اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
ادامه گفتگو🎤 با خواهر #شهیدهمت چطور شد سر از کردستان در آورد؟ توی روستاها فیلم پخش می کرد📽 تا م
#عکس_کمتر_دیده_شده
#شهید_حاج_محمدابراهیم_همت
در جمع بسیجیان نوجوان
#لشکر۲۷محمدرسولالله
#ادامه_گفتگو🎤
#با_خواهر_شهیدهمت
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#عکس_کمتر_دیده_شده #شهید_حاج_محمدابراهیم_همت در جمع بسیجیان نوجوان #لشکر۲۷محمدرسولالله #ادامه_گفتگو
چطور شد که حج🕋 رفت؟🎤
با جاویدالاثر متوسلیان رفتند خاطرم هست که تعریف می گرد دستگاه کپی را قطعه قطعه کرده بودند🙂 و لای لباس هایشان پیچیده وبردند مکه✌️،آنجا عکس امام را زیراکس می گرفتند وپخش می کردند👀 با استعداد بود و با هوش👌 و کارهایش عجیب سوغاتی آوردنش هم جالب بود چند تا پیراهن مردانه بود وچند تا فندک و یک طاقه پارچه☺️ گفت بازار نرفتم پول هم با خودم نبرده بودم یکی از دوستان اصرار کرد، چه می خواهی🙂؟گفتم اینها را بخرد آن وقت یکی یک پیراهن داد به برادرها و شوهر خواهرش و یک فندک به بابا چادر ها را هم بین ما تقسیم کرد☺️ بعد بقیه پیراهن ها و فندک ها را برد کردستان برای کردها🙂
این همه انرژی را از کجا می آورد ؟چطور می شد که به همه کارهایش می رسید و کم نمی آورد؟🎤
از بچگی همین طور بود چون خیلی کم می خوابید هم در جمع بود ،هم به وقتش تنها می شد ومطالعه می کرد📖 زمان جنگ✌️ هم که دیگر احتمالاً اصلاً نمیخوابید راننده اش تعریف می کرد و می گفت #حاجی به من می گفت خواب من کیلومتریه یعنی وقتی تو مرا از اینجا به آنجا می بری من وقت دارم بخوابم☹️ از شدت بی خوابی🙁 یکباره فشارش می افتاد روی هفت به زور سر پا نگهش می داشتند😑 موقع عملیات هم فقط با حرف زدن بیدار نگهش می داشتند😕 چون هر لحظه از شدت خستگی ممکن بود بیفتد و بیهوش شود خیلی سخت ميگرفت بخودش😞
#حاجی هیچ وقت از شهادتش💔 حرفی نزده بود؟
وقتی می خواست برای کسی دعا کند ،می گفت ان شاءالله که شهید می شوی☺️ یادم هست همیشه به شانه احمد پسرم می زد🙁 و زیر چانه اش را می گرفت و تو صورتش زل می زد🙂 ومی گفت به به ،چه جوونی،دایی جان تو که حتما ً شهید می شی☺️🕊 در مورد خودش معمولاًچیزی نمی گفت گفته بود دوست دارم بمانم وتا آخرین نفس بجنگم💪 ولی یادم هست این آخری ها دیگر خسته شده بود،واقعاًخسته بود تقریباً همه دوستان عزیزش جلوی چشمانش شهید😔 شده بودند می گفت یکی از بهترین دوستانم کنارم تکه تکه شد💔 مجبور شدم چفیه را باز کنم و پاره های بدنش را جمع کنم لای چفیه😭 خیلی سخت است ما چیزی می شنویم و می گوییم ولی اینکه جنازه دوستت را جمع کنی بگذاری یک گوشه بعد دوباره بروی بجنگی😔 ،خیلی سخت است آن هم برای #ابراهیم که به همه عشق می ورزید😢 و بسیجی ها را بیشتر از برادرهایش دوست داشت❤️💔
راوی:خواهرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامه_دارد...
