـ
آه از نهادشـــ می ڪشه💔
هۍ غصهـ می خۅرد...😭
🌱 #ادامه_روحتما_گوش_کنید😭
😔 #شرمندهـ_یاصاحب_الزمان
@Emame_zamanam