" شهدا " . . .
اعتبار این مرز و بومند ،
اعتبارمان را از پلاکها پاک نکنیم
ای #شهید...
ای #عزیزتر از جانم،🌸
به #خون پاکت قسم،☝️
مگر ما #مرده باشیم تا...
منافقین و #خائنین بتوانند🚷
در فکر #حذف نام و یادت باشند
نام تو در #قلب های ما حک شده❤️
نه فقط بر روی #تابلوهای کوی و برزن🌱
#کوچه_شهید
#شهید_حذف_شدنی_نیست
#سردار_دلها_حاج_ابراهیم_همت
#شهدا_هیچ_وقت_فراموش_نخواهند_شد
@kheiybar
📚برشی از کتاب #سربلند
📝کم کم با جلسات #آیتالله_ناصری آشنا شد. #جمعهها زمان رفتنمان به تختفولاد را با ساعت کلاس⌚️ اخلاق آیتالله ناصری تنظیم میکردیم. مدام #نکتهبرداری میکرد. از آن زمان بیشتر به خودش سخت میگرفت. #روزههای مستحبیاش شروع شد؛ مخصوصا در ایام خاص👌
📝سال آخر #مجردیاش #کل_ماه شعبان را روزه گرفت. جمعهها بعد از نمازظهر راه میافتادیم🚖 سمت #تختفولاد و سر خاک حاجاحمد افطار میکرد. لابهلای این کلاسهای اخلاق آقای خلیلی به مناسبت هفته دفاعمقدس✌️ #حاجحسینیکتا را دعوت کرد موسسه.
📝حاجحسین آن شب دربارهی "انقطاع الی الله" صحبت کرد که وقتی به #انقطاع رسیدی خدا تو را میخرد😃 و وقتی خدا تو را بخرد #شهید_میشوی. #محسن افتاد دنبال انقطاع. جرقهاش💥 از آن روز خورد.
📝چقدر بابت این حرف گریه کرد😭. روی پایش بند نبود که #رمزانقطاع را پیدا کند. کتاب میخواند📖 و وبگردی میکرد بلکه چیز جدیدی بفهمد و راهی به سویش باز شود💫از بس مطلب پیدا کرد به ذهنش رسید💬 که اینها را برای بقیه هم به اشتراک بگذارد📲
📝وبلاگی راهاندازی کرد به اسم #مصباح که این آخریها تبدیل شد به وبسایت ⇜میثاق خودم این #سایت📱 را برایش راه انداختم. تمرکزش روی #نحوه_شهادت شهدا🌷 بود؛ چهکار کردند که به این درجه رسیدند🕊
#شهید_محسن_حججی
@kheiybar
هدایت شده از نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالی_همسنگری✨
#دقایقی_پیش_حرمآقاعلیبنموسیالرضا🌸
ممنونم که بیادمون بودین حاجتروا و عاقبت بخیر بشید انشاءالله💐
@enayate_shahidhemat
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨رفیقشهیدم✨ هدیه به { حضرت محمد ص } برای سلامتی و تعجیل آق
جمع کل صلوات
🌸1900🌸
قبول باشه حاجتروا بشید انشاءالله💐
شهید همت به روایت همسرش - 2
#قسمت_بیستوچهارم
ادامه👈ازش بدم آمد!!!
قرارمان این را میگفت. که اگر هم رفتیم با هم برویم.🍃
تا آن روز که آتش به جانم زد گفت «دلم خیلی برات تنگ می شود، ژیلا، اگر بروم، اگر تنها بروم.»😞
می گفت میرود، مطمئن ست، زودتر از من، تا صبوری را کنار بگذارم بگویم «تو شهید نمی شوی، #ابراهیم… تو پدر منی، مادر منی. همه کس منی. خدا چطور دلش می آید تو را از من جدا کند؟💔 #ابراهیم مرا؟ #ابراهیم مهدی را؟ #ابراهیم مصطفی را؟ نه. نگو. خدای من خیلی رحمان ست، خیلی رحیم ست. نمی گذارد تو…»😢
نزدیک عملیات خیبر بود و زمستان بود و ما اسلام آبادغرب بودیم که دکتر به من گفت «بچه تا دو سه هفته ی دیگر به دنیا نمی آید.»