@kheiybar
هرڪس #شبجمعه شھدا را یاد ڪند
#شھدا او را نزد #اباعبدالله یاد میڪند
📎 یادشان ڪنیم با #ذڪرصلوات
تا یادمان ڪنند🕊
#بیاد_شهیدابراهیم_همت💔
#ابراهیم_جان_التماس_دعا😔✋
@kheiybar
899ae8c021-5c77a4077a1ed8e4958bd08d.mp3
8.16M
🎼 باورش آقا سخته برام🙁
کمتر حتے از ڪبوترام🕊
چون نذاشتے #ڪربلا بیام حسیــن😭
تو دلم قیامتےشده⚡️
ڪربلام چه حسرتےشده😞
این عجب حڪایتےشده حسیـــن😢
این نفساے آخرو بزار بڪشم تو #حرمت😭✋
همه اومدنو من نیومدم این دوره از ڪرمت😔
🎙 #جواد_مقدم
💥 #ویژه_شب_جمعه
#پیشنهاد_دانلووود💔💔
@kheiybar
هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
#منتظرانھ|💚|•°
°•○نیسٺ
نِشــآنِزِݩدِگے|√°•
~•|تانَرِسـَــد
↻نِشــٰان|ِتـُو|^
مـَــهدےجـٰاݩـ❤️||•
#ازجمعهبےتوگلهداریمآقـا
❤️تعجیل در #ظهور۳ صلوات❤️
@emame_zamanam
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
چطور شد که حج🕋 رفت؟🎤 با جاویدالاثر متوسلیان رفتند خاطرم هست که تعریف می گرد دستگاه کپی را قطعه قطعه
#عکس_کمتر_دیده_شده_شهید_حاج_محمد_ابراهیم_همت در حال سخنرانی🎤 در گلزار شهدای اهواز
ادامه گفتگو🎤
با خواهر مکرمه #شهیدهمت
آخرین باری که #حاجی را دیدید کی بود؟ سه ماه قبل از شهادتش💔 آمده بود شهرضا دعوتش کردم خانه خودمان،برای شام آمدند سفره را که پهن کردم دو نوع خورشت بود ناراحت شد😒 گفت خواهر این چه کاریه کردی؟ اسراف است به خدا،اسراف☹️ وقتی هم می خواستند بروند، زنگ زد📞 منزل ما و گفت داریم می رویم گفتم بمان باید بیایم ببینمت🙁 خانه مادرم بودند وقتی رفتم ،دیدم دم در ایستادند پای ماشین آنقدر زیبا شده بود که فقط خدا می داند☺️ چقدر سخت بود دل کندن من از او بغلم کرد،بوسیدمش،بوی عطر می داد🍃 دست داخل جیبش کرد شکلاتی در آورد وداد دستم، گفت بده به محمود، پسر دومم که هم سن مهدی خودش بود☺️ گفت ما که چیز قابل داری نداریم مواظب خودت باش خیلی به هم علاقه داشتیم عجیب دوستم داشت👌 از منطقه خیلی با من تماس می گرفت📞 یک بار ساعت ۲ نصف شب بود،زنگ زد خواب بودم گوشی را بر داشتم سلام علیک کرد✋ گفتم داداش جون اتفاقی افتاده؟نگران شدم گفت نه فقط می خواستم حالت را بپرسم☺️ ،چرا نگران شدی؟ نکنه خواب بودی؟گفتم آره،گفت از کی تا حالا ساعت ۹ شب می خوابی؟😕 گفتم فدات شم داداش ساعت ۲ نصفه شبه😐 گفت آخ ببخشید آنقدر سرم شلوغ است که زمان از دستم خارج شده حلال کن🙂❤️
راوے:خواهرشهید
#محمدابراهیمهمت
#ادامه_دارد...
@kheiybar
بزرگترین
کانال #مدافعانحرم در ایتا😍✌️
@modafeaneharaam
کانال اولمونه🙂☝️☝️☝️
#همســرانه
#حاج_همت دفترچه کوچکی داشت📝 که در آن چیزهای مختلفی نوشته بود🍃 یک قسمت این دفتر، مخصوص نام دوستان شهید او بود💔 اسم شخص را نوشته بود و در مقابلش هم، منطقه عملیاتی که در آن شهید💔 شده بود یکی، دو ماه قبل از شهادتش، در اسلامآباد این دفترچه را دیدم🙂 نام سیزده نفر در آن ثبت شده بود و جای نفر چهاردهم، یک خط تیره کشیده شده بود🙁 پرسیدم «این چهاردهمی کیه؟😕 چرا ننوشتهای؟» گفت «این را دیگر تو باید دعا کنی »☺️😞
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت❤️
@kheiybar
#منتـظـــرانـہ
فِڪڔے بِہـ حآݪِـ✨
جمعه هاے بَعدے نمیڪُنے؟
اینجــٓـا بدوݩِـ #تو....♥️
نَفَـسـْـ ڪݦـ آمَـدھ :(😔✋
{♡} #این_صآحبنـآ...
@emame_zamanam