منتظر مصطفی بودیم. مهدی هم بیقراری میکرد. #ابراهیم نبود. آمد. از تهران آمد. چشمهای سرخ و خسته اش داد میزدند چند شب ست نخوابیده😣. نگذاشت من بلند شوم. دستم را گرفت نشاندم زمین گفت «امشب نوبت منست که از خجالتت دربیایم.»
گفتم «ولی تو، بعد از این همه وقت، خسته و کوفته آمده ای که…»
نگذاشت حرفم تمام شود. رفت خودش سفره را انداخت، غذا را کشید آورد، غذای مهدی را با حوصله داد🙂، سفره را جمع کرد برد، چای ریخت آورد داد دستم گفت بخور. بعد رفت رختخواب را انداخت آمد شروع کرد با بچه حرف زدن.☺️😄
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت.
#ادامهدارد...
@kheiybar
🌷برگزاری ویژه برنامه "روایت ناتمام"
همراه با اجرای رزمایش عملیات کربلای ۵
✅با روایت گری اساتید و راویان🎤🎤 کشوری،برادران:👇
⚘حاج حسین کاجی، حاج علی مالکی نژاد، حاج محمد احمدیان و حاج جواد تاجیک
⚘حجتالاسلام حاج محمدمهدی ماندگاری، حاج حسین جوشقانیان، حاج روح الله ترابی نسب( انگیسه)، حاج محمدباقر نادم و حاج عبدالناصر جلالیان👌
✔در نمایشگاه بزرگ یادیاران مقاومت تا ظهور
✔یکشنبه ۳۱ شهریور تا ۶ مهرماه ۹۸ ساعت ۲۰:۴۵
✔قم، بلوار مرجعیت به سمت شهرک قدس، اردوگاه غدیر(پشت کوه خضر نبی(ع))🌸
✔لطفا در همه جا اطلاع رسانی گسترده صورت گیرد...
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨رفیقشهیدم✨ هدیه به { حضرت علی ع،حضرت فاطمهالزهرا سلامال
جمع کل صلوات
🌸1513🌸
قبول باشه حاجت روا بشید انشاءالله💐
شهید همت به روایت همسرش2
#قسمت_بیستوپنجم
ادامه👈ازش بدم آمد!!!
بش گفت «بابایی! اگر پسر خوبی باشی باید حرف بابات را گوش کنی همین امشب بلند شوی سرزده تشریف بیاوری منزل😊. میدانی؟ بابا خیلی کار دارد. هم اینجا هم آنجا. اگر نیایی من همه اش توی منطقه نگران تو و مامانتم. یک امشبی را مردانگی کن به حرف بابات گوش کن!»😀
نگفت اگر بچه ی خوبی باشی، گفت اگر پسر خوبی باشی. انگار از قبل میدانست بچه چی هست. خیلی زود هم از حرف خودش برگشت. گفت «نه بابایی. بابا #ابراهیم امشب خسته ست. چند شب ست نخوابیده . باشد فردا. وقت اصلاً زیادست.»😴
سرش را که گذاشت روی بالش خندیدم گفتم «تکلیف این بچه را معلوم کن. بالاخره بیاید یا نیاید؟»😕
دستش را گذاشت زیر چانه اش، به چشمهام خیره شد، به مصطفی گفت «باشد. قبول، هیچ شبی بهتر از امشب نیست.»😇
از جا پرید گفت «اصلاً یادم هم نبود. امشب شب تولد امام هم هست، حسن عسگری، چه شبی بهتر از امشب.قیافهی فرماندهها رو گرفت گفت پس شد همین امشب مفهومست؟🙂☝️
راوی:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت.
#ادامهدارد...
@kheiybar